شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۸۴۰۶
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
سرلشگر جعفری نوشته است: درباره انتشار کتاب هنوز تردید دارم. چون نمی‌دانم ‌این هزینه برای نسل امروز فایده‌ای دارد یا نه. بی‌تردید ثبت خاطرات شهدا، که چراغ هدایت جامعه انقلابی ما بوده و هستند، ارزش فراوانی دارد. اما شهدا کجا و ما کجا.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ سردار سرلشگر محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ابتدای کتاب «کالک‌های خاکی» مقدمه‌ای کوتاه نوشته و در این یادداشت به ماجرای تشکیل «دفتر سیاسی» سپاه به منظور ثبت خاطرات فرماندهان دفاع مقدس اشاره کرده است. سردار جعفری ضمن تأکید بر لزوم ثبت خاطرات شفاهی و تجربیات باارزش دفاع مقدس از تلاش نویسندگانی که در چند ساله اخیر بر این امر تمرکز بیشتری پیدا کرده‌اند، تقدیر کرده و در نوشته خود به ماجرای اصرارهای گل‌علی بابایی و حسین بهزاد از نویسندگان فعال ادبیات دفاع مقدس برای به تقریر درآوردن خاطرات خود اشاره می‌کند.

کتاب «کالک‌های خاکی» حاصل تنها 10 جلسه گفتگوی این نویسندگان با سرلشگر جعفری است. این کتاب که در بیست‌وششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران منتشر شده است تا کنون جزو یکی از پرفروش‌ترین‌های این دوره نمایشگاه و انتشارات سوره مهر محسوب می‌شود.

سردار جعفری در بخش دیگری از یادداشت خود در تاریخ 17 شهریور 1391 و در حال بازخوانی آخرین نگارش آن نوشته است: "البته، درباره انتشار کتاب هنوز تردید دارم. چون نمی‌دانم ‌این هزینه برای نسل امروز فایده‌ای دارد یا نه. بی‌تردید ثبت خاطرات شهدا، که چراغ هدایت جامعة انقلابی ما بوده و هستند، ارزش فراوانی دارد؛ اما شهدا کجا و ما کجا! آن‌ها کنار پیامبران و صدیقان و صالحان، که خدا نعمت‌هایش را برای آن‌ها به حدّ کمال رسانده، قرار گرفته‌اند. چنانچه امثال ما ‌از هدایت‌یافتگان الهی باشیم، شاید اجازة هم‌نشینی و رفاقت با آن‌ها را به ما بدهند. «و لنهدینهم صراطاً مستقیماً. و من یُطِعِ الله و الرسول فاولئک مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللهُ علیهم مِن النبیینَ و الصّدیقین و الشهداء و الصّالحین و حَسُنَ اولئک رفیقا.»"

متن یادداشت سردار جعفری به شرح زیر است:

نظر فرماندهان درباره ثبت خاطرات دوران دفاع مقدس متفاوت بود. برخی، از جمله شهید باقری عزیز، به‌شدت طرفدار ثبت وقایع و نوشتن خاطرات خود بودند و دیگران را هم به این کار توصیه می‌کردند. اهمیت این اقدام به حدّی رسید که در سپاه پاسداران سازمانی برای این امر به وجود آمد، به نام «دفتر سیاسی». نیروهای این دفتر از سال دوم جنگ در کنار فرماندهان قرار گرفتند و کلیه اقدامات و تصمیم‌گیری‌ها و وقایع دوران جنگ را ثبت و ضبط کردند.

امروز مرکز اسناد دفاع مقدس سپاه ذخیره باارزشی از وقایع آن دوران است و کتاب‌های مختلفی، با بهره‌گیری از اسناد این مرکز، نوشته شده ‌که در جای خود بسیار باارزش است و حوادث دوران جنگ هشت ساله را در تاریخ ماندگار می‌سازد.

تاریخ شفاهی روایت دیگری است از خاطرات و تجربیات باارزش دوران دفاع مقدس که نویسندگان هنرمند و متعهد انقلاب آن را به رشتة تحریر درمی‌آورند و تا کنون کتاب‌های بسیاری با این روش به بازار فرهنگ اسلامی ایران عرضه شده است.

 برادران، گل‌علی بابایی و حسین بهزاد، که از رزمندگان دوران دفاع مقدس‌اند، با دِینی که در قبال خون شهدا احساس می‌کنند، تا کنون کتاب‌های مختلفی از تاریخ شفاهی جنگ به نام‌های «هم‌پای صاعقه»، «ضربت متقابل»، «مهتاب خیّن»، و ... را به رشتة تحریر درآورده‌اند که بیشتر این آثار را مقام معظم رهبری تأیید و این عزیزان را تشویق کرده‌اند.

در اواسط سال 1389، این دو برادر عاشق و متعهد به خون شهیدان، به سراغ این حقیر آمدند و ثبت خاطرات دوران دفاع مقدس را پیشنهاد کردند. از آنجا که من هم جزء افرادی بودم که در دوران جنگ برای ثبت خاطرات و وقایعی که با آن درگیر بودم وقت کافی اختصاص نمی‌دادم، بر خود لازم دانستم برای جبران قصور خود از پیشنهاد این دو برادر هم‌رزمم استقبال کنم. به این ترتیب در حدود 10 جلسه دو سه ساعته خاطرات خود را از کودکی و نوجوانی تا دوران دفاع مقدس برای آن‌ها بیان کردم. می‌دانم که این دو برادر برای تدوین و به رشتة تحریر درآوردنِ ده‌ها نوار کاست چه سختی‌هایی را متحمل شده‌اند تا آن را در قالب کتاب حاضر با عنوان زیبایی که برای آن انتخاب کردند منتشر نمایند.

تنها سختی‌ای که من متحمل شدم فشار آوردن به ذهن خود برای یادآوری و بیان خاطرات 25 سال اول زندگی بود که مدت زیادی، بین 30 تا 50 سال، از آن‌ می‌گذشت. برای آنکه مطالب کاملاً واقعی و بر اساس آنچه اتفاق افتاده بود باشد، بارها نوشته‌های برادران بهزاد و بابایی را مرور کردم و مواردی را که مطمئن نبودم با واقعیت تطبیق دارد حذف یا اصلاح کردم. امروز، که 17 شهریور سال 1391 و مصادف با سالگرد جمعه سیاه سال 1357 در میدان شهریور تهران است، برای آخرین بار مطالب را مرور و اصلاح کردم.

البته، درباره انتشار کتاب هنوز تردید دارم. چون نمی‌دانم ‌این هزینه برای نسل امروز فایده‌ای دارد یا نه. بی‌تردید ثبت خاطرات شهدا، که چراغ هدایت جامعه انقلابی ما بوده و هستند، ارزش فراوانی دارد؛ اما شهدا کجا و ما کجا! آن‌ها کنار پیامبران و صدیقان و صالحان، که خدا نعمت‌هایش را برای آن‌ها به حدّ کمال رسانده، قرار گرفته‌اند. چنانچه امثال ما ‌از هدایت‌یافتگان الهی باشیم، شاید اجازة هم‌نشینی و رفاقت با آن‌ها را به ما بدهند. «و لنهدینهم صراطاً مستقیماً. و من یُطِعِ الله و الرسول فاولئک مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللهُ علیهم مِن النبیینَ و الصّدیقین و الشهداء و الصّالحین و حَسُنَ اولئک رفیقا.»

از همه کسانی که وقت باارزش خود را برای مطالعه این کتاب صرف می‌کنند، برای اختصاص دادن چند فصل اول کتاب به دوران کودکی و نوجوانی خود پوزش می‌طلبم. زیرا ارزش مطالب آن با خاطرات و حوادث دوران جنگ قابل مقایسه نیست. هرچند شاید برای نسل جوان امروز ما آموزنده باشد که بدانند تقدیر و هدایت و رشد معنوی انسان‌ها فقط به دست خدای قادر متعال است و می‌شود در یک زندگی ساده و معمولی رشد کرد و با لطف و عنایت الهی به فضای معنوی رسید و هدایت یافت؛ در صورتی که شیر پاکِ مادر و لقمة ‌حلال پدر خمیرمایه وجودمان باشد و دعای خیر آن‌ها بدرقه راهمان. البته تا خودمان خالصانه از خدا نخواهیم که دستمان را بگیرد و در این راه تلاش و مجاهدت نکنیم و همسری خودساخته و فداکار هم‌سنگرمان نباشد، این اتفاقات خجسته روی نمی‌دهد.

امید آنکه خدای متعال عاقبتمان را ختم به خیر گرداند و بهره عمر بی‌حاصلمان را شهادت در راهش قرار دهد. یا لااقل افتخار هم‌نشینی و رفاقت با شهدا را در آخرت نصیبمان گرداند. ان‌شاءالله.
والسلام
محمدعلی (عزیز) جعفری
17 شهریور 1391 ـ تهران

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار