به راستی میتوان پذیرفت كه عملیات زیرپوستی یك جریان – با سابقه مشخص و معلوم- برای كشاندن تنازعات سیاسی به انتخابات خبرگان رهبری كه وظیفه مهم و خطیری نظیر انتخاب رهبر و حتی عزل او را دارند موضوعی بدون برنامهریزی و غیر هدفمند است؟
به گزارش شهدای ایران به نقل از فرهنگ نیوز، بیش از ۲۰۰ روز به آوردگاه دو انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری باقی مانده و یك جریان نشانهدار از هفتههای قبل كوس رقابت را در آن به صدا در آورده و تلاش میكند لابهلای صفحات رسانههای مكتوب و مجازی خود فضای كشور را از حالا انتخاباتی- تبلیغاتی و لیست انتخاباتی به جامعه معرفی كند. گویی مردم هیچ مشكل و گره معیشتی و اقتصادی ندارند و تنها دغدغه مردم پیروزی فلان شخصیت یا گروه سیاسی در انتخابات هشت ماه آتی است.
بهراستی تبدیل كردن موضوع انتخابات اسفندماه به موضوع اصلی كشور در شرایطی كه مطالبات عمومی همچنان در مباحثی نظیر گرانی كالاهای اساسی و بیكاری روز افزون خلاصه میشود و بحث تأیید یا رد برجام توسط مراجع قانونی كشور و نگرانی حاصل از متن آن همچنان اولویت جامعه است چه توجیهی دارد كه روزنامههای متعدد طیف تجدیدنظرطلب عمده مطالب صفحات خود را به موضوعی كه هفت ماه دیگر رنگ تحقق میگیرد اختصاص میدهند.
چطور میشود از یك سو داعیه مردم و مرتفع نمودن مشكلات آنها را داشت و در رفتار به گونهای عمل شود كه خلاف مصلحت عمومی و منافع جامعه باشد.
بهراستی كدام جریان دلسوز و دغدغهمند را میتوان پیدا كرد كه به جای پیگیری خواستههای اصلی مردم از دولت به موضوعاتی بپردازد كه – حداقل در برهه كنونی- نشانی از معضلات مردم ندارد؛ مگر نه این است كه افكار عمومی به خوبی اهداف جناحهای سیاسی و تحركات آنها را دنبال میكنند، پس چطور جماعت تجدیدنظرطلب انتظار دارند كه سبد آرای آنها در اسفندماه مملو از آرایی باشد كه مردم به نفع آنها به صندوقها ریختهاند و كابوس دوری ۱۰ ساله آنها از قدرت را به واقعیت تبدیل كنند.
تحركات صرفاً سیاسی این جناح طی هفتههای اخیر زمانی نگرانی بیشتری را با خود به همراه دارد كه بدانیم شخصیتها و رسانههای منتسب به این طیف تلاش میكنند طی یك فرایند چند لایه ابتدا انتخابات مجلس خبرگان را كه طی دورههای گذشته انتخاباتی كاملاً فراجناحی و به دور از منازعات شخصی و گروهی بوده به یك دعوای حزبی تقلیل دهند و به عنوان یك جنگ قدرت در نهادی معرفی كنند كه دغدغه اعضای آن اهداف عالیه است كه با مباحث حزبی- انتخاباتی سنخیتی ندارند.
حال چه نگرانیای بدتر از اینكه رسانههای پرشمار مدعیان اصلاحطلبی به دستور پدرخواندههای خود روی محورهایی حركت میكنند كه میتواند بسیاری از اهداف كلان نظام را به مخاطره بیندازد.
شاید ایجاد چالش و دعواهای معمول انتخاباتی در آوردگاههایی مثل مجلس و ریاست جمهوری به امری عادی مبدل شده اما به راستی میتوان پذیرفت كه عملیات زیرپوستی یك جریان – با سابقه مشخص و معلوم- برای كشاندن تنازعات سیاسی به انتخابات خبرگان رهبری كه وظیفه مهم و خطیری نظیر انتخاب رهبر و حتی عزل او را دارند موضوعی بدون برنامهریزی و غیر هدفمند است؟
نگاهی كوتاه به فعالیتهای رسانهای منسوبان به این جریان میتواند تا حدود بسیاری از اهداف تئوریپردازان این جناح در این باره پردهبرداری كند.
مثلث ساختگی از جماران برای سیاسی كردن خبرگان
روز گذشته روزنامه ابتكار یكی از رسانههای تند جماعت تجدیدنظر تیتر یك خود را با عنوان «مثلث جماران برای مجلس خبرگان» به همین موضوع اختصاص داد و با درج عبارت «اصلاحطلبان به ستون سه گانه اعتدالیون تكیه میكنند» نوشت: «شاید اكنون باید به این فكر كرد كه كدام تشكل روحانی (مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم) یا كدام یك از چهرههای معتدل و مردمی (آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجتالاسلام روحانی و حجتالاسلام حسن خمینی)، ضرورت توجه بیشتر به مجلس خبرگان را درك میكنند؛ آن هم هنگامی كه اصولگرایان این مجلس را در اختیار خود گرفتهاند و در عین حال از جناحی نشدن آن هم سخن میگویند! در روزهایی كه تبوتاب انتخابات مجلس، نگاه اصلاحطلبان را به خود معطوف كرده است، اصولگرایان خود را برای حضور در دو انتخابات آماده میكنند و میدانند كه در انتخابات اسفند ۹۴ باید برای خبرگان رهبری هم برنامه و لیست داشته باشند.»
در ادامه این مطلب به سیاسی شدن این انتخابات تأكید میشود و میآید: «خبرگانی كه سیاسی شده است... اما خواهناخواه خبرگان در مسیر متفاوتی قرار گرفته است. اختلافات بعد از وفات آیتالله مشكینی دیده شد كه اكبر هاشمی به صندلی ریاست خبرگان جلوس كرد و صدای اعتراض برخی بلند شد»
این روزنامه در ادامه با تأكید بر اینكه خبرگان رهبری میدان جدید رقابت است، بیان میكند: «گرچه انتخابات مجلس خبرگان رهبری به طور سنتی عرصهای برای رقابت میان تشكلهای روحانی اصولگرا و اصلاحطلب و در رأس آن جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز بوده است، اما به نظر میرسد برنامهریزی دیگر تشكلهای سیاسی برای این مجلس نیز آغاز شده است.»
وزنكشی سیاسی در خبرگان!
روزنامه آرمان، نزدیك به خانواده هاشمی، هم دقیقاً چنین رویكردی را اتخاذ كرده و با اختصاص تصویر نخست صفحه یك خود به روحانی، هاشمی و سیدحسن خمینی در همین خصوص نوشت: «در یكی، دو روز گذشته برخی سایتها و رسانههای خبری، لیستی از كاندیداهای جریان اصلاحطلب و اعتدالیون را برای حضور در انتخابات خبرگان مطرح ساختهاند. فارغ از اینكه حضور این افراد قطعیت یافته یا نه، مرور نامهای حاضر در لیست نشاندهنده وزنه سنگین این جریان و پتانسیل بالقوه آن برای حضور در انتخابات حساس مجلس خبرگان است؛ لیستی كه در آن چهرههایی چون آیتالله هاشمیرفسنجانی، حجتالاسلام حسن روحانی، آیتالله سیدحسن خمینی و تنی چند از مقامات عالی دولت یازدهم كه جملگی سابقه حضور در مجلس خبرگان را داشتهاند و توانایی آنان بر كسی پوشیده نیست در آن حضور دارند. مرور گذرا بر این اسامی كه هر كدام وزنهای در ساختار سیاسی هستند و مورد وثوق لایههای مختلف و متكثر مردمی، گواه خوبی بر پشتوانه خوب اصلاحطلبان و اعتدالگرایان برای حضور در انتخابات خبرگان است و البته دلیلی موجه بر نگرانی جریان مقابل كه میداند در رقابت انتخاباتی با این چهرهها كاری بس سخت و مشكل پیش رو دارد.»
لیست انتخاباتی ۸ ماه مانده به برگزاری انتخابات؟!
جالب است بدانیم خبرگزاری ایلنا هم كه چند مدتی یك بار اخبار و گزارشش توسط شخصیتهای سیاسی تكذیب و مجبور به عذرخواهی میشود هم روز شنبه اقدام به ارائه لیست انتخاباتی كرد كه در آن افراد معلومالحالی بودند كه سابقه آنها فعالیت در فتنه ۸۸ است. ایلنا در این گزارش با بیان اینكه «احزاب اصلاحطلب به جز مجمع روحانیون و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم عموما نیرویی برای حضور در انتخابات خبرگان ندارند» لیستی را منتشر كرد و مدعی شد این لیست بر اساس آنچه در سایتهای خبری منتشر شده، جمعآوری شده است. این خبرگزاری نوشت:علیاكبر هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، سید حسن خمینی، مجید انصاری (نماینده سابق مجلس خبرگان)، محمود علوی (وزیر اطلاعات و عضو فعلی مجلس خبرگان)، علی یونسی (وزیر پیشین اطلاعات)، سیدهادی خامنهای (نماینده سابق مجلس خبرگان)، علیاكبر محتشمی پور (نماینده سابق مجلس خبرگان)، محسن موسویتبریزی (نماینده سابق مجلس خبرگان)، هاشمزاده هریسی (عضو فعلی مجلس خبرگان)، محمدعلی شهیدی (معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران)، سیدمحسن خرازی (عضو فعلی مجلس خبرگان)، ابوالقاسم علیدوست (عضو جامعه مدرسین)، محمدجواد فاضل لنكرانی (عضو جامعه مدرسین)، سیدمحمد غروی (عضو جامعه مدرسین) و علوی بروجردی (از اساتید برجسته حوزه علمیه قم) از جمله افرادی هستند كه در صورت نامزدی در انتخابات خبرگان شانس زیادی برای ورود به این مجلس دارند اما ظاهراً گروههای اصلاحطلب هنوز به این جمعبندی نرسیدهاند.
اولویت تحقق اهداف جناحی است نه دغدغههای مردمی
همانطور كه اشاره شد جماعت تجدیدنظرطلب از هماكنون تلاش دارد آوردگاه مجلس خبرگان را هشت ماه زودتر وارد فضای جامعه كرده و ضمن حساسیتبخشی به این انتخابات، آن را یكی از موضوعات اصلی جامعه نشان دهد، آن هم در شرایطی كه مردم همچنان منتظرند تا شعارهای انتخاباتی و تبلیغاتی خرداد ۹۲ رنگ تحقق به خود بگیرد، وضعیت كسب و كار و اشتغال به سرو سامانی برسد، تورم و رشد فزاینده قیمتها كنترل شود و اوضاع داخلی بهبود یابد.
اتخاذ چنین رویكردی از سوی رسانههای جریان مدعی اصلاحات هرچند نشاندهنده این موضوع است كه رهبران و منسوبان به این طیف با دغدغههای روز مردم فاصلهای بس طولانی دارند اما نشاندهنده این موضوع هم است كه اصلاحطلبان چاره اوضاع متشنج سیاسی خود را قرار گرفتن زیر چتر شخصیتهایی نظیر هاشمی رفسنجانی میبینند، چتری كه میتواند آنها را از بیسر و سامانی و فقدان رهبریت نجات داده و به آینده سیاسی امیدوارشان كنند.
تعریف و تمجیدهای بیحد و حصر ماههای اخیر روزنامههای وابسته به این جریان از شخصیت سیاسی و رویكرد هاشمی هم به همین دلیل میتواند باشد. مرور سخنان سعید حجاریان، تئوریپرداز این جریان هم میتواند گزاره فوق را تأیید كند؛ وی ابراز میكند «اصلاحات بیسر است.»
چند هفته پیش بود كه یكی دیگر از همین روزنامهها در مقام مدح هاشمی رفسنجانی برآمد و تلاش كرد تا خبر رهبریت وی در كنار خاتمی و ناطق را برجسته نماید با تیتر «مثلث طلایی بزرگان در انتخابات مجلس؟».
این روزنامه تلاش كرد با عباراتی غلوآمیز و بدون توجه به كارنامه كاری آنها تأكید كند: «سه ضلع، یكی از دیگری قدرتمندتر و تأثیرگذارتر؛ ویژگی مشترك آنها هم نه رسیدن به قدرت بلكه «نه» بلند به این مؤلفه است. . . . آیتالله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و علیاكبر ناطقنوری از سه طیف كه هر كدام حامیان و هواداران زیادی دارند، قرار است با هم ائتلافی داشته باشند كه بدون شك نامی جز ائتلاف طلایی نمیتوان برای آن انتخاب كرد... پس این سه ضلع با یكدیگر «یاعلی» میگویند تا حماسهای دیگر بیافرینند...»
حال چگونه یك روز مثلت در افرادی نظیر « هاشمی، خاتمی، ناطق» و روز دیگر در « هاشمی، روحانی، حسن خمینی» معنا پیدا میكند؛ پاسخش با مدعیان اصلاحطلب.
بهراستی تبدیل كردن موضوع انتخابات اسفندماه به موضوع اصلی كشور در شرایطی كه مطالبات عمومی همچنان در مباحثی نظیر گرانی كالاهای اساسی و بیكاری روز افزون خلاصه میشود و بحث تأیید یا رد برجام توسط مراجع قانونی كشور و نگرانی حاصل از متن آن همچنان اولویت جامعه است چه توجیهی دارد كه روزنامههای متعدد طیف تجدیدنظرطلب عمده مطالب صفحات خود را به موضوعی كه هفت ماه دیگر رنگ تحقق میگیرد اختصاص میدهند.
چطور میشود از یك سو داعیه مردم و مرتفع نمودن مشكلات آنها را داشت و در رفتار به گونهای عمل شود كه خلاف مصلحت عمومی و منافع جامعه باشد.
بهراستی كدام جریان دلسوز و دغدغهمند را میتوان پیدا كرد كه به جای پیگیری خواستههای اصلی مردم از دولت به موضوعاتی بپردازد كه – حداقل در برهه كنونی- نشانی از معضلات مردم ندارد؛ مگر نه این است كه افكار عمومی به خوبی اهداف جناحهای سیاسی و تحركات آنها را دنبال میكنند، پس چطور جماعت تجدیدنظرطلب انتظار دارند كه سبد آرای آنها در اسفندماه مملو از آرایی باشد كه مردم به نفع آنها به صندوقها ریختهاند و كابوس دوری ۱۰ ساله آنها از قدرت را به واقعیت تبدیل كنند.
تحركات صرفاً سیاسی این جناح طی هفتههای اخیر زمانی نگرانی بیشتری را با خود به همراه دارد كه بدانیم شخصیتها و رسانههای منتسب به این طیف تلاش میكنند طی یك فرایند چند لایه ابتدا انتخابات مجلس خبرگان را كه طی دورههای گذشته انتخاباتی كاملاً فراجناحی و به دور از منازعات شخصی و گروهی بوده به یك دعوای حزبی تقلیل دهند و به عنوان یك جنگ قدرت در نهادی معرفی كنند كه دغدغه اعضای آن اهداف عالیه است كه با مباحث حزبی- انتخاباتی سنخیتی ندارند.
حال چه نگرانیای بدتر از اینكه رسانههای پرشمار مدعیان اصلاحطلبی به دستور پدرخواندههای خود روی محورهایی حركت میكنند كه میتواند بسیاری از اهداف كلان نظام را به مخاطره بیندازد.
شاید ایجاد چالش و دعواهای معمول انتخاباتی در آوردگاههایی مثل مجلس و ریاست جمهوری به امری عادی مبدل شده اما به راستی میتوان پذیرفت كه عملیات زیرپوستی یك جریان – با سابقه مشخص و معلوم- برای كشاندن تنازعات سیاسی به انتخابات خبرگان رهبری كه وظیفه مهم و خطیری نظیر انتخاب رهبر و حتی عزل او را دارند موضوعی بدون برنامهریزی و غیر هدفمند است؟
نگاهی كوتاه به فعالیتهای رسانهای منسوبان به این جریان میتواند تا حدود بسیاری از اهداف تئوریپردازان این جناح در این باره پردهبرداری كند.
مثلث ساختگی از جماران برای سیاسی كردن خبرگان
روز گذشته روزنامه ابتكار یكی از رسانههای تند جماعت تجدیدنظر تیتر یك خود را با عنوان «مثلث جماران برای مجلس خبرگان» به همین موضوع اختصاص داد و با درج عبارت «اصلاحطلبان به ستون سه گانه اعتدالیون تكیه میكنند» نوشت: «شاید اكنون باید به این فكر كرد كه كدام تشكل روحانی (مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم) یا كدام یك از چهرههای معتدل و مردمی (آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجتالاسلام روحانی و حجتالاسلام حسن خمینی)، ضرورت توجه بیشتر به مجلس خبرگان را درك میكنند؛ آن هم هنگامی كه اصولگرایان این مجلس را در اختیار خود گرفتهاند و در عین حال از جناحی نشدن آن هم سخن میگویند! در روزهایی كه تبوتاب انتخابات مجلس، نگاه اصلاحطلبان را به خود معطوف كرده است، اصولگرایان خود را برای حضور در دو انتخابات آماده میكنند و میدانند كه در انتخابات اسفند ۹۴ باید برای خبرگان رهبری هم برنامه و لیست داشته باشند.»
در ادامه این مطلب به سیاسی شدن این انتخابات تأكید میشود و میآید: «خبرگانی كه سیاسی شده است... اما خواهناخواه خبرگان در مسیر متفاوتی قرار گرفته است. اختلافات بعد از وفات آیتالله مشكینی دیده شد كه اكبر هاشمی به صندلی ریاست خبرگان جلوس كرد و صدای اعتراض برخی بلند شد»
این روزنامه در ادامه با تأكید بر اینكه خبرگان رهبری میدان جدید رقابت است، بیان میكند: «گرچه انتخابات مجلس خبرگان رهبری به طور سنتی عرصهای برای رقابت میان تشكلهای روحانی اصولگرا و اصلاحطلب و در رأس آن جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز بوده است، اما به نظر میرسد برنامهریزی دیگر تشكلهای سیاسی برای این مجلس نیز آغاز شده است.»
وزنكشی سیاسی در خبرگان!
روزنامه آرمان، نزدیك به خانواده هاشمی، هم دقیقاً چنین رویكردی را اتخاذ كرده و با اختصاص تصویر نخست صفحه یك خود به روحانی، هاشمی و سیدحسن خمینی در همین خصوص نوشت: «در یكی، دو روز گذشته برخی سایتها و رسانههای خبری، لیستی از كاندیداهای جریان اصلاحطلب و اعتدالیون را برای حضور در انتخابات خبرگان مطرح ساختهاند. فارغ از اینكه حضور این افراد قطعیت یافته یا نه، مرور نامهای حاضر در لیست نشاندهنده وزنه سنگین این جریان و پتانسیل بالقوه آن برای حضور در انتخابات حساس مجلس خبرگان است؛ لیستی كه در آن چهرههایی چون آیتالله هاشمیرفسنجانی، حجتالاسلام حسن روحانی، آیتالله سیدحسن خمینی و تنی چند از مقامات عالی دولت یازدهم كه جملگی سابقه حضور در مجلس خبرگان را داشتهاند و توانایی آنان بر كسی پوشیده نیست در آن حضور دارند. مرور گذرا بر این اسامی كه هر كدام وزنهای در ساختار سیاسی هستند و مورد وثوق لایههای مختلف و متكثر مردمی، گواه خوبی بر پشتوانه خوب اصلاحطلبان و اعتدالگرایان برای حضور در انتخابات خبرگان است و البته دلیلی موجه بر نگرانی جریان مقابل كه میداند در رقابت انتخاباتی با این چهرهها كاری بس سخت و مشكل پیش رو دارد.»
لیست انتخاباتی ۸ ماه مانده به برگزاری انتخابات؟!
جالب است بدانیم خبرگزاری ایلنا هم كه چند مدتی یك بار اخبار و گزارشش توسط شخصیتهای سیاسی تكذیب و مجبور به عذرخواهی میشود هم روز شنبه اقدام به ارائه لیست انتخاباتی كرد كه در آن افراد معلومالحالی بودند كه سابقه آنها فعالیت در فتنه ۸۸ است. ایلنا در این گزارش با بیان اینكه «احزاب اصلاحطلب به جز مجمع روحانیون و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم عموما نیرویی برای حضور در انتخابات خبرگان ندارند» لیستی را منتشر كرد و مدعی شد این لیست بر اساس آنچه در سایتهای خبری منتشر شده، جمعآوری شده است. این خبرگزاری نوشت:علیاكبر هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، سید حسن خمینی، مجید انصاری (نماینده سابق مجلس خبرگان)، محمود علوی (وزیر اطلاعات و عضو فعلی مجلس خبرگان)، علی یونسی (وزیر پیشین اطلاعات)، سیدهادی خامنهای (نماینده سابق مجلس خبرگان)، علیاكبر محتشمی پور (نماینده سابق مجلس خبرگان)، محسن موسویتبریزی (نماینده سابق مجلس خبرگان)، هاشمزاده هریسی (عضو فعلی مجلس خبرگان)، محمدعلی شهیدی (معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران)، سیدمحسن خرازی (عضو فعلی مجلس خبرگان)، ابوالقاسم علیدوست (عضو جامعه مدرسین)، محمدجواد فاضل لنكرانی (عضو جامعه مدرسین)، سیدمحمد غروی (عضو جامعه مدرسین) و علوی بروجردی (از اساتید برجسته حوزه علمیه قم) از جمله افرادی هستند كه در صورت نامزدی در انتخابات خبرگان شانس زیادی برای ورود به این مجلس دارند اما ظاهراً گروههای اصلاحطلب هنوز به این جمعبندی نرسیدهاند.
اولویت تحقق اهداف جناحی است نه دغدغههای مردمی
همانطور كه اشاره شد جماعت تجدیدنظرطلب از هماكنون تلاش دارد آوردگاه مجلس خبرگان را هشت ماه زودتر وارد فضای جامعه كرده و ضمن حساسیتبخشی به این انتخابات، آن را یكی از موضوعات اصلی جامعه نشان دهد، آن هم در شرایطی كه مردم همچنان منتظرند تا شعارهای انتخاباتی و تبلیغاتی خرداد ۹۲ رنگ تحقق به خود بگیرد، وضعیت كسب و كار و اشتغال به سرو سامانی برسد، تورم و رشد فزاینده قیمتها كنترل شود و اوضاع داخلی بهبود یابد.
اتخاذ چنین رویكردی از سوی رسانههای جریان مدعی اصلاحات هرچند نشاندهنده این موضوع است كه رهبران و منسوبان به این طیف با دغدغههای روز مردم فاصلهای بس طولانی دارند اما نشاندهنده این موضوع هم است كه اصلاحطلبان چاره اوضاع متشنج سیاسی خود را قرار گرفتن زیر چتر شخصیتهایی نظیر هاشمی رفسنجانی میبینند، چتری كه میتواند آنها را از بیسر و سامانی و فقدان رهبریت نجات داده و به آینده سیاسی امیدوارشان كنند.
تعریف و تمجیدهای بیحد و حصر ماههای اخیر روزنامههای وابسته به این جریان از شخصیت سیاسی و رویكرد هاشمی هم به همین دلیل میتواند باشد. مرور سخنان سعید حجاریان، تئوریپرداز این جریان هم میتواند گزاره فوق را تأیید كند؛ وی ابراز میكند «اصلاحات بیسر است.»
چند هفته پیش بود كه یكی دیگر از همین روزنامهها در مقام مدح هاشمی رفسنجانی برآمد و تلاش كرد تا خبر رهبریت وی در كنار خاتمی و ناطق را برجسته نماید با تیتر «مثلث طلایی بزرگان در انتخابات مجلس؟».
این روزنامه تلاش كرد با عباراتی غلوآمیز و بدون توجه به كارنامه كاری آنها تأكید كند: «سه ضلع، یكی از دیگری قدرتمندتر و تأثیرگذارتر؛ ویژگی مشترك آنها هم نه رسیدن به قدرت بلكه «نه» بلند به این مؤلفه است. . . . آیتالله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و علیاكبر ناطقنوری از سه طیف كه هر كدام حامیان و هواداران زیادی دارند، قرار است با هم ائتلافی داشته باشند كه بدون شك نامی جز ائتلاف طلایی نمیتوان برای آن انتخاب كرد... پس این سه ضلع با یكدیگر «یاعلی» میگویند تا حماسهای دیگر بیافرینند...»
حال چگونه یك روز مثلت در افرادی نظیر « هاشمی، خاتمی، ناطق» و روز دیگر در « هاشمی، روحانی، حسن خمینی» معنا پیدا میكند؛ پاسخش با مدعیان اصلاحطلب.