احتمالاً از چندی بعد موسیقی و آوازه خوانی بانوان به عامل نجات جامعه و دلیل نهایی توسعه یافتگی کشورها تبدیل شده و دیگر آن موقع لازم میشود تا نه تنها به گسترش این ضد ارزش دینی تن دهیم بلکه باید مشوق شیوع آن نیز باشیم. اصلاً سیمین غانم ها الگوی زنان ما میشوند و لابد باید به آنها مقامات سیاسی نیز بدهیم.
شهدای ایران: در اینکه اسلام با موسیقی مشکلی ندارد شکی نیست. اما این بدان معنا هم نیست که هر نوع موسیقی در اسلام حلال بوده و یا هرکسی میتواند به آن بپردازد. خصوصا آوازه خوانی بانوان که از خط قرمزهای فرهنگی ما محسوب میشود، چون حرمت شرعی و فقهی در پی آن وجود دارد.
به گزارش بولتن نیوز، اما در گذشتهای نه چندان دور که نظام سیاسی ما نه تنها کاری با احکام اسلامی نداشت، بلکه سیاستهای خود را تعارض با آن ترسیم می کرد، بازار انواع موسیقی خصوصا آوازه خوانی بانوان و رقاصی آنها داغ بود. اگر خودت مراقبت میکردی که هیچ، وگرنه جامعه این امکان را به راحتی فراهم میکرد هر کسی به دام این گناه افتاده و حتی مشوق آن نیز بود.
در این بین، نام «سیمین غانم» برای آنهایی که سنشان قد میدهد کاملاً شناخته شده است. زنی که پیش از انقلاب و در آن فضای آلوده، جزو بانوان آوازه خوان بود و با آثارش، به این گناه فردی و اجتماعی دامن می زد. هرچند وی بعد از انقلاب، پل های پشت سرش را خراب نکرد و سعی نمود تا با نظام تعارضی نداشته باشد، اما روزگار به سمتی پیش رفته که وی امکان فعالیت دوباره پیدا کرده است.
امیدواریم آنهایی که مجوز چنین فعالیتهایی را به او می دهند، چهارچوب حلال این فعالیت را نیز در نظر گرفته باشند، اما حتی در این شرایط، باز هم دلیل نمیشود که مثل روزنامه شرق به نحوی به این موضوع بپردازیم که کل این عمل قبیح را با ذکر خاطره ای غسل تعمید دهیم.
روزنامه اصلاح طلب و زنجیرهای "شرق" در شماره 24 مرداد خود، در مصاحبه با سیمین غانم، بخشی از مصاحبه او را منتشر کرده که هر چند گفتن آن از گوینده اش بعید نیست، اما انتشار آن توسط روزنامهای که متعهد به رعایت خطوط قرمز نظام است، بعید بود:
«سیمین غانم خوانندهی موسیقی پاپ در گفتگو با روزنامه شرق خاطرهی یک رانندهی آژانس را بازگو کرد. چند سال پیش سوار آژانس بودم که راننده مرا شناخت و گفت یک بار صدای شما جان مرا نجات داد.گفتم چطور؟ گفت چند سال پیش در جاده شمال بودم و نوار شما پخش میشد که یکباره ترمزم برید و ماشینم به دره سقوط کرد و جای پرتی بود که هیچ کس عبور نمیکرد، پاهایم زیر ماشین گیر کرده بود.
ضبط افتاده بود روی شاخه درخت و صدا قطع نشده بود. شما «این کیه، این کیه» را میخواندید و همینطور آهنگ اوج میگرفت! و همان جای آهنگ که میگفتید «مثل خواب دم صبح» به قدری بلند بود که باعث شد چند نفر که از جاده عبور میکردند، صدا را بشنوند و مرا نجات دهند.»
مردی که به آوازه خوانی سیمین غانم گوش میداد (بخوانید فعل حرام انجام می داد) با صدای آواز او از مرگ گریخت. انصافاً بعد از خواندن این متن نوعی نگاه مثبت نسبت به آوازه خوانی بانوان به شما انتقال پیدا نمی کند؟ آیا بعد از این، قبح این عمل پیش شما کمرنگ نمی شود؟ نوعی ترحم، عدم حساسیت و یا توجیه؟ عادی و مورد پسند شدن که مراحل بعدی این روند است …
احتمالاً از چندی بعد موسیقی و آوزاه خوانی بانوان به عامل نجات جامعه و دلیل نهایی توسعه یافتگی کشورها تبدیل شده و دیگر آن موقع لازم میشود تا نه تنها به گسترش این ضد ارزش دینی تن دهیم بلکه باید مشوق شیوع آن نیز باشیم. اصلاً سیمین غانم ها الگوی زنان ما میشوند و لابد باید به آنها مقامات سیاسی نیز بدهیم.
به نظر میرسد چنین اقداماتی که در حال اضافه شدن است و در کنار یکدیگر تبدیل به موجی در فضای فرهنگی خواهد شد، نیتی جز غسل تعمید دادن موارد خط قرمزی جامعه نداشته و نباید گذاشت این اقدامها تولید مثل کنند و موج مذکور را راه بیاندازند. در نتیجه، آنهایی که مسئولیت و مدیریت مسائل فرهنگی به دوش شان سنگینی میکند لازم است تا برخوردهای لازم را انجام دهند و قبح زدایی از ضدارزش های را در نقطه ابتدایی متوقف کنند.
در این بین، نام «سیمین غانم» برای آنهایی که سنشان قد میدهد کاملاً شناخته شده است. زنی که پیش از انقلاب و در آن فضای آلوده، جزو بانوان آوازه خوان بود و با آثارش، به این گناه فردی و اجتماعی دامن می زد. هرچند وی بعد از انقلاب، پل های پشت سرش را خراب نکرد و سعی نمود تا با نظام تعارضی نداشته باشد، اما روزگار به سمتی پیش رفته که وی امکان فعالیت دوباره پیدا کرده است.
امیدواریم آنهایی که مجوز چنین فعالیتهایی را به او می دهند، چهارچوب حلال این فعالیت را نیز در نظر گرفته باشند، اما حتی در این شرایط، باز هم دلیل نمیشود که مثل روزنامه شرق به نحوی به این موضوع بپردازیم که کل این عمل قبیح را با ذکر خاطره ای غسل تعمید دهیم.
«سیمین غانم خوانندهی موسیقی پاپ در گفتگو با روزنامه شرق خاطرهی یک رانندهی آژانس را بازگو کرد. چند سال پیش سوار آژانس بودم که راننده مرا شناخت و گفت یک بار صدای شما جان مرا نجات داد.گفتم چطور؟ گفت چند سال پیش در جاده شمال بودم و نوار شما پخش میشد که یکباره ترمزم برید و ماشینم به دره سقوط کرد و جای پرتی بود که هیچ کس عبور نمیکرد، پاهایم زیر ماشین گیر کرده بود.
ضبط افتاده بود روی شاخه درخت و صدا قطع نشده بود. شما «این کیه، این کیه» را میخواندید و همینطور آهنگ اوج میگرفت! و همان جای آهنگ که میگفتید «مثل خواب دم صبح» به قدری بلند بود که باعث شد چند نفر که از جاده عبور میکردند، صدا را بشنوند و مرا نجات دهند.»
مردی که به آوازه خوانی سیمین غانم گوش میداد (بخوانید فعل حرام انجام می داد) با صدای آواز او از مرگ گریخت. انصافاً بعد از خواندن این متن نوعی نگاه مثبت نسبت به آوازه خوانی بانوان به شما انتقال پیدا نمی کند؟ آیا بعد از این، قبح این عمل پیش شما کمرنگ نمی شود؟ نوعی ترحم، عدم حساسیت و یا توجیه؟ عادی و مورد پسند شدن که مراحل بعدی این روند است …
احتمالاً از چندی بعد موسیقی و آوزاه خوانی بانوان به عامل نجات جامعه و دلیل نهایی توسعه یافتگی کشورها تبدیل شده و دیگر آن موقع لازم میشود تا نه تنها به گسترش این ضد ارزش دینی تن دهیم بلکه باید مشوق شیوع آن نیز باشیم. اصلاً سیمین غانم ها الگوی زنان ما میشوند و لابد باید به آنها مقامات سیاسی نیز بدهیم.
به نظر میرسد چنین اقداماتی که در حال اضافه شدن است و در کنار یکدیگر تبدیل به موجی در فضای فرهنگی خواهد شد، نیتی جز غسل تعمید دادن موارد خط قرمزی جامعه نداشته و نباید گذاشت این اقدامها تولید مثل کنند و موج مذکور را راه بیاندازند. در نتیجه، آنهایی که مسئولیت و مدیریت مسائل فرهنگی به دوش شان سنگینی میکند لازم است تا برخوردهای لازم را انجام دهند و قبح زدایی از ضدارزش های را در نقطه ابتدایی متوقف کنند.
اگر توانستید عوض اعطای جواز کار در این آموزشگاه های منحوس و مجوز کنسرتهای مسئله دار و آلبومهای تبلیغاتی که سکوی پرتاب برای گرفتن گذرنامه و ویزا برای سفرهای خارجی بی نظارت جهت همکاری با ضدانقلاب و شرکت در مراسم عیش و نوش است، سلیطه های سرکش و تن فروشان دربار سلاطین عرب و رقاصه های دوره گرد تروریستهای فرهنگی من و تو و بی بی سی فارسی و دویچه وله و رادیو فرانسه را با موفقیت مهار کنید، امنیت و آرامش داخل هم به فضل الهی حفظ میشود.
منجلاب فضای مجازی پر است از فیلم و عکس کنسرت های شنیع و خلاف شرع هاله سیفی زاده و سحر زیبایی و حوروش خلیلی و سحر محمدی و مهدیه محمدخانی و چند پتیاره دیگر که هر روز هم آغوش تیم جدیدی از مردان نامحرم میشوند تا تور فساد فی الارض را برای جوانان معصوم جامعه اسلامی پهن کنند و بعد از سرکیسه کردن ناآگاهان داخلی سر در آخور اربابان خارجی خود کنند و دستمزدهای کلان دلاری بابت خوش رقصیشان بگیرند و فربه تر از قبل به کثافتکاری ادامه دهند و به ریش مومنین و خون شهدا بخندند!
وقتی مسوولین فرهنگی و امنیتی و قضایی همگی عمدا در خواب غفلتند، بهتر است طلاب حوزه جای آن که دیرهنگام دنبال آب ریخته بدوند، با بیداری و هوشیاری برای پیشگیری از تک تک این منکرات بجنبند!!!!!!!!