گلایه های آزاده مفقود الاثر در گفت و گو با شهدای ایران:
جعفر رجبی فرمانده یکی از گروهان های ارتش در زمان جنگ بوده که بعد از انجام موفق عملیاتش 15 ساعت در محاصره بعثی ها بود و بسیاری از نیروهایش به شهادت رسیدند و سرانجام به اسارت در آمد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ جعفر رجبی فرمانده یکی از گروهان های ارتش در زمان جنگ بوده که بعد از انجام موفق عملیاتش 15 ساعت در محاصره بعثی ها بود و بسیاری از نیروهایش به شهادت رسیدند و سرانجام به اسارت در آمد.
رجبی در گفت و گو با شهدای ایران به هویت گم شده آزاده ها اشاره می کند و می گوید: رسانه ها هم اسم آزاده ها را حذف کرده اند و دیگر در همین نسلی که با ایشان زندگی می کنیم نامی از آزاده نیست.
جعفر رجبی فرمانده یکی از گروه های ارتش می گوید: وضعیت اکثر اسراشبیه هم بود، «تونل مرگ»، «پذیرایی از اسرا»، و «کتک زدن» برای همه مثل هم بود و این مراحل ادامه داشت تا به آسایشگاه برسند. من همان جا هم به دوستان می گفتم که انتظار نداشته باشید ما را حلوا حلوا بکنند. چرا که دشمنی دیرینه با ما دارندکه تا الان هم ادامه دارد و اینها از امام و انقلاب بیزار بودند و وقتی ارادت ما را می دیدند بیشتر وحشی می شدند.
این فرمانده گروهان ادامه می دهد و می گوید: من فرمانده گروهان بودم و هدف را گرفتم و 48 ساعت مقاومت کردم و از 300 سربازم 250 نفر شهید شدند و بقیه مجروح و اسیر شدیم. من از انعکاس اخبار آزادگان در این 20 سال گلایه دارم . چرا که رسانه ها مدیون این بچه ها هستند.
حکایت آزاده ها مثل غواص های دست بسته بود
رجبی می گوید: رسانه ها نیامدند و موشکافی نکردند و فقط موضوعات کلیشه ای را بیان کردند و همین باعث شد آزاده ها در جامعه فراموش شده اند. حالا دست بر قضا تعدادی از شهدایی را پیدا کردند که به اسارت درآمده بودند و دیدیم که چقدر جامعه را تحت تأثیر گذاشت. من حرفم این است که مسئولین بیایند و به آزادگان با همان چشم غواصان دست بسته نگاه کنند. رجبی ادامه می دهد: این اتفاق احتمال داشت برای خیلی از ماها بیفتد. اما خیلی مظلومانه این بچه های آزاده به فراموشی سپرده شدند.
این فرمانده گروهان ارتش می گوید: روزی که به جبهه رفتم، کسی به من وعده امتیاز خانه و ماشین نداد. من وظیفه ام بود بجنگم اما بسیجی هم در کنار ما بود که تحت فرمان رهبری داشت می جنگید و همچون من نظامی نبودکه وظیفه داشته باشد. اما آیا امروز به همان نگاه به بچه ها می نگرند.
آزاده ها در قانون تعریف نشده اند
رجبی می گوید: من دیگر هیچ خاطره ای در ذهنم نمانده است و همه حرف هایم گلایه است. وقتی می روم بنیاد شهیدی که برای ما تشکیل شده و آنجا اصلا ما را نمی شناسند و تا از در می رویم داخل می گویند چند درصدی و آزاده برایشان معنایی ندارد؛ چه چیزی دیگر از هویت خومان بگوئیم.امروز هویت ما از دست رفته و هیچ چیزی برای گفتن نداریم و دل بچه ها از این مسائل بسیار پر است و دلمان می خواهد مسئولین بیایند و بگویند شاید اتفاقی که برای غواص ها افتاد برای شما هم می افتاد. اما بچه ها انصافا مردانه ایستادند و از هویت ایرانی و انقلاب و رهبری دفاع کردند.
آزاده مفقود الاثر وضعش بسیار بد بود
رجبی می گوید: بارها شده بود که عراقی ها به اسرا می گفتند: بگو «مرگ بر خمینی» و بچه ها نمی گفتند و تا حد مرگ کتک می خورد. عراقی ها اسرا را می انداختند در حوض آب و وقتی خیس می شدند 10 تا گردن کلفت به جان اسرا می افتادند و بچه ها را کتک می زدند و البته چنان می زدند که حداقل تا یک ماه اثرات «آب حوضی» باقی بماند.
رجبی آزاده ها را چند دسته می داند و می گوید: یک دسته بودندکه صلیب سرخ آنها را ثبت نام می کرد و یک مقدار اوضاعشان بهتر بود و دسته بعدی آنهایی بودند که ثبت نام نمی شدند و اینها وضعشان خیلی بد بود و دولت عراق در این زمینه سلیقه ای عمل کرد.
4 سال مفقود الاثر بودم
رجبی می گوید: بیش از 30 هزار نفر از اسرا مفقود الاثر بودند. حداقل 4 سال کسی از من خبر نداشت و این مفقود الاثر بودن، اثرات روانی خیلی بدی در خانواده های ما داشت. اما اسارت اسارت است و کتک را باید بخورید اما بچه هایی که از سال 64 به بعد اسیر شدند عمدتا صلیب سرخ اینها را ثبت نام نکرد و موقع بازگشت در لب مرز ثبت نام شدند.
این فرمانده گروهان در مورد صلیب سرخ و نقش آن برای اسرا می گوید: در مورد بچه هایی که صلیب سرخ آنها را دیده بود، کنترل صورت می گرفت و اوضاع بهتر بود و می توانستند ماهیانه به خانواده یشان نامه بدهند و بار روانی اش کمتر بود و متاسفانه امروز بیشترین مشکل را همین بچه هایی دارند که از سال 64 به بعد اسیر شدند که واقعا شرایط بدی دارند. شما فرض کنید فردی را که 4 سال مفقود بوده و همسر داشته و وقتی بازگشته متوجه شده است که همسرش ازدواج کرده و از این سبک مسائل هست که حتی نمی توان بیان کرد.
این فرمانده گروهان درباره اسارت خودش می گوید: من بعد از اینکه هدف را گرفتم به فرمانده ام اعلام کردم و گفتم نیاز به حمایت دارم و حمایت نشدم و دشمن ما را محاصره کرد و بعد از 15 ساعت از محاصره به اسارت درآمدیم. بعد هم من را از بچه ها جدا کردند و در انفرادی بودم تا به اردوگاه منتقل شدم و بعد از سال66 افسرهای خلبان را به بغداد منتقل کردند و 3 ماه در آنجا ماندیم و چون مفقود الاثر بودیم هر کاری می خواستند می کردند و ما را هر جایی می خواستند می بردند چون صلیب سرخ ما را ثبت نام نکرده بود.
20 سال خفه شده ایم
رجبی که بسیار از کوتاهی مسئولین و سکوت رسانه ها خسته شده است می گوید: امروز همه می گویند آزاده ها همه چیز دارند واین سهام و آن خانه را بهشان داده اند؛ اما واقعیت این نیست و اسارت به هر نوعش وحشتناک و دردناک است و یک سری بودند که شرایطشان خیلی بد بوده و داستان زندگی بچه هایی که در 2 ساله آخر اسیر شدند خیلی بدتر از اسرای 10 ساله هستند. برخی در سوله زندگی می کردند و 700 نفر در یک سوله بودند و همه چیزشان در همان سوله بود که کسی اصلا سراغ اینها نرفت و رسانه ها فقط سراغ آزاده هایی که 10 سال اسیر بودند و از اطرافیان حاج آقای ابوترابی بودند رفتند و ما در این 20 سال خفه شدیم و هیچ کسی صدای ما را نشنید.
هویت آزاده ها گم شده است
رجبی می گوید: مشکلات ریشه ای است. یعنی با یک وام مسکن حل نمی شود. مسئله هویت ما است که از بین رفته است و اگر همین به ما برگردد، ما هیچ چیزی نمی خواهیم. امروز هر آزاده ای به نحوی در حال زندگی کردن است و گلیمش را از آب می کشد بیرون اما هویت چیزی نیست که با مسائل اقتصادی بتوان کسب کرد.
رجبی می گوید: ما چطور می خواهیم اخبار این نسل را به نسل بعد منتقل کنیم . در همین نسل که با ایشان زندگی می کنیم اسم آزاده اصلا حذف شده است. در اخبار و مجلات و نوشته ها اسمی از آزاده وجود ندارد و این جفا در حق آزاده هاست.
رجبی در گفت و گو با شهدای ایران به هویت گم شده آزاده ها اشاره می کند و می گوید: رسانه ها هم اسم آزاده ها را حذف کرده اند و دیگر در همین نسلی که با ایشان زندگی می کنیم نامی از آزاده نیست.
جعفر رجبی فرمانده یکی از گروه های ارتش می گوید: وضعیت اکثر اسراشبیه هم بود، «تونل مرگ»، «پذیرایی از اسرا»، و «کتک زدن» برای همه مثل هم بود و این مراحل ادامه داشت تا به آسایشگاه برسند. من همان جا هم به دوستان می گفتم که انتظار نداشته باشید ما را حلوا حلوا بکنند. چرا که دشمنی دیرینه با ما دارندکه تا الان هم ادامه دارد و اینها از امام و انقلاب بیزار بودند و وقتی ارادت ما را می دیدند بیشتر وحشی می شدند.
این فرمانده گروهان ادامه می دهد و می گوید: من فرمانده گروهان بودم و هدف را گرفتم و 48 ساعت مقاومت کردم و از 300 سربازم 250 نفر شهید شدند و بقیه مجروح و اسیر شدیم. من از انعکاس اخبار آزادگان در این 20 سال گلایه دارم . چرا که رسانه ها مدیون این بچه ها هستند.
حکایت آزاده ها مثل غواص های دست بسته بود
رجبی می گوید: رسانه ها نیامدند و موشکافی نکردند و فقط موضوعات کلیشه ای را بیان کردند و همین باعث شد آزاده ها در جامعه فراموش شده اند. حالا دست بر قضا تعدادی از شهدایی را پیدا کردند که به اسارت درآمده بودند و دیدیم که چقدر جامعه را تحت تأثیر گذاشت. من حرفم این است که مسئولین بیایند و به آزادگان با همان چشم غواصان دست بسته نگاه کنند. رجبی ادامه می دهد: این اتفاق احتمال داشت برای خیلی از ماها بیفتد. اما خیلی مظلومانه این بچه های آزاده به فراموشی سپرده شدند.
این فرمانده گروهان ارتش می گوید: روزی که به جبهه رفتم، کسی به من وعده امتیاز خانه و ماشین نداد. من وظیفه ام بود بجنگم اما بسیجی هم در کنار ما بود که تحت فرمان رهبری داشت می جنگید و همچون من نظامی نبودکه وظیفه داشته باشد. اما آیا امروز به همان نگاه به بچه ها می نگرند.
آزاده ها در قانون تعریف نشده اند
رجبی می گوید: من دیگر هیچ خاطره ای در ذهنم نمانده است و همه حرف هایم گلایه است. وقتی می روم بنیاد شهیدی که برای ما تشکیل شده و آنجا اصلا ما را نمی شناسند و تا از در می رویم داخل می گویند چند درصدی و آزاده برایشان معنایی ندارد؛ چه چیزی دیگر از هویت خومان بگوئیم.امروز هویت ما از دست رفته و هیچ چیزی برای گفتن نداریم و دل بچه ها از این مسائل بسیار پر است و دلمان می خواهد مسئولین بیایند و بگویند شاید اتفاقی که برای غواص ها افتاد برای شما هم می افتاد. اما بچه ها انصافا مردانه ایستادند و از هویت ایرانی و انقلاب و رهبری دفاع کردند.
آزاده مفقود الاثر وضعش بسیار بد بود
رجبی می گوید: بارها شده بود که عراقی ها به اسرا می گفتند: بگو «مرگ بر خمینی» و بچه ها نمی گفتند و تا حد مرگ کتک می خورد. عراقی ها اسرا را می انداختند در حوض آب و وقتی خیس می شدند 10 تا گردن کلفت به جان اسرا می افتادند و بچه ها را کتک می زدند و البته چنان می زدند که حداقل تا یک ماه اثرات «آب حوضی» باقی بماند.
رجبی آزاده ها را چند دسته می داند و می گوید: یک دسته بودندکه صلیب سرخ آنها را ثبت نام می کرد و یک مقدار اوضاعشان بهتر بود و دسته بعدی آنهایی بودند که ثبت نام نمی شدند و اینها وضعشان خیلی بد بود و دولت عراق در این زمینه سلیقه ای عمل کرد.
4 سال مفقود الاثر بودم
رجبی می گوید: بیش از 30 هزار نفر از اسرا مفقود الاثر بودند. حداقل 4 سال کسی از من خبر نداشت و این مفقود الاثر بودن، اثرات روانی خیلی بدی در خانواده های ما داشت. اما اسارت اسارت است و کتک را باید بخورید اما بچه هایی که از سال 64 به بعد اسیر شدند عمدتا صلیب سرخ اینها را ثبت نام نکرد و موقع بازگشت در لب مرز ثبت نام شدند.
این فرمانده گروهان درباره اسارت خودش می گوید: من بعد از اینکه هدف را گرفتم به فرمانده ام اعلام کردم و گفتم نیاز به حمایت دارم و حمایت نشدم و دشمن ما را محاصره کرد و بعد از 15 ساعت از محاصره به اسارت درآمدیم. بعد هم من را از بچه ها جدا کردند و در انفرادی بودم تا به اردوگاه منتقل شدم و بعد از سال66 افسرهای خلبان را به بغداد منتقل کردند و 3 ماه در آنجا ماندیم و چون مفقود الاثر بودیم هر کاری می خواستند می کردند و ما را هر جایی می خواستند می بردند چون صلیب سرخ ما را ثبت نام نکرده بود.
20 سال خفه شده ایم
رجبی که بسیار از کوتاهی مسئولین و سکوت رسانه ها خسته شده است می گوید: امروز همه می گویند آزاده ها همه چیز دارند واین سهام و آن خانه را بهشان داده اند؛ اما واقعیت این نیست و اسارت به هر نوعش وحشتناک و دردناک است و یک سری بودند که شرایطشان خیلی بد بوده و داستان زندگی بچه هایی که در 2 ساله آخر اسیر شدند خیلی بدتر از اسرای 10 ساله هستند. برخی در سوله زندگی می کردند و 700 نفر در یک سوله بودند و همه چیزشان در همان سوله بود که کسی اصلا سراغ اینها نرفت و رسانه ها فقط سراغ آزاده هایی که 10 سال اسیر بودند و از اطرافیان حاج آقای ابوترابی بودند رفتند و ما در این 20 سال خفه شدیم و هیچ کسی صدای ما را نشنید.
هویت آزاده ها گم شده است
رجبی می گوید: مشکلات ریشه ای است. یعنی با یک وام مسکن حل نمی شود. مسئله هویت ما است که از بین رفته است و اگر همین به ما برگردد، ما هیچ چیزی نمی خواهیم. امروز هر آزاده ای به نحوی در حال زندگی کردن است و گلیمش را از آب می کشد بیرون اما هویت چیزی نیست که با مسائل اقتصادی بتوان کسب کرد.
رجبی می گوید: ما چطور می خواهیم اخبار این نسل را به نسل بعد منتقل کنیم . در همین نسل که با ایشان زندگی می کنیم اسم آزاده اصلا حذف شده است. در اخبار و مجلات و نوشته ها اسمی از آزاده وجود ندارد و این جفا در حق آزاده هاست.