با روند موجود به طور ميانگين ۱۵ سال از عمر هر فرد در شبکههاي اجتماعي و با دوستان سپري ميشود در حالي که سرانه مطالعه هر ايراني حدود ۳ ماه در کل عمر است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، با روند موجود به طور ميانگين ۱۵ سال از عمر هر فرد در شبکههاي اجتماعي و با دوستان سپري ميشود در حالي که سرانه مطالعه هر ايراني حدود ۳ ماه در کل عمر است.
طبق آخرين آمار هر ايراني به طور متوسط نزديک به ۷۶ سال عمر ميکند و اين يعني بيش از ۲۷ هزار و ۷۵۰ روز فرصت زندگي ما است. حال اگر از اين عدد دوره نوزادي، کودکي و نوجواني را کم کنيم، تنها ۵۷ سال فرصت داريم تا زندگي خود را جهت دهيم. اما بايد درنظر داشت که بخشي از اين فرصت بايد به ناچار صرف کار هاي روزمره شود.
براي درک بهتر اين موضوع،، داده هايي را توسط پرسش عمومي از افراد بين ۱۹ تا ۳۳ سال، جمع آوري نمود که نشان داد هر ايراني در طول زندگي خود به طور متوسط تنها ۳ ماه مطالعه مي کند و حال آنکه متوسط جهاني عمري که صرف مطالعه مي شود، قريب به ۳ سال است و اين درحالي است که به طور متوسط حدود ۱۰ سال از عمر هر فرد در شبکه هاي اجتماعي و ۵ سال از آن صرف گذران وقت با دوستان مي شود. غم انگيز تر آنکه،به طور کلي هر فرد بيش از ۱۲ سال از عمر خود را بدون استفاده هدر مي دهد.
نتايج اين پرسش عمومي همچنين نشان داد هر فرد به طور متوسط حدود ۲۲ سال و ۷ ماه از عمر خود را صرف استراحت و در خواب مي گذراند. ۳۱ سال از زندگي هر فرد نيز صرف کار و کسب درآمد و بيش از ۷ سال از آن صرف رفت و آمد هاي روزانه و درون شهري مي شود. جالب است بدانيد هر فرد در طول عمر خود ۱ سال و ۲ ماه از زندگي خود را در دستشويي و ۱ سال آن را در حمام سپري مي کند.
تنها ۱۰ سال براي ساخت زندگي خود فرصت داريم!
اگر اين زمان صرف شده براي خورد و خوراک، رسيدگي به بهداشت فردي و امور اجتناب ناپذير روزانه را از کل فرصت زندگي پس از ۱۹ سال کم کنيم، تنها ۱۴ درصد آن يعني ۱۰ سال و ۷ ماه ديگر براي انجام کار هاي مازاد باقي مي ماند و اگر اين عدد را در روزهاي زندگي خود تقسيم کنيم، مي شود ۳ ساعت و اين زماني است که روزانه در اختيار ماست تا با آن زندگي کنيم.
۳ هزار و ۸۶۰ روز فرصت داريم تا شاد زندگي کنيم يا اشک بريزيم. با اميد و پويا باشيم يا با اندوه و افسوس زندگي کنيم. عشق بورزيم يا متنفر باشيم. اين زمان در اختيار ماست تا آن را براي آن چه دوست داريم خرج کنيم. زماني که ديگر باز نخواهد گشت. شايد نيمي از اين زمان را از دست داده باشيد اما با نيمه ي ديگر آن چه خواهيد کرد؟
از گذشته بياموزيم و در حال زندگي کنيم
نوروزي، مشاور خانواده با بيان اينکه عمر ما لقمه اي است در دهان زمان که لحظه به لحظه جويده مي شودگفت: نقدينگي عمر آدمي زمان حال او است. حرکت در مسير زندگي بايد در زمان حال با نگاه به آينده و درس گرفتن از گذشته باشد نه ماندن در گذشته و نه غرق شدن در آينده.
شاهمرادي، روان شناس نيز در اين باره مي گويد: در روان شناسي رويکردي با عنوان وجودگرايي داريم. در اين رويکرد اعتقاد بر اين است که زندگي را در لحظه تجربه مي کنيم و بايد از هر لحظه ي عمر خود لذت ببريم.
وي با بيان اينکه تنها ۵ درصد زندگي ما بايد مربوط به گذشته و برنامه ريزي براي آينده باشد. افزود: خيلي مواقع رويداد هاي جزيي مانند ميوه خوردن در کنارخانواده يا نگاه کردن به صورت اطرافيان بايد لذت برد و قدر داشته ها را دانست چرا که ممکن است روزي اين داشته ها از بين برود.
اين روان شناس با اشاره به زمان کار کردن در طول عمر گفت: خيلي از اوقات افراد دچار خودمختاري کارکردي مي شوند و بيش از حد نياز خودد کار مي کنند که اين امر گاهي با اعتياد به کار همراه مي شود و انسان ها تبديل به ماشين مي شوند.
اميد، عامل حرکت رو به جلو
شاهمرادي، نا اميدي را علتي براي کاهش پويايي افراد دانست و گفت: نابرابري هاي اجتماعي در جوامع باعث بروز نا اميدي مي شود که البته در سال هاي اخير اين نابرابري در جوامع جهاني در حال کم شدن است. نداشتن هدف بخصوص در مسير زندگي نيز يکي ديگر از عوامل نا اميدي مي شود.
وي راه گريز از اين نا اميدي را برنامه ريزي و هدفگذاري صحيح دانست و اظهار داشت: هدف گذاري بايد واقع بينانه باشد چراکه رويا پردازي بيش از حد خود باعث احساس نا اميدي در مسير حرکت به سوي هدف مي شود.
اين روان شناس ادامه داد: نوشتن کار هاي روزانه باعث مي شود که روز پرباري داشته باشيد چراکه با نوشتن اهداف کوتاه مدت همواره هدف هاي خوب را مي نويسيد و به طور ناخودآگاه از نوشتن کار هاي غير ضروري و مضر خودداري مي کنيم.
شاهمرادي افزود: داشتن تفريحات مناسب ، ورزش، تغذيه مناسب و مراودات ميان فردي موضوعاتي است که موجب افزايش کيفيت زندگي و کاهش بيماري هاي رواني چون افسردگي مي شود. افزايش کيفيت زندگي موجب مي شود تا از زمان حال به بهترين شکل استفاده کنيم.
دانستن اينکه چند روز ديگر ميهمان اين دنيا هستيم شايد تلنگري باشد براي خوب زيستن. ۲ هزار روز يا ۱ ساعت! مهم اين است که از لحظه هايمان لذت ببريم.
به قول خواجه شيراز :
اين قافله عمر عجب ميگذرد درياب دمي که با طرب ميگذرد
طبق آخرين آمار هر ايراني به طور متوسط نزديک به ۷۶ سال عمر ميکند و اين يعني بيش از ۲۷ هزار و ۷۵۰ روز فرصت زندگي ما است. حال اگر از اين عدد دوره نوزادي، کودکي و نوجواني را کم کنيم، تنها ۵۷ سال فرصت داريم تا زندگي خود را جهت دهيم. اما بايد درنظر داشت که بخشي از اين فرصت بايد به ناچار صرف کار هاي روزمره شود.
براي درک بهتر اين موضوع،، داده هايي را توسط پرسش عمومي از افراد بين ۱۹ تا ۳۳ سال، جمع آوري نمود که نشان داد هر ايراني در طول زندگي خود به طور متوسط تنها ۳ ماه مطالعه مي کند و حال آنکه متوسط جهاني عمري که صرف مطالعه مي شود، قريب به ۳ سال است و اين درحالي است که به طور متوسط حدود ۱۰ سال از عمر هر فرد در شبکه هاي اجتماعي و ۵ سال از آن صرف گذران وقت با دوستان مي شود. غم انگيز تر آنکه،به طور کلي هر فرد بيش از ۱۲ سال از عمر خود را بدون استفاده هدر مي دهد.
نتايج اين پرسش عمومي همچنين نشان داد هر فرد به طور متوسط حدود ۲۲ سال و ۷ ماه از عمر خود را صرف استراحت و در خواب مي گذراند. ۳۱ سال از زندگي هر فرد نيز صرف کار و کسب درآمد و بيش از ۷ سال از آن صرف رفت و آمد هاي روزانه و درون شهري مي شود. جالب است بدانيد هر فرد در طول عمر خود ۱ سال و ۲ ماه از زندگي خود را در دستشويي و ۱ سال آن را در حمام سپري مي کند.
تنها ۱۰ سال براي ساخت زندگي خود فرصت داريم!
اگر اين زمان صرف شده براي خورد و خوراک، رسيدگي به بهداشت فردي و امور اجتناب ناپذير روزانه را از کل فرصت زندگي پس از ۱۹ سال کم کنيم، تنها ۱۴ درصد آن يعني ۱۰ سال و ۷ ماه ديگر براي انجام کار هاي مازاد باقي مي ماند و اگر اين عدد را در روزهاي زندگي خود تقسيم کنيم، مي شود ۳ ساعت و اين زماني است که روزانه در اختيار ماست تا با آن زندگي کنيم.
۳ هزار و ۸۶۰ روز فرصت داريم تا شاد زندگي کنيم يا اشک بريزيم. با اميد و پويا باشيم يا با اندوه و افسوس زندگي کنيم. عشق بورزيم يا متنفر باشيم. اين زمان در اختيار ماست تا آن را براي آن چه دوست داريم خرج کنيم. زماني که ديگر باز نخواهد گشت. شايد نيمي از اين زمان را از دست داده باشيد اما با نيمه ي ديگر آن چه خواهيد کرد؟
از گذشته بياموزيم و در حال زندگي کنيم
نوروزي، مشاور خانواده با بيان اينکه عمر ما لقمه اي است در دهان زمان که لحظه به لحظه جويده مي شودگفت: نقدينگي عمر آدمي زمان حال او است. حرکت در مسير زندگي بايد در زمان حال با نگاه به آينده و درس گرفتن از گذشته باشد نه ماندن در گذشته و نه غرق شدن در آينده.
شاهمرادي، روان شناس نيز در اين باره مي گويد: در روان شناسي رويکردي با عنوان وجودگرايي داريم. در اين رويکرد اعتقاد بر اين است که زندگي را در لحظه تجربه مي کنيم و بايد از هر لحظه ي عمر خود لذت ببريم.
وي با بيان اينکه تنها ۵ درصد زندگي ما بايد مربوط به گذشته و برنامه ريزي براي آينده باشد. افزود: خيلي مواقع رويداد هاي جزيي مانند ميوه خوردن در کنارخانواده يا نگاه کردن به صورت اطرافيان بايد لذت برد و قدر داشته ها را دانست چرا که ممکن است روزي اين داشته ها از بين برود.
اين روان شناس با اشاره به زمان کار کردن در طول عمر گفت: خيلي از اوقات افراد دچار خودمختاري کارکردي مي شوند و بيش از حد نياز خودد کار مي کنند که اين امر گاهي با اعتياد به کار همراه مي شود و انسان ها تبديل به ماشين مي شوند.
اميد، عامل حرکت رو به جلو
شاهمرادي، نا اميدي را علتي براي کاهش پويايي افراد دانست و گفت: نابرابري هاي اجتماعي در جوامع باعث بروز نا اميدي مي شود که البته در سال هاي اخير اين نابرابري در جوامع جهاني در حال کم شدن است. نداشتن هدف بخصوص در مسير زندگي نيز يکي ديگر از عوامل نا اميدي مي شود.
وي راه گريز از اين نا اميدي را برنامه ريزي و هدفگذاري صحيح دانست و اظهار داشت: هدف گذاري بايد واقع بينانه باشد چراکه رويا پردازي بيش از حد خود باعث احساس نا اميدي در مسير حرکت به سوي هدف مي شود.
اين روان شناس ادامه داد: نوشتن کار هاي روزانه باعث مي شود که روز پرباري داشته باشيد چراکه با نوشتن اهداف کوتاه مدت همواره هدف هاي خوب را مي نويسيد و به طور ناخودآگاه از نوشتن کار هاي غير ضروري و مضر خودداري مي کنيم.
شاهمرادي افزود: داشتن تفريحات مناسب ، ورزش، تغذيه مناسب و مراودات ميان فردي موضوعاتي است که موجب افزايش کيفيت زندگي و کاهش بيماري هاي رواني چون افسردگي مي شود. افزايش کيفيت زندگي موجب مي شود تا از زمان حال به بهترين شکل استفاده کنيم.
دانستن اينکه چند روز ديگر ميهمان اين دنيا هستيم شايد تلنگري باشد براي خوب زيستن. ۲ هزار روز يا ۱ ساعت! مهم اين است که از لحظه هايمان لذت ببريم.
به قول خواجه شيراز :
اين قافله عمر عجب ميگذرد درياب دمي که با طرب ميگذرد