چه شد كه وهابيان پس از تخريب بقاع بقيع، صورت قبور امامان و برخي از صحابه و تابعين را حفظ كردند؟ چرا وهابيان اين بخش بقيع را مانند قسمت هاي ديگر بقيع صاف نكردند؟
به گزارش شهدای ایران به نقل از حج، پس از تسلط وهابيان، مسلمانان از رفتن حج خودداري كردند. در اين ميان، يكي از روحانيون تهران در سال ۱۳۴۴ (يا ۱۳۴۵) ق با نام آيت الله شيخ عبدالرحيم صاحب فصول حائري [نوه مرحوم شيخ محمد حسين حائري اصفهاني، صاحب فصول كه بواسطه تاليف كتاب مشهور «الفصول» در اصول فقه خاندانش به اين اسم، مسمي ميگردند] همراه حدود هزار نفر از راه شام عزيمت حج كرد.
عبدالعزيز سعودي (پادشاه عربستان) از اين حركت استقبال كرده و سعي كرد با استقبال از آنان نشان دهد كه مشكلي با ساير مسلمانان ندارد و چنين نيست كه آنان را كافر بشمارد. به هر روي اين عالم ديني، در بحبوحه ماجراي منازعه وهابيان با مسلمانان به همراه شمار زيادي ايراني راهي حج ميشود.
پس از فراغت از حج، عبدالعزيز نماينده خود را براي عرض تبريك و تقاضاي بازديد معظم له فرستاد و ساعتي را براي ملاقات وعده دادند. در آن ملاقات آيت الله فصولي حائري خطاب به عبدالعزيز گفتند: آيا تمام اصلاحاتي كه منظور داشتيد تمام شد، فقط خراب كردن قبور ائمه بقيع مانده بود؟
گفتني است كه اين ملاقات و در واقع اين سفر حج يكسال بعد از ماجراي خراب كردن قبور بقيع بوده كه هنوز آثارقبور باقي بود و اگر آن سال مبادرت به ترميم نميشد امروز هيچ اثري از محل قبور باقي نبود. عبدالعزيز در پاسخ گفت: راست ميگويي، ولي اينكار را من نكردم. اين عمل به تحريك سفير ايران (كه مسلمان نبوده و يكي از مسالك فاسد را داشته) انجام شد (اشاره او به پدر هويدا يعني ميرزاحبيب الله پسر آقا رضا قناد شيرازي بهايي بود كه آن زمان در جده مقيم بود و سرپرستي حجاج را داشت). آيت الله فصولي ضمن تأكيد بر اين كه اين شخص دشمن مذهب شما و ما است از او ميخواهد تا به اين امر رسيدگي كند. مَلِك قبول كرده و وعده ميدهد كه صورتِ قبور را تجديد كند. و چنين كرد، چنان كه تا حال باقي است.
در اين وقت شيخ عبدالرحيم فصولي پيشنهاد كرد كه مَلِك دو صُفّه مسدّس از سنگ مرمر بسازد. يكي بالاتر باشد كه صورت قبور روي آن باشد. يكي پايينتر كه مردم بايستند و زيارت بخوانند. در اطراف اين صفه بزرگ طاق نماهايي از سنگ مرمر ساخته شودكه فقط براي استراحت و نشستن مفيد باشد ولي جاي خوابيدن يا سكونت نباشد. ابدا طلا و نقره هم در آنها بكار نرود. مَلِك، اين نقشه را ظاهرا ميپذيرد.
پس از رفتن، عبدالعزيز دستور ميدهد تا متن آنچه بر آن توافق شده است روي كاغذي مارك ديوان جلاله نوشته و ثبت شود و براي آيت الله فصولي ارسال شود.
در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجري قمري پس از اشغال مكه، وهابيان به سركردگي عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال نموده، مأمورين عثماني را بيرون كردند و به تخريب قبور ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر ابراهيم فرزند پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس – عليه السلام – و قبر عبدالله پدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق – عليه السلام – و بسياري قبور ديگرپرداختند. ضريح فولادي ائمه بقيع را كه در اصفهان ساخته شده بود و روي قبور حضرات معصومين امام مجتبي، امام سجاد، امام باقر و امام صادق – عليهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده، بردند.
عبدالعزيز سعودي (پادشاه عربستان) از اين حركت استقبال كرده و سعي كرد با استقبال از آنان نشان دهد كه مشكلي با ساير مسلمانان ندارد و چنين نيست كه آنان را كافر بشمارد. به هر روي اين عالم ديني، در بحبوحه ماجراي منازعه وهابيان با مسلمانان به همراه شمار زيادي ايراني راهي حج ميشود.
پس از فراغت از حج، عبدالعزيز نماينده خود را براي عرض تبريك و تقاضاي بازديد معظم له فرستاد و ساعتي را براي ملاقات وعده دادند. در آن ملاقات آيت الله فصولي حائري خطاب به عبدالعزيز گفتند: آيا تمام اصلاحاتي كه منظور داشتيد تمام شد، فقط خراب كردن قبور ائمه بقيع مانده بود؟
گفتني است كه اين ملاقات و در واقع اين سفر حج يكسال بعد از ماجراي خراب كردن قبور بقيع بوده كه هنوز آثارقبور باقي بود و اگر آن سال مبادرت به ترميم نميشد امروز هيچ اثري از محل قبور باقي نبود. عبدالعزيز در پاسخ گفت: راست ميگويي، ولي اينكار را من نكردم. اين عمل به تحريك سفير ايران (كه مسلمان نبوده و يكي از مسالك فاسد را داشته) انجام شد (اشاره او به پدر هويدا يعني ميرزاحبيب الله پسر آقا رضا قناد شيرازي بهايي بود كه آن زمان در جده مقيم بود و سرپرستي حجاج را داشت). آيت الله فصولي ضمن تأكيد بر اين كه اين شخص دشمن مذهب شما و ما است از او ميخواهد تا به اين امر رسيدگي كند. مَلِك قبول كرده و وعده ميدهد كه صورتِ قبور را تجديد كند. و چنين كرد، چنان كه تا حال باقي است.
در اين وقت شيخ عبدالرحيم فصولي پيشنهاد كرد كه مَلِك دو صُفّه مسدّس از سنگ مرمر بسازد. يكي بالاتر باشد كه صورت قبور روي آن باشد. يكي پايينتر كه مردم بايستند و زيارت بخوانند. در اطراف اين صفه بزرگ طاق نماهايي از سنگ مرمر ساخته شودكه فقط براي استراحت و نشستن مفيد باشد ولي جاي خوابيدن يا سكونت نباشد. ابدا طلا و نقره هم در آنها بكار نرود. مَلِك، اين نقشه را ظاهرا ميپذيرد.
پس از رفتن، عبدالعزيز دستور ميدهد تا متن آنچه بر آن توافق شده است روي كاغذي مارك ديوان جلاله نوشته و ثبت شود و براي آيت الله فصولي ارسال شود.
در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجري قمري پس از اشغال مكه، وهابيان به سركردگي عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال نموده، مأمورين عثماني را بيرون كردند و به تخريب قبور ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر ابراهيم فرزند پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس – عليه السلام – و قبر عبدالله پدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق – عليه السلام – و بسياري قبور ديگرپرداختند. ضريح فولادي ائمه بقيع را كه در اصفهان ساخته شده بود و روي قبور حضرات معصومين امام مجتبي، امام سجاد، امام باقر و امام صادق – عليهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده، بردند.