چرا علمایی مانند قرضاوی و عریفی و عوده و عرعور در برابر مصیبت های پناهندگان سوری سکوت کرده اند و از کشورهای خلیج فارس نمی خواهند به این مردم آواره پناه دهند و هویت اسلامی و شرافت زنان آنها را حفظ کنند؟!
به گزارش شهدای ایران، عبدالباری عنوان تحلیلگر عرب و سردبیر پایگاه رای الیوم در یادداشتی به انتقاد از قرضاوی و شیوخ دیگر فتنه به عنوان مسببان فتنه وبحران سوریه و مردم آن پرداخت. ترجمه این یادداشت بدین شرح است:
چرا علمایی مانند قرضاوی و عریفی و عوده و عرعور در برابر مصیبت های پناهندگان سوری سکوت کرده اند و از کشورهای خلیج فارس نمی خواهند به این مردم آواره پناه دهند و هویت اسلامی و شرافت زنان آنها را حفظ کنند؟ آیا ما عرب ها در این کار بر اروپایی های صلیبی اولویت نداریم؟
مدعیان حمایت از مردم سوریه حتی یک آواره سوری را پناه نداده اند
این روزها جوی اشک بر آوارگان سوری به راه افتاده؛ آوارگانی که برای نجات جان خویش دست به دامن کامیون ها و امواج دریا شده اند در حالی که قدرت های داخلی و خارجی با نیت خوب یا بد، کمر به تخریب کشور و کشتار صدها هزار نفر از آنها بسته اند.
نکته جالب این است که کشورهای عربی به ویژه کشورهای خلیج فارس که با امپراتورهای رسانه ای و تلویزیونی خود، گوش جهان را از ادعای حمایت از مردم سوریه و تلاش برای آزادی سوریه از طاغوت پر کرده اند و تا کنون میلیاردها دلار برای مسلح ساختن معارضان سوری هزینه کرده اند، تاکنون حتی یک آواره سوری را به کشورهای خود راه نداده اند و دروازه کشورهای خود را به روی آنها بسته و روی خود را به سوی دیگر چرخانده اند.
فقط کشورهای فقیر عربی و کشورهای اروپایی به آوارگان سوری پناه داده اند
البته کشورهای عربی فقیر و بیچاره غرق بدهی و کمبود بودجه مانند اردن و لبنان و مصر پذیرای صدها هزار و گاه میلیون ها آواره سوری بوده اند و در حالی که آب آشامیدنی کافی برای مردم خود هم ندارند، اما آغوش خود را برای آوارگان سوری گشودند و با آنها مهربان بودند در حالی که کشورهای عربی که میلیاردها دلار سرمایه دارند، نمی خواهند از رنج ومصیبت این مردم با خبر شوند گویی اسلام و عربیت و جوانمردی را فراموش کرده اند.
جالب است که حتی اروپایی ها نیز میزبان صدها هزار نفر آواره سوری بوده و از آنها حمایت کرده اند و درب مدارس و دانشگاه های خود را به روی آنها گشوده اند و به آنها کار و شناسنامه و مجوز اقامت دائم می دهند تا از حمایت های قانونی بهره مند شوند.
آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان نیز سالیانه پذیرای 500 هزار آواره است که 350 هزار نفر آنها سوری هستند و متعهد می شود که حتی یک پناهنده را بازنگرداند چون این کار را بر خلاف ارزش های انسانی و عدالت می دانند. توماس دومزیر وزیر کشور آلمان نیز خواستار تعدیل قانون برای کمک رسانی سریع به آوارگان شده تا بروکراسی های موجود کاهش یابد. یکی از این مبلغان اسلامی هم در یکی از شبکه های اسلامی گفته بود خانم مرکل رئیس یک حزب مسیحی است و بیم آن می رود که این پناهندگان مسیحی شوند.
ما هم از این مبلّغ متشکریم، اما از او این سؤال را داریم که چرا کشور او به فکر حفظ دین و اسلام و جان این افراد نیست و آنها را به خاک خود راه نمی دهد آیا کشورهای عربی و اسلامی برای پذیرایی از این آوارگان شایسته تر از آلمان و فرانسه و اتریش نیستند؟
هر کس در آغاز بحران سرازیر شدن آوارگان سوری به مرزها از اردوگاه الزعتری در اردن بازدید کرده داستان های هولناکی از گرگ های پیری شنیده که جیب های آنها پر از پول است و به همراه دلال های انسان در اطراف این اردوگاه ها پرسه می زدند تا دختری کم سن و سال برای خرید بیابند.
این گرگ های پیر دختران سوری را به اسارت خود گرفتند و دولت های آنها نیز در سوریه مرتکب جنایت شدند و نفت بر آتش بحران سوریه ریختند، اما هدف آنها آن گونه که ادعا می کنند حفظ ملت سوریه نبوده و نیست، بلکه آنها فقط به دنبال انتقام جویی از رئیس جمهور سوریه هستند که آنها را به خاطر کوتاهی در برخورد با سلطه بیگانگان و دست داشتن در توطئه تجزیه جهان اسلام، نامرد توصیف کرده بود.
چرا از قرضاوی صدایی بلند نمی شود؟
پس از مشاهده جنازه های بی جان کودکان و مادران سوری در میان امواج دریا و بدن های متلاشی شده آنها در کامیون های یخچال دار و مشاهده زنانی که به دنبال فرصتی برای عبور از مرزهای اروپا هستند، انتظار داشتیم از شیوخی همچون قرضاوی و عریفی و سدیس و عوده و عرعور فتوایی صادر شود و از کشورهای خود بخواهند به این قربانیان پناه دهند و به فریاد آنها برسند همان گونه که در گذشته نیز به بهانه نجات مردم سوریه به راحتی فتوای جهاد با نظام سوریه می دادند، اما این بار از مرده صدا در آمد، اما از این شیوخ صدایی بلند نشد و همچنان نیز این سکوت ادامه دارد ومعلوم نیست چرا از عربستان و قطر و امارات وکویت نمی خواهند به داد این آوارگان برسند؟ آیا اینها مسلمان نیستند؟ آیا اینها از اهل سنت نیستند؟
آلمانی های کافر علیه نژادپرستی تظاهرات می کنند و از دولت خود می خواهند به آوارگان سوری پناه دهد و علاوه بر این شاهد بودیم تشویق کنندگان فوتبال با در دست داشتن نوشته هایی همین خواسته را از دولت های خود داشتند، پس چرا شیوخ ما چنین کاری یا حتی یک چهارم آن را در برابر حاکمان بی وجدان عربی انجام نمی دهند؟
غرب کافر کمک های آموزشی و پزشکی به این مسلمانان ارائه می کند، اما کشورهای عربی به ویژه کشورهای ثروتمند خلیج فارس حتی به مهاجران مقیم در کشورهای خود اجازه طبابت در بیمارستان ها و تحصیل در مدارس را نمی دهند تا چه رسد به آوارگان سوری!
کشورهای عربی شرّ خود را از سر مردم سوریه کم کنند
اما کاش تنها مشکل این بود که این کشورهای عربی به آوارگان سوری پناه نمی دادند؛ مشکل مضاعف این است که این کشورها در امور سوریه دخالت می کنند و به این کشور سلاح می فرستند و بذر فتنه می پاشند تا بر قتل و کشتار در این کشور بیفزایند. کسی نیست به اینها بگوید اگر نمی خواهید به آوارگان سوری پناه دهید خواهش می کنیم شرّ خود را از سر آنها کم کنید و درامور آنها دخالت نکنید، چون کسی که ادعای کمک به مردم سوریه در داخل را دارد نمی تواند در خارج سوریه آنها را رها سازد. اگر این سخن اشتباه است کسی بگوید!
از سوی دیگر بحران یمن و دخالت نظامی عربستان در یمن چهارمین ماه را پشت شر گذاشت و پیش بینی ما این است که بحران یمن نیز مانند بحران سوریه وارد سال پنجم و ششم و دهم نیز بشود در حالی که محاصره بی رحمانه یمن توسط عربستان بسیار شدیدتر از سوریه است، چون سوری ها لااقل می توانند به لبنان و اردن و عراق و اروپا فرار کنند، اما آوارگان یمنی به کجا فرار کنند و چگونه؟ بعد هم اگر این مردم بخواهند محاصره را شکسته و به عربستان سرازیر شوند، چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد؟ آیا عربستان هممانند لبنان و اردن و اروپا به گرمی از آوارگان استقبال خواهد کرد یا به روی آنها آتش خواهد گشود؟ مال فقط سؤال می کنیم و می دانیم هیچ جوابی نخواهیم شنید و مثل همیشه فحش و ناسزا خواهیم شنید.
پس از جنگ 1991 کویت، برخی عراقی ها اشتباه کردند و به عربستان فرار کردند که برخی از این افراد سربازان ارتش و خانواده های آنها بودند. چه اتفاقی برای آنها رخ داد؟ آنها در اردوگاه رفحه در وسط صحرا و تحت نظارت شدید امنیتی قرار گرفتند و تا پنج سال هم اجازه ترک اردوگاه به آنها داده نشد و پس از آن هم مسئولان عربستان صدها میلیون دلار به سازمان های وابسته به سازمان ملل دادند تا به این آوارگان در کشورهای اروپایی مانند سوئد و نروژ و کانادا پناه دهند و به یکی از آنها اجازه نداد در عربستان بماند و همه آنها با نا امیدی راهی عراق شدند.
چند سال پیش برای سخنرانی در کانادا دعوت شدم که یکی از سخنرانی ها در اتاوا پایتخت کانادا بود. در آنجا متوجه شدم تعداد زیادی از حاضران کویتی هستند که به کانادا مهاجرت کرده و شناسنامه این کشور را دارند، اما همچنان خود را کویتی می دانستند و کویت را دوست داشتند.
ما عرب ها بدترین الگوهای نژادپرستی هستیم. ؛ چراکه اروپایی ها از آوارگان سوری نپرسیدند که شیعه است یا سنی یا اسماعیلی یا علوی یا مسلمان یا مسیحی؟
حال هم اکثریت آوارگان سوری که راهی اروپا می شوند از اهل سنت هستند، پس این علمایی که برای اهل سنت اشک می ریزند کجا هستند؟ اگر نظام سوریه به آنها ظلم کرده و مسئول بحران و مشکلات آنها است، چرا این علما کاری برای پناه دادن به آنها انجام نمی دهند؟ از طرفی معارضان نظام سوریه کجا هستند و چرا برای پناه دادن به این آوارگان کاری نمی کنند؟
بعد هم پس از این همه معیارهای دوگانه و نفاق باز هم می آیند و می پرسند چرا جوان مسلمان افراطی می شود و به داعش و القاعده می پیوندد و خود را منفجر می کند؟
برای یافتن پاسخ این سؤال یادداشت را بار دیگر از اول بخوانید.
*حوزه
چرا علمایی مانند قرضاوی و عریفی و عوده و عرعور در برابر مصیبت های پناهندگان سوری سکوت کرده اند و از کشورهای خلیج فارس نمی خواهند به این مردم آواره پناه دهند و هویت اسلامی و شرافت زنان آنها را حفظ کنند؟ آیا ما عرب ها در این کار بر اروپایی های صلیبی اولویت نداریم؟
مدعیان حمایت از مردم سوریه حتی یک آواره سوری را پناه نداده اند
این روزها جوی اشک بر آوارگان سوری به راه افتاده؛ آوارگانی که برای نجات جان خویش دست به دامن کامیون ها و امواج دریا شده اند در حالی که قدرت های داخلی و خارجی با نیت خوب یا بد، کمر به تخریب کشور و کشتار صدها هزار نفر از آنها بسته اند.
نکته جالب این است که کشورهای عربی به ویژه کشورهای خلیج فارس که با امپراتورهای رسانه ای و تلویزیونی خود، گوش جهان را از ادعای حمایت از مردم سوریه و تلاش برای آزادی سوریه از طاغوت پر کرده اند و تا کنون میلیاردها دلار برای مسلح ساختن معارضان سوری هزینه کرده اند، تاکنون حتی یک آواره سوری را به کشورهای خود راه نداده اند و دروازه کشورهای خود را به روی آنها بسته و روی خود را به سوی دیگر چرخانده اند.
فقط کشورهای فقیر عربی و کشورهای اروپایی به آوارگان سوری پناه داده اند
البته کشورهای عربی فقیر و بیچاره غرق بدهی و کمبود بودجه مانند اردن و لبنان و مصر پذیرای صدها هزار و گاه میلیون ها آواره سوری بوده اند و در حالی که آب آشامیدنی کافی برای مردم خود هم ندارند، اما آغوش خود را برای آوارگان سوری گشودند و با آنها مهربان بودند در حالی که کشورهای عربی که میلیاردها دلار سرمایه دارند، نمی خواهند از رنج ومصیبت این مردم با خبر شوند گویی اسلام و عربیت و جوانمردی را فراموش کرده اند.
جالب است که حتی اروپایی ها نیز میزبان صدها هزار نفر آواره سوری بوده و از آنها حمایت کرده اند و درب مدارس و دانشگاه های خود را به روی آنها گشوده اند و به آنها کار و شناسنامه و مجوز اقامت دائم می دهند تا از حمایت های قانونی بهره مند شوند.
آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان نیز سالیانه پذیرای 500 هزار آواره است که 350 هزار نفر آنها سوری هستند و متعهد می شود که حتی یک پناهنده را بازنگرداند چون این کار را بر خلاف ارزش های انسانی و عدالت می دانند. توماس دومزیر وزیر کشور آلمان نیز خواستار تعدیل قانون برای کمک رسانی سریع به آوارگان شده تا بروکراسی های موجود کاهش یابد. یکی از این مبلغان اسلامی هم در یکی از شبکه های اسلامی گفته بود خانم مرکل رئیس یک حزب مسیحی است و بیم آن می رود که این پناهندگان مسیحی شوند.
ما هم از این مبلّغ متشکریم، اما از او این سؤال را داریم که چرا کشور او به فکر حفظ دین و اسلام و جان این افراد نیست و آنها را به خاک خود راه نمی دهد آیا کشورهای عربی و اسلامی برای پذیرایی از این آوارگان شایسته تر از آلمان و فرانسه و اتریش نیستند؟
هر کس در آغاز بحران سرازیر شدن آوارگان سوری به مرزها از اردوگاه الزعتری در اردن بازدید کرده داستان های هولناکی از گرگ های پیری شنیده که جیب های آنها پر از پول است و به همراه دلال های انسان در اطراف این اردوگاه ها پرسه می زدند تا دختری کم سن و سال برای خرید بیابند.
این گرگ های پیر دختران سوری را به اسارت خود گرفتند و دولت های آنها نیز در سوریه مرتکب جنایت شدند و نفت بر آتش بحران سوریه ریختند، اما هدف آنها آن گونه که ادعا می کنند حفظ ملت سوریه نبوده و نیست، بلکه آنها فقط به دنبال انتقام جویی از رئیس جمهور سوریه هستند که آنها را به خاطر کوتاهی در برخورد با سلطه بیگانگان و دست داشتن در توطئه تجزیه جهان اسلام، نامرد توصیف کرده بود.
چرا از قرضاوی صدایی بلند نمی شود؟
پس از مشاهده جنازه های بی جان کودکان و مادران سوری در میان امواج دریا و بدن های متلاشی شده آنها در کامیون های یخچال دار و مشاهده زنانی که به دنبال فرصتی برای عبور از مرزهای اروپا هستند، انتظار داشتیم از شیوخی همچون قرضاوی و عریفی و سدیس و عوده و عرعور فتوایی صادر شود و از کشورهای خود بخواهند به این قربانیان پناه دهند و به فریاد آنها برسند همان گونه که در گذشته نیز به بهانه نجات مردم سوریه به راحتی فتوای جهاد با نظام سوریه می دادند، اما این بار از مرده صدا در آمد، اما از این شیوخ صدایی بلند نشد و همچنان نیز این سکوت ادامه دارد ومعلوم نیست چرا از عربستان و قطر و امارات وکویت نمی خواهند به داد این آوارگان برسند؟ آیا اینها مسلمان نیستند؟ آیا اینها از اهل سنت نیستند؟
آلمانی های کافر علیه نژادپرستی تظاهرات می کنند و از دولت خود می خواهند به آوارگان سوری پناه دهد و علاوه بر این شاهد بودیم تشویق کنندگان فوتبال با در دست داشتن نوشته هایی همین خواسته را از دولت های خود داشتند، پس چرا شیوخ ما چنین کاری یا حتی یک چهارم آن را در برابر حاکمان بی وجدان عربی انجام نمی دهند؟
غرب کافر کمک های آموزشی و پزشکی به این مسلمانان ارائه می کند، اما کشورهای عربی به ویژه کشورهای ثروتمند خلیج فارس حتی به مهاجران مقیم در کشورهای خود اجازه طبابت در بیمارستان ها و تحصیل در مدارس را نمی دهند تا چه رسد به آوارگان سوری!
کشورهای عربی شرّ خود را از سر مردم سوریه کم کنند
اما کاش تنها مشکل این بود که این کشورهای عربی به آوارگان سوری پناه نمی دادند؛ مشکل مضاعف این است که این کشورها در امور سوریه دخالت می کنند و به این کشور سلاح می فرستند و بذر فتنه می پاشند تا بر قتل و کشتار در این کشور بیفزایند. کسی نیست به اینها بگوید اگر نمی خواهید به آوارگان سوری پناه دهید خواهش می کنیم شرّ خود را از سر آنها کم کنید و درامور آنها دخالت نکنید، چون کسی که ادعای کمک به مردم سوریه در داخل را دارد نمی تواند در خارج سوریه آنها را رها سازد. اگر این سخن اشتباه است کسی بگوید!
از سوی دیگر بحران یمن و دخالت نظامی عربستان در یمن چهارمین ماه را پشت شر گذاشت و پیش بینی ما این است که بحران یمن نیز مانند بحران سوریه وارد سال پنجم و ششم و دهم نیز بشود در حالی که محاصره بی رحمانه یمن توسط عربستان بسیار شدیدتر از سوریه است، چون سوری ها لااقل می توانند به لبنان و اردن و عراق و اروپا فرار کنند، اما آوارگان یمنی به کجا فرار کنند و چگونه؟ بعد هم اگر این مردم بخواهند محاصره را شکسته و به عربستان سرازیر شوند، چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد؟ آیا عربستان هممانند لبنان و اردن و اروپا به گرمی از آوارگان استقبال خواهد کرد یا به روی آنها آتش خواهد گشود؟ مال فقط سؤال می کنیم و می دانیم هیچ جوابی نخواهیم شنید و مثل همیشه فحش و ناسزا خواهیم شنید.
پس از جنگ 1991 کویت، برخی عراقی ها اشتباه کردند و به عربستان فرار کردند که برخی از این افراد سربازان ارتش و خانواده های آنها بودند. چه اتفاقی برای آنها رخ داد؟ آنها در اردوگاه رفحه در وسط صحرا و تحت نظارت شدید امنیتی قرار گرفتند و تا پنج سال هم اجازه ترک اردوگاه به آنها داده نشد و پس از آن هم مسئولان عربستان صدها میلیون دلار به سازمان های وابسته به سازمان ملل دادند تا به این آوارگان در کشورهای اروپایی مانند سوئد و نروژ و کانادا پناه دهند و به یکی از آنها اجازه نداد در عربستان بماند و همه آنها با نا امیدی راهی عراق شدند.
چند سال پیش برای سخنرانی در کانادا دعوت شدم که یکی از سخنرانی ها در اتاوا پایتخت کانادا بود. در آنجا متوجه شدم تعداد زیادی از حاضران کویتی هستند که به کانادا مهاجرت کرده و شناسنامه این کشور را دارند، اما همچنان خود را کویتی می دانستند و کویت را دوست داشتند.
ما عرب ها بدترین الگوهای نژادپرستی هستیم. ؛ چراکه اروپایی ها از آوارگان سوری نپرسیدند که شیعه است یا سنی یا اسماعیلی یا علوی یا مسلمان یا مسیحی؟
حال هم اکثریت آوارگان سوری که راهی اروپا می شوند از اهل سنت هستند، پس این علمایی که برای اهل سنت اشک می ریزند کجا هستند؟ اگر نظام سوریه به آنها ظلم کرده و مسئول بحران و مشکلات آنها است، چرا این علما کاری برای پناه دادن به آنها انجام نمی دهند؟ از طرفی معارضان نظام سوریه کجا هستند و چرا برای پناه دادن به این آوارگان کاری نمی کنند؟
بعد هم پس از این همه معیارهای دوگانه و نفاق باز هم می آیند و می پرسند چرا جوان مسلمان افراطی می شود و به داعش و القاعده می پیوندد و خود را منفجر می کند؟
برای یافتن پاسخ این سؤال یادداشت را بار دیگر از اول بخوانید.
*حوزه