تأملى بر سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در سال جارى و در نقد تمدن غرب که از آن به عنوان دوران «جاهلیت مدرن» نام بردند، نشان مى دهد که افشا و تبیین شالوده این تمدن ظاهرفریب براى ملت ها به ویژه نسل جوان، ضرورتى انکارناپذیر است .
به گزارش شهدای ایران، در روزهاى اخیر شاهد برگزارى مراسم یادبود قربانیان حمله اتمى آمریکا به شهرهاى هیروشیما و ناکازاکى بودیم. هم چنین شاهد خبرها و گزارش هاى متعددى از درگیرى مردم آمریکا با پلیس این کشور در اعتراض به نژادپرستى هستیم. به سالگرد کودتاى آمریکایى 28 مرداد هم نزدیک شدهایم. اگر بخواهیم به عملکرد گذشته و فعلى دنیاى غرب به ویژه آمریکا در استعمارگرى و کشتار بیگناهان و ظلم و ستم بر ملت ها، مرورى کوتاه داشته باشیم، به یقین طومارى بزرگ از این جنایات خواهیم داشت. تأملى بر سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در سال جارى و در نقد تمدن غرب که از آن به عنوان دوران «جاهلیت مدرن» نام بردند، نشان مى دهد که افشا و تبیین شالوده این تمدن ظاهرفریب براى ملت ها به ویژه نسل جوان، ضرورتى انکارناپذیر است که رهبرى معظم کمر همت به این مهم بسته اند.
رهبر معظم انقلاب اسلامى در جمع سفراى کشورهاى اسلامى و هم چنین در جمع دانشجویان دانشگاه افسرى وتربیت پاسدارى دانشگاه امام حسین(ع) در بیاناتى به مبحث «جاهلیت مدرن» اشاره فرمودند.
ایشان با تأکید بر لزوم بهره گیرى از درس هاى بعثت براى مقابله هوشیارانه با جاهلیت مدرن امروز، استکبار و در رأس آن آمریکا را عامل اصلى شکل گیرى «جاهلیت مدرن» دانستند و فرمودند که با حفظ دو اصل «بصیرت» و «عزم و همت» مى توان در مقابل این جاهلیت ایستاد و آن را شکست داد. ایشان «شهوت» و «غضب» را دو عنصر اصلى جاهلیت دوران قبل از اسلام دانستند و با اشاره به بازتولید جاهلیت دوران قبل از اسلام در عصر کنونى، بر همان دو پایه ى «شهوت» و «غضب»، افزودند: «امروز نیز شاهد شهوت رانى بىمنطق و بى مهار و قساوت و کشتار بى حدومرز هستیم با این تفاوت که جاهلیت کنونى متأسفانه مجهز به سلاح علم و دانش شده و بسیار خطرناک تر است.»
رویارویى انقلاب اسلامى با گفتمان جاهلیت مدرن
پیدایش و گسترش گفتمان انقلاب اسلامى در جهت مقابله با گفتمان جاهلیت مدرن، ضرورت بازشناسى، بازتعریف و چرایى رودررویى این دو گفتمان را دوچندان مى کند؛ لذا با نگاهى به تاریخ دوران پیش از اسلام، بررسى و عملکرد مردم عصر جاهلى، خصیصه ها و ویژگى هایى براى این دوران به ثبت رسانیده که از قتل، غارت، شهوترانى، خشونت، تعصب و بتپرستى گرفته تا زنده به گور کردن دختران، بداندیشى و پیروى از تفکرات خرافى را در خود جاى داده و در قرآن کریم هم با واژه هایى چون ظن الجاهلیه (بىتوجهى به وعده و وعیدهاى خداوند و بداندیشى درباره افعال الهى)، حمیه الجاهلیه (تعصب جاهلیت)، تبرج الجاهلیه (بىپروایى زنان در جامعه و نمایاندن زیور و آرایش هاى زنانه) و حکم الجاهلیه (پیروى از حکم و حکومت ناحق، رفتار خلاف قانون الهى) بدان ویژگى ها اشاره شده که نشان از وضعیت اسفبار آن دوران است.
اگرچه این خصیصه ها با پیدایش اسلام، حرکت بیدارى اسلامى، هدایت امت توسط رسول مکرم اسلام(ص) و پیروى از دستورات الهى، بسیارى از ویژگی هاى خود را از دست داد ولى در دوران کنونى با فاصله گرفتن امت ها از قوانین الهى و تکیه زدن بر امور دنیوى در دوران مدرنیسم و پسامدرنیسم که بر علم و تکنولوژى و دانش و پیشرفت خود میبالند، همان ویژگى ها و خصوصیات جاهلیت گذشته را با ماهیتى جدید و در قالب گفتمانى با رنگ و لعاب علم و دانش بشرى عرضه کرده است.
برخى از ویژگى هاى جاهلیت الاولى
قرآن کریم در سوره احزاب، خطاب به زنان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم)، جاهلیت نخستین را این گونه بیان مى فرماید:
«وَ قَرْنَ فِى بُیُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى در خانه هایتان بمانید و مانند جاهلیت اول تبرّج (آشکار کردن بدن و زینت) نداشته باشید.».
اما این که منظور از جاهلیت اول چیست؟ ظاهراً همان جاهلیتى است که مقارن عصر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بوده و به طورى که در تواریخ آمده، در آن زمان زنان، حجاب درستى نداشتند و دنباله ى روسرى هاى خود را به پشت سر مى انداختند؛ به طورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشواره هاى آنان نمایان بود. به هر حال این تعبیر نشان مى دهد که جاهلیت دیگرى همچون جاهلیت عرب در پیش است که ما امروز در عصر خود، آثار این پیش گویى قرآن را در دنیاى متمدن مادى مى بینیم.)
براى اشنایى از برخى ویژگیهاى دوران جاهلیت قبل از اسلام به سخنان امیر المومنین علیه السلام اشاره مى کنیم. آن حضرت در خطبه ى 95 نهج البلاغه این چنین مى فرمایند: «بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِى حَیْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِى فِتْنَةٍ قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْکِبْرِیَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِیَّةُ الْجَهْلَاءُ حَیَارَى فِى زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ فَبَالَغَ ص فِى النَّصِیحَةِ وَ مَضَى عَلَى الطَّرِیقَةِ وَ دَعَا إِلَى الْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة».خدا پیامبراسلام صلى الله علیه و آله و سلم را هنگامى مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانى بودند، در فتنه ها به سر مى بردند، هوا و هوس بر آن ها چیره شده و خود بزرگ بینى و تکبر، به لغزش هاى فراوانشان کشانده بود و نادانى هاى جاهلیت پست و خوارشان کرده و در امور زندگى حیران و سرگردان بودند و بلاى جهل و نادانى دامنگیرشان بود. پس پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در نصیحت و خیرخواهى نهایت تلاش را کرد و آنان را به راه راست راهنمایى و از راه حکمت و موعظه نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود.
هم چنین در خطبه دوم نهج البلاغه این چنین مى فرمایند: «وَ النَّاسُ فِى فِتَنٍ انْجَذَمَ فِیهَا حَبْلُ الدِّینِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِى الْیَقِینِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْر وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِیَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِیَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّیْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِیمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَکَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُکُهُ أَطَاعُوا الشَّیْطَانَ فَسَلَکُوا مَسَالِکَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِى فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَاوَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَاوَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِکِهَافَهُمْ فِیهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِى خَیْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِیرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ کُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُکْرَم». خداوند پیامبراسلام صلى الله علیه و آله و سلم را زمانى فرستاد که مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته هاى دین پاره شده و ستون هاى ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته و امور مردم پراکنده بود. راه رهایى دشواروپناهگاهى وجود نداشت. چراغ هدایت بى نور، وکوردلى همگان را فراگرفته بود. خداى رحمان معصیت مى شد و شیطان یارى مى گردید. ایمان بدون یاور مانده و ستون هاى آن ویران گردیده و نشانه هاى آن انکار شده، راه هاى آن ویران و جاده هاى آن کهنه و فراموش گردیده بود. مردم جاهلى شیطان را اطاعت مى کردند و به راه هاى او مى رفتند و در آبشخور شیطان سیراب مى شدند. با دست مردم جاهلیت، نشانه هاى شیطان، آشکار و پرچم او برافراشته گردید. فتنه ها، مردم را لگدمال کرده و با سم هاى محکم خود نابودشان کرده و پا برجا ایستاده بود. اما مردم حیران و سرگردان،خبر و فریب خورده، در کنار بهترین خانه (کعبه) و بدترین همسایگان (بت پرستان) زندگى مى کردند. خواب آن ها بیدارى و سرمه چشم آن ها اشک بود؛ در سرزمینى که دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامى بود.
و از قول پیامبر اکرم(ص) روایت شده که فرمودند: «من بین دو جاهلیّت که دومین آن مخرّب تر از اوّلى است، برانگیخته شدم.» جاهلیّت اوّلى، در ازدحام تعصّب قبیله اى و حزبى، زنده به گور کردن دختران، تبرّج و خودآرایى، قمار و غنا و بت پرستى مزمن، جز با بعثت پیامبر آخرالزّمان(ص)، نزول وحى و تحمّل رنج و سختى رسول آخرین برطرف نشد تا آنجا که از اعراب بادیه نشین که به قول امیرمؤمنان(ع): «مردم در حیرت و گمراهى سرگردان بودند و در فتنه و جهل و فساد غوطه ور، هوا و هوس هاى سرکش، آن ها را از جادة حق دور ساخته بود، جهل و نادانى آن ها را سبک مغز بار آورده و در کارهاى خود مضطرب و حیران ساخته و به آن مبتلا گشته بودند.» امّتى شکوفا شد که شهرت فرهنگ و ادب و مدنیّتش همة آفاق را درنوردید؛ چنان که بى اغراق، جملة فرهنگ ها و تمدّن هایى که طیّ بیش از یک هزار سال گذشته در اقصی نقاط عالم برکشیده شدند، مرهون و مدیون آن تحوّل بزرگ و مردانى اند که در مکتب و مدرسة پیامبر آخرین درس آموخته بودند، امّا هیهات که پس از آن همه تحوّل و پس از رحلت پیامبر رحمت(ص)، عناصرى چون غفلت، دسیسه، کاهلى و خودکامگى با دلّالگى ابلیس لعین، چنان زاویه اى در مبادى و مبانى و صورت هاى این آیین آسمانى پدیدار گشت که وصیّ گرامی حضرت پیامبر اکرم(ص)، در خطبة 107 نهج البلاغه پیش بینى فرمودند: «اسلام را چون پوستینى وارونه خواهند پوشید.»
از موارد قابل توجه در جاهلیّت عرب، نوع روابط خانوادگى و انواع ازدواج هاى رایج در میان آن ها بوده. به عنوان نمونه مى توان موارد زیر را نام برد:
الف) نکاح مَقْت: پس از فوت پدر، پسر بزرگ پارچه به روى همسر پدرش، به شرطى که مادرش نباشد، مى انداخت و با او ازدواج مى کرد یا او را به دیگرى مى داد و مهریه مى گرفت؛
ب) نکاح جمع: کنیزکان خود را وادار به زنا با دیگران مى کردند و پول مى گرفتند؛
ج) نکاح بدل: معاوضه همسر با کسى که از همسر او خوشش مى آمد (تعویضى) ؛
د) نکاح ضماد: ازدواج چند مرد با یک زن. در این ازدواج، فرزند مال کسى بود که به وى شبیه باشد (که به نام نکاح زهط هم نامیده شده است) ؛
ه) نکاح استبضاعى: شخصى همسر خود را در اختیار مردى که از شجاعت یا صفت پسندیده ى دیگرى برخوردار بود، قرار مى داد تا از او صاحب فرزند شجاع شود؛
و) نکاح دسته جمعى: ازدواج گروهى از مردان با گروهى از زنان به طور آزاد.
از معروف ترین رسوم زشت اعراب جاهلى، زنده به گور کردن دختران در بعضى از قبایل بود، که قرآن به آن اشاره مى فرماید: «وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ کَظِیمٌ- یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِى التُّرَابِ أَلاَ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ ؛ هرگاه به یکى از آن ها بشارت دهند، دخترى نصیب تو شده، صورتش از فرط ناراحتى سیاه مى شود و مملو از خشم مى گردد. از قوم و قبیله ى خود به خاطر بشارت بدى که به او داده شده، متوارى مى گردد و نمى داند آیا او را با قبول ننگ نگه دارد یا در خاک پنهانش کند. چه بد حکمى مى کنند.» در زمینه ى زنده به گور کردن دختران، وقایع وحشتناکى در جامعه عرب قبل از اسلام رخ داده که در تواریخ به تفصیل آمده است. بدین ترتیب مى توان بر مصادیق جاهلیت؛ تبرج و برهنگى، تکبر و خودخواهى، نابود کردن ارزش زن و انسان، وحشت و اضطراب و جنگ و خونریزى را افزود.
جاهلیت جدید به رهبرى آمریکا
هرگاه از جاهلیت سخن به میان مى آید، چنین به نظر مى رسد که جاهلیت مربوط به دوران گذشته بوده و امروزه در دوران عقلانیّت بشر، سخن از آن، سخنى گزاف و مخالف تمدن بشرى است، اما با تأمل در مفهوم جاهلیت و آنچه که بر بشر امروز مى گذرد، روشن مى شود که این معضل بزرگ، امروز هم گریبان گیر بشر است.
بیانات مهم رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسؤولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم(ص)، داراى 7 محور اصلى بود که این محورها به شرح زیر است:
1. تبیین مفهوم جاهلیت اولیه و جاهلیت مدرن؛
2. مسلح بودن جاهلیت مدرن به علم و خطرناک تر بودن آن؛
3. گرفتارى هاى امروز جهان اسلام؛
4. آمریکا سردمدار جاهلیت مدرن؛
5. توان دنیاى اسلام براى مقابله با جاهلیت جدید؛
6. بصیرت و عزم، دو لازمه اصلى مبارزه با جاهلیت؛
7. مقابله جمهورى اسلامى باتروریسم و حمایت ایران اسلامى از مظلوم در فلسطین و یمن و سایر مناطق.
در متن حاضر ابتدا به اختصار محورهاى اصلى بیانات معظم له را مورد توجه قرار خواهیم داد و سپس نگاهى کوتاه به مقایسه میان جاهلیت قبل از اسلام و جاهلیت مدرن کنونى به سردمدارى غرب و آمریکاى جنایتکار خواهیم داشت.
محورهاى اصلى بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
1- تبیین مفهوم جاهلیت اولیه و جاهلیت مدرن؛ در تبیین مفهوم جاهلیت باید توجه داشت که جاهلیت صرفا به معنى نادان بودن نیست. به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «جاهلیّت به معناى وسیع، عبارت است از غلبه و حاکمیّت نیروى شهوت و غضب انسانى بر محیط زندگى؛ این مى شود جاهلیّت. جاهلیّت یعنى جوامع انسانى، تحت تأثیر تمایلات شهوى و غضبى عمدتاً فرمانروایان خود، به شکلى دربیاید که فضائل در آن گم بشود و رذائل حاکم بشود؛ این مى شود جاهلیّت.» پس زندگى جاهلى یک سبک زندگى است، زندگى مبتنى بر شهوت و غضب، زندگى اى که حتى اگر در آن علمى در کار باشد، این علم در خدمت شهوت و غضب به کار گرفته مى شود و از این جهت است که با علم هم جامعه جاهلى از جاهلیت خود خارج نمى شود چراکه علم شیوه زندگى او را چارچوب بندى و شکل دهى نمى کند بلکه این شهوت و غضب است که مبناى اصلى قرار مى گیرد. بر این اساس است که جاهلیت مدرن نیز معنى پیداکند، یعنى امکان دارد جامعه اى از علوم تجربى و غیرتجربى نیز بهره برده باشد اما در عین حال جامعه اى اساسا جاهلى باشد. چنان که جامعه مدرن امروزى به مدد تلاش هاى آمریکا و پیروى غرب از آن، جامعه اى جاهلى شده است. جامعه اى که در آن شهوت و غضب به زشت ترین صورت آن تجسم و تجسد یافته است.
قرن 20 با ابداع سلاح هاى کشتارجمعى، دو جنگ جهانى و کشته شدن میلیون ها انسان، ادامه پیشرفت هاى صنعتى بدون توجه به ابعاد انسانى توسعه، گسترش جهانى شدن و ایدئولوژى لیبرال دموکراسى به عنوان گفتمان غالب و رواج ارزش هاى آمریکایى و غربى در سه حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ در سطح جهانى از طریق نظامى، ازخودبیگانگى، استفاده ابزارى و گسترده از زنان و جاذبه جنسى آن ها، رواج گسترده برده دارى جنسى و تجارت جهانى سکس و فحشا از طریق شبکه هاى ماهواره اى و مافیاى بین المللى و میلیون ها سایت پورن در شبکه جهانى اینترنت و گسترش گسترده سوءاستفاده جنسى از کودکان.
رواج گسترده مکاتب جدید الحادى مثل شیطان پرستى، برهنه گرایى (نودیسم)، هم جنس گرایى و قانونى شدن ازدواج هم جنس گرایان در اروپا و آمریکا و اخیراً رواج ازدواج با حیوانات در کنار موج گسترده بى عدالتى، فقر و تبعیض جلوه ها و ویژگى هایى از دوران مدرن به شمار مى رود که به جرئت مى توان گفت جاهلیتى به مراتب گسترده تر و شدیدتر از دوران پیش از مبعث پیامبر بزرگ اسلام را در اذهان تداعى مى کند.
در دهه هاى پایانى قرن بیستم به قدرى مشکلات و مصائب مدرنیسم به بشر غربى فشار آورد و تشدید ازخودبیگانگى و بحران هاى دوره اى در نظام سیاسى و اقتصادى و فرهنگى تاروپود جامعه غرب را درهم نوردید که روشنفکران غربى بحث عبور از مدرنیسم و شروع دوران پست مدرنیسم را مطرح کردند که تلاشى بود براى غلبه بر چالش هاى دوران مدرنیسم ولى خود باز ورود به چرخه معیوب دیگرى بود که در صورت بسط گفتمان پست مدرنیسم در مغرب زمین و تسرى آن به شرق باز چالش ها و بحران هاى دورانى دیگرى جهان را احاطه خواهد کرد.
2-مسلح بودن جاهلیت مدرن به علم و خطرناک تر بودن آن؛ بر همین اساس است که جاهلیت مدرن از جاهلیت قبل از اسلام خطرناک تر مى شود. کفار مکه با لشکرى به قدرت چند صد و حداکثر چندهزار نفره به جنایت علیه مسلمین و زندگى اسلامى دست مى زدند، اما جاهلیت مدرن به واسطه مجهز شدن و مسلح شدن به سلاح علم، توانایى آسیب رسانى خود را چندین و چند برابر و بلکه هزاران برابر کرده است. جاهلیت جدید نیز یک سبک زندگى است. سبک زندگى اى که در آن شهوت و غضب اصالت یافته است. از این جهت است که فساد کردن و کشتار کردن به گونه اى لازمه جدانشدنى زندگى مدرن غربى جلوه مى کند.
بحث در مورد جاهلیت مدرن نیز پدیده جدیدى نیست، بلکه آنگاه که در فرداى پس از جنگ جهانى دوم، مجموعه تئاترهایى با عنوان «تئاتر معناباختگى» در اروپا از سوى برخى نمایشنامه نویسان مانند آلبرکامو، ساموئل بکت، اوژن یونسکو و... در پاسخ به تهى شدن زندگى مدرن از معناى اصیل خود بر روى پرده رفت، حکایت از نقد جاهلیتى بودند که در پوشش تمدن و پیشرفت به خورد آدمیان داده مى شد. در واقع، تئاتر معناباختگى مى کوشید تا جاهلیت حاکم بر دنیاى غرب را به تصویر بکشد، جاهلیتى که به مسخ شدن انسان ها منجر شده است. به عنوان مثال، اوژن یونسکو در نمایشنامه اى به نام «کرگدن» مى نویسد که در صحنه اى کاملا عادى،آرامش صبحگاهى به وسیله کرگدنى که در خیابان ها مى تازد، شکسته مى شود. سپس دو کرگدن و سپس کرگدن هایى بیشتر در خیابان ظاهر مى شوند. به نظر مى رسد در روزهاى بعد به تعداد این کرگدن ها اضافه مى شود و در جایى متوجه مى شویم که این مردم شهر هستند که در اثر یک بیمارى به کرگدن تبدیل مى شوند و پس از مدتى حتى مردم با میل خود تصمیم مى گیرند که انسانیت را کنار گذاشته و به سوى کرگدن بودن پیش بروند.
چیزى نمى گذرد که فقط دو شخصیت باقى مى مانند. آنگاه در برخورد با این وضعیت، به توجیه ها و دلایل وحشت آورى برمى خوریم که بر له کرگدن شدن اقامه مى شوند، آن هم با عباراتى قالبى مانند «باید به اکثریت مردم ملحق شویم»، «باید زندگى خود را بر شالوده اى جدید بنا کنیم» و از این قبیل توجیهات. سرانجام کار به جایى مى رسد که دیگر کرگدن نشدن تقریبا احمقانه به نظر مى آید. در پایان، یکى از آن دو نفر با تسلیم به فشارهاى جامعه از فردیت خود دست مى شوید و به جامعه کرگدن ها مى پیوندد، البته نه به این دلیل که خود مى خواهد بلکه بیشتر به این سبب که از کار خود هراسان است. او نمى تواند علیه جامعه دست به شورش بزند و از این طریق همچنان انسان بماند....
این داستان مختصر، بخشى از واقعیت زندگى مدرن را به تصویر مى کشد، زندگى اى که در آن انسان ها گاها مجبور مى شوند دست به امورى بزنند که حتى آن ها را از هویت و ماهیت انسانیشان دور مى کند و این جاهلیت مدرن امروزى است که از طریق یکسرى فرآیندها و کالاهاى به اصطلاح «جهانى شده»ترویج و بسط مى یابد. این کالاها اتفاقا نسبت بسیار نزدیکى با بدن انسان دارند، بدین معنا که براى لذت و شهوت بدن انسان تولید شده اند و چون در ذات خود حاوى معنا هستند، این معنا را به مصرف کننده منتقل مى کنند. به عنوان مثال مى توان به مصرف بى رویه برخى داروهاى نیروزا، که از هورمون حیواناتى مانند اسب تولید مى شوند، اشاره کرد که برخى افراد علیرغم آگاهى از این موضوع نیز به مصرف آن ها اقدام مى کنند. از این جهت، در این که پایه هاى جاهلیت مدرن را همان شهوت و غضبى بدانیم که پایه هاى جاهلیت در دوره قبل از اسلام بوده اند، نه تنها حرف بیربطى نزده که اتفاقا سخنى بجا و مناسب و دقیق است.
اگر اعراب زمان جاهلیت بر اساس دلایل پوچ و پیش پا افتاده، به جان هم مى افتادند و درگیرى هاى قبیلگى وخونریزى هاى انچنانى راه مى انداختند، انسانهاى عصر جاهلیت مدرن نیز از سر غرور تکبر به بهانه هاى واهى و از سر غرور و تکبر به جان هم مى افتند و با استفاده از علم و دانش و صنعت نظامى، در یک لحظه، چندین هزار انسان بى گناه را به خاک و خون مى کشند.
اگر در جاهلیت قبل از اسلام، تعصبات قومى و قبیلگى روساى قبایل، باعث مى شد که بسیارى از قبایل به جان هم بیفتند، در این عصر نیز کسانى که دنیا را دهکده اى بیش دانند و خود را رئیس آن دهکده و قبیله مى دانند، با سیاست هاى غلط خود بیشتر کشورهاى دنیا را به جان هم مى اندازند و با ایجاد تفرقه و اختلاف بین مردم کشورهاى مختلف، امنیت و آرامش را از جامعه بشرى سلب نموده اند.
اگر در زمان جاهلیت قبل از اسلام، زنان روسرى هاى خود را طورى روى سرشان مى گذاشتند که گردن و گردنبند و گوش و گوشواره هایشانپیدا بود، در این عصر نیز برخى با ادعاى داشتن تمدن و فرهنگ، نه تنها با چادر و روسرى سرو کارى ندارند بلکه با کمال افتخار، به برهنه بودن خود مى بالند و فرهنگ برهنگى راترویج مى کنند. اگر چشمانمان را باز کنیم و طور دیگر به این عصر نگاه کنیم، ابو جهل ها و ابولهب ها و ابو سفیانهاى بسیار زیادى را مى بینیم که در مسابقه ى جهل و نادانى، از سردمداران جاهلیت قبل از اسلام نیز گوى سبقت را ربوده اند.
نکته مهم تر دیگر این که، این کالاها و فرآیندهاى به اصطلاح جهانى شده، امروز از طریق امپراتورى هاى رسانه اى غرب و در رأس آن آمریکا در حال ترویج و تبلیغ هستند و اساسا بسیارى از صاحبنظران، جهانى شدن را آمریکایى شدن معنا کرده اند. از این جهت نیز اگر آمریکا را پرچمدارترویج جاهلیت مدرن بدانیم، سخنى درست و مبتنى بر واقعیت هاى موجود گفته ایم. آمریکا از این طریق مى کوشد به مسخ شدن انسان ها و ادغام و استحاله آن ها در فرهنگ خود بپردازد.
با این وجود، سؤال اینجاست که تکلیف ما در قبال این وضعیت چیست؟ آیا ما باید به ادغام شدن در این وضعیت تن بدهیم یا این که به مقابله با آن بپردازیم؟ بدون شک تکلیف ما مقابله و مبارزه با این وضعیتى است که مى کوشد تا به بهانه ترویج ارزش هاى به اصطلاح جهانى شده، روز به روز انسان ها را بیشتر از انسانیت خود دور سازد. در واقع، همانگونه که مقام معظم رهبرى خاطرنشان کردند که اسلام در آن زمان به مقابله با عرصه ى وسیعى از گمراهى در زندگى انسان ها پرداخت، اکنون ما نیز موظفیم تا به مقابله و مبارزه با جنبه هاى مخرب و پوچ این جاهلیت بپردازیم. اما شرط توفیق در این زمینه نیز در درجه اول، داشتن شناخت عمیق و در درجه دوم، داشتن عزم و اراده راسخ براى پایبندى و عمل به اصول انسانى و الهى وترویج حقیقت، تلاش براى بیدار ساختن فطرت هاى انسانى و... است.
3- گرفتارى هاى امروز جهان اسلام؛ جهان اسلام به واسطه ضعف هاى درونى و ظلم هاى بیرونى، متأسفانه گرفتار در چنگال ستمگرانى شده است که جاهلیت مدرن بر مغزها و قلب هاى آن ها حکومت مى کند. از همین جهت است که «امروز دنیاى اسلام حقّاً و انصافاً گرفتار است. شما نگاه کنید وضعیّت کشورهاى اسلامى منطقه ى خود ما را، از پاکستان و افغانستان بگیرید تا سوریه و لبنان و فلسطین و از یمن بگیرید تا لیبى؛ این کشورهاى اسلامى منطقه ى غرب آسیا و شمال آفریقا، امروز گرفتارى هاى زیادى دارند: گرفتارى ناامنى دارند، گرفتارى برادرکُشى دارند، گرفتارى تسلّط گروه هاى از خدا بى خبر دارند و پشت سر همه ى این ها هم گرفتار نقشه هاى استکبارى قدرت هاى بزرگ و در رأس آن ها آمریکا هستند که به اسم حفظ منافع خودشان وارد میدان ها مى شوند و هر کارى که دلشان مى خواهد - همان شهوت و غضب - انجام مى دهند؛ یعنى انسان هاى بى گناه را مى کُشند، از گروه هاى نابِکار حمایت مى کنند.»
4- آمریکا سردمدار جاهلیت مدرن؛ شیوه زندگى آمریکایى امروز را باید شیوه اصلى و سازمان یافته جاهلیت مدرن دانست. از این جهت است که آمریکا در پشت صحنه همه جنایاتى قرار مى گیرد که از این زندگى جدید حاصل مى شود. جاهلیت جدید سردمدارى براى خود شناخته و ایجاد کرده است و این امام اهل نار و رهبر جنایتکاران در همه حوادث معاصر ما در طرف ظالم و سرکوبگر و جنایتکار قرار دارد و از ظالمان حمایت مى کند. شعارهاى ظاهرى آمریکا که روزى براى بسیارى فریبنده بود، امروز حقیقتا رنگ باخته است و از همین روست که به مفتضح ترین شکلى با همه شعارهاى ظاهرى و خوش آب و رنگ خود ضدیت مى ورزد. به اسم حقوق بشر، فساد و فحشا را در دنیا تبلیغ مى کند و به اسم مبارزه باتروریسم از وحشى ترین انواع تروریست ها حمایت و براى تربیت آن ها رسما بودجه تصویب مى کنند.
در جاهلیت مدرن، بشر با حربه قدرت و تکنیک و در سایه تجربیات قرون گذشته توانسته است، با توان بیشتر، زمان رسیدن به اهداف و امیالش را کوتاه کند. اگر در جاهلیت کهن قبایل اوس و خزرج بیش از 200 سال به بهانه تلف شدن علفهاى مزرعه یکى، توسط شتر دیگرى، یکدیگر را مى کشتند و اگر در سراسر این جهالت طولانى، هر سال 100 قربانى داشت، امروزه یک بمب افکن مدرن، با یک پرواز چند دقیقه اى، دهها برابر آن را به دیار نیستى مى فرستد که انصافا آن کشتار قبیله اى بسى موجه تر و معقول تر است، چراکه اولین قتل، در ازاى گرفتن حقى صورت مى گرفته، ولى کشتار مردم بى گناه حلبچه، بوسنى و هرز گوین، الجزایر و از همه رسواتر، مردم مسلمان فلسطین در پى احقاق کدام حق است؟ آیا منشأیى جز ظلم و خود خواهى دارد؟ و یا اگر زنده به گور کردن دختران در میان اعراب جاهلى، ضرب المثلى براى بیان قساوت و بى رحمى آن دوران است و کمال خودخواهى و جهل آنان، تاب زنده ماندن یک موجود ذى حیات را نداشت، امروزه خودخواهان مدرن حتى اجازه ورود به این جهان را به دختران و پسران نمى دهند و در همان دنیاى ماقبل او را نابود مى کنند، خود را ذى حق و آنان را بى حق دانند. و مضحک تر، زمزمه و استدلال آنان براى احترام گذاردن به «حیات» و مخالفت با اعدام مفسدینى چون دلّالان مرگ و اعتیاد است و قائلند که چون نفس حیات، محترم است پس باید قاتلین بشر هم حق حیات داشته باشند.
اگر فروش دختران، با مبادله همسران در برخى ازدواجها و یا معامله بر سر زنان در جنگها، بخشى از تاریخ بشر را سیاه کرده و ما در عصر ارتباطات آن را محکوم مى کنیم. امروزه فروش کودکان و نوجوانان توسط دلالان اسرائیل در سراسر دنیا چه وجهى دارد؟ و یاتربیت دختران از کودکى براى بهره بردارى در مراکز فساد و گرداندن محافل عیش و طرب عیاشان، با کدام قانون بشرى سازگار است؟
اگر بى رحمى و زورگویى مردان، در برخى قبائل در به کارگیرى زنان به مشاغل سنگین و یا جایگزینى آنان با چارپایان براى امرار معاش، چهره اى کریه و خشن به بخشى از تاریخ کهن بخشیده، امروزه فریاد به ظاهر پیشرفته و زیباى «تساوى زن و مرد از همه جهات»، ازجمله همه مشاغل، چه توجیه برترى دارد؟
5-توان دنیاى اسلام براى مقابله با جاهلیت جدید؛ نکته مهمى که باید به آن توجه کرد این است که دنیاى اسلام توان مقابله با جاهلیت جدید و رهبرى آن یعنى آمریکا را دارد. دوران جاهلیت جدید رو به انتها گذاشته است و دورانى به امید خداى متعال در پیش است که در آن ظلم و ستم جاهلان رخت بربندد و عقل و علم حقیقى بر عالم حاکم شود. این امید نه تنها یک دستور دینى بلکه یک نتیجه گیرى کاملا صحیح از تحلیل هاى سیاسى است.
6-بصیرت و عزم، دو لازمه اصلى مبارزه با جاهلیت؛ لازمه مقابله با جاهلیت جدید بصیرت و عزم است. «امروز جاهلیّت بازتولید شده است؛ با توان بسیار بالا، با خطر صدها بلکه هزارها برابرِ جاهلیّت روزهاى اوّل و دوران اوّل اسلام. البتّه اسلام هم بحمدالله امروز مجهّز شده است. نیروى عظیم اسلامى با استفاده ى از ابزارهاى گوناگون، امروز در دنیا گسترده است. و امید موفّقیّت، امید غلبه ى برترفند دشمنان، امید کمى نیست؛ امید بالایى است؛ چیزى که لازم است در درجه ى اوّل «بصیرت» است و در درجه ى دوّم «عزم و همّت» ؛ این چیزى است که ما ملّت هاى مسلمان به آن احتیاج داریم.»
7- مقابله جمهورى اسلامى باتروریسم و حمایت ایران اسلامى از مظلوم؛ در برابر جاهلیت مدرن و اقدامات سفاکانه آن ایران اسلامى محور اصلى مقاومت و ملت مسلمان ایران اولین بارقه هاى امیدى بودند که خبر از پایان جاهلیت مدرن دادند. این ملت با مقاومت نزدیک به 4 دهه اى خود نشان داده است که مسأله ایستادگى در برابر جاهلیت یک اتفاق و یک مسأله ساده و ظاهرى نیست، بلکه روندى است که ملت هاى مسلمان به آن پیوسته اند و حتى اگر در ظاهر، بیدارى اسلامى دچار افول شود اما در حقیقت این بیدارى قابل جلوگیرى نیست، «خوشبختانه ملّت هاى منطقه بیدار شده اند؛ بله، بیدارى اسلامى را موقّتاً سرکوب کردند لکن بیدارى، سرکوب شدنى نیست؛ بصیرت، سرکوب شدنى نیست. ملّت ایران بیدار است، بسیارى از ملّت هاى منطقه آگاه و بیدارند و امّت اسلامى هم بحمدالله در حال بیدارى است؛ البتّه دشمنان تسلّط پیدا مى کنند - لِلباطِلِ جَولَة - باطل جَوَلانى مى دهد.»
ازجمله شاخصه هاى جاهلیت مدرن آمریکا در خاورمیانه مى توان به تداوم ایران هراسى و شیعه هراسى براى تحریک کشورهاى منطقه و ایجاد جنگ ودرگیرى اشاره نمود، لذا مقام معظم رهبرى در فرازى مهم فرمودند: «امروز سیاستهاى خباثت آلود استکبار در منطقه ى ما ایجاد جنگهاى نیابتى است؛ براى منافع خودشان، کشورهاى منطقه را یا گروه هایى در داخل کشورها را تحریک کنند و وادار کنند که به جان هم بیفتند و آن ها منافع خودشان را دنبال کنند؛ جیب کمپانى هاى اسلحه سازى را پر کنند، سیاستهاى اقتصادیِ اقتصاد نزدیک به ورشکستگی خودشان راترمیم کنند... سیاست دشمنان ترساندن این کشورها از همدیگر است، دشمن موهوم درست کنند؛ ایران در مقابل عرب، فلان قومیّت در مقابل فلان قومیّت دیگر، شیعه در مقابل سنّى؛ این ها سیاستهاى دشمنان است.»
بى شک تجاوز وحشیانه ى رژیم دیکتاتورى سعودى علیه مردم مظلوم یمن معلول اقدامات آمریکا در راه اندزاى جنگ هاى نیابتى براى دست یابى به اهداف شوم خود در منطقه است، ز یرا از یک سو دولت آمریکا رگ خواب سران ارتجاعى عرب را به دست آورده است و جمهورى اسلامى ایران را به عنوان مهم ترین تهدید ثبات و امنیت منطقه معرفى کرده است و در سوى دیگرکلیه ظرفیت هاى مالى این کشورها را به سمت خرید تجهیزات نظامى پیشرفته خود در ازاى دریافت تضمین هاى امنیتى لازم! از سوى آمریکا سوق داده است، که نشست اخیر اوباما با سران 6 کشور شوراى خلیج فارس در کمپ دیوید آمریکا جدیدترین ورژن از سرکیسه نمودن دولت هاى مرتجع عربى بود که با مولفه ى ایران هراسى و تهییج رژیم هاى مرتجع عربى به تداوم خصومت و درگیرى با نظام اسلامى رقم خورد، به نحوى که ارمغان این نوع جاهلیت مدرن آمریکا با پیشنهاد 200 میلیارد دلارى سران کاخ سفید براى ایجاد چتر امنیتى براى کشورهابى حاشیه ى خلیج فارس همراه گردید که در نوع خود بهترین راه براى سرکیسه کردن دولت هاى مرتجع عربى توسط سران کاخ سفید محسوب مى شود.
با این تفاسیر و پس از اشارات مهم مقام معظم رهبرى، به نظر مى رسد دستگاه دیپلماسى نظام اسلامى به جاى پیاده روى بى حاصل با دولتمردان آمریکا، براى برون رفت از وضعیت موجود درخاورمیانه مى تواند با اجتناب از برخى رویکردهاى محافظه کارانه، در راستاى اتخاد سیاست تهاجمى علیه توطئه هاى آمریکا گام بردارند، تا ماهیت پلید شیطان بزرگ براى افکار عمومى جهان اسلام و دیگر جوامع بشرى بیش از پیش آشکار گردد.
وجوه تشابه جاهلیت اولى و مدرن
در این میان آنچه نیازمند شرح و بسط بیشترى به نظر مى رسد، وجوه شباهت میان جاهلیت زمان قبل از اسلام و جاهلیت کنونى است. از میان شباهت هاى گسترده میان جاهلیت سابق و جاهلیت کنونى، سه شباهت زیر به نظر بسیار جدى مى رسد:
الف-نهادینه سازى ظلم و جور در عالم؛ اولین خصوصیت بارز جاهلیت گذشته این بود که ظلم و جور در عالم گسترده شده بود و بشریت بر لبه پرتگاهى قرار گرفته بود، به تعبیر قرآن کریم در آیه شریفه 103 سوره آل عمران: «وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون» ؛ در جاهلیت کنونى نیز شاهد آن هستیم که جهان به سوى پرشدن از ظلم و جور در حرکت است. لازمه این پرشدن از ظلم و جور چنان که برخى جاهلان تصور کرده اند آن نیست که هیچ فریادکننده بر حقى نباشد و هیچ کس از حق حمایت نکند. نکته این است که ظالمان چنان در همه عرصه هاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى و امنیتى به ظلم خود بسط داده اند که گوشه گوشه عالم را پر کرده اند، در عین حال منادیان حق و حقیقت با تلاش و مبارزه و پرچمى که برافراشته اند، نشان مى دهند که راه حق کورکردنى و از میان بردنى نیست و اصولا به خاطر مبارزه و تلاش و کوشش و خسته نشدن این مبارزان است که امید مى رود که جهان بعد از شب سیاهى که ظالمان ساخته اند، روى روز روشن را مشاهده کند و نجات نهایى براى بشر برسد.
ب- وارونگى ارزشى و فرهنگى و معرفتى؛ دومین خصوصیت جدى جاهلیت سابق که در جاهلیت کنونى در حال تکرار است، وارونگى ارزش و جابجا شدن معروف و منکر است. جاهلیت گذشته به نحوى بود که وقتى پیامبر اکرم(ص) آن ها را به توحید دعوت کرد، با تعجب مى گفتند که آیا 360 خدا را رها کنیم و یک خدا را بپرستیم (!) و برایشان واضح بود که چنین چیزى باطل است و از این رو مى گفتند که چه دعوت عجیب و نپذیرفتى اى! چنان که در ذیل این آیه شریفه نقل شده است: «الْجَنَّةِ، فَقَالَ لَهُمْ أَبُو طَالِبٍ ذَلِکَ فَقَالُوا نَعَمْ وَ عَشْرُ کَلِمَاتٍ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللهِ(ص) تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنِّى رَسُولُ اللهِ فَقَالُوا: نَدَعُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّینَ إِلَهاً وَ نَعْبُدُ إِلَهاً وَاحِداً- فَأَنْزَلَ اللهُ تَعَالَى وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ- وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ- أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِلَى قَوْلِهِ إِلَّا اخْتِلاقٌ أَى تَخْلِیطٌ أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنا- بَلْ هُمْ فِى شَکٍّ مِنْ ذِکْرِى إِلَى قَوْلِهِ مِنَ الْأَحْزابِ یَعْنِى الَّذِینَ تَحَزَّبُوا عَلَیْهِ یَوْمَ الْخَنْدَق» (تفسیر القمى، ج 2، ص: 229)
در جاهلیت کنونى نیز به نحوى عمل مى کنند که جمهورى اسلامى ایران را به خاطر ممنوع کردن هم جنس بازى ناقض حقوق بشر مى خوانند و نظام اسلامى را به خاطر اجراى احکام الهى، نظامى ضد بشرى مى دانند و براى خود چنین تصور باطلى را نهادینه کرده اند که شهوت و غضب بشرى، اصل اولیه زندگى هستند که البته به اولى تصریح مى کنند و به دومى در عمل پایبندند.
ج- تسلط ظاهرى و پوشالین بودن حقیقى؛ سومین نکته در شباهت این دو جاهلیت آن است که هر دو چنان به ظاهر سلطه و قدرت دارند که خود هم باور نمى کنند که شکست بخورند و ظاهر بینان نیز تصور نمى کنند که این سلطه ظاهرى برطرف شود. سران جاهلیت سابق چنان به خود مغرور بودند که چنان که در تفاسیر مأثور از امام صادق(ع) نقل شده است: «فقالت قریش: قد اجتمعنا لننتصر و نقتلک یا محمد، فأنزل الله: أَمْ یَقُولُونَ یا محمد نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ یعنى یوم بدر حین هزموا و أسروا و قتلوا» (البرهان فى تفسیر القرآن، ج 5، ص: 221) مدعى بودند که ما قطعا پیروزیم اما نمى دانستند که این قدرت ظاهرى آن ها هیچ پشتوانه حقیقى به همراه ندارد و خداى متعالى که سپاه فیل را با ابابیل از بین برده است و نمرود را با حشره اى نابود ساخته است، بر از میان بردن آن ها تواناست. همین مسأله در مورد سران جاهلیت جدید که خود را ابرقدرت مى دانند و خیال مى کنند که این قدرت حقیقتا از آن آن هاست و کسى را یاراى شکست ایشان نیست، صدق مى کند. اینان نیز به همت مردان الهى شکسته خواهند شد و شکست خواهند خورد.
چه باید کرد؟
در نیمه اول قرن 21 متأسفانه نظام لیبرال دموکراسى با همه ارزش هاى مدرنیسم تبدیل به گفتمان غالب شده است و اکثر کشورها و به خصوص کشورهاى اسلامى سعى در اخذ کامل وجوه این تمدن دارند و معدود کشورهایى نیز که در این میان سعى در ارائه راه جدیدى هستند و در مقابل یکسان سازى و یکپارچه سازى تمدن غربى مقاومت مى کنند با انگ هایى مثل یاغى، محور شرارت، حامى تروریسم، ناقض حقوق بشر،...متهم مى شوند و زیر شدیدترین فشارها از تحریم تا تهدید به حمله نظامى قرار مى گیرند. درواقع در شرایط فعلى پذیرش جاهلیت مدرن تبدیل به ارزش شده است و بازیگرانى که در مقابل آن مقاومت مى کنند در منظر افکار عمومى جهانى به عنوان بازگیران خاطى و ضد ارزش نشان داده مى شوند. در این میان وظیفه نخبگان جهان اسلام براى مقابله با این جاهلیت مدرن که متأسفانه در جهان اسلام نیز با وهابیت و تکفیر گرایى که همان تداعى گر وحشى گرى اعراب جاهلى پیش از بعث است ترکیب شده، سنگین تر است.
در سطح سران کشورهاى اسلامى چنان که گفته شد متأسفانه به دلیل عدم مشروعیت و مقبولیت و نبود اتکاى به مردم در بین حاکمان جوامع اسلامى همراهى کاملى با این گفتمان وجود دارد ولى کانون هاى مقاومت در بسترهاى اجتماعى جوامع اسلامى شکل گرفته است که نمود عینى آن در انقلاب هاى سه سال اخیر در تونس، لیبى، مصر و بحرین بود هرچند آمریکا سعى کرد این انقلاب ها را از اهداف اولیه خود منحرف کند ولى بیدارى شکل گرفته در سایه این انقلاب ها به این زودى هاى خاموش نخواهد شد.
در دنیاى جهانى شده شبکه هاى ارتباطى همچون تیغ دو لبه اى کار مى کنند که در عین انتقال پیام و ارزش هاى مدرنیته خود مى توانند توسط نخبگان جهان اسلام به کار گرفته شوند و با توجه به غناى پیام اسلام که منطبق با فطرت بشر است و نیز تشنگى انسان مدرن به راحتى مى توان از این شبکه هاى ارتباطى اجتماعى براى مبارزه با نمادهاى جاهلیت مدرن استفاده کرد نخبگان و اندیشمندان جهان اسلام وظیفه دیگرى نیز دارند از یک سو باید توده هاى مسلمان را نسبت به عواقب سوء دمیدن به آتش اختلافات مذهبى و قومى و به خصوص تکفیر گرایى و برادرکشى آگاه کنند که همگى از شاخصه هاى دوران جاهلیت پیش از اسلام است و هم چنین از سوى دیگر باید توده هاى مسلمان جوامع اسلامى را نسبت به عواقب پذیرش جنبه هاى منفى تمدن غرب و بازگشت متحجرانه به جاهلیت دوران پیش از اسلام هشدار دهند.
رهبر معظم انقلاب اسلامى در جمع سفراى کشورهاى اسلامى و هم چنین در جمع دانشجویان دانشگاه افسرى وتربیت پاسدارى دانشگاه امام حسین(ع) در بیاناتى به مبحث «جاهلیت مدرن» اشاره فرمودند.
ایشان با تأکید بر لزوم بهره گیرى از درس هاى بعثت براى مقابله هوشیارانه با جاهلیت مدرن امروز، استکبار و در رأس آن آمریکا را عامل اصلى شکل گیرى «جاهلیت مدرن» دانستند و فرمودند که با حفظ دو اصل «بصیرت» و «عزم و همت» مى توان در مقابل این جاهلیت ایستاد و آن را شکست داد. ایشان «شهوت» و «غضب» را دو عنصر اصلى جاهلیت دوران قبل از اسلام دانستند و با اشاره به بازتولید جاهلیت دوران قبل از اسلام در عصر کنونى، بر همان دو پایه ى «شهوت» و «غضب»، افزودند: «امروز نیز شاهد شهوت رانى بىمنطق و بى مهار و قساوت و کشتار بى حدومرز هستیم با این تفاوت که جاهلیت کنونى متأسفانه مجهز به سلاح علم و دانش شده و بسیار خطرناک تر است.»
رویارویى انقلاب اسلامى با گفتمان جاهلیت مدرن
پیدایش و گسترش گفتمان انقلاب اسلامى در جهت مقابله با گفتمان جاهلیت مدرن، ضرورت بازشناسى، بازتعریف و چرایى رودررویى این دو گفتمان را دوچندان مى کند؛ لذا با نگاهى به تاریخ دوران پیش از اسلام، بررسى و عملکرد مردم عصر جاهلى، خصیصه ها و ویژگى هایى براى این دوران به ثبت رسانیده که از قتل، غارت، شهوترانى، خشونت، تعصب و بتپرستى گرفته تا زنده به گور کردن دختران، بداندیشى و پیروى از تفکرات خرافى را در خود جاى داده و در قرآن کریم هم با واژه هایى چون ظن الجاهلیه (بىتوجهى به وعده و وعیدهاى خداوند و بداندیشى درباره افعال الهى)، حمیه الجاهلیه (تعصب جاهلیت)، تبرج الجاهلیه (بىپروایى زنان در جامعه و نمایاندن زیور و آرایش هاى زنانه) و حکم الجاهلیه (پیروى از حکم و حکومت ناحق، رفتار خلاف قانون الهى) بدان ویژگى ها اشاره شده که نشان از وضعیت اسفبار آن دوران است.
اگرچه این خصیصه ها با پیدایش اسلام، حرکت بیدارى اسلامى، هدایت امت توسط رسول مکرم اسلام(ص) و پیروى از دستورات الهى، بسیارى از ویژگی هاى خود را از دست داد ولى در دوران کنونى با فاصله گرفتن امت ها از قوانین الهى و تکیه زدن بر امور دنیوى در دوران مدرنیسم و پسامدرنیسم که بر علم و تکنولوژى و دانش و پیشرفت خود میبالند، همان ویژگى ها و خصوصیات جاهلیت گذشته را با ماهیتى جدید و در قالب گفتمانى با رنگ و لعاب علم و دانش بشرى عرضه کرده است.
برخى از ویژگى هاى جاهلیت الاولى
قرآن کریم در سوره احزاب، خطاب به زنان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم)، جاهلیت نخستین را این گونه بیان مى فرماید:
«وَ قَرْنَ فِى بُیُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى در خانه هایتان بمانید و مانند جاهلیت اول تبرّج (آشکار کردن بدن و زینت) نداشته باشید.».
اما این که منظور از جاهلیت اول چیست؟ ظاهراً همان جاهلیتى است که مقارن عصر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بوده و به طورى که در تواریخ آمده، در آن زمان زنان، حجاب درستى نداشتند و دنباله ى روسرى هاى خود را به پشت سر مى انداختند؛ به طورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشواره هاى آنان نمایان بود. به هر حال این تعبیر نشان مى دهد که جاهلیت دیگرى همچون جاهلیت عرب در پیش است که ما امروز در عصر خود، آثار این پیش گویى قرآن را در دنیاى متمدن مادى مى بینیم.)
براى اشنایى از برخى ویژگیهاى دوران جاهلیت قبل از اسلام به سخنان امیر المومنین علیه السلام اشاره مى کنیم. آن حضرت در خطبه ى 95 نهج البلاغه این چنین مى فرمایند: «بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِى حَیْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِى فِتْنَةٍ قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْکِبْرِیَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِیَّةُ الْجَهْلَاءُ حَیَارَى فِى زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ فَبَالَغَ ص فِى النَّصِیحَةِ وَ مَضَى عَلَى الطَّرِیقَةِ وَ دَعَا إِلَى الْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة».خدا پیامبراسلام صلى الله علیه و آله و سلم را هنگامى مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانى بودند، در فتنه ها به سر مى بردند، هوا و هوس بر آن ها چیره شده و خود بزرگ بینى و تکبر، به لغزش هاى فراوانشان کشانده بود و نادانى هاى جاهلیت پست و خوارشان کرده و در امور زندگى حیران و سرگردان بودند و بلاى جهل و نادانى دامنگیرشان بود. پس پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در نصیحت و خیرخواهى نهایت تلاش را کرد و آنان را به راه راست راهنمایى و از راه حکمت و موعظه نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود.
هم چنین در خطبه دوم نهج البلاغه این چنین مى فرمایند: «وَ النَّاسُ فِى فِتَنٍ انْجَذَمَ فِیهَا حَبْلُ الدِّینِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِى الْیَقِینِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْر وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِیَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِیَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّیْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِیمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَکَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُکُهُ أَطَاعُوا الشَّیْطَانَ فَسَلَکُوا مَسَالِکَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِى فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَاوَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَاوَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِکِهَافَهُمْ فِیهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِى خَیْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِیرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ کُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُکْرَم». خداوند پیامبراسلام صلى الله علیه و آله و سلم را زمانى فرستاد که مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته هاى دین پاره شده و ستون هاى ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته و امور مردم پراکنده بود. راه رهایى دشواروپناهگاهى وجود نداشت. چراغ هدایت بى نور، وکوردلى همگان را فراگرفته بود. خداى رحمان معصیت مى شد و شیطان یارى مى گردید. ایمان بدون یاور مانده و ستون هاى آن ویران گردیده و نشانه هاى آن انکار شده، راه هاى آن ویران و جاده هاى آن کهنه و فراموش گردیده بود. مردم جاهلى شیطان را اطاعت مى کردند و به راه هاى او مى رفتند و در آبشخور شیطان سیراب مى شدند. با دست مردم جاهلیت، نشانه هاى شیطان، آشکار و پرچم او برافراشته گردید. فتنه ها، مردم را لگدمال کرده و با سم هاى محکم خود نابودشان کرده و پا برجا ایستاده بود. اما مردم حیران و سرگردان،خبر و فریب خورده، در کنار بهترین خانه (کعبه) و بدترین همسایگان (بت پرستان) زندگى مى کردند. خواب آن ها بیدارى و سرمه چشم آن ها اشک بود؛ در سرزمینى که دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامى بود.
و از قول پیامبر اکرم(ص) روایت شده که فرمودند: «من بین دو جاهلیّت که دومین آن مخرّب تر از اوّلى است، برانگیخته شدم.» جاهلیّت اوّلى، در ازدحام تعصّب قبیله اى و حزبى، زنده به گور کردن دختران، تبرّج و خودآرایى، قمار و غنا و بت پرستى مزمن، جز با بعثت پیامبر آخرالزّمان(ص)، نزول وحى و تحمّل رنج و سختى رسول آخرین برطرف نشد تا آنجا که از اعراب بادیه نشین که به قول امیرمؤمنان(ع): «مردم در حیرت و گمراهى سرگردان بودند و در فتنه و جهل و فساد غوطه ور، هوا و هوس هاى سرکش، آن ها را از جادة حق دور ساخته بود، جهل و نادانى آن ها را سبک مغز بار آورده و در کارهاى خود مضطرب و حیران ساخته و به آن مبتلا گشته بودند.» امّتى شکوفا شد که شهرت فرهنگ و ادب و مدنیّتش همة آفاق را درنوردید؛ چنان که بى اغراق، جملة فرهنگ ها و تمدّن هایى که طیّ بیش از یک هزار سال گذشته در اقصی نقاط عالم برکشیده شدند، مرهون و مدیون آن تحوّل بزرگ و مردانى اند که در مکتب و مدرسة پیامبر آخرین درس آموخته بودند، امّا هیهات که پس از آن همه تحوّل و پس از رحلت پیامبر رحمت(ص)، عناصرى چون غفلت، دسیسه، کاهلى و خودکامگى با دلّالگى ابلیس لعین، چنان زاویه اى در مبادى و مبانى و صورت هاى این آیین آسمانى پدیدار گشت که وصیّ گرامی حضرت پیامبر اکرم(ص)، در خطبة 107 نهج البلاغه پیش بینى فرمودند: «اسلام را چون پوستینى وارونه خواهند پوشید.»
از موارد قابل توجه در جاهلیّت عرب، نوع روابط خانوادگى و انواع ازدواج هاى رایج در میان آن ها بوده. به عنوان نمونه مى توان موارد زیر را نام برد:
الف) نکاح مَقْت: پس از فوت پدر، پسر بزرگ پارچه به روى همسر پدرش، به شرطى که مادرش نباشد، مى انداخت و با او ازدواج مى کرد یا او را به دیگرى مى داد و مهریه مى گرفت؛
ب) نکاح جمع: کنیزکان خود را وادار به زنا با دیگران مى کردند و پول مى گرفتند؛
ج) نکاح بدل: معاوضه همسر با کسى که از همسر او خوشش مى آمد (تعویضى) ؛
د) نکاح ضماد: ازدواج چند مرد با یک زن. در این ازدواج، فرزند مال کسى بود که به وى شبیه باشد (که به نام نکاح زهط هم نامیده شده است) ؛
ه) نکاح استبضاعى: شخصى همسر خود را در اختیار مردى که از شجاعت یا صفت پسندیده ى دیگرى برخوردار بود، قرار مى داد تا از او صاحب فرزند شجاع شود؛
و) نکاح دسته جمعى: ازدواج گروهى از مردان با گروهى از زنان به طور آزاد.
از معروف ترین رسوم زشت اعراب جاهلى، زنده به گور کردن دختران در بعضى از قبایل بود، که قرآن به آن اشاره مى فرماید: «وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ کَظِیمٌ- یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِى التُّرَابِ أَلاَ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ ؛ هرگاه به یکى از آن ها بشارت دهند، دخترى نصیب تو شده، صورتش از فرط ناراحتى سیاه مى شود و مملو از خشم مى گردد. از قوم و قبیله ى خود به خاطر بشارت بدى که به او داده شده، متوارى مى گردد و نمى داند آیا او را با قبول ننگ نگه دارد یا در خاک پنهانش کند. چه بد حکمى مى کنند.» در زمینه ى زنده به گور کردن دختران، وقایع وحشتناکى در جامعه عرب قبل از اسلام رخ داده که در تواریخ به تفصیل آمده است. بدین ترتیب مى توان بر مصادیق جاهلیت؛ تبرج و برهنگى، تکبر و خودخواهى، نابود کردن ارزش زن و انسان، وحشت و اضطراب و جنگ و خونریزى را افزود.
جاهلیت جدید به رهبرى آمریکا
هرگاه از جاهلیت سخن به میان مى آید، چنین به نظر مى رسد که جاهلیت مربوط به دوران گذشته بوده و امروزه در دوران عقلانیّت بشر، سخن از آن، سخنى گزاف و مخالف تمدن بشرى است، اما با تأمل در مفهوم جاهلیت و آنچه که بر بشر امروز مى گذرد، روشن مى شود که این معضل بزرگ، امروز هم گریبان گیر بشر است.
بیانات مهم رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسؤولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم(ص)، داراى 7 محور اصلى بود که این محورها به شرح زیر است:
1. تبیین مفهوم جاهلیت اولیه و جاهلیت مدرن؛
2. مسلح بودن جاهلیت مدرن به علم و خطرناک تر بودن آن؛
3. گرفتارى هاى امروز جهان اسلام؛
4. آمریکا سردمدار جاهلیت مدرن؛
5. توان دنیاى اسلام براى مقابله با جاهلیت جدید؛
6. بصیرت و عزم، دو لازمه اصلى مبارزه با جاهلیت؛
7. مقابله جمهورى اسلامى باتروریسم و حمایت ایران اسلامى از مظلوم در فلسطین و یمن و سایر مناطق.
در متن حاضر ابتدا به اختصار محورهاى اصلى بیانات معظم له را مورد توجه قرار خواهیم داد و سپس نگاهى کوتاه به مقایسه میان جاهلیت قبل از اسلام و جاهلیت مدرن کنونى به سردمدارى غرب و آمریکاى جنایتکار خواهیم داشت.
محورهاى اصلى بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
1- تبیین مفهوم جاهلیت اولیه و جاهلیت مدرن؛ در تبیین مفهوم جاهلیت باید توجه داشت که جاهلیت صرفا به معنى نادان بودن نیست. به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «جاهلیّت به معناى وسیع، عبارت است از غلبه و حاکمیّت نیروى شهوت و غضب انسانى بر محیط زندگى؛ این مى شود جاهلیّت. جاهلیّت یعنى جوامع انسانى، تحت تأثیر تمایلات شهوى و غضبى عمدتاً فرمانروایان خود، به شکلى دربیاید که فضائل در آن گم بشود و رذائل حاکم بشود؛ این مى شود جاهلیّت.» پس زندگى جاهلى یک سبک زندگى است، زندگى مبتنى بر شهوت و غضب، زندگى اى که حتى اگر در آن علمى در کار باشد، این علم در خدمت شهوت و غضب به کار گرفته مى شود و از این جهت است که با علم هم جامعه جاهلى از جاهلیت خود خارج نمى شود چراکه علم شیوه زندگى او را چارچوب بندى و شکل دهى نمى کند بلکه این شهوت و غضب است که مبناى اصلى قرار مى گیرد. بر این اساس است که جاهلیت مدرن نیز معنى پیداکند، یعنى امکان دارد جامعه اى از علوم تجربى و غیرتجربى نیز بهره برده باشد اما در عین حال جامعه اى اساسا جاهلى باشد. چنان که جامعه مدرن امروزى به مدد تلاش هاى آمریکا و پیروى غرب از آن، جامعه اى جاهلى شده است. جامعه اى که در آن شهوت و غضب به زشت ترین صورت آن تجسم و تجسد یافته است.
قرن 20 با ابداع سلاح هاى کشتارجمعى، دو جنگ جهانى و کشته شدن میلیون ها انسان، ادامه پیشرفت هاى صنعتى بدون توجه به ابعاد انسانى توسعه، گسترش جهانى شدن و ایدئولوژى لیبرال دموکراسى به عنوان گفتمان غالب و رواج ارزش هاى آمریکایى و غربى در سه حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ در سطح جهانى از طریق نظامى، ازخودبیگانگى، استفاده ابزارى و گسترده از زنان و جاذبه جنسى آن ها، رواج گسترده برده دارى جنسى و تجارت جهانى سکس و فحشا از طریق شبکه هاى ماهواره اى و مافیاى بین المللى و میلیون ها سایت پورن در شبکه جهانى اینترنت و گسترش گسترده سوءاستفاده جنسى از کودکان.
رواج گسترده مکاتب جدید الحادى مثل شیطان پرستى، برهنه گرایى (نودیسم)، هم جنس گرایى و قانونى شدن ازدواج هم جنس گرایان در اروپا و آمریکا و اخیراً رواج ازدواج با حیوانات در کنار موج گسترده بى عدالتى، فقر و تبعیض جلوه ها و ویژگى هایى از دوران مدرن به شمار مى رود که به جرئت مى توان گفت جاهلیتى به مراتب گسترده تر و شدیدتر از دوران پیش از مبعث پیامبر بزرگ اسلام را در اذهان تداعى مى کند.
در دهه هاى پایانى قرن بیستم به قدرى مشکلات و مصائب مدرنیسم به بشر غربى فشار آورد و تشدید ازخودبیگانگى و بحران هاى دوره اى در نظام سیاسى و اقتصادى و فرهنگى تاروپود جامعه غرب را درهم نوردید که روشنفکران غربى بحث عبور از مدرنیسم و شروع دوران پست مدرنیسم را مطرح کردند که تلاشى بود براى غلبه بر چالش هاى دوران مدرنیسم ولى خود باز ورود به چرخه معیوب دیگرى بود که در صورت بسط گفتمان پست مدرنیسم در مغرب زمین و تسرى آن به شرق باز چالش ها و بحران هاى دورانى دیگرى جهان را احاطه خواهد کرد.
2-مسلح بودن جاهلیت مدرن به علم و خطرناک تر بودن آن؛ بر همین اساس است که جاهلیت مدرن از جاهلیت قبل از اسلام خطرناک تر مى شود. کفار مکه با لشکرى به قدرت چند صد و حداکثر چندهزار نفره به جنایت علیه مسلمین و زندگى اسلامى دست مى زدند، اما جاهلیت مدرن به واسطه مجهز شدن و مسلح شدن به سلاح علم، توانایى آسیب رسانى خود را چندین و چند برابر و بلکه هزاران برابر کرده است. جاهلیت جدید نیز یک سبک زندگى است. سبک زندگى اى که در آن شهوت و غضب اصالت یافته است. از این جهت است که فساد کردن و کشتار کردن به گونه اى لازمه جدانشدنى زندگى مدرن غربى جلوه مى کند.
بحث در مورد جاهلیت مدرن نیز پدیده جدیدى نیست، بلکه آنگاه که در فرداى پس از جنگ جهانى دوم، مجموعه تئاترهایى با عنوان «تئاتر معناباختگى» در اروپا از سوى برخى نمایشنامه نویسان مانند آلبرکامو، ساموئل بکت، اوژن یونسکو و... در پاسخ به تهى شدن زندگى مدرن از معناى اصیل خود بر روى پرده رفت، حکایت از نقد جاهلیتى بودند که در پوشش تمدن و پیشرفت به خورد آدمیان داده مى شد. در واقع، تئاتر معناباختگى مى کوشید تا جاهلیت حاکم بر دنیاى غرب را به تصویر بکشد، جاهلیتى که به مسخ شدن انسان ها منجر شده است. به عنوان مثال، اوژن یونسکو در نمایشنامه اى به نام «کرگدن» مى نویسد که در صحنه اى کاملا عادى،آرامش صبحگاهى به وسیله کرگدنى که در خیابان ها مى تازد، شکسته مى شود. سپس دو کرگدن و سپس کرگدن هایى بیشتر در خیابان ظاهر مى شوند. به نظر مى رسد در روزهاى بعد به تعداد این کرگدن ها اضافه مى شود و در جایى متوجه مى شویم که این مردم شهر هستند که در اثر یک بیمارى به کرگدن تبدیل مى شوند و پس از مدتى حتى مردم با میل خود تصمیم مى گیرند که انسانیت را کنار گذاشته و به سوى کرگدن بودن پیش بروند.
چیزى نمى گذرد که فقط دو شخصیت باقى مى مانند. آنگاه در برخورد با این وضعیت، به توجیه ها و دلایل وحشت آورى برمى خوریم که بر له کرگدن شدن اقامه مى شوند، آن هم با عباراتى قالبى مانند «باید به اکثریت مردم ملحق شویم»، «باید زندگى خود را بر شالوده اى جدید بنا کنیم» و از این قبیل توجیهات. سرانجام کار به جایى مى رسد که دیگر کرگدن نشدن تقریبا احمقانه به نظر مى آید. در پایان، یکى از آن دو نفر با تسلیم به فشارهاى جامعه از فردیت خود دست مى شوید و به جامعه کرگدن ها مى پیوندد، البته نه به این دلیل که خود مى خواهد بلکه بیشتر به این سبب که از کار خود هراسان است. او نمى تواند علیه جامعه دست به شورش بزند و از این طریق همچنان انسان بماند....
این داستان مختصر، بخشى از واقعیت زندگى مدرن را به تصویر مى کشد، زندگى اى که در آن انسان ها گاها مجبور مى شوند دست به امورى بزنند که حتى آن ها را از هویت و ماهیت انسانیشان دور مى کند و این جاهلیت مدرن امروزى است که از طریق یکسرى فرآیندها و کالاهاى به اصطلاح «جهانى شده»ترویج و بسط مى یابد. این کالاها اتفاقا نسبت بسیار نزدیکى با بدن انسان دارند، بدین معنا که براى لذت و شهوت بدن انسان تولید شده اند و چون در ذات خود حاوى معنا هستند، این معنا را به مصرف کننده منتقل مى کنند. به عنوان مثال مى توان به مصرف بى رویه برخى داروهاى نیروزا، که از هورمون حیواناتى مانند اسب تولید مى شوند، اشاره کرد که برخى افراد علیرغم آگاهى از این موضوع نیز به مصرف آن ها اقدام مى کنند. از این جهت، در این که پایه هاى جاهلیت مدرن را همان شهوت و غضبى بدانیم که پایه هاى جاهلیت در دوره قبل از اسلام بوده اند، نه تنها حرف بیربطى نزده که اتفاقا سخنى بجا و مناسب و دقیق است.
اگر اعراب زمان جاهلیت بر اساس دلایل پوچ و پیش پا افتاده، به جان هم مى افتادند و درگیرى هاى قبیلگى وخونریزى هاى انچنانى راه مى انداختند، انسانهاى عصر جاهلیت مدرن نیز از سر غرور تکبر به بهانه هاى واهى و از سر غرور و تکبر به جان هم مى افتند و با استفاده از علم و دانش و صنعت نظامى، در یک لحظه، چندین هزار انسان بى گناه را به خاک و خون مى کشند.
اگر در جاهلیت قبل از اسلام، تعصبات قومى و قبیلگى روساى قبایل، باعث مى شد که بسیارى از قبایل به جان هم بیفتند، در این عصر نیز کسانى که دنیا را دهکده اى بیش دانند و خود را رئیس آن دهکده و قبیله مى دانند، با سیاست هاى غلط خود بیشتر کشورهاى دنیا را به جان هم مى اندازند و با ایجاد تفرقه و اختلاف بین مردم کشورهاى مختلف، امنیت و آرامش را از جامعه بشرى سلب نموده اند.
اگر در زمان جاهلیت قبل از اسلام، زنان روسرى هاى خود را طورى روى سرشان مى گذاشتند که گردن و گردنبند و گوش و گوشواره هایشانپیدا بود، در این عصر نیز برخى با ادعاى داشتن تمدن و فرهنگ، نه تنها با چادر و روسرى سرو کارى ندارند بلکه با کمال افتخار، به برهنه بودن خود مى بالند و فرهنگ برهنگى راترویج مى کنند. اگر چشمانمان را باز کنیم و طور دیگر به این عصر نگاه کنیم، ابو جهل ها و ابولهب ها و ابو سفیانهاى بسیار زیادى را مى بینیم که در مسابقه ى جهل و نادانى، از سردمداران جاهلیت قبل از اسلام نیز گوى سبقت را ربوده اند.
نکته مهم تر دیگر این که، این کالاها و فرآیندهاى به اصطلاح جهانى شده، امروز از طریق امپراتورى هاى رسانه اى غرب و در رأس آن آمریکا در حال ترویج و تبلیغ هستند و اساسا بسیارى از صاحبنظران، جهانى شدن را آمریکایى شدن معنا کرده اند. از این جهت نیز اگر آمریکا را پرچمدارترویج جاهلیت مدرن بدانیم، سخنى درست و مبتنى بر واقعیت هاى موجود گفته ایم. آمریکا از این طریق مى کوشد به مسخ شدن انسان ها و ادغام و استحاله آن ها در فرهنگ خود بپردازد.
با این وجود، سؤال اینجاست که تکلیف ما در قبال این وضعیت چیست؟ آیا ما باید به ادغام شدن در این وضعیت تن بدهیم یا این که به مقابله با آن بپردازیم؟ بدون شک تکلیف ما مقابله و مبارزه با این وضعیتى است که مى کوشد تا به بهانه ترویج ارزش هاى به اصطلاح جهانى شده، روز به روز انسان ها را بیشتر از انسانیت خود دور سازد. در واقع، همانگونه که مقام معظم رهبرى خاطرنشان کردند که اسلام در آن زمان به مقابله با عرصه ى وسیعى از گمراهى در زندگى انسان ها پرداخت، اکنون ما نیز موظفیم تا به مقابله و مبارزه با جنبه هاى مخرب و پوچ این جاهلیت بپردازیم. اما شرط توفیق در این زمینه نیز در درجه اول، داشتن شناخت عمیق و در درجه دوم، داشتن عزم و اراده راسخ براى پایبندى و عمل به اصول انسانى و الهى وترویج حقیقت، تلاش براى بیدار ساختن فطرت هاى انسانى و... است.
3- گرفتارى هاى امروز جهان اسلام؛ جهان اسلام به واسطه ضعف هاى درونى و ظلم هاى بیرونى، متأسفانه گرفتار در چنگال ستمگرانى شده است که جاهلیت مدرن بر مغزها و قلب هاى آن ها حکومت مى کند. از همین جهت است که «امروز دنیاى اسلام حقّاً و انصافاً گرفتار است. شما نگاه کنید وضعیّت کشورهاى اسلامى منطقه ى خود ما را، از پاکستان و افغانستان بگیرید تا سوریه و لبنان و فلسطین و از یمن بگیرید تا لیبى؛ این کشورهاى اسلامى منطقه ى غرب آسیا و شمال آفریقا، امروز گرفتارى هاى زیادى دارند: گرفتارى ناامنى دارند، گرفتارى برادرکُشى دارند، گرفتارى تسلّط گروه هاى از خدا بى خبر دارند و پشت سر همه ى این ها هم گرفتار نقشه هاى استکبارى قدرت هاى بزرگ و در رأس آن ها آمریکا هستند که به اسم حفظ منافع خودشان وارد میدان ها مى شوند و هر کارى که دلشان مى خواهد - همان شهوت و غضب - انجام مى دهند؛ یعنى انسان هاى بى گناه را مى کُشند، از گروه هاى نابِکار حمایت مى کنند.»
4- آمریکا سردمدار جاهلیت مدرن؛ شیوه زندگى آمریکایى امروز را باید شیوه اصلى و سازمان یافته جاهلیت مدرن دانست. از این جهت است که آمریکا در پشت صحنه همه جنایاتى قرار مى گیرد که از این زندگى جدید حاصل مى شود. جاهلیت جدید سردمدارى براى خود شناخته و ایجاد کرده است و این امام اهل نار و رهبر جنایتکاران در همه حوادث معاصر ما در طرف ظالم و سرکوبگر و جنایتکار قرار دارد و از ظالمان حمایت مى کند. شعارهاى ظاهرى آمریکا که روزى براى بسیارى فریبنده بود، امروز حقیقتا رنگ باخته است و از همین روست که به مفتضح ترین شکلى با همه شعارهاى ظاهرى و خوش آب و رنگ خود ضدیت مى ورزد. به اسم حقوق بشر، فساد و فحشا را در دنیا تبلیغ مى کند و به اسم مبارزه باتروریسم از وحشى ترین انواع تروریست ها حمایت و براى تربیت آن ها رسما بودجه تصویب مى کنند.
در جاهلیت مدرن، بشر با حربه قدرت و تکنیک و در سایه تجربیات قرون گذشته توانسته است، با توان بیشتر، زمان رسیدن به اهداف و امیالش را کوتاه کند. اگر در جاهلیت کهن قبایل اوس و خزرج بیش از 200 سال به بهانه تلف شدن علفهاى مزرعه یکى، توسط شتر دیگرى، یکدیگر را مى کشتند و اگر در سراسر این جهالت طولانى، هر سال 100 قربانى داشت، امروزه یک بمب افکن مدرن، با یک پرواز چند دقیقه اى، دهها برابر آن را به دیار نیستى مى فرستد که انصافا آن کشتار قبیله اى بسى موجه تر و معقول تر است، چراکه اولین قتل، در ازاى گرفتن حقى صورت مى گرفته، ولى کشتار مردم بى گناه حلبچه، بوسنى و هرز گوین، الجزایر و از همه رسواتر، مردم مسلمان فلسطین در پى احقاق کدام حق است؟ آیا منشأیى جز ظلم و خود خواهى دارد؟ و یا اگر زنده به گور کردن دختران در میان اعراب جاهلى، ضرب المثلى براى بیان قساوت و بى رحمى آن دوران است و کمال خودخواهى و جهل آنان، تاب زنده ماندن یک موجود ذى حیات را نداشت، امروزه خودخواهان مدرن حتى اجازه ورود به این جهان را به دختران و پسران نمى دهند و در همان دنیاى ماقبل او را نابود مى کنند، خود را ذى حق و آنان را بى حق دانند. و مضحک تر، زمزمه و استدلال آنان براى احترام گذاردن به «حیات» و مخالفت با اعدام مفسدینى چون دلّالان مرگ و اعتیاد است و قائلند که چون نفس حیات، محترم است پس باید قاتلین بشر هم حق حیات داشته باشند.
اگر فروش دختران، با مبادله همسران در برخى ازدواجها و یا معامله بر سر زنان در جنگها، بخشى از تاریخ بشر را سیاه کرده و ما در عصر ارتباطات آن را محکوم مى کنیم. امروزه فروش کودکان و نوجوانان توسط دلالان اسرائیل در سراسر دنیا چه وجهى دارد؟ و یاتربیت دختران از کودکى براى بهره بردارى در مراکز فساد و گرداندن محافل عیش و طرب عیاشان، با کدام قانون بشرى سازگار است؟
اگر بى رحمى و زورگویى مردان، در برخى قبائل در به کارگیرى زنان به مشاغل سنگین و یا جایگزینى آنان با چارپایان براى امرار معاش، چهره اى کریه و خشن به بخشى از تاریخ کهن بخشیده، امروزه فریاد به ظاهر پیشرفته و زیباى «تساوى زن و مرد از همه جهات»، ازجمله همه مشاغل، چه توجیه برترى دارد؟
5-توان دنیاى اسلام براى مقابله با جاهلیت جدید؛ نکته مهمى که باید به آن توجه کرد این است که دنیاى اسلام توان مقابله با جاهلیت جدید و رهبرى آن یعنى آمریکا را دارد. دوران جاهلیت جدید رو به انتها گذاشته است و دورانى به امید خداى متعال در پیش است که در آن ظلم و ستم جاهلان رخت بربندد و عقل و علم حقیقى بر عالم حاکم شود. این امید نه تنها یک دستور دینى بلکه یک نتیجه گیرى کاملا صحیح از تحلیل هاى سیاسى است.
6-بصیرت و عزم، دو لازمه اصلى مبارزه با جاهلیت؛ لازمه مقابله با جاهلیت جدید بصیرت و عزم است. «امروز جاهلیّت بازتولید شده است؛ با توان بسیار بالا، با خطر صدها بلکه هزارها برابرِ جاهلیّت روزهاى اوّل و دوران اوّل اسلام. البتّه اسلام هم بحمدالله امروز مجهّز شده است. نیروى عظیم اسلامى با استفاده ى از ابزارهاى گوناگون، امروز در دنیا گسترده است. و امید موفّقیّت، امید غلبه ى برترفند دشمنان، امید کمى نیست؛ امید بالایى است؛ چیزى که لازم است در درجه ى اوّل «بصیرت» است و در درجه ى دوّم «عزم و همّت» ؛ این چیزى است که ما ملّت هاى مسلمان به آن احتیاج داریم.»
7- مقابله جمهورى اسلامى باتروریسم و حمایت ایران اسلامى از مظلوم؛ در برابر جاهلیت مدرن و اقدامات سفاکانه آن ایران اسلامى محور اصلى مقاومت و ملت مسلمان ایران اولین بارقه هاى امیدى بودند که خبر از پایان جاهلیت مدرن دادند. این ملت با مقاومت نزدیک به 4 دهه اى خود نشان داده است که مسأله ایستادگى در برابر جاهلیت یک اتفاق و یک مسأله ساده و ظاهرى نیست، بلکه روندى است که ملت هاى مسلمان به آن پیوسته اند و حتى اگر در ظاهر، بیدارى اسلامى دچار افول شود اما در حقیقت این بیدارى قابل جلوگیرى نیست، «خوشبختانه ملّت هاى منطقه بیدار شده اند؛ بله، بیدارى اسلامى را موقّتاً سرکوب کردند لکن بیدارى، سرکوب شدنى نیست؛ بصیرت، سرکوب شدنى نیست. ملّت ایران بیدار است، بسیارى از ملّت هاى منطقه آگاه و بیدارند و امّت اسلامى هم بحمدالله در حال بیدارى است؛ البتّه دشمنان تسلّط پیدا مى کنند - لِلباطِلِ جَولَة - باطل جَوَلانى مى دهد.»
ازجمله شاخصه هاى جاهلیت مدرن آمریکا در خاورمیانه مى توان به تداوم ایران هراسى و شیعه هراسى براى تحریک کشورهاى منطقه و ایجاد جنگ ودرگیرى اشاره نمود، لذا مقام معظم رهبرى در فرازى مهم فرمودند: «امروز سیاستهاى خباثت آلود استکبار در منطقه ى ما ایجاد جنگهاى نیابتى است؛ براى منافع خودشان، کشورهاى منطقه را یا گروه هایى در داخل کشورها را تحریک کنند و وادار کنند که به جان هم بیفتند و آن ها منافع خودشان را دنبال کنند؛ جیب کمپانى هاى اسلحه سازى را پر کنند، سیاستهاى اقتصادیِ اقتصاد نزدیک به ورشکستگی خودشان راترمیم کنند... سیاست دشمنان ترساندن این کشورها از همدیگر است، دشمن موهوم درست کنند؛ ایران در مقابل عرب، فلان قومیّت در مقابل فلان قومیّت دیگر، شیعه در مقابل سنّى؛ این ها سیاستهاى دشمنان است.»
بى شک تجاوز وحشیانه ى رژیم دیکتاتورى سعودى علیه مردم مظلوم یمن معلول اقدامات آمریکا در راه اندزاى جنگ هاى نیابتى براى دست یابى به اهداف شوم خود در منطقه است، ز یرا از یک سو دولت آمریکا رگ خواب سران ارتجاعى عرب را به دست آورده است و جمهورى اسلامى ایران را به عنوان مهم ترین تهدید ثبات و امنیت منطقه معرفى کرده است و در سوى دیگرکلیه ظرفیت هاى مالى این کشورها را به سمت خرید تجهیزات نظامى پیشرفته خود در ازاى دریافت تضمین هاى امنیتى لازم! از سوى آمریکا سوق داده است، که نشست اخیر اوباما با سران 6 کشور شوراى خلیج فارس در کمپ دیوید آمریکا جدیدترین ورژن از سرکیسه نمودن دولت هاى مرتجع عربى بود که با مولفه ى ایران هراسى و تهییج رژیم هاى مرتجع عربى به تداوم خصومت و درگیرى با نظام اسلامى رقم خورد، به نحوى که ارمغان این نوع جاهلیت مدرن آمریکا با پیشنهاد 200 میلیارد دلارى سران کاخ سفید براى ایجاد چتر امنیتى براى کشورهابى حاشیه ى خلیج فارس همراه گردید که در نوع خود بهترین راه براى سرکیسه کردن دولت هاى مرتجع عربى توسط سران کاخ سفید محسوب مى شود.
با این تفاسیر و پس از اشارات مهم مقام معظم رهبرى، به نظر مى رسد دستگاه دیپلماسى نظام اسلامى به جاى پیاده روى بى حاصل با دولتمردان آمریکا، براى برون رفت از وضعیت موجود درخاورمیانه مى تواند با اجتناب از برخى رویکردهاى محافظه کارانه، در راستاى اتخاد سیاست تهاجمى علیه توطئه هاى آمریکا گام بردارند، تا ماهیت پلید شیطان بزرگ براى افکار عمومى جهان اسلام و دیگر جوامع بشرى بیش از پیش آشکار گردد.
وجوه تشابه جاهلیت اولى و مدرن
در این میان آنچه نیازمند شرح و بسط بیشترى به نظر مى رسد، وجوه شباهت میان جاهلیت زمان قبل از اسلام و جاهلیت کنونى است. از میان شباهت هاى گسترده میان جاهلیت سابق و جاهلیت کنونى، سه شباهت زیر به نظر بسیار جدى مى رسد:
الف-نهادینه سازى ظلم و جور در عالم؛ اولین خصوصیت بارز جاهلیت گذشته این بود که ظلم و جور در عالم گسترده شده بود و بشریت بر لبه پرتگاهى قرار گرفته بود، به تعبیر قرآن کریم در آیه شریفه 103 سوره آل عمران: «وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون» ؛ در جاهلیت کنونى نیز شاهد آن هستیم که جهان به سوى پرشدن از ظلم و جور در حرکت است. لازمه این پرشدن از ظلم و جور چنان که برخى جاهلان تصور کرده اند آن نیست که هیچ فریادکننده بر حقى نباشد و هیچ کس از حق حمایت نکند. نکته این است که ظالمان چنان در همه عرصه هاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى و امنیتى به ظلم خود بسط داده اند که گوشه گوشه عالم را پر کرده اند، در عین حال منادیان حق و حقیقت با تلاش و مبارزه و پرچمى که برافراشته اند، نشان مى دهند که راه حق کورکردنى و از میان بردنى نیست و اصولا به خاطر مبارزه و تلاش و کوشش و خسته نشدن این مبارزان است که امید مى رود که جهان بعد از شب سیاهى که ظالمان ساخته اند، روى روز روشن را مشاهده کند و نجات نهایى براى بشر برسد.
ب- وارونگى ارزشى و فرهنگى و معرفتى؛ دومین خصوصیت جدى جاهلیت سابق که در جاهلیت کنونى در حال تکرار است، وارونگى ارزش و جابجا شدن معروف و منکر است. جاهلیت گذشته به نحوى بود که وقتى پیامبر اکرم(ص) آن ها را به توحید دعوت کرد، با تعجب مى گفتند که آیا 360 خدا را رها کنیم و یک خدا را بپرستیم (!) و برایشان واضح بود که چنین چیزى باطل است و از این رو مى گفتند که چه دعوت عجیب و نپذیرفتى اى! چنان که در ذیل این آیه شریفه نقل شده است: «الْجَنَّةِ، فَقَالَ لَهُمْ أَبُو طَالِبٍ ذَلِکَ فَقَالُوا نَعَمْ وَ عَشْرُ کَلِمَاتٍ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللهِ(ص) تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنِّى رَسُولُ اللهِ فَقَالُوا: نَدَعُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّینَ إِلَهاً وَ نَعْبُدُ إِلَهاً وَاحِداً- فَأَنْزَلَ اللهُ تَعَالَى وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ- وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ- أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِلَى قَوْلِهِ إِلَّا اخْتِلاقٌ أَى تَخْلِیطٌ أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنا- بَلْ هُمْ فِى شَکٍّ مِنْ ذِکْرِى إِلَى قَوْلِهِ مِنَ الْأَحْزابِ یَعْنِى الَّذِینَ تَحَزَّبُوا عَلَیْهِ یَوْمَ الْخَنْدَق» (تفسیر القمى، ج 2، ص: 229)
در جاهلیت کنونى نیز به نحوى عمل مى کنند که جمهورى اسلامى ایران را به خاطر ممنوع کردن هم جنس بازى ناقض حقوق بشر مى خوانند و نظام اسلامى را به خاطر اجراى احکام الهى، نظامى ضد بشرى مى دانند و براى خود چنین تصور باطلى را نهادینه کرده اند که شهوت و غضب بشرى، اصل اولیه زندگى هستند که البته به اولى تصریح مى کنند و به دومى در عمل پایبندند.
ج- تسلط ظاهرى و پوشالین بودن حقیقى؛ سومین نکته در شباهت این دو جاهلیت آن است که هر دو چنان به ظاهر سلطه و قدرت دارند که خود هم باور نمى کنند که شکست بخورند و ظاهر بینان نیز تصور نمى کنند که این سلطه ظاهرى برطرف شود. سران جاهلیت سابق چنان به خود مغرور بودند که چنان که در تفاسیر مأثور از امام صادق(ع) نقل شده است: «فقالت قریش: قد اجتمعنا لننتصر و نقتلک یا محمد، فأنزل الله: أَمْ یَقُولُونَ یا محمد نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ یعنى یوم بدر حین هزموا و أسروا و قتلوا» (البرهان فى تفسیر القرآن، ج 5، ص: 221) مدعى بودند که ما قطعا پیروزیم اما نمى دانستند که این قدرت ظاهرى آن ها هیچ پشتوانه حقیقى به همراه ندارد و خداى متعالى که سپاه فیل را با ابابیل از بین برده است و نمرود را با حشره اى نابود ساخته است، بر از میان بردن آن ها تواناست. همین مسأله در مورد سران جاهلیت جدید که خود را ابرقدرت مى دانند و خیال مى کنند که این قدرت حقیقتا از آن آن هاست و کسى را یاراى شکست ایشان نیست، صدق مى کند. اینان نیز به همت مردان الهى شکسته خواهند شد و شکست خواهند خورد.
چه باید کرد؟
در نیمه اول قرن 21 متأسفانه نظام لیبرال دموکراسى با همه ارزش هاى مدرنیسم تبدیل به گفتمان غالب شده است و اکثر کشورها و به خصوص کشورهاى اسلامى سعى در اخذ کامل وجوه این تمدن دارند و معدود کشورهایى نیز که در این میان سعى در ارائه راه جدیدى هستند و در مقابل یکسان سازى و یکپارچه سازى تمدن غربى مقاومت مى کنند با انگ هایى مثل یاغى، محور شرارت، حامى تروریسم، ناقض حقوق بشر،...متهم مى شوند و زیر شدیدترین فشارها از تحریم تا تهدید به حمله نظامى قرار مى گیرند. درواقع در شرایط فعلى پذیرش جاهلیت مدرن تبدیل به ارزش شده است و بازیگرانى که در مقابل آن مقاومت مى کنند در منظر افکار عمومى جهانى به عنوان بازگیران خاطى و ضد ارزش نشان داده مى شوند. در این میان وظیفه نخبگان جهان اسلام براى مقابله با این جاهلیت مدرن که متأسفانه در جهان اسلام نیز با وهابیت و تکفیر گرایى که همان تداعى گر وحشى گرى اعراب جاهلى پیش از بعث است ترکیب شده، سنگین تر است.
در سطح سران کشورهاى اسلامى چنان که گفته شد متأسفانه به دلیل عدم مشروعیت و مقبولیت و نبود اتکاى به مردم در بین حاکمان جوامع اسلامى همراهى کاملى با این گفتمان وجود دارد ولى کانون هاى مقاومت در بسترهاى اجتماعى جوامع اسلامى شکل گرفته است که نمود عینى آن در انقلاب هاى سه سال اخیر در تونس، لیبى، مصر و بحرین بود هرچند آمریکا سعى کرد این انقلاب ها را از اهداف اولیه خود منحرف کند ولى بیدارى شکل گرفته در سایه این انقلاب ها به این زودى هاى خاموش نخواهد شد.
در دنیاى جهانى شده شبکه هاى ارتباطى همچون تیغ دو لبه اى کار مى کنند که در عین انتقال پیام و ارزش هاى مدرنیته خود مى توانند توسط نخبگان جهان اسلام به کار گرفته شوند و با توجه به غناى پیام اسلام که منطبق با فطرت بشر است و نیز تشنگى انسان مدرن به راحتى مى توان از این شبکه هاى ارتباطى اجتماعى براى مبارزه با نمادهاى جاهلیت مدرن استفاده کرد نخبگان و اندیشمندان جهان اسلام وظیفه دیگرى نیز دارند از یک سو باید توده هاى مسلمان را نسبت به عواقب سوء دمیدن به آتش اختلافات مذهبى و قومى و به خصوص تکفیر گرایى و برادرکشى آگاه کنند که همگى از شاخصه هاى دوران جاهلیت پیش از اسلام است و هم چنین از سوى دیگر باید توده هاى مسلمان جوامع اسلامى را نسبت به عواقب پذیرش جنبه هاى منفى تمدن غرب و بازگشت متحجرانه به جاهلیت دوران پیش از اسلام هشدار دهند.