سایت جماران به تازگی مصاحبهای مطوّل را با فردی به نام اردشیر منصوری که گفته شده محقق و صاحبنظر است، پیرامون نسبت اخلاق و دین و مقولاتی همچون مدرنیته، سنتگرایی و ... انجام داده است.
به گزارش شهدای ایران،مصاحبه کننده جماران در بخشی از گفتوگوی خود با فرد اشاره شده به وی میگوید: «مشاهده می کنیم که روشنفکری دینی تواست با تکیه بر تز و گفتمان خود، تاثیر بسزایی در شکل گیری یک جریان اجتماعی داشته باشد. جریانی که در دوم خرداد 76 توانست گفتمان اصلاح طلبی را به عنوان خواست اکثریت مردم جامعه به حاکمیت برساند. در این دوره دکتر سروش و حلقه کیان با نقد حکومت دینی، مدل اصلاح طلبی دینی را به عنوان بدیل گفتمان اسلام فقاهتی مطرح کرد. اما پس از دوره اصلاحات، چرخشی که در گفتمان روشنفکری دینی ـ فارغ از نقدهایی که ملکیان، شایگان، طباطبایی و... در مورد روشنفکری دینی ابراز کردند و ملکیان از عبارت نواندیشی دینی بهره می برد ـ به نظر می رسد، جریان نواندیش دینی، همچون دوره گذشته نتوانست با تاکید بر اخلاق، دست به جریان سازی اجتماعی بزند.»
فرد مذکور نیز در پاسخ به این گفتهها با بیان اینکه «قطعا روشنفکری دینی زمینه ساز وجه تئوریک شکل گیری گفتمان اصلاحات بود» گفته است:
جریان روشنفکری تجلی یافته در طیفی که به تعبیر شما به حلقه کیان شهرت یافتند، در یک بزنگاه تاریخی به یک نیاز ملموس پاسخ دادند، که آن خوانش مدرن از دین و تنظیم مناسبات قدرت با آموزههای اسلامی بود. جامعهای را در نظر بگیرید که از طرفی عواطف فردی و مناسبات اجتماعیاش تا مغز استخوان دینی است و حاضر نیست به سادگی از دین دست بشوید، از طرف دیگر از بروز مناسبات قدرت در عرصه عمومی ناراضی است و بوی تمامت خواهی از آموزههای آن استشمام میکند. طبیعی است که خوانش دموکراتیک از دین همان گمشدهای بود که به محض مطرح شدن فهمیده شد و زمینه را برای بروز یک گفتمان جدید فراهم ساخت.
فرد اشاره شده همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود در اشاره به تئوری سروش میگوید: توجهی که پروژهی دکتر عبدالکریم سروش به ما میدهد، لزوم بازاندیشی در وجه معرفتی دین است که در پرتو آن نسبت ما با امر سیاسی هم تقریر خواهد شد!
*مسئله فعالیتهای حلقه کیان و سوابق فردی پناهنده شده و حامی فتنه 88، همچون عبدالکریم سروش بر افکار عمومی ایران پوشیده نیست و لذا بسیار قابل تأمل است که در صحبتهای مذکور چیزی شبیه به بزرگداشت برای آن حلقه و آن شخص دیده میشود.
«حسین حاجفرجالله دبّاغ» یا همان سروش کسی است که افکار و نظریاتش همواره مورد خدشه و انتقاد علمای بهنام کشور بوده، ضمن آنکه وی در دوران حضورش در ایران اسلامی نیز حاضر به مناظرهی کارساز رودرو با علما و فعالان دینمدار عرصه فکر و اندیشه نشد.
او در فتنه سال 88 نیز به حمایت تمام عیار از فتنهگران روی آورد و صورت و سیرت واقعی خود را برای مردم ایران، بیش از پیش هویدا کرد.
«انکار عصمت قرآن کریم»، «ادعای برخورداری از فهمی (دینی) بالاتر از مراجع» و «حق دانستن ارتباط جنسی نامشروع»، تنها بخشی از تراوشات ذهن بیمار این فرد در کنار نظریات فکری غلط اوست.
او در سال 88 نیز نامهای به اصطلاح خطاب به علما نوشت و در آن گفت:
«رُطب خوردگان ولایت و ثناگویان قدرت نه منزلتی نزد خالق دارند نه محبوبیتی نزد خلق، اما شما حاملان امانت دین و وارثان سنت سید المرسلین بر سر پیمان خود با خلق و خالق بمانید که از شما همین انتظار می رود و بس. مطمئن باشد که نه اسلامیت این سرزمین نه استقلالش، هیچکدام در گروی بقاء مشتی طراران حاکم نیست و پشتیبانی از این طالبان نامطلوب نه خشنودی ملت را در پی دارد نه آبروی روحانیت را»!
درباره حلقه کیان نیز که حول محور افرادی چون سروش شکل گرفت و همه میدانیم که عمده تئوریهایی نظیر جامعه مدنی، اسلام رحمانی، لیبرالیسم و ... از درون آن به ساحت فکری یک جریان سیاسی خاص در جامعه تابانده شد هم سخن بسیار است.
سایت مشرق در گزارشی در این زمینه مینویسد:
با تغییر و تحول در مدیریت موسسه کیهان، (در اواخر دهه 70) طرفداران و شاگردان فکری سروش، ماهنامهای دیگر به نام کیان راهاندازی کردند تا محفلی برای گردهمایی این گروه -که به «حلقهی کیان» معروف گشتند- شود.
حلقه کیان، در نیمه اول دهه 1370، از یک سو با مشارکت مروّجان فراماسونری (مانند رامین جهانبگلو) به نهادینه ساختن تئوری جامعه مدنی جان لاک (از نخستین فلاسفه فراماسون) پرداخت و از سوی دیگر، با انتشار آراء جناح موسوم به روشنفکران دینی مانند عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری، محسن کدیور، محمدتقی فاضل میبدی و... به قرائت سازی از متن قدسی قرآن روی آورد.
پایگاه تحلیلی 598 نیز درباره حلقه کیان مینویسد:
«مجله کیان با محوریت فکری دکتر سروش و محوریت عملیاتی علیرضا علویتبار، رضا تهرانی، سعید حجاریان، اکبر گنجی، عمادالدین باقی، محسن سازگارا، مصطفی تاج زاده و ... آغاز به تولید و ترویج تفکر و اندیشههایی کردند که بسترساز افکار و اندیشههای حزب مشارکت شد. اعضای حلقه کیان به لحاظ فکری متشکل از لیبرالها و چپگرایانی بود که هر هفته در جلسات خانگی دور هم جمع میشدند و به مباحث شناختی و فلسفی میپرداختند و در این میان پایههای فکری افراد چپگرای حلقه کیان مانند سعید حجاریان، شمس الواعظین، گنجی و... به سوی افکار لیبرالی سوق پیدا کرد. در واقع تولد کیان نقطه عطفی در شکل گیری جریان روشنفکری التقاطی محسوب میشد. به نحوی که ارتباط و هم اندیشی با لیبرالها و حتی عناصر نهضت آزادی که قبل از آن در کیهان فرهنگی به صورت مستور و یا نیمه پنهان دنبال میشد، در مجله کیان رویه کاملآ آشکاری را به خود گرفت.
در اولین مقالات، اعضای حلقه از اقدامات چپ گرایانهای که در فاصله سالهای 5٩ تا 64 در مقابل نهضت آزادی داشتند عذرخواهی کرده و پس از آن مقالات و مصاحبههای عناصر شناخته شده نهضت آزادی و ملی مذهبیها را انتشار میدادند. در این بین عبدالکریم سروش به عنوان استاد و پدرخوانده محفل کیان با ترجمه و انتقال مفاهیم غربی با رنگ و لعاب اشعار مولوی و تفکر غزالی سعی در تلفیق و هماهنگی بین افکار غربی و اسلامی نمود. به همین سبب برخی بر او و همفکرانش نام "روشنفکران تلفیقی" نهادهاند. تاجزاده (فعال سیاسی اصلاحطلب که هماکنون به دلیل اتهامات سال 88 در زندان است) درباره بهره گیری از سروش میگوید: در این جلسات خیلی مسائل برای من روشن شد و خیلی از آقای سروش استفاده کردیم. نقش سروش اجتماعی کردن این مسئله بود»
حقایق اشاره شده تنها بخش کوچکی از واقعیات پیرامون سروش و حلقه کیان است که متأسفانه در گفت و شنودهای ابتدای متن، بزرگداشت و نکوداشتی مغایر با این حقایق، بصورت محرز به چشم میخورد.
*فارس
فرد مذکور نیز در پاسخ به این گفتهها با بیان اینکه «قطعا روشنفکری دینی زمینه ساز وجه تئوریک شکل گیری گفتمان اصلاحات بود» گفته است:
جریان روشنفکری تجلی یافته در طیفی که به تعبیر شما به حلقه کیان شهرت یافتند، در یک بزنگاه تاریخی به یک نیاز ملموس پاسخ دادند، که آن خوانش مدرن از دین و تنظیم مناسبات قدرت با آموزههای اسلامی بود. جامعهای را در نظر بگیرید که از طرفی عواطف فردی و مناسبات اجتماعیاش تا مغز استخوان دینی است و حاضر نیست به سادگی از دین دست بشوید، از طرف دیگر از بروز مناسبات قدرت در عرصه عمومی ناراضی است و بوی تمامت خواهی از آموزههای آن استشمام میکند. طبیعی است که خوانش دموکراتیک از دین همان گمشدهای بود که به محض مطرح شدن فهمیده شد و زمینه را برای بروز یک گفتمان جدید فراهم ساخت.
فرد اشاره شده همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود در اشاره به تئوری سروش میگوید: توجهی که پروژهی دکتر عبدالکریم سروش به ما میدهد، لزوم بازاندیشی در وجه معرفتی دین است که در پرتو آن نسبت ما با امر سیاسی هم تقریر خواهد شد!
*مسئله فعالیتهای حلقه کیان و سوابق فردی پناهنده شده و حامی فتنه 88، همچون عبدالکریم سروش بر افکار عمومی ایران پوشیده نیست و لذا بسیار قابل تأمل است که در صحبتهای مذکور چیزی شبیه به بزرگداشت برای آن حلقه و آن شخص دیده میشود.
«حسین حاجفرجالله دبّاغ» یا همان سروش کسی است که افکار و نظریاتش همواره مورد خدشه و انتقاد علمای بهنام کشور بوده، ضمن آنکه وی در دوران حضورش در ایران اسلامی نیز حاضر به مناظرهی کارساز رودرو با علما و فعالان دینمدار عرصه فکر و اندیشه نشد.
او در فتنه سال 88 نیز به حمایت تمام عیار از فتنهگران روی آورد و صورت و سیرت واقعی خود را برای مردم ایران، بیش از پیش هویدا کرد.
«انکار عصمت قرآن کریم»، «ادعای برخورداری از فهمی (دینی) بالاتر از مراجع» و «حق دانستن ارتباط جنسی نامشروع»، تنها بخشی از تراوشات ذهن بیمار این فرد در کنار نظریات فکری غلط اوست.
او در سال 88 نیز نامهای به اصطلاح خطاب به علما نوشت و در آن گفت:
«رُطب خوردگان ولایت و ثناگویان قدرت نه منزلتی نزد خالق دارند نه محبوبیتی نزد خلق، اما شما حاملان امانت دین و وارثان سنت سید المرسلین بر سر پیمان خود با خلق و خالق بمانید که از شما همین انتظار می رود و بس. مطمئن باشد که نه اسلامیت این سرزمین نه استقلالش، هیچکدام در گروی بقاء مشتی طراران حاکم نیست و پشتیبانی از این طالبان نامطلوب نه خشنودی ملت را در پی دارد نه آبروی روحانیت را»!
درباره حلقه کیان نیز که حول محور افرادی چون سروش شکل گرفت و همه میدانیم که عمده تئوریهایی نظیر جامعه مدنی، اسلام رحمانی، لیبرالیسم و ... از درون آن به ساحت فکری یک جریان سیاسی خاص در جامعه تابانده شد هم سخن بسیار است.
سایت مشرق در گزارشی در این زمینه مینویسد:
با تغییر و تحول در مدیریت موسسه کیهان، (در اواخر دهه 70) طرفداران و شاگردان فکری سروش، ماهنامهای دیگر به نام کیان راهاندازی کردند تا محفلی برای گردهمایی این گروه -که به «حلقهی کیان» معروف گشتند- شود.
حلقه کیان، در نیمه اول دهه 1370، از یک سو با مشارکت مروّجان فراماسونری (مانند رامین جهانبگلو) به نهادینه ساختن تئوری جامعه مدنی جان لاک (از نخستین فلاسفه فراماسون) پرداخت و از سوی دیگر، با انتشار آراء جناح موسوم به روشنفکران دینی مانند عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری، محسن کدیور، محمدتقی فاضل میبدی و... به قرائت سازی از متن قدسی قرآن روی آورد.
پایگاه تحلیلی 598 نیز درباره حلقه کیان مینویسد:
«مجله کیان با محوریت فکری دکتر سروش و محوریت عملیاتی علیرضا علویتبار، رضا تهرانی، سعید حجاریان، اکبر گنجی، عمادالدین باقی، محسن سازگارا، مصطفی تاج زاده و ... آغاز به تولید و ترویج تفکر و اندیشههایی کردند که بسترساز افکار و اندیشههای حزب مشارکت شد. اعضای حلقه کیان به لحاظ فکری متشکل از لیبرالها و چپگرایانی بود که هر هفته در جلسات خانگی دور هم جمع میشدند و به مباحث شناختی و فلسفی میپرداختند و در این میان پایههای فکری افراد چپگرای حلقه کیان مانند سعید حجاریان، شمس الواعظین، گنجی و... به سوی افکار لیبرالی سوق پیدا کرد. در واقع تولد کیان نقطه عطفی در شکل گیری جریان روشنفکری التقاطی محسوب میشد. به نحوی که ارتباط و هم اندیشی با لیبرالها و حتی عناصر نهضت آزادی که قبل از آن در کیهان فرهنگی به صورت مستور و یا نیمه پنهان دنبال میشد، در مجله کیان رویه کاملآ آشکاری را به خود گرفت.
در اولین مقالات، اعضای حلقه از اقدامات چپ گرایانهای که در فاصله سالهای 5٩ تا 64 در مقابل نهضت آزادی داشتند عذرخواهی کرده و پس از آن مقالات و مصاحبههای عناصر شناخته شده نهضت آزادی و ملی مذهبیها را انتشار میدادند. در این بین عبدالکریم سروش به عنوان استاد و پدرخوانده محفل کیان با ترجمه و انتقال مفاهیم غربی با رنگ و لعاب اشعار مولوی و تفکر غزالی سعی در تلفیق و هماهنگی بین افکار غربی و اسلامی نمود. به همین سبب برخی بر او و همفکرانش نام "روشنفکران تلفیقی" نهادهاند. تاجزاده (فعال سیاسی اصلاحطلب که هماکنون به دلیل اتهامات سال 88 در زندان است) درباره بهره گیری از سروش میگوید: در این جلسات خیلی مسائل برای من روشن شد و خیلی از آقای سروش استفاده کردیم. نقش سروش اجتماعی کردن این مسئله بود»
حقایق اشاره شده تنها بخش کوچکی از واقعیات پیرامون سروش و حلقه کیان است که متأسفانه در گفت و شنودهای ابتدای متن، بزرگداشت و نکوداشتی مغایر با این حقایق، بصورت محرز به چشم میخورد.
*فارس