روزنامه جوان در واکنش به فضاسازی برخی نشریات زنجیرهای برای دیدار روحانی با اوباما در سفر نیویورک و ادعای ارتقای جایگاه ایران از این طریق نوشت: جایگاه ایران از مقاومت است و نه تابوشکنی.
به گزارش شهدای ایران، روزنامه جوان در واکنش به فضاسازی برخی نشریات زنجیرهای برای دیدار روحانی با اوباما در سفر نیویورک و ادعای ارتقای جایگاه ایران از این طریق نوشت: جایگاه ایران از مقاومت است و نه تابوشکنی.
روزنامههای آفتاب یزد و آرمان روز شنبه نیز تیتر زده بودند «دیدار روحانی و اوباما در نیویورک» (گمانهزنی نشریات غربی) و «فرش قرمز نیویورک پیش پای روحانی» روزنامه جوان مینویسد: داستان «دیدار روحانی و اوباما در سازمان ملل» را فقط یک داستاننویس تازه کار نشریات زرد میتواند بپردازد و بنویسد، یعنی کسی که بیشتر از درک داستان و فهم درست واقعیتها، دچار هیجانات زودگذر زرد و بنفش است. نیویورک پایتخت اوباما نیست که برای روحانی فرش قرمز پهن کند، آن هم اوبامایی که در فاصله دو هفته پس از توافق همصدا با دولتمردان و دولت زنانش 10 بار کشور روحانی را به حمله نظامی دقیق و راحت که پس از بازرسیهای آژانس ممکن میشود، تهدید کرده است. نیویورک مقر دائمی سازمان ملل است که هر کشوری میتواند گلیم خودش را پهن کند و یک سخنرانی نوشته شده را بخواند و برگردد و اگر به چیزی بیشتر از این گلیم طمع کند، معنیاش فریب مردمی است که او را روانه یک سفر سالانه به سازمان ملل کردهاند، نه یک سفر اختصاصی به آمریکا!
واکنش «آرمان» روزنامه خانوادگی هاشمی رفسنجانی در مطلبی با عنوان «فرش قرمز نیویورک زیر پای روحانی» در کنار مطلب یک روزنامه کم تیراژ دیگر که از قول رسانههای غربی «دیدار روحانی و اوباما در سازمان ملل» را احتمال داده بود، نوعی از همین نگاه زرد به واقعیتهاست.
البته واکنش شبکههای اجتماعی به این فضاسازیها بیشتر این بود که «چنین رویکردی بیش از آنکه نوعی خودباختگی سیاسی باشد و افزون بر آنکه بوی تملق دو جانبه روحانی و اوباما را بدهد، نشان از فهم نادرست سیاسی از وقایع دارد.»
گواه این واکنش شبکههای اجتماعی، گزارش همین روزنامهها در ذیل تیترهای یاد شده است که فیالمثل آرمان، سفرهای قبلی روحانی و تلفن او به اوباما را منشأ ارتقای جایگاه ایران معرفی میکند: «در دو سفر قبلی روحانی به نیویورک تابوشکنی رخ داد و تحولات نتیجهبخش و ارتقا دهنده جایگاه ایران در معادلات جهانی رقم خورد.»(!)
برخی فعالان اصلاحطلب که این روزها حرف از دیدار اوباما و روحانی میزنند، شبیه میهمانانی هستند که به میزبان یاوهگو و خشن خود که چند جنگ نیابتی را در اطراف ایران اداره میکند و سر شیعیان را میبرد، بگویند لطفا لبخند بزن چون ما داریم میآییم!
رویکرد عافیتطلبی در میان این افراد، به ناچار زبان تملقشان را به روی آمریکا باز کرده است و هر چه طرف مقابل راهبرد تهدید و تحریم را بیشتر به رخ میکشد، عافیتطلبان وطنی از تکریم و تمجید سخن میگویند!
جوان با طرح این سوال که جایگاه ایران از تابوشکنی است یا از مقاومت؟! مینویسد: مقاومت چهار ساله در سوریه به رغم آنکه بیش از یکصد کشور از جمله کشورهای اروپایی و آمریکا در صدور تروریست و اسلحه به جبهه مخالفان اسد با یکدیگر رقابت میکنند و مقاومت مردم یمن مقابل ائتلافی قدرتمند از دلار و ریال و اسلحه و جنگندههای کرایه و البته مقاومت قدیمی و شکستناپذیر فلسطینیان و حزبالله لبنان و نیز آنچه که در عراق در ایستادگی مقابل داعش و چند قدرت منطقهای شاهد هستیم، تنها بخشی از آن چیزی است که استراتژیستهای غربی، پیدرپی از آن به عنوان شاخصهای اهمیت و قدرت منطقهای ایران یاد میکنند اما استراتژیستهای وطنی (!) تابوشکنی روحانی در سفر قبلی او را که دیدار با نخستوزیر انگلیس و تماس تلفنی با اوباما بوده است، شاخصهای ارتقای جایگاه ایران در معادلات جهانی معرفی میکنند!
خودباختگان وطنی بارها به تماشای استیصال جانکری مقابل خبرنگاران، کارشناسان و نمایندگان مجلس آمریکا مینشینند و میبینند که چگونه او آن زمان که نمیتواند مخاطبان خود را قانع کند، زبان به تحسین و تمجید از ایران میگشاید و میگوید نمیتوان دانش هستهای ایران را با بمباران نابود کرد، نمیتوان ایران را به تسلیم واداشت و تحریمها ایران را تسلیم نکرد، اما وقتی میخواهند شاخصهای ارتقای جایگاه ایران را ردیف کنند، نه به این مقاومتها اشارهای دارند و نه از دستاوردهای داخلی چیزی به میان میآورند. آنها فقط یک لبخند اوباما را شاخص ارتقای درجه میدانند و این نهایت خودباختگی است که چیزی فراتر از آن به حساب نمیآید.
روزنامههای آفتاب یزد و آرمان روز شنبه نیز تیتر زده بودند «دیدار روحانی و اوباما در نیویورک» (گمانهزنی نشریات غربی) و «فرش قرمز نیویورک پیش پای روحانی» روزنامه جوان مینویسد: داستان «دیدار روحانی و اوباما در سازمان ملل» را فقط یک داستاننویس تازه کار نشریات زرد میتواند بپردازد و بنویسد، یعنی کسی که بیشتر از درک داستان و فهم درست واقعیتها، دچار هیجانات زودگذر زرد و بنفش است. نیویورک پایتخت اوباما نیست که برای روحانی فرش قرمز پهن کند، آن هم اوبامایی که در فاصله دو هفته پس از توافق همصدا با دولتمردان و دولت زنانش 10 بار کشور روحانی را به حمله نظامی دقیق و راحت که پس از بازرسیهای آژانس ممکن میشود، تهدید کرده است. نیویورک مقر دائمی سازمان ملل است که هر کشوری میتواند گلیم خودش را پهن کند و یک سخنرانی نوشته شده را بخواند و برگردد و اگر به چیزی بیشتر از این گلیم طمع کند، معنیاش فریب مردمی است که او را روانه یک سفر سالانه به سازمان ملل کردهاند، نه یک سفر اختصاصی به آمریکا!
واکنش «آرمان» روزنامه خانوادگی هاشمی رفسنجانی در مطلبی با عنوان «فرش قرمز نیویورک زیر پای روحانی» در کنار مطلب یک روزنامه کم تیراژ دیگر که از قول رسانههای غربی «دیدار روحانی و اوباما در سازمان ملل» را احتمال داده بود، نوعی از همین نگاه زرد به واقعیتهاست.
البته واکنش شبکههای اجتماعی به این فضاسازیها بیشتر این بود که «چنین رویکردی بیش از آنکه نوعی خودباختگی سیاسی باشد و افزون بر آنکه بوی تملق دو جانبه روحانی و اوباما را بدهد، نشان از فهم نادرست سیاسی از وقایع دارد.»
گواه این واکنش شبکههای اجتماعی، گزارش همین روزنامهها در ذیل تیترهای یاد شده است که فیالمثل آرمان، سفرهای قبلی روحانی و تلفن او به اوباما را منشأ ارتقای جایگاه ایران معرفی میکند: «در دو سفر قبلی روحانی به نیویورک تابوشکنی رخ داد و تحولات نتیجهبخش و ارتقا دهنده جایگاه ایران در معادلات جهانی رقم خورد.»(!)
برخی فعالان اصلاحطلب که این روزها حرف از دیدار اوباما و روحانی میزنند، شبیه میهمانانی هستند که به میزبان یاوهگو و خشن خود که چند جنگ نیابتی را در اطراف ایران اداره میکند و سر شیعیان را میبرد، بگویند لطفا لبخند بزن چون ما داریم میآییم!
رویکرد عافیتطلبی در میان این افراد، به ناچار زبان تملقشان را به روی آمریکا باز کرده است و هر چه طرف مقابل راهبرد تهدید و تحریم را بیشتر به رخ میکشد، عافیتطلبان وطنی از تکریم و تمجید سخن میگویند!
جوان با طرح این سوال که جایگاه ایران از تابوشکنی است یا از مقاومت؟! مینویسد: مقاومت چهار ساله در سوریه به رغم آنکه بیش از یکصد کشور از جمله کشورهای اروپایی و آمریکا در صدور تروریست و اسلحه به جبهه مخالفان اسد با یکدیگر رقابت میکنند و مقاومت مردم یمن مقابل ائتلافی قدرتمند از دلار و ریال و اسلحه و جنگندههای کرایه و البته مقاومت قدیمی و شکستناپذیر فلسطینیان و حزبالله لبنان و نیز آنچه که در عراق در ایستادگی مقابل داعش و چند قدرت منطقهای شاهد هستیم، تنها بخشی از آن چیزی است که استراتژیستهای غربی، پیدرپی از آن به عنوان شاخصهای اهمیت و قدرت منطقهای ایران یاد میکنند اما استراتژیستهای وطنی (!) تابوشکنی روحانی در سفر قبلی او را که دیدار با نخستوزیر انگلیس و تماس تلفنی با اوباما بوده است، شاخصهای ارتقای جایگاه ایران در معادلات جهانی معرفی میکنند!
خودباختگان وطنی بارها به تماشای استیصال جانکری مقابل خبرنگاران، کارشناسان و نمایندگان مجلس آمریکا مینشینند و میبینند که چگونه او آن زمان که نمیتواند مخاطبان خود را قانع کند، زبان به تحسین و تمجید از ایران میگشاید و میگوید نمیتوان دانش هستهای ایران را با بمباران نابود کرد، نمیتوان ایران را به تسلیم واداشت و تحریمها ایران را تسلیم نکرد، اما وقتی میخواهند شاخصهای ارتقای جایگاه ایران را ردیف کنند، نه به این مقاومتها اشارهای دارند و نه از دستاوردهای داخلی چیزی به میان میآورند. آنها فقط یک لبخند اوباما را شاخص ارتقای درجه میدانند و این نهایت خودباختگی است که چیزی فراتر از آن به حساب نمیآید.