حاج کاظم ادامه داد: مرتضی تا انتهای صحبتهایم آرام بود و به سخنانم گوش می داد. وقتی حرفهایم تمام شد جلوتر آمد و گفت: «داداش! بسیجی از مسجد آوردن هنر نیست اگر از کوچه و خیابان بسیجی را به جبهه آوردی هنر است. اگر از من ناراضی هستید حکمم را تحویل میدهم.»
به گزارش شهدای ایران،کسانی که در دوران دفاع مقدس حضور داشتند و یا خاطرات و وقایع آن دوران را مطالعه می کنند، قطعا نام شهید «مرتضی زارع» برایشان آشناست. با شنیدن نام شهید به یاد گردان لوتیها میافتیم. گردانی که در کنار بینظمیهایش یکی از بهترین گردانهای خط شکن بود.
مرتضی در توصیف این گردان به حاج احمد نجفی گفت: «بسیجی از مسجد به جبهه آوردن هنر نیست، از کوچه و خیابان بسیجی به جبهه آوردن هنر است.» و او این هنر را داشت. شهید زارع در اوج جنگ شجاعانه به کمک مردم لبنان شتافت. همچنین پیشنهاد تشکیل یک گردان ویژه که به گردان شهادت معروف است را به شهید همت داد.
در ادامه «اکبر باقری دولابی» ، رئیس ستاد کنگره شهدای لشکر 10 حضرت سیدالشهدا(ع)، دوست و همرزم شهید دلاوریهای او را در جبهههای جنگ حق علیه باطل را شرح میدهد:
از کودکی با مرتضی دوست بودم و با هم بزرگ شدیم. او فدایی، چریک، رزمنده و خلاصه همه چی تمام تربیت شده بود. فعالیتهای انقلابیش را با توزیع اعلامیه و رسالههای امام (ره) در شهرستانها آغاز کرد. او توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد ولی پس از آزادی فعالیت خود را مصممتر ادامه داد. در راهپیماییها و تظاهرات علیه رژیم نیز حضور فعال داشت.
شهید زارع در کمیته استقبال برای حفاظت از جان امام (ره) شرکت کرد. با تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی برای حفظ امنیت شهر و پاسداری از انقلاب نوپای مردم ایران به عضویت کمیته در آمد.
در سال 58 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در میآمد و بهسرعت برای مقابله با ضد انقلاب، همراه گردان 2 سپاه به پاوه اعزام شد. در مدت حضورش در استان کردستان، در شهرهای نقده، سنندج، باینگان میجنگد.
پس از شروع جنگ تحمیلی، مرتضی راهی جبهههای جنگ جنوب شد. مدتی در محور عملیاتی سوسنگرد و پس از آن در جبهههای آبادان در جهاد علیه مزدوران عراقی شرکت کرد. او هنگام درگیری با نیروهای عراقی در میدان هفت تیر آبادان مجروح شد و پس از مداوا به همراه گردان 2 سپاه به سر پل ذهاب رفت.
حضور پررنگ شهید زارع در لبنان
مرتضی زارع در عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس با مسئولیت فرمانده گردان بلال رشادتهای بزرگی را از خود نشان داد.
پس از عملیات بیت المقدس، به همراه شهیدان محمد ابراهیم همت، علیرضا موحددانش، حاج کاظم نجفی رستگار و جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان عازم لبنان شد. در آنجا مسئول آموزش نیروهای لبنانی بود. پس از بازگشت از لبنان مسئولیت اطلاعات و عملیات لشکر 27 محمدرسول الله(ص) را بر عهده گرفت.
فرماندهی گردان حضرت قاسم (ع) پس از تشکیل تیپ 10 سیدالشهدا(ع)
با تشکیل تیپ 10 سیدالشهدا (ع) به فرماندهی شهید علی موحددانش به این تیپ آمده و به سمت فرمانده گردان حضرت قاسم (ع) انتخاب شد. این گردان از نخستین گردانهای تشکیل دهنده در این تیپ بود و عملیاتهای مهمی همچون عملیات والفجر مقدماتی، والفجر1 و 2 شرکت کرد.
گردان لوتیها به فرماندهی شهید زارع
گردان مرتضی زارع به گردان لوتیها معروف بود. هر یک از فرماندهان گردانها که به دلایلی نیروهایشان را رد میکردند، آنها به این گردان می فرستادند. علیرغم شیطنتهای رزمندگان این گردان، یکی از بهترین گردانهای خط شکن بودند.
این گروه در صبحگاه و آموزشی شرکت نکرده و نامنظم بود. شهید حاج کاظم نجفی رستگار قبل از آغاز عملیات والفجر یک، درباره اعتراض دیگر فرماندهان از گردان حضرت قاسم (ع) برایم تعریف کرد: یک روز در اتاق فرماندهی نشسته بودم که چند تن از فرماندهان سراغم آمدند و شکایت گردان مرتضی را میکردند که چرا در صبحگاه نیامده و نیروهایش لوتی بازی در میآورند.
حاج کاظم گفت: از شنیدن این سخنان ناراحت شدم و مرتضی را خواستم که برای توضیح بیاید. او لباس رزم مرتب و پوتین بهپا نمیکرد، لباسش را بر روی شلوار می انداخت و با یک کتانی گردانش را فرماندهی میکرد. یک ربع بعد با همان نوع پوشش به اتاق فرماندهی آمد و گفت: «سلام علیکم حاج آقا». با دلخوری و صدای بلند شروع به اعتراض کردم و گفتم «این چه وضع گردان است همه از گردان شما ناراضیند و شکایت دارند...»
حاج کاظم ادامه داد: مرتضی تا انتهای صحبتهایم آرام بود و به سخنانم گوش می داد. وقتی حرفهایم تمام شد جلوتر آمد و گفت: «داداش! بسیجی از مسجد آوردن هنر نیست اگر از کوچه و خیابان بسیجی را به جبهه آوردی هنر است. اگر از من ناراضی هستید حکمم را تحویل میدهم.»
حاج کاظم گفت: با حرف مرتضی گویی از خواب غفلت بیدار شدم و کمی آرام گرفتم.
یکی از اسطورههای تیپ 10 سیدالشهدا(ع) بود
برخی از فرماندهان و رزمندگان در دوران دفاع مقدس اسطوره بودند آنان علاوه بر حماسههایی که آفریدند، فرماندههان و نیروهایی خوبی را تربیت کردند که بعدها فرمانده گردان و یا لشکر شدند. شهید مرتضی زارع یکی از اسطوره های تیپ 10 سیدالشهدا(ع) بود.
شهیدان عباس قهرودی، مرتضی حمزه، جانباز اسماعیل معروفی، داود حیدری و بهرام نوری چند تن از نیروهای شهید زارع بودند.
مبتکر تشکیل دهنده گردان شهادت
زارع به شهید همت پیشنهاد داد که قبل از شروع عملیات و حرکت نیروها به سمت خط، عدهای سلاحهای سنگین و نیمه سنگین را در آنجا مستقر کنند. با این پیشنهاد موافقت شد و نخستین گروهان این گردان را شهید زارع به نام گروهان ویژه و به فرماندهی رضا حاج موسی تشکیل داد. بعدها نام این گروه به گردان شهادت تغییر یافت.
رانندهاش را از دام اعتیاد خارج کرد
روزی در میان نیروهای مرتضی جوانی چهارشانه، قد بلند ـ که احساس کردم اعتیاد دارد ـ نظرم را جلب کرد. با پرس و جو متوجه شدم مرتضی او را به گردان آورده است. به سمت او رفتم و پرسیدیم: «این رزمنده جدیده؟» مرتضی گفت: «بله.» با تعجب پرسیدم: «اعتیاد داره؟» در جوابم گفت: «اعتیاد داره قول داده ترک کنه. فکر کردم که مواد نداره و از روی ناچاری میخواد ترک کنه و بهش اجازه دادم اگر میخواهد برگردد ولی تصمیمش جدیه و میخواد پاک بشه».
در دو کوهه اتاق کوچکی بود که مرتضی آن را در اختیارش گذاشته بود تا ترک کند. به شهردار در جبهه، انصار الحسین میگفتند، مرتضی به آنها سپرده بود در زمانی که حضور ندارد مایحتاجش را تامین کنند.
مرتضی بعدها برایم تعریف کرد: یک ماه و نیم برای شناسایی رفته بودم وقتی به پادگان برگشتم با سرعت خود را به من رساند و گفت: «آقا مرتضی پاک پاکم!». از آن پس راننده مرتضی شد.
با خود تصور می کردم بعد از شهادت مرتضی او به اوضاع قبلش بازمی گردد، ولی این اتفاق نیفتاد. او تا 40 روز بعد از شهادت مرتضی به خانهشان میرفت و به مادر مرتضی میگفت: «هر کمکی لازم دارید به من بگویید.» سرانجام شش ماه بعد از مرتضی، او هم در شلمچه شهید شد.
شهادت چند قهرمان دفاع مقدس در والفجر 2
گردان مرتضی خط شکن و همیشه آماده بود. قبل از آغاز عملیات والفجر 4 حاج کاظم از مرتضی خواست تا نیروهایش را در اختیار حاج همت قرار دهد. مرتضی درخواست حاج کاظم را پذیرفت.
به فاصله چندماه عملیات والفجر 2 نیز آغاز میشود. زارع به حاج کاظم اعلام کرد که به دلیل آمادگی نداشتن نیروهایش و برای حفظ جانشان با گردان حضرت قاسم (ع) به عنوان گردان پشتیبان (احتیاط) عمل خواهد کرد. شهید رستگار برای مرتضی احترام خاصی قائل بود، همچنین اعتماد زیادی به او داشت به همین سبب پیشنهاد شهید زارع را قبول کرد.
نحوه فرماندهی مرتضی به این صورت بود که اعتقاد داشت نخست باید پایم بر روی زمین عملیات برسد، شرایط را بسنجم سپس نیروهایم وارد عمل شوند.
عملیات والفجر2 در منطقه پیرانشهر و برای آزادسازی شهر پیرانشهر از زیر آتش توپخانه دشمن و نیز آزادسازی ارتفاعات منطقه مخصوصا ارتفاع ۲۵۱۹ طرح ریزی وانجام شد. عملیات در ابتدا توسط لشکرهای دیگر آغاز شد و پس از مدتی، عملیات به دو گردان زهیر به فرماندهی شهید بهمن محمدی نیا (والفجر 2 نخستین تجربه فرماندهی گردان شهید محمدینیا) و قمربنی هاشم (ع) به فرماندهی شهید محمد قزانی از لشکر 10 سیدالشهدا سپرده شد.
در مرحله دوم عملیات دشمن با نفوذ در تپه سرخه موفق به قطع ارتباط نیروهای عمل کننده با عقب شد. تعدادی از نیروها در خط مقدم و در بالای ارتفاع ۲۵۱۹ گیر افتاده بودند همچنین دامنه ارتفاع در دید و تیررس تیر مستقیم سلاحهای سبک دشمن بود.
علی موحددانش با گردان قمربنی هاشم (ع) در ارتفاع 2519 بود. با مشاهده این شرایط با حاج کاظم تماس گرفت و پس از توضیح شرایط گفت: «به مرتضی بگویید برای کمک بیاید.»
مسئولیت پاکسازی وعقب راندن دشمن را به شهید مرتضی زارع سپردند. حاج کاظم، مرتضی را در قرارگاه از روی نقشه توجیه میکند. در آن جلسه توجیه، شهید بهمن محمدینیا، شهید حاج کاظم نجفیرستگار، شهید مرتضی زارع و محمد کوثری حضور داشتند.
شهید بهمن محمدینیا بعد از اتمام عملیات تعریف کرد: حاج کاظم بر روی نقشه، محل تپه سرخه را نشان داد و گفت علیرضا موحددانش همراه نیروهایش بالای تپه 2519 هستند باید این تپه پاکسازی شود تا نیروها با هم الحاق شوند.
یک گروهان از گردان قمر بنی هاشم (ع) مانده بود. عباس قمی مسئول گروهان، محمد قزانی فرمانده گردان شهید و یک فرمانده گروهان نیز مجروح شده بودند. تنها کیا مظفری مسئول گروهان زنده بود.
قرار بر این بود که مرتضی زارع به همراه کیا مظفری و نیروهای باقی مانده گروهان از سمت راست تپه و بهمن محمدی نیا از سمت چپ تپه عملیات را آغاز و در بالای تپه سرخه به یکدیگر الحاق شوند.
در حین عملیات تک تیراندازی قلب مرتضی را نشانه میرود. تیر در زیر قلب مرتضی اصابت می کند. بیسیمچی و کیا مظفری به سمت او میآیند ولی با اصرار مرتضی آنها عملیات را ادامه می دهند.
شهید بهمن محمدی نیا برایم تعریف کرد: پس از فتح تپه سراغ مرتضی را گرفتم. زمانی که خبر مجروحیتش را شنیدم با سرعت خود را به او رساندم ولی او شهید شده بود.مرتضی زارع در 13 مرداد 1362 به فاصله چند ساعت از علیرضا موحددانش شهید شد.
در عملیات والفجر 2، علی اصغر بابایی فرمانده پدافند هوایی، بهمن محمدی نیا فرمانده گردان زهیر و محمد قزانی فرمانده گردان حضرت قمر بنی هاشم (ع) نیز به شهادت رسیدند.
مرتضی در توصیف این گردان به حاج احمد نجفی گفت: «بسیجی از مسجد به جبهه آوردن هنر نیست، از کوچه و خیابان بسیجی به جبهه آوردن هنر است.» و او این هنر را داشت. شهید زارع در اوج جنگ شجاعانه به کمک مردم لبنان شتافت. همچنین پیشنهاد تشکیل یک گردان ویژه که به گردان شهادت معروف است را به شهید همت داد.
از سمت راست: شهید مرتضی زارع - مشهدی - ردیف پایین: شهید اسدالهی
در ادامه «اکبر باقری دولابی» ، رئیس ستاد کنگره شهدای لشکر 10 حضرت سیدالشهدا(ع)، دوست و همرزم شهید دلاوریهای او را در جبهههای جنگ حق علیه باطل را شرح میدهد:
از کودکی با مرتضی دوست بودم و با هم بزرگ شدیم. او فدایی، چریک، رزمنده و خلاصه همه چی تمام تربیت شده بود. فعالیتهای انقلابیش را با توزیع اعلامیه و رسالههای امام (ره) در شهرستانها آغاز کرد. او توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد ولی پس از آزادی فعالیت خود را مصممتر ادامه داد. در راهپیماییها و تظاهرات علیه رژیم نیز حضور فعال داشت.
شهید زارع در کمیته استقبال برای حفاظت از جان امام (ره) شرکت کرد. با تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی برای حفظ امنیت شهر و پاسداری از انقلاب نوپای مردم ایران به عضویت کمیته در آمد.
در سال 58 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در میآمد و بهسرعت برای مقابله با ضد انقلاب، همراه گردان 2 سپاه به پاوه اعزام شد. در مدت حضورش در استان کردستان، در شهرهای نقده، سنندج، باینگان میجنگد.
پس از شروع جنگ تحمیلی، مرتضی راهی جبهههای جنگ جنوب شد. مدتی در محور عملیاتی سوسنگرد و پس از آن در جبهههای آبادان در جهاد علیه مزدوران عراقی شرکت کرد. او هنگام درگیری با نیروهای عراقی در میدان هفت تیر آبادان مجروح شد و پس از مداوا به همراه گردان 2 سپاه به سر پل ذهاب رفت.
حضور پررنگ شهید زارع در لبنان
مرتضی زارع در عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس با مسئولیت فرمانده گردان بلال رشادتهای بزرگی را از خود نشان داد.
پس از عملیات بیت المقدس، به همراه شهیدان محمد ابراهیم همت، علیرضا موحددانش، حاج کاظم نجفی رستگار و جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان عازم لبنان شد. در آنجا مسئول آموزش نیروهای لبنانی بود. پس از بازگشت از لبنان مسئولیت اطلاعات و عملیات لشکر 27 محمدرسول الله(ص) را بر عهده گرفت.
فرماندهی گردان حضرت قاسم (ع) پس از تشکیل تیپ 10 سیدالشهدا(ع)
با تشکیل تیپ 10 سیدالشهدا (ع) به فرماندهی شهید علی موحددانش به این تیپ آمده و به سمت فرمانده گردان حضرت قاسم (ع) انتخاب شد. این گردان از نخستین گردانهای تشکیل دهنده در این تیپ بود و عملیاتهای مهمی همچون عملیات والفجر مقدماتی، والفجر1 و 2 شرکت کرد.
گردان لوتیها به فرماندهی شهید زارع
گردان مرتضی زارع به گردان لوتیها معروف بود. هر یک از فرماندهان گردانها که به دلایلی نیروهایشان را رد میکردند، آنها به این گردان می فرستادند. علیرغم شیطنتهای رزمندگان این گردان، یکی از بهترین گردانهای خط شکن بودند.
این گروه در صبحگاه و آموزشی شرکت نکرده و نامنظم بود. شهید حاج کاظم نجفی رستگار قبل از آغاز عملیات والفجر یک، درباره اعتراض دیگر فرماندهان از گردان حضرت قاسم (ع) برایم تعریف کرد: یک روز در اتاق فرماندهی نشسته بودم که چند تن از فرماندهان سراغم آمدند و شکایت گردان مرتضی را میکردند که چرا در صبحگاه نیامده و نیروهایش لوتی بازی در میآورند.
حاج کاظم گفت: از شنیدن این سخنان ناراحت شدم و مرتضی را خواستم که برای توضیح بیاید. او لباس رزم مرتب و پوتین بهپا نمیکرد، لباسش را بر روی شلوار می انداخت و با یک کتانی گردانش را فرماندهی میکرد. یک ربع بعد با همان نوع پوشش به اتاق فرماندهی آمد و گفت: «سلام علیکم حاج آقا». با دلخوری و صدای بلند شروع به اعتراض کردم و گفتم «این چه وضع گردان است همه از گردان شما ناراضیند و شکایت دارند...»
حاج کاظم ادامه داد: مرتضی تا انتهای صحبتهایم آرام بود و به سخنانم گوش می داد. وقتی حرفهایم تمام شد جلوتر آمد و گفت: «داداش! بسیجی از مسجد آوردن هنر نیست اگر از کوچه و خیابان بسیجی را به جبهه آوردی هنر است. اگر از من ناراضی هستید حکمم را تحویل میدهم.»
حاج کاظم گفت: با حرف مرتضی گویی از خواب غفلت بیدار شدم و کمی آرام گرفتم.
یکی از اسطورههای تیپ 10 سیدالشهدا(ع) بود
برخی از فرماندهان و رزمندگان در دوران دفاع مقدس اسطوره بودند آنان علاوه بر حماسههایی که آفریدند، فرماندههان و نیروهایی خوبی را تربیت کردند که بعدها فرمانده گردان و یا لشکر شدند. شهید مرتضی زارع یکی از اسطوره های تیپ 10 سیدالشهدا(ع) بود.
شهیدان عباس قهرودی، مرتضی حمزه، جانباز اسماعیل معروفی، داود حیدری و بهرام نوری چند تن از نیروهای شهید زارع بودند.
مبتکر تشکیل دهنده گردان شهادت
زارع به شهید همت پیشنهاد داد که قبل از شروع عملیات و حرکت نیروها به سمت خط، عدهای سلاحهای سنگین و نیمه سنگین را در آنجا مستقر کنند. با این پیشنهاد موافقت شد و نخستین گروهان این گردان را شهید زارع به نام گروهان ویژه و به فرماندهی رضا حاج موسی تشکیل داد. بعدها نام این گروه به گردان شهادت تغییر یافت.
رانندهاش را از دام اعتیاد خارج کرد
روزی در میان نیروهای مرتضی جوانی چهارشانه، قد بلند ـ که احساس کردم اعتیاد دارد ـ نظرم را جلب کرد. با پرس و جو متوجه شدم مرتضی او را به گردان آورده است. به سمت او رفتم و پرسیدیم: «این رزمنده جدیده؟» مرتضی گفت: «بله.» با تعجب پرسیدم: «اعتیاد داره؟» در جوابم گفت: «اعتیاد داره قول داده ترک کنه. فکر کردم که مواد نداره و از روی ناچاری میخواد ترک کنه و بهش اجازه دادم اگر میخواهد برگردد ولی تصمیمش جدیه و میخواد پاک بشه».
در دو کوهه اتاق کوچکی بود که مرتضی آن را در اختیارش گذاشته بود تا ترک کند. به شهردار در جبهه، انصار الحسین میگفتند، مرتضی به آنها سپرده بود در زمانی که حضور ندارد مایحتاجش را تامین کنند.
مرتضی بعدها برایم تعریف کرد: یک ماه و نیم برای شناسایی رفته بودم وقتی به پادگان برگشتم با سرعت خود را به من رساند و گفت: «آقا مرتضی پاک پاکم!». از آن پس راننده مرتضی شد.
با خود تصور می کردم بعد از شهادت مرتضی او به اوضاع قبلش بازمی گردد، ولی این اتفاق نیفتاد. او تا 40 روز بعد از شهادت مرتضی به خانهشان میرفت و به مادر مرتضی میگفت: «هر کمکی لازم دارید به من بگویید.» سرانجام شش ماه بعد از مرتضی، او هم در شلمچه شهید شد.
عطرآگین کردن پیکر مطهر شهید مرتضی زارع توسط شهید سعید اکبری
شهادت چند قهرمان دفاع مقدس در والفجر 2
گردان مرتضی خط شکن و همیشه آماده بود. قبل از آغاز عملیات والفجر 4 حاج کاظم از مرتضی خواست تا نیروهایش را در اختیار حاج همت قرار دهد. مرتضی درخواست حاج کاظم را پذیرفت.
به فاصله چندماه عملیات والفجر 2 نیز آغاز میشود. زارع به حاج کاظم اعلام کرد که به دلیل آمادگی نداشتن نیروهایش و برای حفظ جانشان با گردان حضرت قاسم (ع) به عنوان گردان پشتیبان (احتیاط) عمل خواهد کرد. شهید رستگار برای مرتضی احترام خاصی قائل بود، همچنین اعتماد زیادی به او داشت به همین سبب پیشنهاد شهید زارع را قبول کرد.
نحوه فرماندهی مرتضی به این صورت بود که اعتقاد داشت نخست باید پایم بر روی زمین عملیات برسد، شرایط را بسنجم سپس نیروهایم وارد عمل شوند.
عملیات والفجر2 در منطقه پیرانشهر و برای آزادسازی شهر پیرانشهر از زیر آتش توپخانه دشمن و نیز آزادسازی ارتفاعات منطقه مخصوصا ارتفاع ۲۵۱۹ طرح ریزی وانجام شد. عملیات در ابتدا توسط لشکرهای دیگر آغاز شد و پس از مدتی، عملیات به دو گردان زهیر به فرماندهی شهید بهمن محمدی نیا (والفجر 2 نخستین تجربه فرماندهی گردان شهید محمدینیا) و قمربنی هاشم (ع) به فرماندهی شهید محمد قزانی از لشکر 10 سیدالشهدا سپرده شد.
در مرحله دوم عملیات دشمن با نفوذ در تپه سرخه موفق به قطع ارتباط نیروهای عمل کننده با عقب شد. تعدادی از نیروها در خط مقدم و در بالای ارتفاع ۲۵۱۹ گیر افتاده بودند همچنین دامنه ارتفاع در دید و تیررس تیر مستقیم سلاحهای سبک دشمن بود.
علی موحددانش با گردان قمربنی هاشم (ع) در ارتفاع 2519 بود. با مشاهده این شرایط با حاج کاظم تماس گرفت و پس از توضیح شرایط گفت: «به مرتضی بگویید برای کمک بیاید.»
آخرین تصویر از شهید مرتضی زارع - قبل از حضور در عملیات والفجر 2
از سمت راست: شهید حاج کاظم نجفی رستگار - شهید مرتضی زارع - اسماعیل کوثری
از سمت راست: شهید حاج کاظم نجفی رستگار - شهید مرتضی زارع - اسماعیل کوثری
مسئولیت پاکسازی وعقب راندن دشمن را به شهید مرتضی زارع سپردند. حاج کاظم، مرتضی را در قرارگاه از روی نقشه توجیه میکند. در آن جلسه توجیه، شهید بهمن محمدینیا، شهید حاج کاظم نجفیرستگار، شهید مرتضی زارع و محمد کوثری حضور داشتند.
شهید بهمن محمدینیا بعد از اتمام عملیات تعریف کرد: حاج کاظم بر روی نقشه، محل تپه سرخه را نشان داد و گفت علیرضا موحددانش همراه نیروهایش بالای تپه 2519 هستند باید این تپه پاکسازی شود تا نیروها با هم الحاق شوند.
یک گروهان از گردان قمر بنی هاشم (ع) مانده بود. عباس قمی مسئول گروهان، محمد قزانی فرمانده گردان شهید و یک فرمانده گروهان نیز مجروح شده بودند. تنها کیا مظفری مسئول گروهان زنده بود.
قرار بر این بود که مرتضی زارع به همراه کیا مظفری و نیروهای باقی مانده گروهان از سمت راست تپه و بهمن محمدی نیا از سمت چپ تپه عملیات را آغاز و در بالای تپه سرخه به یکدیگر الحاق شوند.
در حین عملیات تک تیراندازی قلب مرتضی را نشانه میرود. تیر در زیر قلب مرتضی اصابت می کند. بیسیمچی و کیا مظفری به سمت او میآیند ولی با اصرار مرتضی آنها عملیات را ادامه می دهند.
شهید بهمن محمدی نیا برایم تعریف کرد: پس از فتح تپه سراغ مرتضی را گرفتم. زمانی که خبر مجروحیتش را شنیدم با سرعت خود را به او رساندم ولی او شهید شده بود.مرتضی زارع در 13 مرداد 1362 به فاصله چند ساعت از علیرضا موحددانش شهید شد.
در عملیات والفجر 2، علی اصغر بابایی فرمانده پدافند هوایی، بهمن محمدی نیا فرمانده گردان زهیر و محمد قزانی فرمانده گردان حضرت قمر بنی هاشم (ع) نیز به شهادت رسیدند.