چندی پیش مرد مسن به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد.
به گزارش شهدای ایران،وی در خصوص علت آن به قاضی گفت: تنها یک روز است که با همسرم ازدواج کرده ام. در سن 70 سالگی تنها شده بودم و نیاز به همدم داشتم. می خواستم با زنی ازدواج کنم که در کنار او آرامش پیدا کنم. خیلی وقت بود که افسرده شده بودم و تنهایی زندگی ام را تحت تاثیر قرار داده بود. تا اینکه یکی از آشناهایم همسرم را به من معرفی کرد. او 50 سال سن دارد و مثل من تنها بود. وقتی با او آشنا شدم تصمیم به ازدواج گرفتم و احساس کردم بقیه عمرم را تنها نخواهم ماند.
مرد مسن ادامه داد:من و همسرم به عقد یکدیگر درآمدیم و او به خانه من آمد. اما درست یک ساعت بعد همسرم بهانه گیری هایش را شروع کرد و مرتب داد و فریاد و دعوا به راه انداخت. از همه چیز ایراد گرفت و حتی مدل چیدمان خانه ام را هم تغییر داد و گفت که نمی تواند در خانه ای با این چیدمان زندگی کند.
وی افزود: 24 ساعت بیشتر از عقدمان نگذشته ولی در این مدت چندین بار سر موضوعات مختلف با همسرم دعوایم شد. من ازدواج کردم که زندگی آرامی داشته باشم و همسرم همدل و همزبانم باشد. نه اینکه به مشکلاتم اضافه شود و هر روز حرص بخورم. برای همین با خودم گفتم هرچه سریع تر به دادگاه بیایم و به این زندگی پایان دهم تا از شر این زن خلاص شوم.
بعد از صحبت های این مرد همسرش نیز به دادگاه احضار شد.
مرد مسن ادامه داد:من و همسرم به عقد یکدیگر درآمدیم و او به خانه من آمد. اما درست یک ساعت بعد همسرم بهانه گیری هایش را شروع کرد و مرتب داد و فریاد و دعوا به راه انداخت. از همه چیز ایراد گرفت و حتی مدل چیدمان خانه ام را هم تغییر داد و گفت که نمی تواند در خانه ای با این چیدمان زندگی کند.
وی افزود: 24 ساعت بیشتر از عقدمان نگذشته ولی در این مدت چندین بار سر موضوعات مختلف با همسرم دعوایم شد. من ازدواج کردم که زندگی آرامی داشته باشم و همسرم همدل و همزبانم باشد. نه اینکه به مشکلاتم اضافه شود و هر روز حرص بخورم. برای همین با خودم گفتم هرچه سریع تر به دادگاه بیایم و به این زندگی پایان دهم تا از شر این زن خلاص شوم.
بعد از صحبت های این مرد همسرش نیز به دادگاه احضار شد.