شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۸۵۶۸
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
همه منتظربودند،صحنه های دل خراش ومویه مادروخراشیدن صورتش راببینند،اما مادر اسماعیل به قدری صلابت نشان دادکه تعجب همه رابرانگیخت.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ حاج صادق آهنگران در بخشی از خاطرات خود می نویسد: «اسماعیل فرجوانی» ،فرمانده ی تیپ یکم لشکر7 ولی عصرعجل الله تعالی فرجه بود. اودریکی ازعملیات هامجروح گردید و یک دستش قطع شد. ایشان درعملیات والفجر4به شهادت رسید و پیکرپاکش، مانند مولایش ابا عبدالله صلوات الله علیه سردر بدن نداشت.

 

وقتی جنازه ی اورابه اهواز آوردند، مادرش هم آنجابود. به خاطراین که پیکر،سردربدن نداشت،بچه هااجازه نمی دادندمادرش بالای سرش بیاید،اما ایشان کوتاه نمی آمدومی گفت:«هرطورشده من بایدبچه ام روببینم.» درنهایت،بچه هاکوتاه آمدندوحاج خانم توانست جنازه ی فرزندش راببیند.

همه منتظربودند، صحنه های دل خراش ومویه مادر و خراشیدن صورتش راببینند، اما مادر اسماعیل به قدری صلابت نشان دادکه تعجب همه رابرانگیخت.حاج خانم وقتی بالای پیکربدون سرفرزندش آمدوباآن وضع مواجه شد،فقط سه باربلندگفت:«مرگ برآمریکا،مرگ برآمریکا،مرگ برآمریکا» بعدزینب وار،بوسه ای برحنجره ی جگرگوشه اش زدوبدون گریه و زاری محوطه راترک کرد.

این صحنه تاثیرعجیبی روی من گذاشت.پس ازآن،ماوقع رابرای آقای معلمی شرح دادم واوهم نوحه هایی بامضمون مادر،ازجمله:«بیا ای مهربان مادر،کنارسنگرمن»یا «ای مادرقهرمان، شدنوجوانت فدا» و...راسرود و من آن هارا اجراکردم.

 

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار