وقایع شب گذشته بار دیگر نشان داد که مشکل اصلی در ماجرای هسته ای، ارتباط چرخش سانتریفیوژ ها با چرخ زندگی مردم نبوده است، بلکه اگر امروز چرخ سانتریفیوژها دیگر نمی چرخد به خاطر نچرخیدن چرخ فرهنگ و تجربه درونی یک ملت بوده است. همان نقطه ضعفی که در همه این سالها به اشتباه از آن به عنوان مشکل صرفا «اقتصادی» نام برده شده و همه چیز به گردن «شکاف اقتصادی» انداخته شده اما حقیقت ماجرا این است که اصل مشکل یک شکاف عمیق فرهنگی- اجتماعی است.
شهدای ایران: شب گذشته دقیقا در همان ساعاتی که اکثر مردم کشور اطلاعی از جزییات توافق نهایی هسته ای نداشتند و در پس اظهارات متناقض اوباما و کری با روحانی و ظریف، با کنجکاوی مشغول رصد تلوزیون و دیگر منابع خبری بودند تا از سرنوشت نهایی توافق و آینده تحریم ها اطلاعات بیشتری کسب کنند، برخی خیابان های شمالی تهران و مناطق خاص در چند شهرستان حال و هوای دیگری داشت.
اما قابل پیش بینی بود که بازهم مردم مستضعف و محروم! ساکن میدان ونک، میدان کاج، پارک وی، قیطریه، پاسداران، نیاوران، میرداماد و تعدادی دیگر از مناطق شمالی و غربی تهران که در سالهای گذشته تحریم ها فشار زیادی به آنها وارد کرده بود! با پورشه، پرادو، بنز و سانتافه هایشان به خیابان بیایند تا برای محدود شدن توان استراتژیک کشور و همزمان باقی ماندن تحریم ها، جشن پیروزی برگزار کنند.
این موضوع در واقع در دل خود پیام آشکاری داشت و آن اینکه علیرغم همه شانتاژهای رسانه ای اصلاح طلبان و حامیان دولت و همچنین اظهار نظر برخی مقامات دولتی مبنی بر آمادگی برای برگزاری جشن هسته ای توسط «مردم»، در عمل چنین اتفاقی نیفتاد و در مقابل اقلیت مرفهی که یک روز به بهانه باخت تیم فوتبال از آرژانتین، روز دیگر به بهانه برد والیبال ایران از آمریکا و روز دیگر نیز برای از بین رفتن زیرساخت های هسته ای کشور به خیابان ها می آیند تا جشن بگیرند، دردشان معیشت و اقتصاد نیست، مشکل اصلی یک فاجعه عمیق فرهنگی- اجتماعی است که هر از چندگاهی خود را در رفتار بخشی از یک طبقه خاص جامعه نشان می دهد؛ همان طبقه ای که در اصل بزرگترین منفعت اقتصادی از تحریم ها را برده و در سالهای گذشته نیز بواسطه تکانه های ارزی و ریالی، سرمایه هایشان رقم های نجومی پیدا کرد، اما حالا مدعی هستند تحریم ها به آنها فشار آورده و از تعطیلی برنامه هسته ای کشور خوشحال هستند!
در هر صورت این مساله نشان می دهد اگر قرار بود به معنای واقعی کلمه مردم از توافق هسته ای جشنی بر پا کنند، شب گذشته نه فقط چند خیابان شمالی تهران بلکه تمام تهران از میدان شوش تا میدان خراسان، میدان شهدا، میدان بهارستان، میدان انقلاب و ... نیز باید شاهد حضور مردمی می بود که از این اتفاق خوشحال بودند اما کاملا برعکس، آنهایی که در همه این سالها بیشترین فشار اقتصادی ناشی از تحریم ها را تحمل کردند شب گذشته دلیل و حجتی برای خوشحالی نداشتند چون نه از رفع تحریم ها مطمئن بودند و هم آن قدر «فهم» و «شرافت» داشتند که بعد از محدود شدن توان هسته ای و استراتژیک کشور، با خوشحالی کف خیابان به دشمن آدرس غلط برای ادامه پیشروی را ندهند.
وقایع شب گذشته بار دیگر نشان داد که مشکل اصلی در ماجرای هسته ای، ارتباط چرخش سانتریفیوژ ها با چرخ زندگی مردم نبوده است، بلکه اگر امروز چرخ سانتریفیوژها دیگر نمی چرخد به خاطر نچرخیدن چرخ فرهنگ و تجربه درونی یک ملت بوده است. همان نقطه ضعفی که در همه این سالها به اشتباه از آن به عنوان مشکل صرفا «اقتصادی» نام برده شده و همه چیز به گردن «شکاف اقتصادی» انداخته شده اما حقیقت ماجرا این است که اصل مشکل یک شکاف عمیق فرهنگی- اجتماعی است چرا که اگر قرار بود کسی از توافق هسته ای خوشحال باشد، نه پورشه سواران و برج نشنیان بلکه همانهایی بودند که در تمام این سالها درد و رنج های اقتصادی- معیشتی تحریم ها را هم با جان و دل پذیرفتند اما ذره ای از دشمنی با آمریکا دست نکشیدند؛ همانهایی که خمینی کبیر در وصف شان گفت:
«و تتها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب ها هستند... آنها که تصور می کنند مبازره در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانه اند. و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند، آب در هاون می کوبند . بحث مبارزه و رفاه ، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند»
*رجانیوز
اما قابل پیش بینی بود که بازهم مردم مستضعف و محروم! ساکن میدان ونک، میدان کاج، پارک وی، قیطریه، پاسداران، نیاوران، میرداماد و تعدادی دیگر از مناطق شمالی و غربی تهران که در سالهای گذشته تحریم ها فشار زیادی به آنها وارد کرده بود! با پورشه، پرادو، بنز و سانتافه هایشان به خیابان بیایند تا برای محدود شدن توان استراتژیک کشور و همزمان باقی ماندن تحریم ها، جشن پیروزی برگزار کنند.
این موضوع در واقع در دل خود پیام آشکاری داشت و آن اینکه علیرغم همه شانتاژهای رسانه ای اصلاح طلبان و حامیان دولت و همچنین اظهار نظر برخی مقامات دولتی مبنی بر آمادگی برای برگزاری جشن هسته ای توسط «مردم»، در عمل چنین اتفاقی نیفتاد و در مقابل اقلیت مرفهی که یک روز به بهانه باخت تیم فوتبال از آرژانتین، روز دیگر به بهانه برد والیبال ایران از آمریکا و روز دیگر نیز برای از بین رفتن زیرساخت های هسته ای کشور به خیابان ها می آیند تا جشن بگیرند، دردشان معیشت و اقتصاد نیست، مشکل اصلی یک فاجعه عمیق فرهنگی- اجتماعی است که هر از چندگاهی خود را در رفتار بخشی از یک طبقه خاص جامعه نشان می دهد؛ همان طبقه ای که در اصل بزرگترین منفعت اقتصادی از تحریم ها را برده و در سالهای گذشته نیز بواسطه تکانه های ارزی و ریالی، سرمایه هایشان رقم های نجومی پیدا کرد، اما حالا مدعی هستند تحریم ها به آنها فشار آورده و از تعطیلی برنامه هسته ای کشور خوشحال هستند!
در هر صورت این مساله نشان می دهد اگر قرار بود به معنای واقعی کلمه مردم از توافق هسته ای جشنی بر پا کنند، شب گذشته نه فقط چند خیابان شمالی تهران بلکه تمام تهران از میدان شوش تا میدان خراسان، میدان شهدا، میدان بهارستان، میدان انقلاب و ... نیز باید شاهد حضور مردمی می بود که از این اتفاق خوشحال بودند اما کاملا برعکس، آنهایی که در همه این سالها بیشترین فشار اقتصادی ناشی از تحریم ها را تحمل کردند شب گذشته دلیل و حجتی برای خوشحالی نداشتند چون نه از رفع تحریم ها مطمئن بودند و هم آن قدر «فهم» و «شرافت» داشتند که بعد از محدود شدن توان هسته ای و استراتژیک کشور، با خوشحالی کف خیابان به دشمن آدرس غلط برای ادامه پیشروی را ندهند.
«و تتها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب ها هستند... آنها که تصور می کنند مبازره در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانه اند. و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند، آب در هاون می کوبند . بحث مبارزه و رفاه ، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند»
*رجانیوز
چقدر این جمله آشناست.
آقای حمید شاه وضع از این بدتر که نمیشه.اشالا که وضع زندگی همه خوب باشه و دیگر به تورم 45% که 2 سال پیش داشتیم برنگردیم
اصلا امکان نداره ارزون بشه
اگه ارزون بشه خیلی ها به خاک سیاه می شینند
اونهایی که به خاک سیاه میشینند مستضعفان هستند چون صاحبین ثروت که کارخانه دار و کارآفرین هستند مجبورند کسب و کار رو تعطیل و بسیاری کارگر رو اخراج کنند و باز هم ارزانی بلای جان مستضعفان هست
مطمن باشید چیزی ارزان نخواهد شد
بازار کساد می شود چون همه به امید ارزانی می نشینند و دست از کار می کشند
بازار یکسال حداقل راکت شد و کسب و کار خوابید