فضای بلبشوی مجازی/ «عروسی در استادیوم» جدیدترین ورژن فرمالیته
شهدای ایران:به نقل از فارس، در گذشته، حریم خصوصی حرمت داشت؛ عروسی، جشن خانوادگی یا حتی عکس یادگاری بخشی از زندگی بود که حریم مشخص و محترمی داشت. بسیاری از مردم، فیلم عروسی و عکسهای خانوادگیشان را در هفت سوراخ پنهان میکردند. اینها اطلاعاتی بود که بسیاری از افراد بابت لو رفتنشان خودکشی میکردند!
اما حالا در عصر شبکههای اجتماعی، عدهای از سلبریتیها خودشان درِ خانهشان را باز گذاشتهاند. از فیلمهای فرمالیتهٔ عروسی تا ویدیوهای رمانتیک در فضاهای عمومی، هر روز مرز تازهای از حیا و حرمت را جابهجا میکنند. انتشار ویدیوی مربوط به عروسی مدافع ملوان، در ورزشگاه همراه همسرش، تازهترین نمونه از این روند است.
ویدیویی که بحثهای اخلاقی زیادی را برانگیخته و این پرسش را مطرح کرده که سلبریتیها تا کجا قرار است مرزهای عفت عمومی و حیا را درنوردند؟! آیا قرار نیست کسی در مقابل انتشار عامدانه یا بدون اجازهٔ این قبیل محتواها قد علم کند؟! حیا و غیرت، به عنوان ستونهای اخلاقی جامعه تا کجا تحمل عبور از خطوط قرمز و چنین ضربههای سهمگینی را دارند؟!
از «حیای قدیم» تا «نمایشِ امروز»
در دوران نوجوانی ما دههشصتیها کافه رفتن آنچنان باب نبود و جشن تولد، جشن فارغالتحصیلی و... بیشتر در خانه برگزار میشد.
دوستی تعریف میکرد که در همان دوران که فضای مجازی هم به این شکل وجود نداشت، فیلمی بیرون آمد از چند دختر در جشن فارغالتحصیلی و دیپلم گرفتنشان. دخترانی که لباسهای معقولی پوشیده بودند و بدون اینکه کار بدی انجام دهند، دور هم جشن گرفته بودند و شادی کرده بودند. دوستم تعریف میکرد که قبل از دیدن آن فیلم، خبر خودکشی سه نفر از دخترهای حاضر در آن، به گوش ما رسید!
بعد از آن هم وقتی فیلم یا عکس بدون حجابی از افراد مشهور بیرون میآمد، او کنشی اعتراضی از خود بروز میداد و از انتشار تصویر بدون حجابش ابراز ناراحتی میکرد.
این نکات نشان میدهد روزگاری حیا و پوشش، درونی بود و مردها غیرت داشتند بر اینکه چهرهٔ بیپوشش همسر یا خواهرشان در معرض نگاه نامحرمان باشد. اما امروز چه بر سر آن شرم طبیعی آمده که روزی ستون خانوادهها بود؟
از «فرمالیته» تا «فیلم تبلیغاتی»
پدیدهٔ تازهای به نام «فیلم فرمالیته» در سالهای اخیر باب شده است؛ فیلمهایی با نورپردازی و تدوین سینمایی که قرار است جشن ازدواج را جاودانه کنند. اما سؤال مهم اینجاست که این فیلمها برای چه کسی ساخته میشوند؟ اگر هدف، ثبت یک خاطرهٔ خانوادگی است، چرا آن را در صفحات مجازی و عمومی منتشر کنند؟
وقتی زوجی دهها میلیون تومان خرج فیلمی میکنند که قرار است میلیونها غریبه ببینند، دیگر نمیشود اسمش را «فیلم یادگاری» گذاشت. این نمایشِ تجمل و خودنمایی است در پوشش عشق. عشق خصوصی، وقتی جلوی دوربین میآید و در معرض نگاه عمومی قرار میگیرد، دیگر چیزی از قداستش باقی نمیماند.
تغییر نسل یا تغییر ارزش؟
سالها پیش، وقتی فیلم عروسی «زیبا بروفه» بدون اجازهٔ او منتشر شد، او آشکارا از ناراحتیاش گفت و سالها از این ماجرا دلگیر ماند. چون آن فیلم خصوصی بود و انتشارش بیاحترامی به صاحبان آن محسوب میشد.
اما امروز، بسیاری از چهرهها خودشان فیلم را میسازند و در صفحهشان میگذارند، بعد اگر واکنشی منفی دیدند، در نقش «قربانی» فرو میروند و مدعی میشوند فیلم بدون اجازهٔ آنها منتشر شده است.
این رفتار دوگانه، دروغی محترمانه است برای فرار از مسئولیت. چه بسا چهرههایی که برای حریم خصوصی خود، یا دستکم، مرزهای اخلاقی جامعه ارزش قائل باشند، در حفاظت از فیلمهای خصوصی خود نیز کوشا خواهند بود. مثل دورانی که سلبریتیها و افراد شناختهشده برای دوری از حواشی، مراقب رفتارها و روابط خود در فضای عمومی بودند!
ورزشگاه یا صحنهٔ تئاتر؟
ویدیوی اخیر سعید کریمی و همسرش، فراتر از یک فیلم عروسی ساده بود که پیشتر از سلبریتیها سراغ داشتیم! بازیگران این فیلم، پا را از مرزهای عفاف و حیا و حتی خطوط قرمز فراتر گذاشتهاند. آنها صحنههایی را به گوشیهای مردم رساندند که بیشتر به حریم خصوصی اتاق خواب تعلق دارد!
زمانی ورزشکاران برای استادیوم و زمین ورزشیشان حرمت و قداست قائل بودند. وقتی فضای ورزشگاه میشود محل ضبط چنین ویدیوی هنجارشکنی، دیگر چه فرقی میماند میان استادیوم و اتاق خواب؟
مردم چرا باید شاهد زندگی خصوصی شما باشند؟!
سؤال ساده از افراد شناختهشده این است که چرا مردم باید بدانند شما با چه کیفیت و در چه لباسی عروسی کردهاید؟ اگر بنا به خبررسانی است، در یک جمله و عکس هم میتوانید طرفدارانتان را مطلع کنید. هدف از نمایش صحنهها و رفتارهای خصوصی در فضای عمومی چیست؟!
در فرهنگی که حفظ حریم خصوصی، نشانهٔ اصالت و عزت نفس افراد بود، حالا نمایش دادن با عبور از خطوط قرمز معیار ارزش شده است.
در این میان، نوجوانان و جوانان، با همین الگوها بزرگ میشوند و یاد میگیرند که برای جلب توجه باید همه چیز را عیان کرد؛ حتی آنچه باید در حریم خصوصی نهان بماند.
چرا پخش میکنید؟
مسئله این نیست که این فیلمها چرا ساخته میشوند. هر زوجی حق دارد خاطرهٔ خودش را ثبت کند.
مسئله این است که چرا آنها را منتشر میکنند؟ چرا صفحات افراد مشهور، بیهیچ محدودیتی تبدیل به ویترین خصوصیترین لحظاتشان شده است؟ چرا به محض اعتراض دغدغهمندان، بعضی از این افراد ژست قربانی میگیرند و این ژست از آنها پذیرفته میشود، بدون آنکه منتشرکنندهٔ واقعی فیلمها شناسایی و توبیخ شود؟
آیا وقت آن نرسیده که رسانهها و نهادهای فرهنگی در برابر این روند بایستند و مرزهای اخلاقی را بازتعریف کنند؟ جامعه تا کی باید متحمل این شوکهای تجاوزکارانه به حریم حیا و غیرت باشد؟
وقتی سلبریتیها آگاهانه در صفحاتشان خط قرمزها را میشکنند، باید بدانند که به دلیل اثرگذاریشان در جامعه، مسئول هستند. این مسئولیت باید برایشان تعریف و تبیین شود تا مراقب آنچه منتشر میکنند باشند.
حرف آخر...
مدت زیادی از انتشار ویدیوی عروسی کامران تفتی و متین ستوده، محمد نادری، و آرام جعفری نگذشته است. خدا میداند فیلم عروسی بعدی مربوط به کدام سلبریتی است که در فضای بلبشوی مجازی بیهیچ مانع و عواقبی قرار است دست به دست شود.
روایت آن سه دختر جوان، آینهای است در برابر ما. آنها از ترس دیده شدن، حاضر شدند جان خودشان را به دست خودشان بگیرند. این البته به معنی تطهیر عمل غلط خودکشی نیست. اما اهمیت حفظ حریم خصوصی را در روزگاری نهچندان دور روشن میکند.
و امروز، آدمهایی را میبینیم که داوطلبانه، با لبخند و نورپردازی، همان صحنهها را منتشر میکنند و از وایرال شدنش ذوقزده میشوند.
حیا، از فضیلت به دستمایهٔ شوخی تبدیل شده، و حریم خصوصی به تئاتر عمومی. اما جامعهای که حیا و غیرت در آن بمیرد، دیگر سپر دفاعی در برابر آسیبهای اخلاقی ندارد.



