به گزارش شهدای ایران؛ «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود به قلم «حسین شمسیان» نوشت:
بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی، سخنان روز پنجشنبه رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری را برجستهترین و هوشمندانهترین موضع نظام از زمان اعلام توافق هستهای میدانند و معتقدند اکنون رهبر انقلاب، با هوشمندی و رصد میدان، راه را بر دو جریان سد کرد؛ از یکسو راه زیادهخواهی و خدعه دشمن را و از سوی دیگر راه جریانی که در داخل میکوشید با دور زدن قانون اساسی و مردمسالاری یا با انتساب سخنانی خلاف سخنان صریح رهبر انقلاب، راه دیگری را بپیماید.
مروری بسیار فشرده بر رخدادهای پس از انجام توافق، نشان میدهد که سخنان اخیر رهبر انقلاب از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و فصلالخطابی است برای آنان که سردرگم بودند و آنان که قصد دیگری داشتند.
1- با پایان مذاکرات، موج کاذب امیدواری که به جامعه تزریق شده بود، توسط دولتمردان فروکش کرد و چنین عنوان شد که قرار نیست اتفاق تازهای بیفتد! این سخن درست بود چون آنها بهتر از هر کسی میدانستند که تحریمها لغو نمیشود، چارچوب اصلی آنها برقرار است و دشمن تا همه چیز را در موضوع هستهای بدست نیاورد،کوچکترین قدمی بر نخواهد داشت.
2- تبلیغ زیادی شد که برنامههای ما و دشمن متوازن و برگشتپذیر است. اما بررسیهای دقیق و فنی ثابت کرد که اساسا چنین نیست نه توازن و همزمانی وجود دارد و نه برگشتپذیری! مثلا بر اساس بند 15 از پیوست 5 برجام لازم است ما حدود 38 اقدام اسمی و قریب یکصد اقدام رسمی و عینی را انجام بدهیم و آژانس آنها را راستیآزمایی کند تا بعد نوبت تعلیق -و نه لغو- برخی تحریمها آنهم با اما و اگرهای فراوان برسد! طبیعتا هیچ اهل منطقی این وضع را متوازن و همزمان نمیداند. تازه صرفنظر از اینکه حق برگشتپذیری ما به رسمیت شناخته نشده و صرفا از «اعتقاد ایران» به این موضوع- و نه پذیرش 1+5 - سخن به میان آمده است، تقریبا هیچ یک از اقدامات ما برگشتپذیر نبوده و یا تنها با صرف هزینههای بسیار هنگفت و زمان طولانی قابل ارجاع به وضع کنونی بود که عملا مصداق برگشتپذیری قلمداد نمیشود.
3- همزمان، مقامات آمریکایی در مقابل چشمان متعجب مردم رجزخوانی میکردند! ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا رسما اعلام کرد «توافق وین، بخشی از رویکرد امنیتی ما برای خاورمیانه است»! و آن دیگری از مقدمه بودن توافق هستهای برای «تغییر در رویکرد آتی ایران» و حتی وقیحانهتر برای«تغییر نظام ایران و نسل آینده رهبران کشور» سخن گفت! این سخنان هیچ پاسخ درخوری نیافت و با ادعای تکراری، نخنما و بیارزش«مصرف داخلی»به سادگی از کنار آن گذر شد!
4- همزمان و به جای دادن پاسخ مناسب و درخور به دشمن دیرین، فرش قرمز زیر پای وزیر خارجه فرانسه و انگلیس پهن شد و نهتنها پاسخ انقلابی به لفاظیهای دشمن داده نشد بلکه حتی لفظ دشمن هم متروک و مهجور شد و به جای آن لفظ «طرف مذاکره» برای شیطان بزرگ و بریتانیای حقیر مورد استفاده قرار گرفت! این رفتار،جسارت و زیادهخواهی دشمن را افزون کرد.
5- بجز این کوتاهی و غفلت عدهای با نادیده گرفتن ساز وکارهای قانونی، از اجرای برجام سخن گفتند! این عده که معمولا ژست مردمسالاری و دموکراسی میگیرند و همه را جز خود، ضد مردم و ضد آزادی میدانند، بزرگترین میثاق ملی یعنی قانون اساسی را نادیده گرفته و از موضع دلسوزی و مصلحتاندیشی، مجلس و قانون اساسی را دور زدند! درصدد اجرای متنی برآمدند که هنوز هیچ یک از ساز و کارهای قانونی و بویژه مجلس شورای اسلامی برای آن طی نشده بود حال آنکه طبق اصل 77 قانون اساسی، مجلس مکلف به بررسی و اظهار نظر بود. این اقدام نه به منزله دور زدن مجلس،که به منزله دور زدن مردم و خواست عمومی بود چراکه بررسیهای دقیق و کارشناسانه یک موسسه معتبر و بینالمللی نظرسنجی نشان میداد 96 درصد از کسانی که متن توافق هستهای را خواندهاند، آن را مغایر صریح و آشکار منافع ملی و پیمانی یکطرفه میدانند. در چنین شرایطی دور زدن مجلس علاوه بر نقض قانون اساسی، بیتوجهی به مردم نیز بود.
6- در تمام این مدت،کیهان کوشید با تیترها و نوشتههای خود، از یکسو آگاهی فنی و کارشناسانه مسئولان و مردم را نسبت به متن برجام و قطعنامه 2231 افزایش دهد و از دیگر سو نسبت به عدم اتخاذ تدابیر قانونی و دور زدن قانون اساسی هشدار بدهد. طبیعتا این روشنگریها - مثلا اعتراض به تعطیلی مجلس در سختترین کارزار دیپلماسی، فرش قرمز پهن کردن پیش پای دشمنان ملت و یا قلب واقعیات آشکار در متن توافق و...- به مذاق عدهای خوش نیامد و تذکر و شایعهسازی و ... پاسخ این روشنگریها بود.
7- در همین شرایط خاص و در هنگامهای که تبلیغات گسترده، خبر از فتحالفتوح میداد و مردم در تعارض «تبلیغ مدام فتحالفتوح» و«ترس از تصویب فتحالفتوح»! به چیزهایی پی برده و نگران آینده کشور بودند و در شرایطی که وضع اقتصادی نه تنها هیچ تغییری نکرده بود بلکه نرخ دلار بصورت روزانه افزایش پیدا میکرد، جریان میانهای مشغول کمرنگ کردن خط قرمزهای صریح، تعیین کننده و حساس رهبر انقلاب شد! آنها معتقد بودند خطوط قرمز، نه خطوطی برای رعایت کردن،که ابزاری برای چانهزنی بوده و با همین نگاه که جفای بزرگی به حضرت آقا بود اینگونه القاء میکردند که اگر بخشی از خط قرمزها- در واقع تقریبا همه آنها- رعایت نشده، مهم نیست! چون آنها وسیله و ابزار بودند نه هدف! این جریان به انواع و اقسام شیوههای توجیه و تحمیل نظر غلط و خلاف نص خود متوسل میشد و در مقابل سخنان آشکار رهبر انقلاب، از برخی حرفهای غیردقیق و محفلی استفاده میکرد تا با استناد به آنها، حرف خود، را به کرسی بنشانند! این درحالی بود که رهبر معظم انقلاب آشکارا اعلام کرده بودند که سخن علنی و نهان ایشان یکی است و سخن ایشان را باید از خودشان شنید.
8- نگرانی مردم فداکار و دلسوز انقلاب ، بیم خدشه به استقلال کشور، زوزه گرگهای خونآشام غربی، رجزخوانی دائمی آمریکاییها و بیم از دور زدن قانون و ذبح «جمهوریت نظام» پیش پای توافقی سراپا عیب و مشکل که به گفته وندی شرمن«با مشورت و هماهنگی اسرائیل تنظیم شده»، با سروش آسمانی و الهی رهبر عزیز انقلاب به پایان رسید و فصلالخطاب آمد تا دلهای مومن به اسلام و انقلاب را آرام کند که «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَهًَْ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»
رهبر انقلاب در یک جمعبندی تاریخی، به همه این دغدغهها پاسخ دادند و تکلیف هرکس در جایگاه خودش را روشن کردند بعضی از مهمترین فرازهای این فرمایشات را اینگونه میتوان برشمرد:
الف: ایشان با تاکید دوباره به خطوط قرمز و اشاره به مهمترین آنها یعنی «لغو تحریمها» ثابت کردند که درباره حقوق مردم و سرنوشت نظام با کسی تعارف ندارند و خط قرمز، قرمز است نه سفید و صورتی! اینکه در برجام و قطعنامه، با بازی با الفاظ روز انجام تعهدات ما و غرب ظاهرا یکسان بوده و در معنا پس از دهها اقدام ما و راستیآزمایی آژانس تازه نوبت غرب میرسد، هم از چشم تیزبین حضرت ایشان مخفی نمانده و هم سبب ناخرسندی و اعتراض ایشان شده و تصریح اکید ایشان را به دنبال دارد که اگر قرار است چارچوب تحریمها باقی بماند، پس برای چه مذاکره کردهایم؟ و اگر تحریمها برداشته نشود، معاملهای در کار نخواهد بود.
ب: عدهای به دنبال فرش قرمز زیر پای آمریکا پس از انعقاد برجام بودند! حتی برخی از بیاشکال بودن گشایش سفارت آمریکا سخن گفتند! آنها که تکلیفشان معلوم است و مردم بارها و بارها به آنان بی محلی کردهاند، اما رهبر عزیز، برای اتمام حجت، از نفوذ و خطرات پس از برجام گفتند و آن را مهمتر از برجام برشمردند. این نکته دقیقی بود تا عدهای غربگرا بوی کباب به مشامشان نخورد و فکر نکنند که میتوانند اصول و ارزشهای انقلاب در مبارزه با استکبار را به مذبح هوی و هوس خود ببرند. البته برخی سادهاندیشان و برخی مغرضان، تاکید رهبر عزیز بر خطرات پس از توافق را به منزله نادیده گرفتن خطر توافق موجود، نپرداختن به آن و بیاهمیتی آن قلمداد کرده بودند! در جواب آنها که در پی حق هستند و باید گفت: رخنه و نفوذ دشمن از این روزن ممکن است و منطقی نیست به بهانه خطرات آتی، این رخنه را رها کنیم! مثل اینکه وقتی سپاه دشمن پیدرپی به دژ شهر میکوبد و فرمانده دلسوز هشدار میدهد « هدف دشمن تنها شکستن مقاومت دژ نیست بلکه او به دنبال غارت شهر و کشتار مردان و زنان است» عدهای ادعا کنند؛ «پس دژ مهم نیست چون هدف دشمن داخل شهر است! ما باید به فکر داخل باشیم و نه دفاع جانانه از دژ»! و آنجا را رها کنند! در اصل رهبر انقلاب هشدار میدهد که دشمن در پی این توافق، درصدد نفوذ در قلب جمهوری اسلامی و پیاده کردن اهدافش است و طبیعی است که هیچ عاقلی مراد این جمله را بیتوجهی به ماهیت توافق نمیداند که اگر چنین بود چرا رهبر عزیز پیش از این توافق و مثلا 5 سال قبل چنین نمیگفتند!؟ پیداست بیم رخنهای مطرح است و ایشان در خشت خام، چیزی میبینند که عدهای در آینه هم نمیبینند!
ج: مدتهاست رجزخوانی آمریکاییها بیجواب مانده و آنها از موضع قلدری با ملتی که بارها به رویشان سیلی زده حرف میزنند! دست بزنی نبود که به دهان یاوهگویشان بکوبد،لابد به امید تنشزدایی و دوستی! رهبر عزیز به این مسیر غلط خط بطلان کشید. اولا؛ آنها را دو قرن از دنیا عقب دانستند چون با ادبیات بریتانیای حقیر در قرن نوزده با ما حرف میزنند، ثانیا؛ عزت و اعتبار و اقتدار مردم را بار دیگر به رخ دشمن کشیدند که ما فلان کشور ضعیف نیستیم و ثالثا؛ بهانهای چون مصرف داخلی را برای بیپاسخ گذاشتن جسارتهای دشمن، موجه ندانستند و تاکید کردند جواب بدهید تا حرف غلط آنها تثبیت نشود.
اینها - و نکات بسیار مهم دیگری که به ناچار و از اختصار در کلام باید از آنها چشم بپوشیم- قلههایی از سخنان یک رهبر الهی بود که عزت امت را بر هر چیزی مقدم میدارند و بر سر آن با احدی تعارف نمیکند. این سخنان -که رهبر عزیز پس از درمیان گذاشتن با رئیس جمهور، علنا با مردم در میان گذاشتند- اتمام حجت بود برای هرکس که در فرایند رسیدگی به برجام، سهم و نقشی دارد و اگر تاکنون نمیدانستند (!) چه باید بکنند، اکنون هیچ عذری ندارند و به اعتبار فرمایش عید فطر ایشان، باید کاری کنند که در پیشگاه خداوند سربلند باشند.
بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی، سخنان روز پنجشنبه رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری را برجستهترین و هوشمندانهترین موضع نظام از زمان اعلام توافق هستهای میدانند و معتقدند اکنون رهبر انقلاب، با هوشمندی و رصد میدان، راه را بر دو جریان سد کرد؛ از یکسو راه زیادهخواهی و خدعه دشمن را و از سوی دیگر راه جریانی که در داخل میکوشید با دور زدن قانون اساسی و مردمسالاری یا با انتساب سخنانی خلاف سخنان صریح رهبر انقلاب، راه دیگری را بپیماید.
مروری بسیار فشرده بر رخدادهای پس از انجام توافق، نشان میدهد که سخنان اخیر رهبر انقلاب از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و فصلالخطابی است برای آنان که سردرگم بودند و آنان که قصد دیگری داشتند.
1- با پایان مذاکرات، موج کاذب امیدواری که به جامعه تزریق شده بود، توسط دولتمردان فروکش کرد و چنین عنوان شد که قرار نیست اتفاق تازهای بیفتد! این سخن درست بود چون آنها بهتر از هر کسی میدانستند که تحریمها لغو نمیشود، چارچوب اصلی آنها برقرار است و دشمن تا همه چیز را در موضوع هستهای بدست نیاورد،کوچکترین قدمی بر نخواهد داشت.
2- تبلیغ زیادی شد که برنامههای ما و دشمن متوازن و برگشتپذیر است. اما بررسیهای دقیق و فنی ثابت کرد که اساسا چنین نیست نه توازن و همزمانی وجود دارد و نه برگشتپذیری! مثلا بر اساس بند 15 از پیوست 5 برجام لازم است ما حدود 38 اقدام اسمی و قریب یکصد اقدام رسمی و عینی را انجام بدهیم و آژانس آنها را راستیآزمایی کند تا بعد نوبت تعلیق -و نه لغو- برخی تحریمها آنهم با اما و اگرهای فراوان برسد! طبیعتا هیچ اهل منطقی این وضع را متوازن و همزمان نمیداند. تازه صرفنظر از اینکه حق برگشتپذیری ما به رسمیت شناخته نشده و صرفا از «اعتقاد ایران» به این موضوع- و نه پذیرش 1+5 - سخن به میان آمده است، تقریبا هیچ یک از اقدامات ما برگشتپذیر نبوده و یا تنها با صرف هزینههای بسیار هنگفت و زمان طولانی قابل ارجاع به وضع کنونی بود که عملا مصداق برگشتپذیری قلمداد نمیشود.
3- همزمان، مقامات آمریکایی در مقابل چشمان متعجب مردم رجزخوانی میکردند! ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا رسما اعلام کرد «توافق وین، بخشی از رویکرد امنیتی ما برای خاورمیانه است»! و آن دیگری از مقدمه بودن توافق هستهای برای «تغییر در رویکرد آتی ایران» و حتی وقیحانهتر برای«تغییر نظام ایران و نسل آینده رهبران کشور» سخن گفت! این سخنان هیچ پاسخ درخوری نیافت و با ادعای تکراری، نخنما و بیارزش«مصرف داخلی»به سادگی از کنار آن گذر شد!
4- همزمان و به جای دادن پاسخ مناسب و درخور به دشمن دیرین، فرش قرمز زیر پای وزیر خارجه فرانسه و انگلیس پهن شد و نهتنها پاسخ انقلابی به لفاظیهای دشمن داده نشد بلکه حتی لفظ دشمن هم متروک و مهجور شد و به جای آن لفظ «طرف مذاکره» برای شیطان بزرگ و بریتانیای حقیر مورد استفاده قرار گرفت! این رفتار،جسارت و زیادهخواهی دشمن را افزون کرد.
5- بجز این کوتاهی و غفلت عدهای با نادیده گرفتن ساز وکارهای قانونی، از اجرای برجام سخن گفتند! این عده که معمولا ژست مردمسالاری و دموکراسی میگیرند و همه را جز خود، ضد مردم و ضد آزادی میدانند، بزرگترین میثاق ملی یعنی قانون اساسی را نادیده گرفته و از موضع دلسوزی و مصلحتاندیشی، مجلس و قانون اساسی را دور زدند! درصدد اجرای متنی برآمدند که هنوز هیچ یک از ساز و کارهای قانونی و بویژه مجلس شورای اسلامی برای آن طی نشده بود حال آنکه طبق اصل 77 قانون اساسی، مجلس مکلف به بررسی و اظهار نظر بود. این اقدام نه به منزله دور زدن مجلس،که به منزله دور زدن مردم و خواست عمومی بود چراکه بررسیهای دقیق و کارشناسانه یک موسسه معتبر و بینالمللی نظرسنجی نشان میداد 96 درصد از کسانی که متن توافق هستهای را خواندهاند، آن را مغایر صریح و آشکار منافع ملی و پیمانی یکطرفه میدانند. در چنین شرایطی دور زدن مجلس علاوه بر نقض قانون اساسی، بیتوجهی به مردم نیز بود.
6- در تمام این مدت،کیهان کوشید با تیترها و نوشتههای خود، از یکسو آگاهی فنی و کارشناسانه مسئولان و مردم را نسبت به متن برجام و قطعنامه 2231 افزایش دهد و از دیگر سو نسبت به عدم اتخاذ تدابیر قانونی و دور زدن قانون اساسی هشدار بدهد. طبیعتا این روشنگریها - مثلا اعتراض به تعطیلی مجلس در سختترین کارزار دیپلماسی، فرش قرمز پهن کردن پیش پای دشمنان ملت و یا قلب واقعیات آشکار در متن توافق و...- به مذاق عدهای خوش نیامد و تذکر و شایعهسازی و ... پاسخ این روشنگریها بود.
7- در همین شرایط خاص و در هنگامهای که تبلیغات گسترده، خبر از فتحالفتوح میداد و مردم در تعارض «تبلیغ مدام فتحالفتوح» و«ترس از تصویب فتحالفتوح»! به چیزهایی پی برده و نگران آینده کشور بودند و در شرایطی که وضع اقتصادی نه تنها هیچ تغییری نکرده بود بلکه نرخ دلار بصورت روزانه افزایش پیدا میکرد، جریان میانهای مشغول کمرنگ کردن خط قرمزهای صریح، تعیین کننده و حساس رهبر انقلاب شد! آنها معتقد بودند خطوط قرمز، نه خطوطی برای رعایت کردن،که ابزاری برای چانهزنی بوده و با همین نگاه که جفای بزرگی به حضرت آقا بود اینگونه القاء میکردند که اگر بخشی از خط قرمزها- در واقع تقریبا همه آنها- رعایت نشده، مهم نیست! چون آنها وسیله و ابزار بودند نه هدف! این جریان به انواع و اقسام شیوههای توجیه و تحمیل نظر غلط و خلاف نص خود متوسل میشد و در مقابل سخنان آشکار رهبر انقلاب، از برخی حرفهای غیردقیق و محفلی استفاده میکرد تا با استناد به آنها، حرف خود، را به کرسی بنشانند! این درحالی بود که رهبر معظم انقلاب آشکارا اعلام کرده بودند که سخن علنی و نهان ایشان یکی است و سخن ایشان را باید از خودشان شنید.
8- نگرانی مردم فداکار و دلسوز انقلاب ، بیم خدشه به استقلال کشور، زوزه گرگهای خونآشام غربی، رجزخوانی دائمی آمریکاییها و بیم از دور زدن قانون و ذبح «جمهوریت نظام» پیش پای توافقی سراپا عیب و مشکل که به گفته وندی شرمن«با مشورت و هماهنگی اسرائیل تنظیم شده»، با سروش آسمانی و الهی رهبر عزیز انقلاب به پایان رسید و فصلالخطاب آمد تا دلهای مومن به اسلام و انقلاب را آرام کند که «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَهًَْ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»
رهبر انقلاب در یک جمعبندی تاریخی، به همه این دغدغهها پاسخ دادند و تکلیف هرکس در جایگاه خودش را روشن کردند بعضی از مهمترین فرازهای این فرمایشات را اینگونه میتوان برشمرد:
الف: ایشان با تاکید دوباره به خطوط قرمز و اشاره به مهمترین آنها یعنی «لغو تحریمها» ثابت کردند که درباره حقوق مردم و سرنوشت نظام با کسی تعارف ندارند و خط قرمز، قرمز است نه سفید و صورتی! اینکه در برجام و قطعنامه، با بازی با الفاظ روز انجام تعهدات ما و غرب ظاهرا یکسان بوده و در معنا پس از دهها اقدام ما و راستیآزمایی آژانس تازه نوبت غرب میرسد، هم از چشم تیزبین حضرت ایشان مخفی نمانده و هم سبب ناخرسندی و اعتراض ایشان شده و تصریح اکید ایشان را به دنبال دارد که اگر قرار است چارچوب تحریمها باقی بماند، پس برای چه مذاکره کردهایم؟ و اگر تحریمها برداشته نشود، معاملهای در کار نخواهد بود.
ب: عدهای به دنبال فرش قرمز زیر پای آمریکا پس از انعقاد برجام بودند! حتی برخی از بیاشکال بودن گشایش سفارت آمریکا سخن گفتند! آنها که تکلیفشان معلوم است و مردم بارها و بارها به آنان بی محلی کردهاند، اما رهبر عزیز، برای اتمام حجت، از نفوذ و خطرات پس از برجام گفتند و آن را مهمتر از برجام برشمردند. این نکته دقیقی بود تا عدهای غربگرا بوی کباب به مشامشان نخورد و فکر نکنند که میتوانند اصول و ارزشهای انقلاب در مبارزه با استکبار را به مذبح هوی و هوس خود ببرند. البته برخی سادهاندیشان و برخی مغرضان، تاکید رهبر عزیز بر خطرات پس از توافق را به منزله نادیده گرفتن خطر توافق موجود، نپرداختن به آن و بیاهمیتی آن قلمداد کرده بودند! در جواب آنها که در پی حق هستند و باید گفت: رخنه و نفوذ دشمن از این روزن ممکن است و منطقی نیست به بهانه خطرات آتی، این رخنه را رها کنیم! مثل اینکه وقتی سپاه دشمن پیدرپی به دژ شهر میکوبد و فرمانده دلسوز هشدار میدهد « هدف دشمن تنها شکستن مقاومت دژ نیست بلکه او به دنبال غارت شهر و کشتار مردان و زنان است» عدهای ادعا کنند؛ «پس دژ مهم نیست چون هدف دشمن داخل شهر است! ما باید به فکر داخل باشیم و نه دفاع جانانه از دژ»! و آنجا را رها کنند! در اصل رهبر انقلاب هشدار میدهد که دشمن در پی این توافق، درصدد نفوذ در قلب جمهوری اسلامی و پیاده کردن اهدافش است و طبیعی است که هیچ عاقلی مراد این جمله را بیتوجهی به ماهیت توافق نمیداند که اگر چنین بود چرا رهبر عزیز پیش از این توافق و مثلا 5 سال قبل چنین نمیگفتند!؟ پیداست بیم رخنهای مطرح است و ایشان در خشت خام، چیزی میبینند که عدهای در آینه هم نمیبینند!
ج: مدتهاست رجزخوانی آمریکاییها بیجواب مانده و آنها از موضع قلدری با ملتی که بارها به رویشان سیلی زده حرف میزنند! دست بزنی نبود که به دهان یاوهگویشان بکوبد،لابد به امید تنشزدایی و دوستی! رهبر عزیز به این مسیر غلط خط بطلان کشید. اولا؛ آنها را دو قرن از دنیا عقب دانستند چون با ادبیات بریتانیای حقیر در قرن نوزده با ما حرف میزنند، ثانیا؛ عزت و اعتبار و اقتدار مردم را بار دیگر به رخ دشمن کشیدند که ما فلان کشور ضعیف نیستیم و ثالثا؛ بهانهای چون مصرف داخلی را برای بیپاسخ گذاشتن جسارتهای دشمن، موجه ندانستند و تاکید کردند جواب بدهید تا حرف غلط آنها تثبیت نشود.
اینها - و نکات بسیار مهم دیگری که به ناچار و از اختصار در کلام باید از آنها چشم بپوشیم- قلههایی از سخنان یک رهبر الهی بود که عزت امت را بر هر چیزی مقدم میدارند و بر سر آن با احدی تعارف نمیکند. این سخنان -که رهبر عزیز پس از درمیان گذاشتن با رئیس جمهور، علنا با مردم در میان گذاشتند- اتمام حجت بود برای هرکس که در فرایند رسیدگی به برجام، سهم و نقشی دارد و اگر تاکنون نمیدانستند (!) چه باید بکنند، اکنون هیچ عذری ندارند و به اعتبار فرمایش عید فطر ایشان، باید کاری کنند که در پیشگاه خداوند سربلند باشند.