برادر ارجمند جناب آقای حاتمی کیا
سالهاست از دوران طلایی دفاع مقدس گذشته است و اما هنوز هم دغدغه اول ما خانواده شهدا و ایثاگر زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و رزمندگانی است که با خاکهای فکه و طلائیه خود را بیمه کرده اند. اما چه کنیم که مسئولین فرهنگی هنوز هم به موضوع دفاع مقدس همچون قطاری خالی از مسافر و بی ارزش می نگرند .
برادر حاتمی کیا؛ 28 سال از رجعت برادرم گذشته و هنوز نتوانسته ام درد و رنج جانبازان و رزمندگان آن زمان را آنگونه که حضرت امام ( ره ) فرموده اند که « نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی به فراموشی سپرده شوند» در خود احساس کنم .
به راستی تا زمانی که «آژانس شیشه ای»و « از کرخه تا راین» ساخته نشده بود کمتر کسی از حقایق و سختی هایی که رزمندگان کشیده اند مطلع بود.
اما برادر؛ حال چه شده است که «آژانس های شیشه ای» به یکباره تمام شد؟! چه شد که از پل شماهایی که بین ما و درد جانبازان قرار داشتید دیگر رودی جریان ندارد؟! نکند زمانه ای که ما در دلهای کوچکمان دعا می کردیم و خدا قوتتان می گفتیم به سر آمده که دیگر قصیده های عشق جای خود را به توهین های مکرر به شهدا داده اند؟!
برادرحاتمی کیا؛ حال ما با چشمانی اشک بار و با دلهایی که حاج کاظم های آژانس شیشه ای را بسیار دیده است از شما برادرانه می خواهم تا خواسته ما را اجابت کرده و باز هم نا گفته های رزمندگان را در «آژانس های شیشه ای» بگوئید.
برادر کوچک یک شهید