یا آنها که به خاطر ایمنی از عذاب و ترس از قبر حاضرند صدها میلیون تومان برای قبری در کنار بزرگان و امامزادگان هزینه کنند لحظهای به این فکر کردهاند اگر همین پول را در راه کمک به نیازمندان و امور عامالمنفعه مثل تهیه جهیزیه، ساخت مدرسه، ساخت بیمارستان و... هزینه کنند توشهای مطمئنتر با خود به دیار باقی میبرند؟ قبر آنها در هر کجا که باشد اعمال خیر و انفاق آنها همراهشان است.
شهدای ایران:این که در یک جامعه انسانهایی با سطح دارایی و ثروت مالی متفاوت وجود داشته باشد نه چیز عجیب و نه موضوع جدیدی است، اما این که افراد دارا و غنی چطور با این توانایی خود برخورد کنند و داشتن تمکن مالی تعیینکننده ملاک نوع زندگی و رفتار آنها باشد یا خیر اهمیت داشته و درخور بررسی است. این اثرگذاری ثروت بر نوع زندگی در شئونات مختلف میتواند تأثیرگذار باشد. یکی از مواردی که امروزه بیش از پیش متأثر از سطح دارایی و ثروت افراد شده، تشریفات و مسائل پس از مرگ است که در این نوشتار به نمونهای از آن که متأسفانه درحال رواج است اشاره میکنیم: خرید قبرهای گرانقیمت!
***
همه ما معمولاً به زندگی پس از مرگ فکر میکنیم و هرکس با هر سطح اعتقادات و نگرش جهانبینی سعی در تنظیم نوع زندگی خود با توجه به ارزشهای حاکم بر فکر و باور خود دارد. در جامعهای همچون جامعه ما که بر پایه ارزشها، ملاکها و معیارهای دینی شکل گرفته است همزمان با گذران عمر نگاهی هم به ماورای زندگی روزمره و به عبارتی عالم دیگر وجود دارد و هرچقدر شخص دارای اعتقادات بیشتر و محکمتری باشد توجه به جهان پس از پایان عمر و تلاش برای ساخت خوشایند آن در وی جدیتر است. اینکه انسان سعی در ساخت مطلوبتر حیات پس از مرگ کند از تأکیدات و اصول دین مبین اسلام است اما آیا به هر وسیله و با هر کاری که از نظر فرد موجه و مطلوب است میتوان به این هدف رسید؟ دقیقاً از همینجا است که انحرافاتی پدید میآید و در این نوشتار هرچند کوتاه و گذرا به برخی از آنها میپردازیم.
در خبرها آمده بود که قیمت قبر در برخی مکانهای مقدس کشورمان تا چند صد میلیون تومان رسیده است. خبری عجیب که از چند منظر قابل بررسی است. شاید در ابتدا فکر کنیم مگر فردی حاضر است برای یک قبر این همه هزینه کند و یا این که اگر خود یا خانواده وی هم حاضر باشند چنین کنند هدفشان از این کار چیست؟
در جوامع مختلف با گذر زمان برخی موارد به عنوان ارزش و فضیلت نمود پیدا میکند که در گذشته اصلاً مورد توجه نبوده است. حال ممکن است این ارزشها جنبه مادی داشته باشند و یا جنبههای دیگر. آنچه موضوع بحث ما است و چند سالی است که جای خود را در بین برخی مردم جامعه باز کرده نوعی اهمیت پیدا کردن محل دفن و به عبارتی خانه ابدی پس از مرگ است. شاید در روزگاری و حتی الان محل زندگی افراد مثل بالای شهر یا پایین شهر در تفاخر یا دستهبندی و روابط اجتماعی تأثیرگذار بوده و یا باشد که همین موضوع هم جای بحث و آسیبشناسی دارد، اما به نظر میرسد برخی با دلایل نامعلوم مشغول دستهبندی افراد با توجه به قبر و مدفن آنها هستند!
امروزه شاهد تجارتی عجیب در مورد قبر هستیم که به نوعی هر روز به آن دامن زده میشود. با بررسی قیمت قبر در برخی اماکن خاص و البته مقدس متوجه خواهید شد که چه قیمتهای سرسامآوری برای دفن در این مکانها رد و بدل میشود. رقمهایی تا چند صد میلیون تومان ومتأسفانه بنابر برخی شنیدهها شاید بیشتر برای دفن اموات!
حال سوال این است که هدف خریداران این قبور چندصد میلیون تومانی که در برخی موارد با قیمت یک، دو یا سه آپارتمان در تهران برابری میکند چیست؟ شاید بتوان علل مختلفی را تصور کرد ازجمله تفاخر، خود برتربینی، ترس از عذاب و عالم قبر و یا همه اینها به علاوه چیزهای دیگر !
تفاخر
همیشه در جامعه افرادی وجود دارند که به هر وسیلهای میخواهند با داشتههای خود به دیگران فخر بفروشند؛ ممکن است این داشتهها جنبه مالی مثل ثروت، خانه، ماشین و... داشته باشند و یا جنبه دیگر چون علم، موقعیت اجتماعی و شغلی. همه ما این مدلهای تفاخر را به وفور در افراد جامعه دیدهایم اما تصور اینکه روزی قبر و مدفن افراد و اینکه مثلاً در فلان قطعه یا فلان صحن امامزاده باشند ملاک فخرفروشی و تفاخر شود قبل از این سخت مینمود، اما متأسفانه جامعه ما دچار این آفت خطرناک شده است.
خود برتر بینی
در هر جامعهای و البته جامعه ما عدهای هستند که به هر دلیلی در هر موضوعی شأنی بالاتر و بیشتر از دیگران برای خود قائل هستند و اگر این افراد از تمکن مالی هم برخوردار باشند دیگر جنسشان جور است و در همه چیز سعی میکنند از عرف جامعه فراتر روند از زندگی روزمره تا مسائل مهمتر. این افراد نیز یکی دیگر از مشتریان قبور گرانقیمت هستند. البته این موضوع ممکن است از طرف خود فرد انجام شود و یا پس از مرگ توسط فرزندان و اطرافیان.
ترس از عذاب قبر
عدهای دیگر نیز برای خرید قبورگرانقیمت که در اماکن مقدس و جوار بزرگان قرار دارد دلیل دیگری دارند و آن مسائل معنوی و به نوعی ترس از عذاب است. البته ورود به این مطلب در حیطه و توان این نوشته نیست اما نمیتوان به راحتی از آن چشم پوشید.
البته دلایل دیگری نیز میتوان برای این اقدام متصور بود.
خرید این قبور به هر دلیلی که صورت پذیرد دلایلی برای رد و نقد آن وجود دارد، چه تفاخر یا خود برتربینی وعلت معنوی (!) دلیل این کار باشد چه دلایل دیگر.
چند لحظه تفکر
کسانی که با هزینه هنگفت اقدام به خرید قبر چند صد میلیونی میکنند آیا به این فکر کردهاند که ارزش انسان و ملاک برتری او به محل دفن یا گرانقیمتی آن نیست به خصوص در جامعهای چون جامعه ما که بر محوریت ارزشهای الهی و دین استوار است. آیا صرف داشتن ثروت میتواند باعث شود که انسان به هر صورتی که خواست ثروتش را هزینه کند؟ آیا این بهترین انتخاب است و فرد در قبال جامعه مسئولیتی ندارد؟
حتی کسی که به اصطلاح به دلیل معنوی اقدام به این کار میکند مطمئن است که این بهترین راه برای ایمن ماندن از عقوب و عذاب قبر است؟!
البته نباید از نظر دور داشت که ممکن است شخصی به چند دلیل مشتری این قبور شود یعنی هم به علت معنوی و ایمنی از عذاب و هم احیاناً تفاخر و خود برتر بینی، اما این کار هر علتی داشته باشد قابل نقد است و غیر قابل دفاع.
آیا در جامعهای که تعداد زیادی از افراد در تأمین حداقلهای زندگی کمتوان و یا ناتوانند، عده زیادی با پنجه ضعیف و کمرمق در حال مقابله با بیماریهای سخت و پرهزینه هستند و قامتشان در زیر بار مخارج سهمگین آن خم شده است، عده زیادی در تأمین سرپناهی هرچند کوچک و ساده عاجزند، هزاران خانواده به علت نداشتن نانآور و سرپرست با سیلی صورت سرخ میکنند، هزاران دختر محجوب فقط و فقط به خاطر ناتوانی در تأمین سادهترین جهیزیه آرزوی رفتن به خانه بخت را محال و دست نیافتنی میبینند، هزاران دانشآموز مستعد در روستاهای دور افتاده فقط به علت نبود امکانات و فقر از ادامه تحصیل باز میمانند، هزاران روستا از امکاناتی چون حمام، مسجد، مدرسه، مرکز درمانی و... محرومند منصفانه است صدها میلیون تومان خرج خرید قبر شود حال با هر علتی.
آیا احساس وجد و لذتی که از کمک و دستگیری به همنوع به انسان دست میدهد کمتر از لذت تفاخر است؟ آیا اگر احساس توانایی و تمکن مالی به جای خود برتربینی با حس خوش توانایی در کمک به دیگران و نشاندن لبخند بر چهره عدهای ناتوان ممزوج شود خوشایندتر نیست؟ اینکه در جامعهای عدهای داراتر و به لحاظ مادی غنیتر هستند وعدهای کمتوان چیز تازه وعجیبی نیست، عجیب آن است که اغنیا فلسفه توان خود را درک نکنند که همان مسئولیت در قبال زیردستان و ناتوانها است و بهترین شکل شکرگزاری پروردگار به خاطر این توانایی.
یا آنها که به خاطر ایمنی از عذاب و ترس از قبر حاضرند صدها میلیون تومان برای قبری در کنار بزرگان و امامزادگان هزینه کنند لحظهای به این فکر کردهاند اگر همین پول را در راه کمک به نیازمندان و امور عامالمنفعه مثل تهیه جهیزیه، ساخت مدرسه، ساخت بیمارستان و... هزینه کنند توشهای مطمئنتر با خود به دیار باقی میبرند؟ قبر آنها در هر کجا که باشد اعمال خیر و انفاق آنها همراهشان است.
حتی کسانی که نمیخواهند با دید الهی و معنوی به این موضوع نگاه کنند هم میتوانند از دید انساندوستانه لحظهای فکر کنند آیا دفن چند صد میلیون تومان با آنها در قبر بهتر است یا گرهگشایی از هزاران نفر؟ به راستی چرا باید عاطفهها در قبور نجومی مدفون شوند؟
تلنگری به مسئولان
اما روی دیگر سخن با مسئولان و متولیان اماکن مقدس و سازمانهای ذیربط است. آیا اینکه عدهای بر اثر تمکن مالی یا اعتقاداتشان حاضرند هر مبلغی را برای خرید قبور گرانقیمت بپردازند دلیل قانعکنندهای برای فروش این قبور است؟ آیا متولیان امامزادگان یا سازمان اوقاف از همه آنچه به اسم فروش قبر در زیر مجموعههای آنان میگذرد باخبرند؟ آیا این مسئولان میدانند که این اقدام آنها تشدیدکننده شکاف عمیق طبقاتی در بین مردم جامعه است؟ آیا نظارت کافی بر تمام امور جاری در امامزادگان وجود دارد؟ آیا این مسئولان تا به حال به این موضوع فکر کردهاند که فروش قبرهای گرانقیمت که در جوار صالحان و بزرگان قرار گرفته است و خیلیها حاضرند برای ایمنی از عذاب قبر آنها را بخرند(!) انسان را به یاد سیاست کلیسا در قرون وسطی میاندازد که مردم مبالغ هنگفتی را به کلیسا میدادند تا کشیشها در ازای آن مقداری از بهشت را به آنها بفروشند؟! اگر یک مکان مقدسی نیاز مالی داشته باشد آیا دلیل بر این میشود که برای کسب درآمد سرشار اقدام به ترویج فرهنگ غلط جداسازی غنی و فقیر نماید؟ اگر بر طبق قانون دفن اموات در اماکن مقدسی چون امامزادگان مجاز است چرا این امکان برای همه نباشد و شاهد بیعدالتی در این زمینه باشیم؟ آیا از بازار داغ دلالبازیها در این عرصه باخبرند؟ آیا سری به سایتهای فروش قبر در اینترنت زدهاند؟ آیا اصولاً فروش چند صد میلیونی قبر در اماکنی که وقف عام است شرعاً جایز است؟ همین چند وقت اخیر بود که برای دفن پیکر یکی از شهدای مظلوم مدافع حرم که بنا بر وصیتش خواستار دفن در جوار حضرت عبدالعظیم(ع) شده بود مبلغ هنگفتی بالغ بر صد میلیون تومان از خانواده این شهید بزرگوار مطالبه شد که پس از مخالفت این خانواده در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.
همینطور در برخی گورستانهای عمومی مثل بهشت زهرا(س) که بر خلاف مبالغ اعلام شده آنچه در فروش قبور خاص و قطعات به اصطلاح مرغوبتر مشاهده میشود و جولان دلالهای قبر نگرانکننده است.
رواج فرهنگ غلط در جامعه
چرا جامعه ارزشمدار ما باید اسیر فرهنگهای غلطی شود که هیچ ارتباطی با آموزههای دین ما ندارد؟ این فرهنگهای بیپشتوانه و نوظهور در جنبههای مختلف زندگی اجتماعی ما وارد شده است که مثالهای فراوانی میتوان از آنها ذکر کرد. به طور مثال در همین قضیه مرگ و میر و مراسم و آداب و رسوم متداول امروزه نیز مسائلی به چشم میخورد که واقعاً جای تأمل دارد. اگر به عنوان مثال و نمونه بخواهیم به مواردی اشاره کنیم میتوان از هزینههای هنگفتی که برای اهدای گل در مراسمات ترحیم و یا نصب پلاکاردهای تسلیت به طور افراطی میشود نام برد.
همه ما تاج گلهای گرانقیمتی را در مراسمات ترحیم دیدهایم که در یک مراسم بعضاً تا چند میلیون تومان برای آنها هزینه شده و پس از ساعتی دیگر به درد نمیخورد، حال آن که با پول هر کدام آنها گره از کار فرد یا خانوادهای باز میشد، هرچند در مواردی اندک این گلها به صورت مصنوعی از مراکز خیریه تهیه میشوند که کار شایستهای است.
اندک اندک جمع گردد...
به این آمار توجه کنید: طبق آمار سازمان ثبت احوال در سال حدود چهار صد هزار نفر در کشور فوت میکنند، حال اگر برای هر کدام از این اموات حداقل پنج پلاکارد تسلیت نصب شود هرچند در موارد زیادی بسیار بیشتر از این تعداد است و قیمت هر کدام از این پلاکارد ها را دستکم10 هزار تومان در نظر بگیریم متوجه میشویم که سالانه حدود20 میلیارد تومان صرف نصب پلاکارد تسلیت میشود که متأسفانه در موارد زیادی هدفی جز چشم و همچشمی و تظاهر ندارد و خیلی زود دور انداخته میشود. آیا این مبلغ نمیتواند بهتر و در راه گرهگشایی از نیازمندان هزینه شود؟ چرا هرکس مبلغ اندک یک پلاکارد را حتی به نیت شخص متوفی در راه خیر هزینه نکند.
هر چند درباره رفتارهای غلط و فرهنگسازیهای نادرست در جامعه به طور عام و مسئله مراسم مربوط به اموات یا هزینه هنگفت خرید قبر به طور خاص گفتنیهای دیگری وجود دارد اما به همین مقدار بسنده میکنیم. امید که طرح این موضوع سببی برای درخواست از مردم به منظور نگرشی دوباره در این مسائل و هشدار به مسئولینی که با تصمیمات خود موجب رواج فرهنگ غلط در جامعه میشوند و همچنین استمداد از بزرگان، علما و کسانی که توان طرح و مقابله با فرهنگهای غلط و ترویج زندگی به سبک اسلامی را دارند شود.
*کیهان
***
همه ما معمولاً به زندگی پس از مرگ فکر میکنیم و هرکس با هر سطح اعتقادات و نگرش جهانبینی سعی در تنظیم نوع زندگی خود با توجه به ارزشهای حاکم بر فکر و باور خود دارد. در جامعهای همچون جامعه ما که بر پایه ارزشها، ملاکها و معیارهای دینی شکل گرفته است همزمان با گذران عمر نگاهی هم به ماورای زندگی روزمره و به عبارتی عالم دیگر وجود دارد و هرچقدر شخص دارای اعتقادات بیشتر و محکمتری باشد توجه به جهان پس از پایان عمر و تلاش برای ساخت خوشایند آن در وی جدیتر است. اینکه انسان سعی در ساخت مطلوبتر حیات پس از مرگ کند از تأکیدات و اصول دین مبین اسلام است اما آیا به هر وسیله و با هر کاری که از نظر فرد موجه و مطلوب است میتوان به این هدف رسید؟ دقیقاً از همینجا است که انحرافاتی پدید میآید و در این نوشتار هرچند کوتاه و گذرا به برخی از آنها میپردازیم.
در خبرها آمده بود که قیمت قبر در برخی مکانهای مقدس کشورمان تا چند صد میلیون تومان رسیده است. خبری عجیب که از چند منظر قابل بررسی است. شاید در ابتدا فکر کنیم مگر فردی حاضر است برای یک قبر این همه هزینه کند و یا این که اگر خود یا خانواده وی هم حاضر باشند چنین کنند هدفشان از این کار چیست؟
در جوامع مختلف با گذر زمان برخی موارد به عنوان ارزش و فضیلت نمود پیدا میکند که در گذشته اصلاً مورد توجه نبوده است. حال ممکن است این ارزشها جنبه مادی داشته باشند و یا جنبههای دیگر. آنچه موضوع بحث ما است و چند سالی است که جای خود را در بین برخی مردم جامعه باز کرده نوعی اهمیت پیدا کردن محل دفن و به عبارتی خانه ابدی پس از مرگ است. شاید در روزگاری و حتی الان محل زندگی افراد مثل بالای شهر یا پایین شهر در تفاخر یا دستهبندی و روابط اجتماعی تأثیرگذار بوده و یا باشد که همین موضوع هم جای بحث و آسیبشناسی دارد، اما به نظر میرسد برخی با دلایل نامعلوم مشغول دستهبندی افراد با توجه به قبر و مدفن آنها هستند!
امروزه شاهد تجارتی عجیب در مورد قبر هستیم که به نوعی هر روز به آن دامن زده میشود. با بررسی قیمت قبر در برخی اماکن خاص و البته مقدس متوجه خواهید شد که چه قیمتهای سرسامآوری برای دفن در این مکانها رد و بدل میشود. رقمهایی تا چند صد میلیون تومان ومتأسفانه بنابر برخی شنیدهها شاید بیشتر برای دفن اموات!
حال سوال این است که هدف خریداران این قبور چندصد میلیون تومانی که در برخی موارد با قیمت یک، دو یا سه آپارتمان در تهران برابری میکند چیست؟ شاید بتوان علل مختلفی را تصور کرد ازجمله تفاخر، خود برتربینی، ترس از عذاب و عالم قبر و یا همه اینها به علاوه چیزهای دیگر !
تفاخر
همیشه در جامعه افرادی وجود دارند که به هر وسیلهای میخواهند با داشتههای خود به دیگران فخر بفروشند؛ ممکن است این داشتهها جنبه مالی مثل ثروت، خانه، ماشین و... داشته باشند و یا جنبه دیگر چون علم، موقعیت اجتماعی و شغلی. همه ما این مدلهای تفاخر را به وفور در افراد جامعه دیدهایم اما تصور اینکه روزی قبر و مدفن افراد و اینکه مثلاً در فلان قطعه یا فلان صحن امامزاده باشند ملاک فخرفروشی و تفاخر شود قبل از این سخت مینمود، اما متأسفانه جامعه ما دچار این آفت خطرناک شده است.
خود برتر بینی
در هر جامعهای و البته جامعه ما عدهای هستند که به هر دلیلی در هر موضوعی شأنی بالاتر و بیشتر از دیگران برای خود قائل هستند و اگر این افراد از تمکن مالی هم برخوردار باشند دیگر جنسشان جور است و در همه چیز سعی میکنند از عرف جامعه فراتر روند از زندگی روزمره تا مسائل مهمتر. این افراد نیز یکی دیگر از مشتریان قبور گرانقیمت هستند. البته این موضوع ممکن است از طرف خود فرد انجام شود و یا پس از مرگ توسط فرزندان و اطرافیان.
ترس از عذاب قبر
عدهای دیگر نیز برای خرید قبورگرانقیمت که در اماکن مقدس و جوار بزرگان قرار دارد دلیل دیگری دارند و آن مسائل معنوی و به نوعی ترس از عذاب است. البته ورود به این مطلب در حیطه و توان این نوشته نیست اما نمیتوان به راحتی از آن چشم پوشید.
البته دلایل دیگری نیز میتوان برای این اقدام متصور بود.
خرید این قبور به هر دلیلی که صورت پذیرد دلایلی برای رد و نقد آن وجود دارد، چه تفاخر یا خود برتربینی وعلت معنوی (!) دلیل این کار باشد چه دلایل دیگر.
چند لحظه تفکر
کسانی که با هزینه هنگفت اقدام به خرید قبر چند صد میلیونی میکنند آیا به این فکر کردهاند که ارزش انسان و ملاک برتری او به محل دفن یا گرانقیمتی آن نیست به خصوص در جامعهای چون جامعه ما که بر محوریت ارزشهای الهی و دین استوار است. آیا صرف داشتن ثروت میتواند باعث شود که انسان به هر صورتی که خواست ثروتش را هزینه کند؟ آیا این بهترین انتخاب است و فرد در قبال جامعه مسئولیتی ندارد؟
حتی کسی که به اصطلاح به دلیل معنوی اقدام به این کار میکند مطمئن است که این بهترین راه برای ایمن ماندن از عقوب و عذاب قبر است؟!
البته نباید از نظر دور داشت که ممکن است شخصی به چند دلیل مشتری این قبور شود یعنی هم به علت معنوی و ایمنی از عذاب و هم احیاناً تفاخر و خود برتر بینی، اما این کار هر علتی داشته باشد قابل نقد است و غیر قابل دفاع.
آیا در جامعهای که تعداد زیادی از افراد در تأمین حداقلهای زندگی کمتوان و یا ناتوانند، عده زیادی با پنجه ضعیف و کمرمق در حال مقابله با بیماریهای سخت و پرهزینه هستند و قامتشان در زیر بار مخارج سهمگین آن خم شده است، عده زیادی در تأمین سرپناهی هرچند کوچک و ساده عاجزند، هزاران خانواده به علت نداشتن نانآور و سرپرست با سیلی صورت سرخ میکنند، هزاران دختر محجوب فقط و فقط به خاطر ناتوانی در تأمین سادهترین جهیزیه آرزوی رفتن به خانه بخت را محال و دست نیافتنی میبینند، هزاران دانشآموز مستعد در روستاهای دور افتاده فقط به علت نبود امکانات و فقر از ادامه تحصیل باز میمانند، هزاران روستا از امکاناتی چون حمام، مسجد، مدرسه، مرکز درمانی و... محرومند منصفانه است صدها میلیون تومان خرج خرید قبر شود حال با هر علتی.
آیا احساس وجد و لذتی که از کمک و دستگیری به همنوع به انسان دست میدهد کمتر از لذت تفاخر است؟ آیا اگر احساس توانایی و تمکن مالی به جای خود برتربینی با حس خوش توانایی در کمک به دیگران و نشاندن لبخند بر چهره عدهای ناتوان ممزوج شود خوشایندتر نیست؟ اینکه در جامعهای عدهای داراتر و به لحاظ مادی غنیتر هستند وعدهای کمتوان چیز تازه وعجیبی نیست، عجیب آن است که اغنیا فلسفه توان خود را درک نکنند که همان مسئولیت در قبال زیردستان و ناتوانها است و بهترین شکل شکرگزاری پروردگار به خاطر این توانایی.
یا آنها که به خاطر ایمنی از عذاب و ترس از قبر حاضرند صدها میلیون تومان برای قبری در کنار بزرگان و امامزادگان هزینه کنند لحظهای به این فکر کردهاند اگر همین پول را در راه کمک به نیازمندان و امور عامالمنفعه مثل تهیه جهیزیه، ساخت مدرسه، ساخت بیمارستان و... هزینه کنند توشهای مطمئنتر با خود به دیار باقی میبرند؟ قبر آنها در هر کجا که باشد اعمال خیر و انفاق آنها همراهشان است.
حتی کسانی که نمیخواهند با دید الهی و معنوی به این موضوع نگاه کنند هم میتوانند از دید انساندوستانه لحظهای فکر کنند آیا دفن چند صد میلیون تومان با آنها در قبر بهتر است یا گرهگشایی از هزاران نفر؟ به راستی چرا باید عاطفهها در قبور نجومی مدفون شوند؟
تلنگری به مسئولان
اما روی دیگر سخن با مسئولان و متولیان اماکن مقدس و سازمانهای ذیربط است. آیا اینکه عدهای بر اثر تمکن مالی یا اعتقاداتشان حاضرند هر مبلغی را برای خرید قبور گرانقیمت بپردازند دلیل قانعکنندهای برای فروش این قبور است؟ آیا متولیان امامزادگان یا سازمان اوقاف از همه آنچه به اسم فروش قبر در زیر مجموعههای آنان میگذرد باخبرند؟ آیا این مسئولان میدانند که این اقدام آنها تشدیدکننده شکاف عمیق طبقاتی در بین مردم جامعه است؟ آیا نظارت کافی بر تمام امور جاری در امامزادگان وجود دارد؟ آیا این مسئولان تا به حال به این موضوع فکر کردهاند که فروش قبرهای گرانقیمت که در جوار صالحان و بزرگان قرار گرفته است و خیلیها حاضرند برای ایمنی از عذاب قبر آنها را بخرند(!) انسان را به یاد سیاست کلیسا در قرون وسطی میاندازد که مردم مبالغ هنگفتی را به کلیسا میدادند تا کشیشها در ازای آن مقداری از بهشت را به آنها بفروشند؟! اگر یک مکان مقدسی نیاز مالی داشته باشد آیا دلیل بر این میشود که برای کسب درآمد سرشار اقدام به ترویج فرهنگ غلط جداسازی غنی و فقیر نماید؟ اگر بر طبق قانون دفن اموات در اماکن مقدسی چون امامزادگان مجاز است چرا این امکان برای همه نباشد و شاهد بیعدالتی در این زمینه باشیم؟ آیا از بازار داغ دلالبازیها در این عرصه باخبرند؟ آیا سری به سایتهای فروش قبر در اینترنت زدهاند؟ آیا اصولاً فروش چند صد میلیونی قبر در اماکنی که وقف عام است شرعاً جایز است؟ همین چند وقت اخیر بود که برای دفن پیکر یکی از شهدای مظلوم مدافع حرم که بنا بر وصیتش خواستار دفن در جوار حضرت عبدالعظیم(ع) شده بود مبلغ هنگفتی بالغ بر صد میلیون تومان از خانواده این شهید بزرگوار مطالبه شد که پس از مخالفت این خانواده در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.
همینطور در برخی گورستانهای عمومی مثل بهشت زهرا(س) که بر خلاف مبالغ اعلام شده آنچه در فروش قبور خاص و قطعات به اصطلاح مرغوبتر مشاهده میشود و جولان دلالهای قبر نگرانکننده است.
رواج فرهنگ غلط در جامعه
چرا جامعه ارزشمدار ما باید اسیر فرهنگهای غلطی شود که هیچ ارتباطی با آموزههای دین ما ندارد؟ این فرهنگهای بیپشتوانه و نوظهور در جنبههای مختلف زندگی اجتماعی ما وارد شده است که مثالهای فراوانی میتوان از آنها ذکر کرد. به طور مثال در همین قضیه مرگ و میر و مراسم و آداب و رسوم متداول امروزه نیز مسائلی به چشم میخورد که واقعاً جای تأمل دارد. اگر به عنوان مثال و نمونه بخواهیم به مواردی اشاره کنیم میتوان از هزینههای هنگفتی که برای اهدای گل در مراسمات ترحیم و یا نصب پلاکاردهای تسلیت به طور افراطی میشود نام برد.
همه ما تاج گلهای گرانقیمتی را در مراسمات ترحیم دیدهایم که در یک مراسم بعضاً تا چند میلیون تومان برای آنها هزینه شده و پس از ساعتی دیگر به درد نمیخورد، حال آن که با پول هر کدام آنها گره از کار فرد یا خانوادهای باز میشد، هرچند در مواردی اندک این گلها به صورت مصنوعی از مراکز خیریه تهیه میشوند که کار شایستهای است.
اندک اندک جمع گردد...
به این آمار توجه کنید: طبق آمار سازمان ثبت احوال در سال حدود چهار صد هزار نفر در کشور فوت میکنند، حال اگر برای هر کدام از این اموات حداقل پنج پلاکارد تسلیت نصب شود هرچند در موارد زیادی بسیار بیشتر از این تعداد است و قیمت هر کدام از این پلاکارد ها را دستکم10 هزار تومان در نظر بگیریم متوجه میشویم که سالانه حدود20 میلیارد تومان صرف نصب پلاکارد تسلیت میشود که متأسفانه در موارد زیادی هدفی جز چشم و همچشمی و تظاهر ندارد و خیلی زود دور انداخته میشود. آیا این مبلغ نمیتواند بهتر و در راه گرهگشایی از نیازمندان هزینه شود؟ چرا هرکس مبلغ اندک یک پلاکارد را حتی به نیت شخص متوفی در راه خیر هزینه نکند.
هر چند درباره رفتارهای غلط و فرهنگسازیهای نادرست در جامعه به طور عام و مسئله مراسم مربوط به اموات یا هزینه هنگفت خرید قبر به طور خاص گفتنیهای دیگری وجود دارد اما به همین مقدار بسنده میکنیم. امید که طرح این موضوع سببی برای درخواست از مردم به منظور نگرشی دوباره در این مسائل و هشدار به مسئولینی که با تصمیمات خود موجب رواج فرهنگ غلط در جامعه میشوند و همچنین استمداد از بزرگان، علما و کسانی که توان طرح و مقابله با فرهنگهای غلط و ترویج زندگی به سبک اسلامی را دارند شود.
*کیهان