حجتالاسلام قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز میگوید: شنیدم دختری میگفت چون من زیبا نیستم و خواستگار ندارم، پس نماز نمیخوانم! حضرت امیر(ع) پاسخ این گونه سؤالها و اشکالات را بیان کرده است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، نماز بهترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول میشود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود، همان طور که اگر انسان شبانهروزی پنج نوبت در نهر آبی شستوشو کند، آلودگی در بدنش نمیماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک میکند و سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد مانند کسی است که نماز نمیخواند، با این وجود یکی از سؤالاتی که
مطرح میشود این است که علت نمازگریزی و سستی برخی افراد نسبت به نماز چیست؟ حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز این گونه پاسخ میدهد:
برای اینکه دعوت مؤثر و مفیدی داشته باشیم، لازم است علت نمازگریزی و سستی مخاطب خودمان را نسبت به نماز بدانیم تا از همان دریچه به درمان این مشکل و دعوت به نماز بپردازیم.
*علل سستی و کاهلی در نماز
1- عدم شناخت
ما اگر شخصی را نشناسیم، نسبت به او برخورد و ادب و تواضع نخواهیم داشت؛ ولی اگر بدانیم که او دانشمندی عزیز و مبتکر و مخترعی است که افتخارات زیادی دارد، حتماً نسبت به او علاقهمند میشویم.
حال اگر بدانیم:
نماز یعنی خدایی شدن؛
نماز یعنی اتصال بینهایت کوچک با بینهایت بزرگ؛
نماز کلید نجات از قهر خداست؛
تمام کمالات در نماز نهفته شده و یک کارخانه آدمسازی است؛
آنگاه ممکن نیست که نسبت به نماز کوتاهی کنیم.
پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: بهترین چیزی که خدا وضع کرده نماز است: «الصلاة ... خیر موضوع».
2. تفکیک نکردن مسائل و توقعات نابجا
بعضی فکر میکنند که اگر حکومت اسلامی برقرار شد، همه مردم عادل میشوند یا اگر کسی وارد حوزه و دانشگاه شد، معصوم میشود.
3. جهل و نادانی
گاهی دلیل سنگینی نماز به خاطر جهل به قرائت نماز، احکام نماز، آثار نماز، اهمیت نماز و عواقب سستی و ترک نماز است که این نقص باید از طریق والدین، مربیان، معلمان، کتابها، نوارها، حوزهها، کلاسها و صداوسیما و مساجد، هنرمندانه برطرف شود.
4. تنبلی و تنپروری
گاهی افرادی ایمان دارند، ولی به دلیل تنبلی و تنپروری نماز را رها میکنند که این تنپروری در هر کاری عامل رکود سقوط است. در بعضی از دعاها تنپروری اولین عیب شمرده شده است، «اللهم اعوذ بک من الکسل».
این تنپروری را میتوان با دوستی با افراد علاقهمند و جاذبههای مختلف و حتی با نذر و عهد و قسم و جریمه خود از بین برد. اگر ما بدانیم تنبلی و تنپروری در رسیدن به هواپیما سبب میشود که ما به مقصد نرسیم، هرگز در راه رسیدن به فرودگاه از خود کسالت نشان نمیدهیم. اگر بدانیم تنپروری ما را از برکات زیادی باز میدارد، حتماً به آن کارها اهتمام میورزیم.
*حکایت
شخصی را دیدند که با نعره میگوید: تو نگذاشتی من به فلان پست برسم ... تو نگذاشتی من به فلان دره برسم ... تو نگذاشتی من به فلان جا و فلان جا برسم ...، در ابتدا خیال کردند که بر سر کسی فریاد میزند؛ ولی وقتی آمدند، دیدند نه مخاطبی حاضر است و نه با تلفن صحبت میکند؛ پرسیدند: این نعرهها را بر سر چه کسی میزنی؟! گفت: این نعرهها را بر سر تنپروری و تنبلی خودم میزنم!
5. احساس ناامیدی
قرآن گناهان را به دو دسته تقسیم کرده (کبیره و صغیره) و فرموده: اگر از گناهان کبیره دوری کنید، گناهان صغیره را میبخشیم؛ از طرفی هم به گفته روایات،اولین گناه کبیره «یأس از رحمت خدا» است.
افرادی هستند که به خاطر بعضی از گناهان احساس یأس میکنند و با خود میگویند: تو که فلان گناه را کردی، دیگر نماز بخوانی یا نخوانی چه فرقی میکند؟ ولی قرآن میفرماید: «هرگاه گرفتار گناهی شدید، سریع نماز بخوانید تا نماز آثار شوم گناه را برطرف کند».
البته باید این را نیز بدانیم که در روایات یکی از بدترین گناهان، ترک نماز معرفی شده است.
6. بیانگیزگی و طفره رفتن
گاهی افراد در کار خیر عزم و تصمیم ندارند و از انجام طفره میروند. قرآن میفرماید که در قیامت دوزخیان به بهشتیان میگویند: به ما نظری کنید تا از نور شما بهره بگیریم: «انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکُمْ». آنان جواب میدهند: باید به دنیا برگردید و از آنجا نور بیاورید. دوزخیان میگویند؛ مگر ما با هم و در یک منطقه و شغل نبودیم؟! آنان میگویند: چرا، ولی شما طفره میرفتید؛ «تربصتم». با اینکه حج بر شما واجب بود، آن را به تأخیر میانداختید؛ نماز را به تأخیر میانداختید؛ خمس و زکات را به تأخیر میانداختید ...
طفره رفتن، خطر بزرگی برای انسان است. چه انسانهایی که گناه را فوری انجام میدهند، ولی توبه و عذرخواهی از آن را به دوران پیری و سالمندی موکول میکنند. گاهی هم قبل از آنکه سالمند شوند، از دنیا میروند!
انسان باید در کار خیر عجله کند. در اذان نماز، بارها کلمه عجله به کار رفته است. «حی علی الصلاه» یعنی بشتابید به سوی نماز. رئیس جمهور شهید ما میگفت: به نماز نگویید کار دارم و آن را به تأخیر اندازید؛ به کارها بگویید نماز دارم و آنها را رها کنید!
در ذیل آیه، «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ» میخوانیم که این تجلیل و ستایش برای کسانی است که با شنیدن صدای اذان، کسب و کار را رها میکنند و برای نماز به مسجد میروند.
7. عقده و لجاجت
گاهی بیاعتنایی به نماز به خاطر انتقام گرفتن از والدین و مسئولین و حتی از خداوند است! او آرزویی دارد که به آن نرسیده و از سر انتقام. نماز را رها میکند. غافل از آنکه باید باور کنیم که خداوند، مولای حکیم و مهربان ماست و بسیاری از آرزوهای ما برخاسته از هوسها و خیالهاست. هر انسانی صدها و هزاران بار پشیمان میشود و این پشیمانی حاکی از آن است که خواستهها و خیالهای ما حکیمانه نیست.
شنیدم که دختری میگفت: چون من زیبا نیستم و خواستگار ندارم، پس نماز نمیخوانم!
حضرت امیر (ع) پاسخ این گونه سؤالها و اشکالات را چنین میفرماید که گاهی خداوند یک نعمت را میدهد، ولی در کنارش نعمتی را میگیرد مثلاً؛
قد انسان بلند است و همت او کوتاه «مَادُّ الْقَامَةِ قَصِیرُ الْهِمَّةِ».
فردی بیان روانی دارد، ولی سنگدل است: «طَلِیقُ اَللِّسَانِ حَدِیدُ اَلْجَنَانِ».
خداوند در کنار گشایش، تنگنا را قرار داده؛ «قرن بسعتها عقابیل فاقتها»؛
آری در کنار قلهها درههاست؛ اگر لیمویی را شیرین آفرید، بعد از چند ثانیه تلخ میشود؛ ولی اگر لیمویی را ترش آفرید، این ترشی سالها ماندگار است؛ ممکن است دختری زیبا باشد و خواستگار داشته باشد، ولی عمرش طولانی نباشد و یا مشکلات دیگری برای او وجود داشته باشد.
ممکن است کسی در رشتهای نابغه باشد، ولی در رشتههای دیگر از متوسط هم ضعیفتر باشد. داروین در دو رشته علوم پزشکی و علوم دینی مسیحیت شکست خورد ولی با تغییر رشته، صاحب نظریه شد.
در حدیثی میخوانیم که اگر در رشتهای تجاری شکست خوردید، خود را در همه رشتهها شکست خورده نپندارید؛ بلکه نوع کار خود را تغییر دهید تا راز موفقیت را در رشتههای دیگر به دست آورید.
گاهی افراد از همسر خود ناراحت هستند و از او راضی نیستند، قرآن در جواب آنها میفرماید: چه بسا از چیزی ناراحت باشید، ولی در آن خیر کثیر به شما داده شود؛ «فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا». یا در جای دیگر به صورت قاعده کلی میفرماید: چه بسا از چیزی خوشتان نیاید و آن چیز به نفع شما باشد و چیزی را دوست داشته باشید. در حالی که به ضررتان باشد؛ «عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ».
بنابراین ما باید نسبت به تدبیر خدا تسلیم و بلکه راضی باشیم و بدانیم که اگر در جایی به نظر ما نقص و کمبودی هست، همراه با حکمت و لطف از طرف اوست و خداوند مهربان، ضعفها را خیلی فوری یا با تأخیر، یا با بهرهگیری نسل یا بهرهگیری در قیامت جبران میفرماید. زیرا یکی از اسامی خداوند «جبار» است؛ یعنی جبران میکند. ما نباید به خاطر مسألهای که آن را نمیپسندیم، از محبت و راه خدا و گفتوگوی با او از طریق نماز و دعا دست برداریم.
8. خجالت نابجا
بعضی از افراد محیط زده میشوند؛ مثلاً در سفر خارجی و یا بعضی مهمانیهای داخلی، جرأت اینکه به تنهایی نماز بخوانند را ندارند؛ ولی اگر جمعی نمازگزار پیدا شوند، به آنها ملحق میشود. در حالی که در حدیث میخوانیم: مثال کسی که در میان غافلین خدا را یاد کند (و مثلاً به تنهایی برای نماز قیام کند) مانند درخت سبزی در کویر خشک (باارزش) است.
*خاطره
یک بار در کشور اندونزی خانمی را دیدم که ناگهان به ساعت و آسمان نگاه کرد و متوجه شد که نمازش را فراموش کرده است. فوری از کیف خود پارچهای را بیرون آورد و روی زمین پهن کرد و به نماز ایستاد و به اطراف خود توجه هم نکرد!
یکی از اشکالات ما آن است که گاهی حیای نابجا داریم چیزی را نمیدانیم و از پرسیدن خجالت میکشیم؛ مطلبی را نمیدانیم و شهامت گفتن «نمیدانم» را نداریم؛ کاری را درست میدانیم، ولی از انجام آن به خاطر نگاه دیگران میترسیم.
9. دوستان ناباب
یکی از بسترهای غفلت از نماز، دوستان ناباب هستند. قرآن فلسفه نماز را یاد خدا «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» بیان میکند و در جای دیگر در مورد دوست نایاب از قول انسان گنهکار میفرماید: او مرا از یاد خدا گمراه کرد «لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ».
10.تحریفات و تبلیغات ضددینی
امروز اگر هزاران فرمول علمی در آمریکا و غرب وجود داشته باشد، یکی از آنها را برای ما از طریق ماهوارهها ارسال نمیکنند، ولی دنیای فاسد غرب حاضر است، برای انحراف نسل نو انواع فیلمهای مخرب را ارسال کند، اگر کسی یک لحظه توجه کند دشمنی دنیا را با اسلام و نسل مؤمن به روشنی درک میکند، آنها نسبت به آنچه مربوط به رشد علمی است، بخل میکنند ولی نسبت به آنچه مایه غفلت مردم است، سرمایهگذاری میکنند.
مستکبران در گذشته نیز با تمسخر و به بازی گرفتن دین و نماز، سعی در گمراه کردن مردم داشتند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ».
مطرح میشود این است که علت نمازگریزی و سستی برخی افراد نسبت به نماز چیست؟ حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز این گونه پاسخ میدهد:
برای اینکه دعوت مؤثر و مفیدی داشته باشیم، لازم است علت نمازگریزی و سستی مخاطب خودمان را نسبت به نماز بدانیم تا از همان دریچه به درمان این مشکل و دعوت به نماز بپردازیم.
*علل سستی و کاهلی در نماز
1- عدم شناخت
ما اگر شخصی را نشناسیم، نسبت به او برخورد و ادب و تواضع نخواهیم داشت؛ ولی اگر بدانیم که او دانشمندی عزیز و مبتکر و مخترعی است که افتخارات زیادی دارد، حتماً نسبت به او علاقهمند میشویم.
حال اگر بدانیم:
نماز یعنی خدایی شدن؛
نماز یعنی اتصال بینهایت کوچک با بینهایت بزرگ؛
نماز کلید نجات از قهر خداست؛
تمام کمالات در نماز نهفته شده و یک کارخانه آدمسازی است؛
آنگاه ممکن نیست که نسبت به نماز کوتاهی کنیم.
پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: بهترین چیزی که خدا وضع کرده نماز است: «الصلاة ... خیر موضوع».
2. تفکیک نکردن مسائل و توقعات نابجا
بعضی فکر میکنند که اگر حکومت اسلامی برقرار شد، همه مردم عادل میشوند یا اگر کسی وارد حوزه و دانشگاه شد، معصوم میشود.
3. جهل و نادانی
گاهی دلیل سنگینی نماز به خاطر جهل به قرائت نماز، احکام نماز، آثار نماز، اهمیت نماز و عواقب سستی و ترک نماز است که این نقص باید از طریق والدین، مربیان، معلمان، کتابها، نوارها، حوزهها، کلاسها و صداوسیما و مساجد، هنرمندانه برطرف شود.
4. تنبلی و تنپروری
گاهی افرادی ایمان دارند، ولی به دلیل تنبلی و تنپروری نماز را رها میکنند که این تنپروری در هر کاری عامل رکود سقوط است. در بعضی از دعاها تنپروری اولین عیب شمرده شده است، «اللهم اعوذ بک من الکسل».
این تنپروری را میتوان با دوستی با افراد علاقهمند و جاذبههای مختلف و حتی با نذر و عهد و قسم و جریمه خود از بین برد. اگر ما بدانیم تنبلی و تنپروری در رسیدن به هواپیما سبب میشود که ما به مقصد نرسیم، هرگز در راه رسیدن به فرودگاه از خود کسالت نشان نمیدهیم. اگر بدانیم تنپروری ما را از برکات زیادی باز میدارد، حتماً به آن کارها اهتمام میورزیم.
*حکایت
شخصی را دیدند که با نعره میگوید: تو نگذاشتی من به فلان پست برسم ... تو نگذاشتی من به فلان دره برسم ... تو نگذاشتی من به فلان جا و فلان جا برسم ...، در ابتدا خیال کردند که بر سر کسی فریاد میزند؛ ولی وقتی آمدند، دیدند نه مخاطبی حاضر است و نه با تلفن صحبت میکند؛ پرسیدند: این نعرهها را بر سر چه کسی میزنی؟! گفت: این نعرهها را بر سر تنپروری و تنبلی خودم میزنم!
5. احساس ناامیدی
قرآن گناهان را به دو دسته تقسیم کرده (کبیره و صغیره) و فرموده: اگر از گناهان کبیره دوری کنید، گناهان صغیره را میبخشیم؛ از طرفی هم به گفته روایات،اولین گناه کبیره «یأس از رحمت خدا» است.
افرادی هستند که به خاطر بعضی از گناهان احساس یأس میکنند و با خود میگویند: تو که فلان گناه را کردی، دیگر نماز بخوانی یا نخوانی چه فرقی میکند؟ ولی قرآن میفرماید: «هرگاه گرفتار گناهی شدید، سریع نماز بخوانید تا نماز آثار شوم گناه را برطرف کند».
البته باید این را نیز بدانیم که در روایات یکی از بدترین گناهان، ترک نماز معرفی شده است.
6. بیانگیزگی و طفره رفتن
گاهی افراد در کار خیر عزم و تصمیم ندارند و از انجام طفره میروند. قرآن میفرماید که در قیامت دوزخیان به بهشتیان میگویند: به ما نظری کنید تا از نور شما بهره بگیریم: «انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکُمْ». آنان جواب میدهند: باید به دنیا برگردید و از آنجا نور بیاورید. دوزخیان میگویند؛ مگر ما با هم و در یک منطقه و شغل نبودیم؟! آنان میگویند: چرا، ولی شما طفره میرفتید؛ «تربصتم». با اینکه حج بر شما واجب بود، آن را به تأخیر میانداختید؛ نماز را به تأخیر میانداختید؛ خمس و زکات را به تأخیر میانداختید ...
طفره رفتن، خطر بزرگی برای انسان است. چه انسانهایی که گناه را فوری انجام میدهند، ولی توبه و عذرخواهی از آن را به دوران پیری و سالمندی موکول میکنند. گاهی هم قبل از آنکه سالمند شوند، از دنیا میروند!
انسان باید در کار خیر عجله کند. در اذان نماز، بارها کلمه عجله به کار رفته است. «حی علی الصلاه» یعنی بشتابید به سوی نماز. رئیس جمهور شهید ما میگفت: به نماز نگویید کار دارم و آن را به تأخیر اندازید؛ به کارها بگویید نماز دارم و آنها را رها کنید!
در ذیل آیه، «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ» میخوانیم که این تجلیل و ستایش برای کسانی است که با شنیدن صدای اذان، کسب و کار را رها میکنند و برای نماز به مسجد میروند.
7. عقده و لجاجت
گاهی بیاعتنایی به نماز به خاطر انتقام گرفتن از والدین و مسئولین و حتی از خداوند است! او آرزویی دارد که به آن نرسیده و از سر انتقام. نماز را رها میکند. غافل از آنکه باید باور کنیم که خداوند، مولای حکیم و مهربان ماست و بسیاری از آرزوهای ما برخاسته از هوسها و خیالهاست. هر انسانی صدها و هزاران بار پشیمان میشود و این پشیمانی حاکی از آن است که خواستهها و خیالهای ما حکیمانه نیست.
شنیدم که دختری میگفت: چون من زیبا نیستم و خواستگار ندارم، پس نماز نمیخوانم!
حضرت امیر (ع) پاسخ این گونه سؤالها و اشکالات را چنین میفرماید که گاهی خداوند یک نعمت را میدهد، ولی در کنارش نعمتی را میگیرد مثلاً؛
قد انسان بلند است و همت او کوتاه «مَادُّ الْقَامَةِ قَصِیرُ الْهِمَّةِ».
فردی بیان روانی دارد، ولی سنگدل است: «طَلِیقُ اَللِّسَانِ حَدِیدُ اَلْجَنَانِ».
خداوند در کنار گشایش، تنگنا را قرار داده؛ «قرن بسعتها عقابیل فاقتها»؛
آری در کنار قلهها درههاست؛ اگر لیمویی را شیرین آفرید، بعد از چند ثانیه تلخ میشود؛ ولی اگر لیمویی را ترش آفرید، این ترشی سالها ماندگار است؛ ممکن است دختری زیبا باشد و خواستگار داشته باشد، ولی عمرش طولانی نباشد و یا مشکلات دیگری برای او وجود داشته باشد.
ممکن است کسی در رشتهای نابغه باشد، ولی در رشتههای دیگر از متوسط هم ضعیفتر باشد. داروین در دو رشته علوم پزشکی و علوم دینی مسیحیت شکست خورد ولی با تغییر رشته، صاحب نظریه شد.
در حدیثی میخوانیم که اگر در رشتهای تجاری شکست خوردید، خود را در همه رشتهها شکست خورده نپندارید؛ بلکه نوع کار خود را تغییر دهید تا راز موفقیت را در رشتههای دیگر به دست آورید.
گاهی افراد از همسر خود ناراحت هستند و از او راضی نیستند، قرآن در جواب آنها میفرماید: چه بسا از چیزی ناراحت باشید، ولی در آن خیر کثیر به شما داده شود؛ «فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا». یا در جای دیگر به صورت قاعده کلی میفرماید: چه بسا از چیزی خوشتان نیاید و آن چیز به نفع شما باشد و چیزی را دوست داشته باشید. در حالی که به ضررتان باشد؛ «عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ».
بنابراین ما باید نسبت به تدبیر خدا تسلیم و بلکه راضی باشیم و بدانیم که اگر در جایی به نظر ما نقص و کمبودی هست، همراه با حکمت و لطف از طرف اوست و خداوند مهربان، ضعفها را خیلی فوری یا با تأخیر، یا با بهرهگیری نسل یا بهرهگیری در قیامت جبران میفرماید. زیرا یکی از اسامی خداوند «جبار» است؛ یعنی جبران میکند. ما نباید به خاطر مسألهای که آن را نمیپسندیم، از محبت و راه خدا و گفتوگوی با او از طریق نماز و دعا دست برداریم.
8. خجالت نابجا
بعضی از افراد محیط زده میشوند؛ مثلاً در سفر خارجی و یا بعضی مهمانیهای داخلی، جرأت اینکه به تنهایی نماز بخوانند را ندارند؛ ولی اگر جمعی نمازگزار پیدا شوند، به آنها ملحق میشود. در حالی که در حدیث میخوانیم: مثال کسی که در میان غافلین خدا را یاد کند (و مثلاً به تنهایی برای نماز قیام کند) مانند درخت سبزی در کویر خشک (باارزش) است.
*خاطره
یک بار در کشور اندونزی خانمی را دیدم که ناگهان به ساعت و آسمان نگاه کرد و متوجه شد که نمازش را فراموش کرده است. فوری از کیف خود پارچهای را بیرون آورد و روی زمین پهن کرد و به نماز ایستاد و به اطراف خود توجه هم نکرد!
یکی از اشکالات ما آن است که گاهی حیای نابجا داریم چیزی را نمیدانیم و از پرسیدن خجالت میکشیم؛ مطلبی را نمیدانیم و شهامت گفتن «نمیدانم» را نداریم؛ کاری را درست میدانیم، ولی از انجام آن به خاطر نگاه دیگران میترسیم.
9. دوستان ناباب
یکی از بسترهای غفلت از نماز، دوستان ناباب هستند. قرآن فلسفه نماز را یاد خدا «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» بیان میکند و در جای دیگر در مورد دوست نایاب از قول انسان گنهکار میفرماید: او مرا از یاد خدا گمراه کرد «لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ».
10.تحریفات و تبلیغات ضددینی
امروز اگر هزاران فرمول علمی در آمریکا و غرب وجود داشته باشد، یکی از آنها را برای ما از طریق ماهوارهها ارسال نمیکنند، ولی دنیای فاسد غرب حاضر است، برای انحراف نسل نو انواع فیلمهای مخرب را ارسال کند، اگر کسی یک لحظه توجه کند دشمنی دنیا را با اسلام و نسل مؤمن به روشنی درک میکند، آنها نسبت به آنچه مربوط به رشد علمی است، بخل میکنند ولی نسبت به آنچه مایه غفلت مردم است، سرمایهگذاری میکنند.
مستکبران در گذشته نیز با تمسخر و به بازی گرفتن دین و نماز، سعی در گمراه کردن مردم داشتند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ».