شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۸۳۴
تاریخ انتشار: ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۰۰:۰۰
خبرگزاری فارس: نمی دانم دیگر چه بنویسم، که قلم نمی تواند، بیان نمی تواند و مرا یارای آن نیست که از او بگویم. او پیشتاز حرکت های مذهبی در دوران خفقان بود. او هشدار دهنده بود . او نمی پذیرفت الا اسلام .
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش شهدای ایران  مرثیه ی شهید فریدون اویسی در رثای شهید حسن زارع پیشه ( ۴۹ روز پس از شهادت شهید زارع پیشه در عملیات والفجر هشت و ۹ ماه قبل از شهادت خودش در عملیات کربلای چهار )


 به نام خدا

به یاد شهیدان جاوید اسلام و به یاد “حسن”

 

آری … اینجا، درخشش خون شهید خورشید را …

برادر رهگذر که خواهی آمد، اکنون اینجا در پگاه صادق، نصرت خدا بر مجاهدان، در معراج عاشقان متجلی گشت! در “فاو” بنگر سیمای فرزانگان فردا را !

هرگاه از خرمشهر، آبادان، شلمچه، موسیان، هویزه و … گذر کردی، آهسته تر گام بردار، زیرا که به زیر قدم هایت، خون مقدس یاران خورشید کربلا، کسانی که قصد آزاد سازی انسان ” دربند ” را داشتند، فروریخته است .

ای فردا ! هرگاه از ” کارون ” بپرسی، به تو خواهد گفت که چرا تا ابد خواهد خروشید ؟ کارون ! چرا متلاطمی ؟ قدرت تو از چیست ؟ و … او آرام همراه با موجی کوتاه تا ساحل خوشبختی می خندد و شاید هم می گرید که ای نستوه ! خون قهرمانانی گمنام بر آب هایم ریخت که قصد ” آزاد سازیم ” را از ” سدّ ” و فروریختنم و پیوستنم را به ” دریا ” داشتند .

برادر ! ما درس داریم از دیروز، از یاسر، از کربلا و از عاشورا و از حسین و از خونین شهر .

برادر ! ما درس دادیم به امروز، اسلام ، آزادی، شرف به خفتگان، به مردگان متحرک و به نسل آینده.

برادر !… و هم اکنون منتظر…

برادر ! ای منتظر !

 

***

اکنون در ” فاو ” هستیم و ” حماسه ی فاو ” را با هم می سراییم

و” حماسه ی فاو ” را با هم می ستاییم.

ای حماسه سازان فاو و ای انصارالله… شما روح الله هستید !

ای عزیزانی که نقاب خون بر چهره کشیدید! ما سوگواریم، ما عزاداریم .

ای که به فرمان عزیز زهرایید! اکنون پس از حماسه کجایید؟ « هل جزاءُ الاحسانِ الا الاحسان »

 

برادر بیا تا با هم بگوییم ” آنان را ” ای پَستان ، ای خفاشان شب چهره، ای ملازمان تاریکی و ظلمت، ای که زنجیر و غُل بر پاهای خونین مستضعفین در می افکندید « نور خدا جلوه گر شده » طلایه داران آفتاب همراه ” او ” خواهند آمد، و این همان ” و نرید ” است، او خواهد آمد تا که ندا کند ” لا اله الا الله ” را و  فرو ریزد ” کرملین ” ها و ” سفید ” ها را ؛ فرو خواهد کشید ” من ” ها را از سریر قدرت و پرچم سبزی را به جای پرچم سرخ گنبد طلایی مرقد جدّش حسین ثارالله، به اهتزاز در خواهد آورد، و این ها را همه، ” غواصّان ” در فجر پیروزی، در جنگ با ” اروند دیوانه ” به دست آب ها سپردند تا همگان بدانند که ما ” دریا دلانیم ” .

جایشان خالی ! جایشان خالی !

گویی که ز صخره ها ندا می آید

آوای خوش خدا خدا می آید

ای منتظران خسته دل برخیزید

“مهدی” محمد از ” حرا ” می آید

 

و آیا پس از شهادت عاشقانِ رسیدن به لقای معشوق، می دانی رسالت چیست ؟

نمی دانم دیگر چه بنویسم، که قلم نمی تواند، بیان نمی تواند و مرا یارای آن نیست که از او بگویم .

او پیشتاز حرکت های مذهبی در دوران خفقان بود. او هشدار دهنده بود . او نمی پذیرفت الا اسلام .

او نمای کامل « من المؤمنین رجال … » ، « ان الله اشتری من المؤمنین … » ، « والله رئوف بالعباد » و … بود .

او یار امام بود. سرباز ” مهدی ” بود . شاگرد ” علی ” بود . قلبش قرآن تکوینی بود . ” حسن ” بود . او نیکو بود، نیکو بود . او ” شهید ” بود .

او …

چرا نتابد ؟ مگر خورشید جز تابیدن می شناسد ؟

چرا امید نبخشد؟ مگر سپیده جز امید بخشیدن می یارد ؟

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار