شهدای ایران shohadayeiran.com

30 سال گذشت
شاید پایتخت نشینان تاکنون نام یک روستا را نشنیده باشند. روستایی غربی از توابع کرمانشاه که همه مردمش جانباز شیمیایی هستند اما هیچ پرونده ای در بنیاد شهید ندارند.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ هشت سال دفاع مقدس نقطه عطفی در تاریخ استان کرمانشاه است، تاریخی که در آن دلیر مردان و زنان این استان جانانه پای ذره ذره خاک مقدس کشورشان ایستادند و شهادت پدران، مادران، همسران و فرزندان خود را به نظاره نشستند اما اندکی شک بر دل خود راه ندادند و بر راهشان در دفاع از کیان اسلامی ثابت قدم ماندند و از نخستین گلوله جنگ تا آخرین آن را با پوست، گوشت و خون خود حس کردند و چه خوش فرمودند رهبر معظم انقلاب که "کرمانشاه سینه ستبر ایران زمین است”.

روستایی شیمیایی در انتظار بنیاد شهید+عکس

هر چند زوایای پنهان جنگ در کرمانشاه همچنان ناگفته باقی است، اما در هشت سال دفاع مقدس بمباران شیمیایی زرده، دیره، نودشه و بیمارستان سومار غصه فاجعه باری را برای مردم این سرزمین رغم زده که همچنان و پس از گذشت 26 سال از جنگ عواقبش پیدا است و مردمانش از خس خس سینه، دردهای آبله و سوزش پوست و تولد فرزندانی با مشکلات جسمی رنج می‌برند و دریغ از تلاشی برای شناساندن این دلیر مردمان به دیگر مردم سرزمینمان ایران.


روستای شیمیایی های گمنام

در فاصله 10 کیلومتری شهرستان سرپل‌ذهاب در غرب استان کرمانشاه، جاده‌ای فرعی در سمت راست به طول هشت کیلومتر وجود دارد که به منطقه خوش آب و هوای ریجاب ختم می‌شود.

ریجاب، مرکز دهستانی به همین نام است که مجموعه روستاهایی در فاصله چند کیلومتر در شهرستان دالاهو را در بر می‌گیرد. این منطقه در میان کوه‌های نزدیک به دالاهو محصور و در زیر درختان انبوه بلوط، انجیر، گردو و انگور پنهان شده است.

روستای زرده معروف به دهکده شیمیایی‌ها در منتهای منطقه ریجاب و در دامنه ارتفاعات دالاهو قرار دارد و مردم این روستا و چند روستای اطراف براساس برخی روایات تاریخی برای حفظ آئین زرتشتی از اورامان به این شبه پناهگاه‌های کوه دالاهو کوچ کرده اند.

روستایی شیمیایی در انتظار بنیاد شهید+عکس

روزی که زرده شیمیایی شد

در صبحگاه جمعه 31 تیرماه 1367 در  آخرین روزهای جنگ هنگامی که قرار بود ایران آخرین حلقه آتش بس خود با رژیم مزدور بعثی را تکمیل کند، در حالی که مردم روستای زرده در امامزاده روستا و برای خاکسپاری یکی از اهالی گرد هم آمده بودند به ناگاه سه تا پنج فروند جنگنده عراقی در آسمان زرده حاضر شدند. هر چند صدای حضور جنگنده‌ها در آسمان روستا چنان چیز غریبی نبود و مردم آنجا هشت سال مانوس با صدای هواپیماهای جنگی بودند، اما این هواپیماها 4 بمب 250 کیلویی را بر روی مردم فرو ریختند.

برای مردم بسیار عجیب بود که چرا بمب‌ها منفجر نمی‌شوند، اما به ناگاه رنگین کمانی از دود همه جا را فرا گرفت، یک بمب به نزدیک امامزاده داوود(ع) اصابت کرده بود و چند بمب دیگر به اطراف روستا.

بوی عجیبی شبیه سیر در آسمان زرده پیچید، اول پرندگان از درخت‌ها افتادند و بعد آدم‌ها یکی یکی نقش بر زمین شدند. یکی از بین جمعیت فریاد می‌زند که شیمیایی است خود را به آب بزنید غافل آنکه چشمه غسلان که منبع تامین آب آشامیدنی و همچنین آب کشاورزی و باغداری مردم بوده نیز دچار آلودگی شده است. عده‌ای که درون آب پریدند و از آب نهر خوردند لحظه‌ای بعد از شدت سوزش و درد ریه به حالت خفگی افتادند و در کنار چشمه به شهادت رسیدند و 275 نفر در امامزاده جان باختند و چند صد نفر نیز جانباز شدند.

در 31 تیر 1367 اهالی روستای سرمیل کرندغرب و  روستایی در بین دو شهر سرپل‌ذهاب و گیلان‌غرب، نیز هدف بمباران شیمیایی دیگری توسط ارتش عراق قرار می‌گیرند و تنها در روستای "نسار دیره” بیش از 600 روستایی و از جمله زنان و کودکان دچار آسیب‌ها و بیماری دائمی در اثر مواجهه با گاز خردل می‌شوند.

حادثه روستای زرده همزمان می‌شود با عملیات مرصاد که امکان انتقال بسیاری از مجروحان به بیمارستان وجود نداشت و تعدادی نیز که خود خودرو دارند، بستگانشان را به بیمارستان اسلام‌آباد غرب و کرمانشاه انتقال می‌دهند. به دلیل حمله منافقان دو روز اجساد در کنار چشمه و در امامزاده بر روی زمین می‌ماند تا اینکه قائله منافقین در مرصاد به پایان می‌رسد و مراسم خاکسپاری پیکر شهدای بی‌جان روستای زرده انجام می‌شود.

روستایی شیمیایی در انتظار بنیاد شهید+عکس

حلبچه را همه می‌شناسند، اما زرده را نه!

روستای شیمیایی زرده در یک روز سیاه یکباره بیش از 30درصد از ساکنان خود را  از دست می‌دهد و  بقیه نیز به آثار شیمیایی از جمله انواع سرطان‌های مری، ریه، معده، خون و پوست و نیز نابینایی دچار می‌شوند.

 در میان آمار شهدای روز اول بمباران روستای زرده پنج کودک زیر 10 سال و 14 جوان زیر 30 سال به شهادت رسیده‌اند و امروز نیز پس از گذشت 26 سال از آن هیروشیمای کوچک مادری باید بجز درد ناشی از شیمیایی شدن خویش، درد مشکل جسمی فرزندش را نیز تحمل کند و چه حیف است که داستان حلبچه را همه می‌دانند اما داستان روستای زرده را اندک کسانی به یاد دارند.

مردم مظلومی که رنگ مسئولین را ندیدند

هیچ‌کس نمی‌داند که آسیب‌های زیست محیطی آن بمباران چقدر است یا عواقب آن برای آیندگان چیست، هرچه باشد این نخستین جنگی بود که در آن از گازهای عصبی استفاده شد اما سوزش و تاول همچنان پوست لطیف نازنین انسان‌های زرده را می‌آزارد و علاوه بر آن هزینه‌های مادی گزاف درمان بیماری‌هایی که به تبع آثار شیمیایی شدن، هنوز بر عهده خانواده‌های مظلوم زرده باقی مانده است و نیز بر محنت آنان افزوده است. مادری که درد خس‌خس سینه‌اش را فراموش کرده و به درد فرزندش فکر می‌کند و پدری که آرزو دارد یکبار فرزندش را با چشمی که از دست داده است ببیند، نشان از مظلومیت در بین مردمان زرده، هیروشیمای کوچک کرمانشاه دارد.

زرده اوج مظلومیت جانبازان شیمایی است اما مهمترین نهادی که برای ایشان تشکیل شده است هیچ شعبه ای در زرده ندارد و این مردم روستایی خس خس سینه هایشان را تا ابد نگه می دارند و حتی نمی دانند که دولت مسئول تامین هزینههای درمانشان است.
تاکنون جز مسئولین استانی هیچ مقامی پایش را در لابلای کوه ها و روستای کوچک زرده نگذاشته است تا مرهمی باشد بر درد های این جانبازان شیمایی.

کوتاهی بنیاد شهید در قبال مردم زرده گناهی نابخشودنی است که فراموش نخواهد شد.

انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
امیر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۱
0
0
با سلام کسی انتظار سرکشی ندارد حق این مردم را مانند جاهای دیگر بدهند درصد شیمیایی چرا به مردم اسیب دیده در این حادثه نمی دهند یک روز از مردم زرده بیماری فیبروز ریوی می خواهند یک روز دیگر برونشولیت وروز دیگر برونشیت ریوی تا درصد بدهند کمیسیون تعیین درصد بنیادشهید خائن به مردم زرد است فقط این علاج این مردم فقط مرگ در سکوت است
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار