وحید شورابی کارشناس ارشد روابط بینالملل در یادداشتی در روزنامه وطن امروز به بررسی ترجمه های متعدد از برجام پرداخت.
به گزارش شهدای ایران، وحید شورابی کارشناس ارشد روابط بینالملل در یادداشتی در روزنامه وطن امروز به بررسی ترجمه های متعدد از برجام پرداخت:
در قراردادها و معاهدات بینالمللی به دلیل متفاوت بودن زبان بومی طرفین مذاکره، ممکن است کشورها تفسیرها و برداشتهای حقوقی متفاوتی را در مرحله اجرا نسبت به بندهای توافق شده داشته باشند. گاهی یک کلمه یا حتی یک علامت نگارشی میتواند منشأ چالشهای جدی در روابط طرفین توافق شود.
برای جلوگیری از بروز این چالشها و اختلافات احتمالی، لازم است متن قرارداد و معاهده به زباناصلی هر کشور نوشته و قید شود که تمام این نسخهها اعتباری یکسان دارند. این مساله امری عادی در تنظیم متون قراردادها و معاهدات بینالمللی است. برای مثال در ماده یازدهم معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای با پیروی از این قاعده تصریح شده است:
«این پیمان، متن انگلیسی، روسی، فرانسه، اسپانیولی و چینی آن که همگی از اعتبار یکسانی برخوردارند، در آرشیو دولتهای امانتدار محفوظ خواهند بود. نسخههای تاییدشده این پیمان، باید توسط دولتهای امانتدار به دولتهای امضاکننده و ملحقشده به آن ارسال شود.»
علت این امر این است؛ در مذاکرات به طور معمول کشورها تلاش میکنند قرارداد را به نفع خودشان تنظیم کنند و این مساله با تسلط بر واژهها و عبارتهای حقوقی توسط دیپلماتها محقق میشود. هرچقدر یک دیپلمات کلمات و عبارات را هوشمندانهتر در متن به کار ببرد، بهتر میتواند منافع ملی کشورش را تامین کند.
حال یکی از سوالاتی که از مذاکرهکنندگان محترم کشورمان در قضیه هستهای باید پرسید این است که چرا متن فارسی توافق وین (برجام) با متن انگلیسی (اصلی) این قرارداد تعهدآور بینالمللی از ارزش حقوقی یکسانی برخوردار نیست که هیچ، بلکه در واقع مسالهای به این روشنی که در حقوق بینالملل عرفی رایج است، در این توافق اصلا لحاظ نشده است! آیا بسنده کردن به ترجمه فارسی متن انگلیسی برجام میتواند ابزار مناسبی برای چانهزنی ما در هنگام بروز اختلافات احتمالی در این توافق باشد؟
هنوز جوهر توافق خشک نشده بود و کار به مرحله اجرا نرسیده بود که طرف غربی با دبه کردن، تفسیرهای دلخواهش را برای بهرهبرداری حداکثری از خواستههای نامشروع خود کلید زد و وزارت امور خارجه ما نیز به جای ارائه تفسیری صحیح از عبارتهای ابهامآمیز و پرتعداد در متن انگلیسی برجام، متن ترجمه شده غیررسمیای را به مجلس تحویل داد که 3 بار توسط مجلس به دلیل ترجمه غلط به وزارت امور خارجه عودت داده شد!
وزارت امور خارجه نهتنها در این زمینه ابهامزدایی نکرده است، بلکه با ترجمههای غلط خود که بعد از مدت کوتاهی آن را نیز از روی سایت وزارت امور خارجه حذف کرد عملا فضای غبارآلود و ابهامآمیز را برای منتقدان بیشتر کرد.
عدم یکسانسازی متن فارسی با متن انگلیسی بهترین فرصت را برای غرب و بویژه آمریکاییها فراهم میکند تا با برداشت خود حقوق کشورمان در این توافق را تضییع کنند و با زیادهخواهی شرایطی را رقم بزنند که از لحاظ حقوقی چارهای جز پذیرش خواستههای طرف مقابل نداشته باشیم.
برای روشنتر شدن عمق فاجعه این مثال را میزنیم: در متن اصلی و ضمائم برجام، کلمه «lifting» دقیقا ۲۳ بار تکرار شده است. این کلمه در زبان انگلیسی هم به معنای «لغو» به کار میرود و هم به معنای «تعلیق». نزدیکترین معادل برای کلمه «lifting» در زبان فارسی کلمه «برداشتن» است(برداشتن با قابلیت بازگشت به حالت اول). این «برداشتن» میتواند به هر دو معنای «لغو» و «تعلیق» استفاده شود.
توضیح اینکه تفاوت لغو و تعلیق در حقوق بینالملل در این است که اگر یک موضوعی «لغو» شود، به این معناست که ساختار حقوقی و قانونی آن نیز فرومیپاشد. مثلا در صورت «لغو» تحریمها دیگر ضمانت قانونی ندارند. لذا برای اعمال تحریمها مجددا نیاز است دوباره برای آن قانون تصویب شود که این فرآیند برای طرف غربی دشوارتر از «تعلیق» است. اما هنگامی که مراد از «lifting» کلمه «تعلیق» باشد، به این معناست که ساختار حقوقی و قانونی تحریمها دستنخورده باقی میماند و فقط «اجرا»ی آن متوقف میشود. در این پروسه طرف غربی با بهانهتراشی در کمترین زمان ممکن میتواند تحریمها را دوباره به مرحله «اجرا» درآورد و مشروعیت قانونی و رژیم حقوقی تحریمها را حفظ کرده است.
با این اوصاف هنوز علت عدم یکسانسازی متن فارسی با متن انگلیسی و همچنین ارائه ترجمههای غلط از متن انگلیسی در برجام روشن نیست. آیا وزارت امور خارجه از اینکه باید به صورت همزمان متن فارسی را با ارزش حقوقی یکسان با متن انگلیسی تنظیم میکرده است آگاه نبوده است؟!
مذاکرهکنندگان کشورمان تاکنون به این سوال پاسخی ندادهاند.
در قراردادها و معاهدات بینالمللی به دلیل متفاوت بودن زبان بومی طرفین مذاکره، ممکن است کشورها تفسیرها و برداشتهای حقوقی متفاوتی را در مرحله اجرا نسبت به بندهای توافق شده داشته باشند. گاهی یک کلمه یا حتی یک علامت نگارشی میتواند منشأ چالشهای جدی در روابط طرفین توافق شود.
برای جلوگیری از بروز این چالشها و اختلافات احتمالی، لازم است متن قرارداد و معاهده به زباناصلی هر کشور نوشته و قید شود که تمام این نسخهها اعتباری یکسان دارند. این مساله امری عادی در تنظیم متون قراردادها و معاهدات بینالمللی است. برای مثال در ماده یازدهم معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای با پیروی از این قاعده تصریح شده است:
«این پیمان، متن انگلیسی، روسی، فرانسه، اسپانیولی و چینی آن که همگی از اعتبار یکسانی برخوردارند، در آرشیو دولتهای امانتدار محفوظ خواهند بود. نسخههای تاییدشده این پیمان، باید توسط دولتهای امانتدار به دولتهای امضاکننده و ملحقشده به آن ارسال شود.»
علت این امر این است؛ در مذاکرات به طور معمول کشورها تلاش میکنند قرارداد را به نفع خودشان تنظیم کنند و این مساله با تسلط بر واژهها و عبارتهای حقوقی توسط دیپلماتها محقق میشود. هرچقدر یک دیپلمات کلمات و عبارات را هوشمندانهتر در متن به کار ببرد، بهتر میتواند منافع ملی کشورش را تامین کند.
حال یکی از سوالاتی که از مذاکرهکنندگان محترم کشورمان در قضیه هستهای باید پرسید این است که چرا متن فارسی توافق وین (برجام) با متن انگلیسی (اصلی) این قرارداد تعهدآور بینالمللی از ارزش حقوقی یکسانی برخوردار نیست که هیچ، بلکه در واقع مسالهای به این روشنی که در حقوق بینالملل عرفی رایج است، در این توافق اصلا لحاظ نشده است! آیا بسنده کردن به ترجمه فارسی متن انگلیسی برجام میتواند ابزار مناسبی برای چانهزنی ما در هنگام بروز اختلافات احتمالی در این توافق باشد؟
هنوز جوهر توافق خشک نشده بود و کار به مرحله اجرا نرسیده بود که طرف غربی با دبه کردن، تفسیرهای دلخواهش را برای بهرهبرداری حداکثری از خواستههای نامشروع خود کلید زد و وزارت امور خارجه ما نیز به جای ارائه تفسیری صحیح از عبارتهای ابهامآمیز و پرتعداد در متن انگلیسی برجام، متن ترجمه شده غیررسمیای را به مجلس تحویل داد که 3 بار توسط مجلس به دلیل ترجمه غلط به وزارت امور خارجه عودت داده شد!
وزارت امور خارجه نهتنها در این زمینه ابهامزدایی نکرده است، بلکه با ترجمههای غلط خود که بعد از مدت کوتاهی آن را نیز از روی سایت وزارت امور خارجه حذف کرد عملا فضای غبارآلود و ابهامآمیز را برای منتقدان بیشتر کرد.
عدم یکسانسازی متن فارسی با متن انگلیسی بهترین فرصت را برای غرب و بویژه آمریکاییها فراهم میکند تا با برداشت خود حقوق کشورمان در این توافق را تضییع کنند و با زیادهخواهی شرایطی را رقم بزنند که از لحاظ حقوقی چارهای جز پذیرش خواستههای طرف مقابل نداشته باشیم.
برای روشنتر شدن عمق فاجعه این مثال را میزنیم: در متن اصلی و ضمائم برجام، کلمه «lifting» دقیقا ۲۳ بار تکرار شده است. این کلمه در زبان انگلیسی هم به معنای «لغو» به کار میرود و هم به معنای «تعلیق». نزدیکترین معادل برای کلمه «lifting» در زبان فارسی کلمه «برداشتن» است(برداشتن با قابلیت بازگشت به حالت اول). این «برداشتن» میتواند به هر دو معنای «لغو» و «تعلیق» استفاده شود.
توضیح اینکه تفاوت لغو و تعلیق در حقوق بینالملل در این است که اگر یک موضوعی «لغو» شود، به این معناست که ساختار حقوقی و قانونی آن نیز فرومیپاشد. مثلا در صورت «لغو» تحریمها دیگر ضمانت قانونی ندارند. لذا برای اعمال تحریمها مجددا نیاز است دوباره برای آن قانون تصویب شود که این فرآیند برای طرف غربی دشوارتر از «تعلیق» است. اما هنگامی که مراد از «lifting» کلمه «تعلیق» باشد، به این معناست که ساختار حقوقی و قانونی تحریمها دستنخورده باقی میماند و فقط «اجرا»ی آن متوقف میشود. در این پروسه طرف غربی با بهانهتراشی در کمترین زمان ممکن میتواند تحریمها را دوباره به مرحله «اجرا» درآورد و مشروعیت قانونی و رژیم حقوقی تحریمها را حفظ کرده است.
با این اوصاف هنوز علت عدم یکسانسازی متن فارسی با متن انگلیسی و همچنین ارائه ترجمههای غلط از متن انگلیسی در برجام روشن نیست. آیا وزارت امور خارجه از اینکه باید به صورت همزمان متن فارسی را با ارزش حقوقی یکسان با متن انگلیسی تنظیم میکرده است آگاه نبوده است؟!
مذاکرهکنندگان کشورمان تاکنون به این سوال پاسخی ندادهاند.