سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ حضور نیروهای ویژه در تاریخ جنگهای جهان قدمتی به اندازه تاریخ بشریت دارد. نظامیانی كه به لحاظ آموزشی از سطح بالاتری از یك نیروی عادی برخوردار هستند و به این لحاظ، از عوامل برتری ارتش كشوری بر كشور دیگر به شمار میروند. نیروهای ویژه ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز در طول دفاع مقدس با آمیختن همان انگیزههای معنوی موجود در جمع رزمندگان ایرانی به توان جسمی خود، حماسههای متعددی خلق كردند كه برای آشنایی با گوشههایی از آن، دقایقی به گفتوگو با امیر خسروی فرمانده تیپ ۶۵ نیروهای ویژه هوابرد ارتش پرداختهایم كه ماحصل این گفت و شنود را پیش رو دارید.
تیپ ۶۵ نوهد چگونه شكل گرفت؟
این تیپ قبل از انقلاب زیر مجموعه لشكر ۲۳ نیروی مخصوص سابق بود. تیپ ۲۳ نیروی مخصوص سابق كه قبل از شكلگیری انقلاب وجود داشت، بعد از انقلاب، به دلیل شرایط پیش آمده از قبیل درگیریهای مرزی و همین طور شروع جنگ تحمیلی، تبدیل به لشكر ۲۳ شد. مدتی هم به عنوان لشكر ۲۳ نیروی مخصوص فعالیت میكرد. بعد از آن با توجه به اینكه به این لشكر، نیروی سرباز وظیفه اضافه كرده بودند و دیدند كه لشكر كارایی لازم را ندارد. تیپ را به لشكر تكاور ۲۳ تبدیل كرده و تیپ ۳ آن را از لشكر جدا كردند، یعنی سه گردان ۷۴۵، ۷۴۸ و ۱۵۴ را جدا كردند و در مكان فعلی در سال ۷۰ تیپ ۶۵ نوهد را شكل دادند.
فعالیتهای نیروهای این تیپ در زمان دفاع مقدس به چه شكل بود؟
تیپ ۶۵ چند گردان عملیاتی دارد كه عبارتند از: آموزشگاه جنگهای نامنظم، یگان رهایی گروگان و گردان پشتیبانی و یگان عملیات روانی. در سالهای جنگ این تیپ در قالب لشكر ۲۳ در مناطق جنوب و شمال غرب مستقر بود. در جنگهای نامنظم تعدادی از پرسنل نیروی مخصوص با شهید چمران همكاری میكردند. تعدادی هم به صورت مجزا در حصر آبادان حضور داشتند. در ارتفاعات دوپازا، لك لك و كلا در منطقه غرب نیز در مقابله با گروهكها فعالیتهای چشمگیری داشتند. در زمان جنگ قسمتهایی از سرزمین ما از سوی عراق تصرف و بعد پس گرفته میشود اما قسمتهای شمال غرب كه در اختیار نیروی مخصوص بود به هیچ عنوان تصرف نشد، یعنی نشد كه عراق این سرزمینها را بگیرد و ما برویم پس بگیریم. اجازه ندادیم كه تصرف شود.
عملیاتهایی كه به نیروهای مخصوص در دوران جنگ سپرده میشد چه تفاوتی با عملیات دیگر نیروها داشت؟
سایر واحدها به صورت كلاسیك میجنگیدند اما در واحد نیروی مخصوص جنگها به صورت چریكی بود، یعنی گاهی میشد كه یك تیم سه نفره یا چهار نفره به یك تیپ از دشمن حمله میكردند، چون یكی از مشخصههای چریك این است كه وابسته به زمین نیست، یعنی شاید یك ساعت اینجا عملیات كند اما دو ساعت بعد، كیلومترها از اینجا دور شده باشد. نامنظم جنگیدن این نیروها یكی از شرایط خیلی خوب برای ارتش بود، برای مثال نیروهای مخصوص در خیلی از عملیاتهایشان با لباس شخصی وارد میشدند. در منطقه كردستان عراق واحدهای نیروی مخصوص با افراد بومی در رابطه بودند. با توجه به دورههایی كه نیروها میدیدند، میتوانستند در شرایط نامتعارف جغرافیایی عملیات انجام دهند و همین مسئله نكته قوتی برای نیروی زمینی ارتش بود. این نیروها آموزشهای عبور از كوهستانهای صعبالعبور و زندگی در شرایط سخت را دیده بودند. آنها میتوانستند چند روز را با جیره غذایی بسیار مختصر بگذرانند. این نیروها با این ویژگیها كمك بسیار زیادی در جنگ هشت ساله به نیروهای جنگ منظم كردند.
آموزش نیروهای مخصوص در زمان جنگ چگونه بود؟
جنگ خودش یك دوره آموزشی جدی به شمار میرفت. اما برای ورود مقتدرانه به آن، بعد از اینكه ما افسران و درجهدارانی كه ویژگیهای مورد نظر ما را داشته باشند از دانشكده افسری انتخاب میكردیم در ابتدا به آنها آموزش چتربازی عمومی و اتوماتیك میدادیم. بعد به مدت یك سال دوره نیروی مخصوص میدیدند.
كمی از فضای جنگ تحمیلی فاصله بگیریم، معیار انتخابتان برای برگزیدن یك فرد برای عضویت در نیروهای مخصوص چیست؟
این افراد باید از لحاظ جسمی صددرصد سالم باشند. باید به كاری كه انجام میدهند علاقهمند باشند و بتوانند شرایط سخت را تحمل كنند. شاید یك نفر در نیروهای مسلح بتواند خدمت كند اما با توجه به شرایطی كه در واحد نیروی مخصوص وجود دارد، همین فرد شاید نتواند در این واحد دوام بیاورد. باید از لحاظ روانی روی فرد كار شود. باید سختیپذیر باشد و بتواند در مقابل مشكلات و ناملایمات دوام بیاورد. باید توان گذراندن ساعـتها آموزش سخت و طاقتفرسا را داشته باشد. بودهاند افرادی كه وارد واحد ما شدهاند اما بعد از یك یا دو ماه نتوانستند دوام بیاورند و به واحدهای دیگر منتقل شدند.
اگر نیروهایتان افت آمادگی داشته باشند به واحد دیگری منتقل میشوند؟
مسلماً، در هر شرایطی باید از آمادگی جسمانی برخوردار باشند.
این كار درباره نیروهای باسابقهتان هم انجام میشود؟
بله، در سال گذشته چند نفر از دوره مقدماتی آمدند و چند نفری از لحاظ روحی آمادگی نداشتند و نمیتوانستند در این واحد بمانند و منتقل شدند.
برایمان جالب است كه از آموزشهای دوره نیروی مخصوص بدانیم.
دوره چتربازی عمومی و اتوماتیك و آموزش نیروهای مخصوص تقریباً یك سال طول میكشد، سپس تعدادی را انتخاب میكنیم برای دوره سقوط آزاد. تعدادی دیگر را برای غواصی انتخاب میكنیم. دوره رزم در برف و اسكی هم برگزار میشود كه برای همه نیروهای واحد گذراندنش، الزامی است و ما امسال هم این دوره را در گردنه امامزاده هاشم برگزار كردیم و یك دوره ۱۰ روزه شبانهروزی در آن منطقه داشتیم. آموزش رزم در كویر و جنگل را داریم كه در كویر قم و منطقه كلاردشت اردو میزنیم و برگزار میكنیم. در این منطقه زیست در جنگل، ردیابی در جنگل و زنده ماندن در جنگل را آموزش میدهیم.
در ارتشهای دنیا نیروهای ویژه دیگری هم هستند. چقدر درخصوص كیفیت كار آنها و آموزشهای آنها مطالعه میكنید. آیا اساسا با آنها ارتباط دارید؟
بعد از انقلاب هیئتی از كشورهای هند و كره آمدهاند و آموزشهای واحد ما را دیدهاند. گروهی از ما هستند كه فیلمهای بهروز نیروهای ویژه ارتشهای دنیا و سلاحهایشان را جمعآوری میكند و در اختیار ما قرار میدهد و حتماً روی آنها مطالعه میكنیم.
اگر بخواهید مقایسهای بكنید بین این نیروها و نیروهای مشابه در دنیا، جایگاه شما كجاست؟
جایگاهایمان خوب است. چیزی كه ما داریم و آنها ندارند اعتقاد ماست كه ما را در برابر سختیها مقاوم میكند. ما میدانیم كه اگر كشته هم شویم شهید محسوب میشویم و همین مسئله موجب میشود كه كارمان را با علاقه بیشتری انجام دهیم. همین مسئله شاخصی است كه ما را از نیروهای مشابه در سایر كشورها متمایز میكند.
فكر میكنید الان تا چه اندازه مردم نیروهای شما را میشناسند؟
باید از مردم بپرسید. اخیراً پرش بیس جامپی كه ما داشتیم از كشور كانادا ایمیلهایی دریافت كرده بودیم كه آنها از ما تشكر میكردند و میگفتند كه ما نمیدانستیم كه در ایران هم چنین نیرویی هست. یكسری ایرانیان خارج از كشور بودند و یكسری هم اتباع خارجی كه ما گفتیم برخی از ایمیلها را پاسخ دهند.
خطرناكترین عملیاتی كه در آن شركت كردید كدام بود؟
در جنوب كشور درگیری با یكی از كروهگها داشتیم كه در آن درگیری سلاح من گیر كرده بود كه البته با استفاده از نارنجكهایی كه داشتیم توانستیم از مهلكه خارج شویم. آن رویارویی و گلولهای كه درست مماس با گوشم رد شد، همیشه در ذهنم نقش بسته است یا در یكی دیگر از عملیاتها یكی از همرزمهایم پایش پیچ خورد كه ما ایشان را ۱۰كیلومتر حمل كردیم تا به محل درمان برسیم.
تصوری كه بین عموم هست این است كه نیروهای ویژه نیروهای جان سختی هستند و تعداد كم شهدای این نیرو در دوران هشت ساله جنگ نشان میدهد كه این نیروها را به راحتی نمیتوان از پای درآورد. چه آموزشهایی به نیروهایتان میدهید و این نیروها چه ویژگیهای خاصی دارند كه تا این حد مقاوم هستند؟
هر كاری به تمرین نیاز دارند. اگر به فردی بگویید كه فرمان این است، دنده این است، ترمز این است و بعد بگویید پشت رل بنشیند، تا فرد پشت فرمان ننشیند و تمرین نكند، یاد نمیگیرد. در ابتدا راننده تازه كار حواسش به فرمان است. به دنده نگاه میكند. تمام حواسش به این است كه ترمز و كلاچ را كی بگیرد اما به مرور زمان كه راننده مسلط میشود وقتی در مسیر حركت میكند مناظر اطرافش را هم میبیند و رانندگیاش را هم میكند و با نفر بغل دستش هم صحبت میكند. در نیروهای مسلح همینطور است. تمرین و ممارست زیاد موجب میشود كه نیروها ورزیده و كاربلد شوند.در روزهای نخست دوره چتر بازی هر فردی استرس و ترس دارد. در روزهای اول حواسش به این است كه از در چطور به بیرون بپرد. ۱۰ بار چترش را چك میكند. با خودش فكر میكند وقتی بیرون پرید چه كند اما وقتی تمرین زیاد میشود داشتهایم كه نفری پنج دقیقه قبل از پرش در هواپیما خواب بوده است. وقتی نوبت پرشش شده از خواب بیدار شده و پریده است و سالم هم به زمین رسیده است. امسال در اردوگاه ما در امامزاده هاشم گاهی دما به ۲۰ درجه زیر صفر هم میرسید. شخص در این شرایط تمرین میكند. در همین هوای سرد نیروها باید غذایشان را تهیه میكردند و آموزش هم میدیدند. فردی كه آموزش دوره نیروی مخصوص را میبیند باید بتواند چند نفر از نیروهای متخاصم را از بین ببرد و خودش سالم بماند و مأموریتش را هم انجام دهد، اگر نه اصلاً اسمش نیروی مخصوص نیست.
گفته میشود هر نیروی مخصوص برابر با ۷۰ نفر است، شما این حرف را قبول دارید؟
بله، مسلماً نیرویی كه به صورت ویژه آموزش میبیند بسیار ماهرتر از سربازی است كه حداكثر دو ماه آموزش دیده است. ما در طول جنگ هم چنین نیروهایی داشتیم. ما داشتیم نیرویی را كه ۴۸ ساعت در اسارت بود اما توانست روحیه خودش را حفظ و فرار كند و بعد از گذراندن چندین روز در ارتفاعات صعبالعبور و با عبور از موانع خودش را به نیروهای خودی برساند.
گویی شما آموزش رهایی از گروگان هم میدهید، بنابراین شما به یك سری ارگانهای امنیتی هم خدمات میدهید؟
بله، نیروهای رهایی از گروگان نخبهترین نیروهای ما هستند و آموزشهایی حدود یكسال میبینند. این افراد باید بسیار خاص باشند. در حال حاضر مقداری از مأموریتمان نسبت به قبل فرق كرده اما كار رهایی با گروگان ما همچنان پابرجاست.
شنیدهام كه یكی از تمرینهای نیروهای شما در این واحد این است كه یك نیرو سیبلی بالای سرش میگیرد و نیروی دیگر به طرف سیبل شلیك میكند؟ درست است؟
بله، در همان یگان رهایی گروگان برای اینكه اعتماد به نفس نیرو بالا برود كه اگر دوست خودش در كنار گروگانگیر بود، بتواند با اعتماد به نفس به سمت گروگانگیر شلیك كند، این آموزش را انجام میدهیم. به این صورت هم اطمینان نفری كه سیبل به دست دارد از مهارت همكارش بالا میرود و هم اعتماد به نفس شلیككننده. اگر تمایل داشتید میتوانیم در سالن تیر این تمرین را به شما نشان دهیم، حتی میتوانیم به شما سیبل بدهیم و اطمینان بدهیم كه سالم تحویلتان میدهیم( باخنده).
حرفهای بودن نیروهای شما معنایش چیست؟
حرفهای بودن نیروهای ما یعنی اینكه كارشان را تا حد امكان و با حصول نتیحه انجام دهند. یعنی كار، مطمئن انجام شود. برای مثال نیروهای ما در حالات مختلف و در شرایط مختلف جوی تمرین تیراندازی انجام میدهند. برای اینكه از مهارت خودشان اطمینان حاصل كنند تا كار به نحو احسن انجام شود.
با توجه به اینكه گفتید یك نیروی ویژه وابسته به زمین نیست بنابراین نیروهای شما باید رانندگی و خلبانی بالگرد را هم به طور كامل بلد باشند؟
بله، البته الان وسایل پروازی كمی محدود است اما این آموزشها را در همان حد میگذرانند. نیروهای ما حتی دورههای ماشین نویسی، سوار كاری، تایپ، كار با ماشین آلات سنگین را هم میگذرانند. كمكهای اولیه را هم به صورت كامل یاد میگیرند. نیروی ویژه باید بتواند علاوه بر خوددرمانی دیگران را هم درمان كند. برای مثال نیروهای ما حتی میتوانند با وسایل اولیه نظیر در قوطی كنسرو، كار بخیه كردن را هم روی خودشان و هم روی دیگران انجام دهند.
الان شما فرض كنید كه یكی از نیروهای ویژه را به مأموریتی اعزام كردهاید. قرار بوده سه روز در منطقه عملیاتی باشد و بعد برگردد. اما به دلایلی نظیر محاصره شدن مجبور شده است به جای سه روز یك هفته در منطقه بماند. بعد از سه روز این نیرو چطور باید غذای خودش را تهیه كند، چطور باید بخوابد و چطور امنیت خودش را تأمین كند؟
تمام این آموزشها در واحد ما به نیروها داده میشود. وقتی كه نیرو به مأموریت اعزام میشود ما نمیتوانیم یك كامیون مواد غذایی با او بفرستیم. خودش است و غذای یك یا دو روزش.
این نیروها طرز تهیه آب و غذا را در طبیعت میگذرانند. روش شكار حیوانات طبیعت نظیر خرگوش را همین هفته پیش در امامزاده هاشم یا اردوی كلاردشت تمرین كردیم. نیروهای ما باید بتوانند به دنبال خرگوش بدوند و آن را بگیرند. این نیروها باید بتوانند بعد از تمام شدن جیره غذایشان نه تنها خودشان را زنده نگه دارند بلكه مأموریتشان را هم انجام دهند و سالم برگردند. به این نیروها طرز زیست در جنگل و روش زدن گهواره یا ننو را روی درختان جنگل آموزش میدهیم. اگر یك نیروی مخصوص نتواند همه این آموزشها را بگذراند اساساً در نیروی مخصوص پذیرفته نمیشود.
یعنی همه این موارد از نیروها امتحان گرفته میشود؟
بله، نفری كه وارد نیروی مخصوص میشود شاید در ابتدا گرفتن یك مار برایش ترسناك باشد اما بعد از آموزش دیدن میتواند به راحتی یك مار را بگیرد. به او یاد میدهیم كدام قسمت مار را میتواند برای زنده ماندن در شرایط سخت استفاده كند تا بتواند زنده بماند.
فیلمهایی كه درباره تكاورها و كماندوها میسازند دیدهاید؟ نظرتان چیست؟
بعضی از نمونهها خوب است اما كارشناس خوب ندارند. شاید نفرات عادی ببینند بگویند خوب است اما وقتی یك نظامی كار بلد فیلمها را میبیند متوجه میشود كه چه اشكالاتی دارد. اگر از كارشناسهای نظامی استفاده كنند خیلی بهتر است.
با شما مشاوره میكنند؟
یكی دو مورد آمدند و مشاوره گرفتند.
كدام فیلمها؟
كانی مانگا و شیران سبز. در فیلم شیران سبز خودم هم بازی كردهام.
اگر خاطرهای درخصوص برنامههای آموزشی یا پرشهایی كه نیروهایتان انجام دادهاند، دارید، بفرمایید؟
در یكی از پرشهای بیس جامپی كه داشتیم و از ارتفاع بسیار كم بود با چتر دستساز خودمان پریدیم. پرشهای بیس جامپ پرشهایی است كه از یك مكان ثابت انجام میشود. وقتی این پرش انجام شد و با موفقیت هم انجام شد یكی از قهرمانان جهان در این رشته پرش به ما ایمیل زد آن كتابی كه نفر شما قبل از پرش از زیر آن رد شد چه بود؟ به او گفتیم شما انجیل و تورات دارید و ما هم كتابی با نام قرآن كه كتاب مقدس ماست. آن فرد گفت با توجه به نوع چتری كه از آن در پرش استفاده كردید، همان كتاب بود كه جان پرشكننده را نجات داد.