شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۸۶۲۰۴
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۵
یک تحلیلگر ذی‌نفوذ سعودی با طرح این مسأله که بهترین راه برای عربستان و ایران گفت‌وگو و کنار گذاشتن گزینه‌های هزینه‌بر دیگر است؛ از عربستان می‌خواهد تا سه افسانه خیالی در مواجهه با ایران را کنار بگذارد.

به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، پس از جمع‌بندی مذاکرات ایران و ۱+۵ مقاله‌های مختلفی برای پیگیری گفت‌و‌گو بین عربستان سعودی و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) با ایران در بین رسانه‌های عربی دیده می‌شود؛ برخی چنین گفت‌و‌گویی را محتمل و برخی محال می‌دانند.

روزنامه عربستانی «انحاء» به قلم «طراد بن سعید العمری» در باره سناریوهای پیش‌روی ایران و عربستان در شرایط کنونی منطقه سه گزینه صلح و گفت‌وگو، مسابقه تسلیحاتی و جنگ ویرانگر را پیش می‌کشد و آن‌ها را بررسی می‌کند.

العمری در این یادداشت نوشت: از یک سو به دلیل توافق هسته‌ای ایران و غرب که واقعیتی ملموس شده و از طرفی برای پاسخ دادن به سخنان علنی ایران درباره تمایل به همزیستی مسالمت‌آمیز و حسن‌همجواری، عربستان می‌تواند «ابتکار صلح خلیج [فارس] را جهت پی‌ریزی ارکان قوی همزیستی مسالمت‌آمیز میان کشورهای دو طرف خلیج [فارس] مطرح کند.

او در ادامه تجاوز نظامی آشکار عربستان به یمن را کنار می‌نهد و ایران را به دخالت در امور یمن متهم می‌کند و می‌نویسد: درست است که عربستان ملاحظات زیادی درباره اقدامات ایران در منطقه -که جدیدترینش دخالت در امور داخلی یمن و سخنان خصمانه درباره بحرین است- دارد و درست است که ایران به مفهوم ملی و قومی و فرهنگی برخی کشورهای خلیج [فارس] توجه نمی‌کند، اما حکمت سران سعودی کافی است که همه موانع روانی با همسایه‌ای مثل ایران را بشکند؛ چرا که عربستان در موضوعی بسیار مهم‌تر و پیچیده‌تری به نام «طرح صلح عربی با اسرائیل»، ابتکار و طرح ارائه داده است.

سعید العمری ادامه می‌دهد: غایت نهایی که ایران به سوی آن سعی دارد حرکت کند، این است که به عنوان یک نظام سیاسی با ایدئولوژی جدید در منطقه و جهان به رسمیت شناخته شود و [ادعا کرد که] ایران برای رسیدن به این هدف دو راه دارد: یک: مسیر آمریکا و دو: مسیر عربستان.

وی در این باره می‌نویسد: بنابراین ایران برای نیل به این هدف از روش «تحریک سیاسی» استفاده می‌کند: ۱) برای تحریک آمریکا از طریق نقطه ضعف این کشور یعنی اسرائیل بهره می‌برد بنابراین پس از انقلاب ایران، این کشور سفارت اسرائیل را بست و آن را تحویل سازمان آزادی‌بخش فلسطین داد؛ روز قدس را برگزار کرد؛ در هولوکاست شک و تردید وارد و از مقاومت حمایت کرد و اخیرا پرونده هسته‌ای که اسرائیل را کلافه کرده است. ۲) تحریک عربستان از طریق طائفه‌گری و قومیت‌گرایی؛ دو مسأله‌ای که عربستان نسبت به آن‌ها حساس است؛ بنابراین ایران برخی اقلیت‌های شیعه را تحریک به تظاهرات و اغتشاش کرد یا پس از بهار عربی از برخی گروهها در عراق، سوریه، یمن و لبنان حمایت کرد.

این نویسنده در ادامه ادعاهای خود می‌گوید: در مقابل نیز سه مسیر پیش روی کشورهای خلیج [فارس] به رهبری عربستان برای پس از توافق هسته‌ای وجود دارد: ۱- مسیر صلح و شکوفایی و ثبات و این یک مسیر منطقی اما طاقت فرساست ۲- مسیر مسابقه تسلیحاتی و این یک مسیر قابل پیش‌بینی امام همراه با سختی و رنج است ۳- مسیر جنگ و ویرانی و کشتار و این گزینه نیز بعید به نظر می‌رسد امام ممکن است.

سعید العمری در مورد این سه سناریو می‌نویسد: از گزینه سوم شروع می‌کنیم (بعید اما ممکن): مقابله نظامی و جنگ مستقیم کشورهای خلیج [فارس] با ایران با کمک برخی کشورهای منطقه برای نابودی قدرت هسته‌ای ایران؛ اما این اتفاق به معنی خودکشی برای کشورهای خلیج [فارس] و ایران و تمامی منطقه است و از لحاظ نظامی و استراتژی و سیاسی احتمال در گرفتن چنین جنگی بعید است اما امکان رخ دادن آن وجود دارد.

گزینه دوم: (قابل پیش‌بینی اما سخت): مسابقه تسلیحاتی و این یک گزینه قابل پیش‌بینی است برای تصاحب سلاح‌های وحشتناک و هراس افکنی که نتیجه هراسی حقیقی یا خیالی است اما غربی‌ها مدام بر آتش این ایده می‌دمند به این دلیل که در صورت وقوع چنین گزینه‌ای منطقه وارد یک «معضل امنیتی» می‌شود و کشورهای خلیجی وارد یک مسابقه تسلیحاتی پر هزینه خواهند شد.

اما گزینه اول: (منطقی اما طاقت‌فرسا): زندگی مسالمت‌آمیز بین همسایگان خلیجی و پی‌گیری نکات مشترک و توجه به مصالح مردم منطقه؛ لیکن مسیر دشواری است؛ به رغم منطق قوی و سهولت بیانی که دارد اما طاقت‌فرساست؛ چرا که تلاش سیاسی و فرهنگی بسیاری می‌خواهد تا مصالح استراتژیک و حساس و حیاتی بازتعریف شوند و برای این کار عربستان باید از سه افسانه خلاصی یابد: افسانه هسته‌ای؛ افسانه طائفه‌گری و افسانه قومیت‌گرایی

افسانه هسته‌ای: بمب اتمی که ثابت شده یک افسانه است چرا که موجب امنیت نمی‌شود؛ اول، بهترین دلیل آن نیز اسرائیل است که از سال ۱۹۶۰ سلاح اتمی دارد اما نتوانسته امنیت خود را تأمین کند. دوم، سلاح اتمی بیشتر فرصت‌های صلح را به بار می‌آورد تا جنگ؛ نمونه آن نیز شوروی و آمریکا؛ هند و پاکستان هستند که با یکدیگر قرار داد صلح امضاء کردند. سوم، سلاح اتمی موجب می‌شود کشور دارنده آن بیشتر آسیب‌پذیر باشد و هر آن احساس کند که مورد هدف دشمنانش قرار دارد؛ چهارم، ترس از این وجود دارد که سلاح اتمی به دست گروه های تروریستی بیفتد؛ کشوری که سلاح اتمی دارد مشکلات و خطرات آن را نیز می‌شناسد و برای حفاظت از آن بسیار حریص است. پنجم اینکه اگر ایران به سمت سلاح اتمی رود اتفاقا باعث ایجاد توازن در منطقه می‌شود؛ اسرائیل هنگامی که تنها دارنده سلاح اتمی است برای صلح با فلسطینی‌ها مانع‌تراشی‌های متعدد می‌کند؛ برای جزئیات بیشتر بهتر است تا مقاله پروفسور کنت والتز در مجله «فارین پالسی» را مطالعه کنید "Why Iran Should Get the Bomb" (آگوست ۲۰۱۲).

افسانه طائفی‌گری: یکی از مواردی که باعث شده تا اوضاع منطقه پیچیده شود، این است که عربستان و کشورهای شورای همکاری، ایران را حکومتی می‌دانند با قانون اساسی طائفه‌ای و با مرجعیت اصلی شیعه؛ بنابراین [طبق تصور غلط و اتهام‌آمیز دولت‌های عربی] این کشور خواهان بسط نفوذ خود است و می‌خواهد تعداد بیشتری از اهل سنت را به مذهب تشیع بکشاند و در این راستا اقلیت یا اکثریت شیعه در کشورهای مختلف را علیه حکومت آن کشور می‌شوراند؛ در پاسخ باید گفت در طول تاریخ ثابت شده است که کشورها و گروه‌های اهل سنت بیشترین خطر را برای عربستان و کشورهای حوزه خلیج [فارس] داشته‌اند. در دهه شصت «جمال عبدالناصر» از مصر در ایام انقلاب یمن شروع به بمباران شهرهای عربستان کرد؛ در دهه هشتاد یک گروه سنی حرم مکی را اشغال کرد؛ در دهه نود میلادی صدام [دیکتاتور معدوم عراق] اقدام به حمله علیه کویت و بمباران شهرهای عربستان با موشک‌های اسکاد کرد؛ در قرن بیست و یکم، القاعده ظهور و شروع به عملیات‌های تروریستی در عربستان کرد؛ امروز نیز «داعش» مساجد کویت و عربستان را منفجر می‌کند؛ تمام این‌ها به معنای مبرا کردن ایران از شیطنت طائفه‌گری نیست؛ مادامی که این اقدامات در راستای منافع سیاسی انجام نشود چه زیانی مگر دارد؟ چه می‌شود مگر که یک سنی به تشیع بگرود یا یک شیعه مذهب اهل سنت را اختیار کند؟

افسانه قومیت گرایی: اعراب یا کشورهای عربی همواره از قومیت‌گرایی و وحدت عربی برای خودشان دکان باز کرده‌اند؛ چه کشورهای خلیج [فارس] چه غیر آن؛ انقلابیون از قضیه فلسطین و مبارزه با اسرائیل پله‌ای ساختند برای رسیدن به حکومت؛ تمام ۲۲ عضو اتحادیه عرب دائما شعار وحدت سر می‌دهند اما تک تک آن‌ها با یکدیگر اختلاف دارند پس از آن بهار عربی آمد و آشکار کرد که ملی‌گرایی عرب چیزی جز یک افسانه نبوده و نیست.

روزنامه «انحاء» ادامه می‌دهد: چه ضرری عاید کشورهای عربستان و همسایگان خلیجی‌اش می‌شود اگر سوریه و عراق و لبنان یا هر کشوری عربی با ایران هم‌پیمان شود؟ چه تفاوتی بین ایران و روسیه و انگلیس و آمریکا وجود دارد؟ هر دولتی می‌تواند تصمیم بگیرد با چه کشوری هم پیمان شود مگر این گونه نیست که برخی کشورهای عربی، کشورهای [عرب] خلیج [فارس] را به افتادن در آغوش آمریکا متهم می‌کنند؟ مگر اینگونه نبود که در قضیه اشغال کویت توسط عراق، کشورهای عضو «شورای همکاری عربی» اعم از عراق، مصر، یمن و اردن در مقابل «شورای همکاری خلیج [فارس] قرار گرفتند؟

نتیجه:

«طراد بن سعید العمری» در انتها چنین می‌نویسد: مردم و کشورهای خلیج [فارس] می‌توانند صبح تا شب ایران، فارس‌ها، شیعه... و حاکمان ایران و هر گروه و شخصی که در لبنان، سوریه و عراق همراه ایران است را لعن کنند؛ اما سانتیمتری از جایگاه و موقعیت جغرافیایی ایران کاسته نمی‌شود.

در طرف مقابل نیز اگر ایران و متحدان ایران از حزب‌الله و نوری مالکی تا انصارلله به وهابیت و عربستان و سلفی‌گری ناسزا بگویند چیزی از موقعیت عربستان کاهش نخواهد یافت؛ اما ابتکار صلح و گفت‌و‌گو نه تنها برای منطقه بلکه برای تمام خاورمیانه و جهان ضرروی است و ثبات و امنیت را به بار می‌آورد.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار