تمهیدات چندلایه وزارت علوم برای حذف کامل دانشجویان بورسیه از دانشگاهها، بسیار پیچیده و بعضا شگفت آور است. لایههای مختلف این نقشه سیاه سیاسی به قدری دقیق طراحی شده که با اجرای آن، هیچ یک از دانشجویان بورسیه، امکان ورود به دانشگاهها به عنوان اعضای هیئت علمی را نخواهند داشت.
به گزارش شهدای ایران به نقل از کیهان،از سوی دیگر این «دروغ بزرگ» با آتشبار سنگین رسانهای ۱۵ ماهه اخیر، ظاهراً توجیه هم یافته است و کار برای عاملان فتنه، بسیار راحتتر شده است. این برنامه به صورت مختصر در فازها و لایههای زیر قابل بررسی است.
لایه اول: دانشجویان بدون حکم و جایابی
دانشجویان بورسیه مشمول این لایه، ماهها است که درگیر جایابی و اخذ اعلام نیاز از یک دانشگاه هستند. اما با توجه به عهد نانوشته وزارت علوم با دانشگاهها و حجم تبلیغات سو بر ضد دانشجویان بورسیه در این مدت، این دانشجویان نتوانستند از هیچ دانشگاهی حتی در دورترین نقاط جایابی دریافت کنند. از سوی دیگر وزارت علوم، علیرغم تعهدات دوجانبه با این دانشجویان، به این بهانه، حقوق و مقرری این دانشجویان را پرداخت نمیکند و این دانشجویان بدون هیچ منبع درآمدی باید به زندگی خود ادامه دهند! طبق تعهد ماخوذه وزارت علوم، اگر این دانشجویان در کنار تحصیل، دست به انجام کاری برای ارتزاق خود بزنند، با «لغو بورس» مواجه شده و باید غرامتهای چند ده میلیونی به وزارت علوم بپردازند. بنابراین با توجه به شرایط موجود، وزارت علوم طبق یک برنامهریزی حساب شده به تعهدات خود عمل نمیکند و در همان حال انتظار دارد که طرف مقابل به تمامی آنچه متعهد شده عمل کند و در صورت کوچکترین تخطی، بالاترین جریمه ممکن بر ضد دانشجو اعمال میشود!
لایه دوم: دانشجویان لغو بورس شده
سازمان امور دانشجویان وزارت علوم با مدیریت مجتبی صدیقی، فرماندهنده افشای اسامی بورسیهها در فیس بوک؛ دانشجویان بسیاری را با تمسک به یک سری اطلاعیههای خارج از قانون و آیین نامه، با مجازات لغو بورس و غرامت چند ده میلیونی مواجه کرده است. بسیاری از دانشجویانی که لغو بورس شدهاند، در زمره کسانی هستند که لایه اول را در دوران دولت قبل طی کرده و حکم بورس داشته اند.
ابطال حکم کارگزینی این افراد در حالی صورت میگیرد که تمام نهادهای نظارتی و قضایی در مقابل این قانونگریزی آشکار، سکوت پیشه کرده اند! گفتنی است براساس گزارش فارس، در بین دانشجویان لغو بورس شده، دانشجویانی با رزومههای علمی و پژوهشی چشمگیر وجود دارد که میتواند منشا خدمات بسیار به کشور و دانشگاه باشند.
لایه سوم: اعلام عدم نیاز دانشگاهها به دانشجویان
یکی از موانع بسیار بزرگی که سازمان امور دانشجویان با هماهنگی دانشگاهها بر سر راه دانش آموختگان بورسیه قرار داده است، بحث «عدم نیاز» است. به این ترتیب که وقتی سازمان امور دانشجویان با لایههای اول و دوم، قادر به حذف دانشجوی بورسیه نشدند و برخی از آنها به هر طریقی موفق شده مدرک خود را اخذ کنند، در این مرحله با مشکلات و موانع عجیبی روبرو میشوند! در این مرحله دانش آموخته بورسیه به دانشگاه مراجعه میکند و دانشگاه به راحتی در قبال نامه معرفی سازمان امور دانشجویان، به وی اعلام میکند که به تخصص و حضور او نیاز ندارد و به اصطلاح «اعلام عدم نیاز» میکند.
این در حالی اتفاق میافتد که همین دانشگاه چند ماه قبل به این دانشجوی بورسیه برای عضویت در هیئت علمی همین دانشگاه اعلام نیاز کرده بود!
بسیاری از دانش آموختگان مظلوم بورسیه در چندین ماه اخیر درگیر همین مسئله هستند و متاسفانه پس از طی لایههای اول و دوم در این لایه گرفتار شده و آینده مبهم و نامعلومی پیش روی آنها قرار گرفته است. مسئولین برخی از دانشگاهها نیز با توجه به حمایت سازمان امور دانشجویان و وزارت علوم از این اقدام عجیب، حجم بسیار زیادی از دانشجویان بورسیه را با اعلام «عدم نیاز» روبرو کردهاند. این اقدام، یک عمل کاملا سیاسی و غیرقابل توجیه است و قطعا در امتداد لایههای دوم و سوم برای ایجاد یک سیستم تار عنکبوتی برای نابودی روح، روان، زندگی و آینده دانشجویان بورسیه، طراحی شده است. هر دانشجوی بورسیهای که در این مرحله گرفتار شود، باید دوباره لایه اول و دوم را طی کند و بازی مجدداً، آغاز میشود!
لایه چهارم: ایجاد سرگردانی برای جایابی مجدد
در صورتی که دانشگاه به دانش آموخته بورسیه «اعلام عدم نیاز» کند این شخص به ناچار باید به دانشگاههای مختلف (گاها بیش از ۲۰ دانشگاه) در سراسر کشور معرفی شود و برای ادامه روند خود مجددا سرگردان و حیران راهی دانشگاههای مختلف شود.
لایه پنجم: هدر دادن وقت به امید خستگی و کلافگی
با توجه به روند کسالت آور و خستهکننده فرایندهای طراحی شده توسط فتنه گران بر ضد بورسیهها، این افراد میخواهند با طولانی کردن زمان بلاتکلیفی و سرگردانی دانش آموختگان بورسیه، آنها را از ادامه پیگیری چندین ساله خود منصرف کنند که البته در مواردی نیز موفق شدهاند. به نظر میرسد با طراحیهای پیچیده و عجیب فوق، تقریبا تمامی دانشجویان و دانش آموختگان بورسیه از عضویت در هیئت علمی دانشگاهها محروم خواهند شد. چه آن که طبق اطلاعیه وزارت علوم بیش از ۲ هزار نفر از دانشجویان بورسیه، تنها در لایه اول و دوم گرفتار شدهاند و با توجه به روند فعلی وزارت علوم، مشخص نیست تا چه زمانی آنها موفق به خروج از این لایهها و گرفتار شدن در لایه سوم و... میشوند. همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که رهبر معظم انقلاب اخیراً و به صراحت از سیاسیکاری وزارت علوم در قضیه بورسیهها شکایت کرده و دانشجویان بورسیه را «مظلوم» خطاب کردند که حقوقشان اجحاف شده است. معلوم نیست چرا با وجود تأکید رهبر انقلاب، دستگاههای قضایی و نظارتی هنوز به قضیه بورسیهها ورود نکردهاند و این دانشجویان کماکان در سرگردانی به سر میبرند؛ و یا این که وزیر علوم نیز هیچ اقدامی برای رهایی این عده از حیرانی و رسیدن به حقشان نمیکند و چند نفر خاص که در وزارتخانه متبوعش سردمدار این ظلم ساختاری هستند را توبیخ و اخراج نکرده و...؟ گفتنی است ظاهراً هنوز همین چند نفر خاص مانع پیشبرد امور قانونی بورسیهها شده و به جامعه 3 هزار نفری فرهیخته، ظلم روا میدارند. آیا وزیر علوم، وزیر این وزارتخانه نیست؟ آیا این عده تأکید رهبر انقلاب را نشنیدهاند؟ یا شنیدهاند و باز هم از روی اغراض سیاسی و به عمد به اقدامات قبلی خود ادامه میدهند؟ بعید است کسی تأکید رهبر انقلاب را در یک سخنرانی عمومی نشنیده باشد، آن هم مسئولان ذیربط که مخاطب اولی صحبتهای رهبری بودهاند...
لایه اول: دانشجویان بدون حکم و جایابی
دانشجویان بورسیه مشمول این لایه، ماهها است که درگیر جایابی و اخذ اعلام نیاز از یک دانشگاه هستند. اما با توجه به عهد نانوشته وزارت علوم با دانشگاهها و حجم تبلیغات سو بر ضد دانشجویان بورسیه در این مدت، این دانشجویان نتوانستند از هیچ دانشگاهی حتی در دورترین نقاط جایابی دریافت کنند. از سوی دیگر وزارت علوم، علیرغم تعهدات دوجانبه با این دانشجویان، به این بهانه، حقوق و مقرری این دانشجویان را پرداخت نمیکند و این دانشجویان بدون هیچ منبع درآمدی باید به زندگی خود ادامه دهند! طبق تعهد ماخوذه وزارت علوم، اگر این دانشجویان در کنار تحصیل، دست به انجام کاری برای ارتزاق خود بزنند، با «لغو بورس» مواجه شده و باید غرامتهای چند ده میلیونی به وزارت علوم بپردازند. بنابراین با توجه به شرایط موجود، وزارت علوم طبق یک برنامهریزی حساب شده به تعهدات خود عمل نمیکند و در همان حال انتظار دارد که طرف مقابل به تمامی آنچه متعهد شده عمل کند و در صورت کوچکترین تخطی، بالاترین جریمه ممکن بر ضد دانشجو اعمال میشود!
لایه دوم: دانشجویان لغو بورس شده
سازمان امور دانشجویان وزارت علوم با مدیریت مجتبی صدیقی، فرماندهنده افشای اسامی بورسیهها در فیس بوک؛ دانشجویان بسیاری را با تمسک به یک سری اطلاعیههای خارج از قانون و آیین نامه، با مجازات لغو بورس و غرامت چند ده میلیونی مواجه کرده است. بسیاری از دانشجویانی که لغو بورس شدهاند، در زمره کسانی هستند که لایه اول را در دوران دولت قبل طی کرده و حکم بورس داشته اند.
ابطال حکم کارگزینی این افراد در حالی صورت میگیرد که تمام نهادهای نظارتی و قضایی در مقابل این قانونگریزی آشکار، سکوت پیشه کرده اند! گفتنی است براساس گزارش فارس، در بین دانشجویان لغو بورس شده، دانشجویانی با رزومههای علمی و پژوهشی چشمگیر وجود دارد که میتواند منشا خدمات بسیار به کشور و دانشگاه باشند.
لایه سوم: اعلام عدم نیاز دانشگاهها به دانشجویان
یکی از موانع بسیار بزرگی که سازمان امور دانشجویان با هماهنگی دانشگاهها بر سر راه دانش آموختگان بورسیه قرار داده است، بحث «عدم نیاز» است. به این ترتیب که وقتی سازمان امور دانشجویان با لایههای اول و دوم، قادر به حذف دانشجوی بورسیه نشدند و برخی از آنها به هر طریقی موفق شده مدرک خود را اخذ کنند، در این مرحله با مشکلات و موانع عجیبی روبرو میشوند! در این مرحله دانش آموخته بورسیه به دانشگاه مراجعه میکند و دانشگاه به راحتی در قبال نامه معرفی سازمان امور دانشجویان، به وی اعلام میکند که به تخصص و حضور او نیاز ندارد و به اصطلاح «اعلام عدم نیاز» میکند.
این در حالی اتفاق میافتد که همین دانشگاه چند ماه قبل به این دانشجوی بورسیه برای عضویت در هیئت علمی همین دانشگاه اعلام نیاز کرده بود!
بسیاری از دانش آموختگان مظلوم بورسیه در چندین ماه اخیر درگیر همین مسئله هستند و متاسفانه پس از طی لایههای اول و دوم در این لایه گرفتار شده و آینده مبهم و نامعلومی پیش روی آنها قرار گرفته است. مسئولین برخی از دانشگاهها نیز با توجه به حمایت سازمان امور دانشجویان و وزارت علوم از این اقدام عجیب، حجم بسیار زیادی از دانشجویان بورسیه را با اعلام «عدم نیاز» روبرو کردهاند. این اقدام، یک عمل کاملا سیاسی و غیرقابل توجیه است و قطعا در امتداد لایههای دوم و سوم برای ایجاد یک سیستم تار عنکبوتی برای نابودی روح، روان، زندگی و آینده دانشجویان بورسیه، طراحی شده است. هر دانشجوی بورسیهای که در این مرحله گرفتار شود، باید دوباره لایه اول و دوم را طی کند و بازی مجدداً، آغاز میشود!
لایه چهارم: ایجاد سرگردانی برای جایابی مجدد
در صورتی که دانشگاه به دانش آموخته بورسیه «اعلام عدم نیاز» کند این شخص به ناچار باید به دانشگاههای مختلف (گاها بیش از ۲۰ دانشگاه) در سراسر کشور معرفی شود و برای ادامه روند خود مجددا سرگردان و حیران راهی دانشگاههای مختلف شود.
لایه پنجم: هدر دادن وقت به امید خستگی و کلافگی
با توجه به روند کسالت آور و خستهکننده فرایندهای طراحی شده توسط فتنه گران بر ضد بورسیهها، این افراد میخواهند با طولانی کردن زمان بلاتکلیفی و سرگردانی دانش آموختگان بورسیه، آنها را از ادامه پیگیری چندین ساله خود منصرف کنند که البته در مواردی نیز موفق شدهاند. به نظر میرسد با طراحیهای پیچیده و عجیب فوق، تقریبا تمامی دانشجویان و دانش آموختگان بورسیه از عضویت در هیئت علمی دانشگاهها محروم خواهند شد. چه آن که طبق اطلاعیه وزارت علوم بیش از ۲ هزار نفر از دانشجویان بورسیه، تنها در لایه اول و دوم گرفتار شدهاند و با توجه به روند فعلی وزارت علوم، مشخص نیست تا چه زمانی آنها موفق به خروج از این لایهها و گرفتار شدن در لایه سوم و... میشوند. همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که رهبر معظم انقلاب اخیراً و به صراحت از سیاسیکاری وزارت علوم در قضیه بورسیهها شکایت کرده و دانشجویان بورسیه را «مظلوم» خطاب کردند که حقوقشان اجحاف شده است. معلوم نیست چرا با وجود تأکید رهبر انقلاب، دستگاههای قضایی و نظارتی هنوز به قضیه بورسیهها ورود نکردهاند و این دانشجویان کماکان در سرگردانی به سر میبرند؛ و یا این که وزیر علوم نیز هیچ اقدامی برای رهایی این عده از حیرانی و رسیدن به حقشان نمیکند و چند نفر خاص که در وزارتخانه متبوعش سردمدار این ظلم ساختاری هستند را توبیخ و اخراج نکرده و...؟ گفتنی است ظاهراً هنوز همین چند نفر خاص مانع پیشبرد امور قانونی بورسیهها شده و به جامعه 3 هزار نفری فرهیخته، ظلم روا میدارند. آیا وزیر علوم، وزیر این وزارتخانه نیست؟ آیا این عده تأکید رهبر انقلاب را نشنیدهاند؟ یا شنیدهاند و باز هم از روی اغراض سیاسی و به عمد به اقدامات قبلی خود ادامه میدهند؟ بعید است کسی تأکید رهبر انقلاب را در یک سخنرانی عمومی نشنیده باشد، آن هم مسئولان ذیربط که مخاطب اولی صحبتهای رهبری بودهاند...