در مقدمه این کتاب آمده «انتشـار خبر تفحص 270شـهید از جمله 175 شـهید غواص، آغاز سال 94 را با حماسه و شوری عاشورایی پیوند زد تا بار دیگر پرچم مظلومیت و غیرت مردان این سرزمین در جهان برافراشته شود و عط ری از یوسفهای خمینی به مادران و پدران چشم انتظار برسد.
از ابتدای انتشار این خبر خوش تا تشییع تاریخی این شهدا و پس از آن در کنار فعالیتهای سایر هنرمندان موج گستردهای از شاعران به سرودن درباره این شهدا به خصوص 175 شهید غواص که در عملیات کربلای 4 اسیر و با دست بسته «زنده به نور» شده بودند، پرداختند. صدها شـعر در این جریان سـروده شـد کـه از میان آن ها تعـدادی که از لحاظ کیفی بهتر به نظر آمدند را جمع آوری کردیم تا این پویش مقدس شعری، به عنوان سـند وفاداری شـاعران به شهیدان اسـلام و راه ناتمام آنان به ثبت برسد.»
در این مجموعه 102 قطعه شعر از علیرضا قزوه، عبدالجبار کاکایی، سعید بیابانکی، عباسعلی سپاهی یونسی، علی محمد مودب، سعید حدادیان، مصطفی محدثی خراسانی، نغمه مستشار نظامی، عبدالرحیم سعیدیراد ، منیژه درتومیان، محمدرضا طهماسبی، حامد عسگری، محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور، محمدحسین انصارینژاد، علیرضا رجبعلیزاده، محمد حسین حسینی، بشری صاحبی، نفیسه سادات موسوی ایرانی، امیرعلی سلیمانی، علی شکاری، مجتبی قاضی جبردهی، محسن کاویانی، ساجده جبارپور، سیده نرگس میرفضی، محمد حسینزاده بازرگانی، فرهاد گلستانه، سید حسن رستگار، وحیده افضلی، سید حبیب حبیبپور، علیرضا خسروی، منصوره اسحاقزاده، سمانه احمدیان، وحید یامینپور، حمیدرضا فاضلی، مرضیه فرمانی، رضا هوشمند،مرضیه شهیدی، محمد سجاد عادلی، عارفه دهقانی، محمدعلی رضایی، زهرا نعمتی، محمد شکریفرد، فاطمه نانیزاد، محمدرضا شرفی خبوشان، حسین صیامی، مهدی چناری، آرش برابری، زهرا شرفی، خلیل روبینا، محمدعلی بیابانی، محمد رسولی، سیدابراهیم حسینی، حامد صافی، علیرضا حکمتی، مظاهر کثیرینژاد، سید محمد صادق آتشی ساجده کردونی، سیده سارا شفیعی، محمدتقی عزیزیان، و مرضیه عاطفی منتشر شده است.
برخی از اشعار منتشر شده در این کتاب به شرح ذیل است:
کجاست مرد دلیری که نیل بشکافد
حجاب توطئه را با دلیل بشکافد
همان که فاتح نیل و نهنگ اروندست
همان که بر سر پیمان عشق پابند است
خوش آمدید که در شهر ما هوا پس بود
که در نبود شما آشیان کرکس بود
به انتظار تو از کربلای چار، دچار
به خاطرات تو یک عمر آزگار دچار
تن سلامت تو زیر خاک، یک راز است
و دست بسته ی تو مثل بال پرواز است
بیا و یک تنه تحریم عشق را بشکن
بیا و حلقه ی تنگ دمشق را بشکن
بیا و معنی دستان بسته افشا کن
بیا و غایلهای پرخروش برپا کن
وحید یامینپور
*****
دلبسته موجی و نگنجی در پوست
زیبایی روزگار تو سرّ مگوست
ماهی شدهای و دل به دریا زدهای
فارغ شدهای ز هر کسی غیر از دوست
تو جام بلا زدی و سرمست شدی
مست میِ دوست، کِی به دنبال سبوست؟!
هرگاه قلمرو ات پر از کوسه شود
غوّاص شدن به ورطه عشق نکوست
دست تو اگرچه بسته! امّا باز است …
صوت تو بلند از آن فروخفته گلوست
وحشیگری و جنایت و خونخواری …
از «کوسه» همان برون تراود که در اوست
سجاد شاکری
******
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دست بسته، شکسته، زنده به گور
زیر آوار غصهها مدفون
از نگاهی همیشه عاشق دور
بی تو سی سال خانه ساکت بود
بی تو سی سال، بی نفس بودم
مثل مرغی شکسته دل، تنها
همه عمر در قفس بودم
دست و بالت اگر چه باز نبود
دست و دلباز و مهربان بودی
خنده ات خانه را صفا میداد
در سفر هم به فکرمان بودی
تو نبودی که دخترت میرفت
بغض کرده به خانه بختش
آمدی، بغض کهنه اش ترکید
بار دیگر سیاه شد رختش
175مادر پیر
175چشم به راه
175 دل چون من
175 رخت سیاه
175 همسنگر
از دل خاک سر بر آوردند
یاد دریا دلان بی دل را
بار دیگر به کشور آوردند
نغمه مستشار نظامی