عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب طی مصاحبهای با بیان اینکه حل نشدن موضوع هستهای میتواند مسالهساز شود! اظهار کرده است: جریان رسانهای مخالف دولت در تلاش هستند تا انتظارات اجتماعی (پس از توافق یا اعلام جمعبندی هستهای) را بالا ببرند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، روزنامه اعتماد به نقل از ناصری افزوده است: این مساله به مراتب کار را برای دولت یازدهم سختتر میکند، مخالفان اینگونه القا می کنند که با حل پرونده هستهای ظرف مدت زمان بسیار کوتاهی تمام مشکلات اقتصادی و غیره باید حل شود، اما اصلاً این گونه نیست.
جرزنی سیاسی یا در اصطلاح «کافه را بهم ریختن» یکی از سخیفترین رخدادهایی است که اگر بر پیشانی یک جریان سیاسی بچسبد؛ برائت از آن تا سالها ممکن نیست.
در اشاره به صحبتهای ناصری باید بیان کرد که این جریان رسانهای مخالف یا منتقد دولت نیست که قصد دارد انتظارات را بالا ببرد و یا احیاناً نسبت به این کار زشت اقدام کرده است بلکه انتظارات وقتی بالا رفت که حتی آب خوردن مردم هم به تحریمها و مذاکرات گره زد شد.
همچنین اگر ناصری فراموش کرده اما تاریخ و افکار عمومی به روشنی به خاطر دارند که این چهرههای جریان سیاسی خاص و برخی چهرههای دولتی بودند که از ۲ سال قبل و در واپسین لحظاتی که قرار بود توافق موقت هستهای در ژنو به امضای دولت رئیسجمهور روحانی و کشورهای ۱+۵ برسد؛ شروع به نشان دادن «در باغ سبز» به مردم و وعدههای عجیب و غریب اقتصادی کردند و طی دو سال گذشته تاکنون که موضع اعلام جمعبندی هستهای میان دولت و ۱+۵ فرا رسیده است؛ بدون آنکه پاسخی اصولی درباره میزان تحقق وعدههایشان در قبال توافق موقت ژنو در چنته داشته باشند؛ همچنان به این شغل وعده دادن اهتمام ویژهای ورزیدهاند.
این، محمدرضا تابش، از نمایندگان اصلاحطلب بود که لحظاتی پس از اعلام توافق هستهای موقت در ژنو در ۲ سال قبل، به پشت تریبون مجلس رفت و از این گفت که با این توافق سطح معیشت مردم افزایش مییابد.
و این سعید لیلاز، چهره اقتصادی اصلاحطلبان بود که ساعاتی قبل از توافق ژنو از این گفت که با این توافق میزان دریافتهای ارزی ایران تا ۱۰۰ درصد افزایش مییابد و هم او بود که پس از مدتی روحانی را قهرمانی عدالتپروری نامید و یا در یادداشت دیگری از مطلوب شدن فضای اقتصادی سخن راند.
همچنین افکار عمومی هنوز صحبتهای برخی مقامات دولتی مبنی بر ترک برداشته شدن دیوار تحریمها و یا نوشتن نامه تبریک به رهبری را فراموش نکردهاند و اینکه چطور پس از این صحبتها و اقدامات؛ آمریکا ۱۰۰ بار دیگر هم ایران را تحریم کرد و ایضاً در اوج بیان جملاتی مبنی بر اینکه «رابطه ما با جهان بهبود یافته است»! به کرّات مردم ایران را تهدید به حمله نظامی کرد.
و در ادامه همین اظهارات بود که آقای هاشمی رفسنجانی نیز به تازگی و در مصاحبه خود با رسانه «العهد» در پاسخ به سؤالی پیرامون چیستی تأثیر توافق هستهای با وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران گفته است:
«اولاً در ایران وضعمان به حالت عادی برمیگردد؛ ما در حالت عادی مشکلی در کشور نداریم؛ منابع زیادی در کشور هست که در ارتباط با همکاریهای خارجی میتوانیم هم بهتر نقد کنیم؛ هم بهتر بفروشیم و تکنولوژیهای جدیدی لازم داریم که بهفرض میتوانیم آنها را بیاوریم؛ روابط تجاریمان تقویت میشود؛ تولیدمان خیلی بالا میرود؛ ما الآن تقریباً ۴۰ تا ۵۰ درصد ظرفیت تولید نقد سرمایه گذاری شدهمان راکد است؛ یک دفعه تجارتمان چند برابر و تقویت میشود و ارتباطات جهانی ما تقویت میشود...خیلی از جاها آماده سرمایهگذاری هستند؛ مخصوصاً ایرانیان خارج مایل هستند که به ایران بیایند؛ ما هم ظرفیت بسیار بالایی برای سرمایه گذاری داریم؛ فقط زیرمجموعه پتروشیمی ایران کافیست که یک تمدن بزرگی در سواحل خلیج فارس ایجاد کند؛ نیروهای تحصیلکرده فراوانی داریم که زمینه کار برای آنها فراهم میشود؛ در خارج هم که روابط عادی شود زندگی راحتتر میشود و ایرانیان در داخل و خارج احساس امنیت میکنند؛ در مجموع فکر میکنم بسیار مفید است»
آیا خواندن تمام این صحبتها و مواضع جز این است که جریان سیاسی خاص و برخی چهرههای دولتی در گره زدن سرنوشت معیشت و اقتصاد مردم به مسئله توافق زیاده روی کرده و تا آنجا پیش رفتند که حتی توافق هستهای نقش یدبیضای موسی(ع) را پیدا کرد؟!
همچنین است که گویا ناصری این صحبتهای ابراهیم اصغرزاده، دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب را در گفتوگو با روزنامه آرمان امروز نخوانده است که زمانی گفته بود: دولت نزدیک به دوسال است اولویت نخست خود را آنهم به قیمت تعویق سایر برنامهها به حل مناقشه هستهای داده که قابل قبول است. بنابراین مردم حق دارند آثار فوری نتایج این توافق را نیز ببینند!
صحبتهای ناصری در چارچوب سیاست اخیر جریان خاص مبنی بر «ترمزکشی در مسئله بیان دستاوردهای توافق هستهای» ارزیابی میشود.
راهبردی که در چارچوب همان بود که رسول منتجبنیا هم از این گفت که قرار نیست با توافق هستهای «ارزانی» بیاید و صادق زیباکلام نیز طی مقالهای نوشت: «هیچ طرفدار توافقی دچار این تصور باطل، وهم و گمان نیست که اگر امروز توافق صورت بگیرد، از فردا همهچیز دگرگون شده و تغییر خواهد کرد»!
و گویا ناصری نفر بعدی از جماعت اصلاحطلبان است که به این کاروان پیوسته و قصد دارد ترمز قطاری را بکشد که به سرعتی مهارناشدنی رسیده؛ به این معنی که اگر توافق هستهای بیدستاورد یا کمدستاورد باشد؛ یقیناً مداحان و ستایندگانش در پیشگاه افکار عمومی مفتضح خواهند شد.
گفتنیست به نظر میرسد جریان سیاسی خاص به دنبال تغییر آدرس «در باغ سبز» وعده داده شده در پی توافق هستهای یا همان ارزانی و اشتغال معروفی است که به مردم قولش را داده بود و دستاوردهای تصویر شده از جانب آنها برای مردم یقیناً موکول به انتخابات آتی خواهد شد.
بعید نیست که آنها بعد از این بگویند که شرط لمس دستاوردهای توافق؛ رفع محدودیت از لیدر اصلاحات و پیروزی ما در انتخابات مجلس دهم و سپس دولت دوازدهم خواهد بود...
جرزنی سیاسی یا در اصطلاح «کافه را بهم ریختن» یکی از سخیفترین رخدادهایی است که اگر بر پیشانی یک جریان سیاسی بچسبد؛ برائت از آن تا سالها ممکن نیست.
در اشاره به صحبتهای ناصری باید بیان کرد که این جریان رسانهای مخالف یا منتقد دولت نیست که قصد دارد انتظارات را بالا ببرد و یا احیاناً نسبت به این کار زشت اقدام کرده است بلکه انتظارات وقتی بالا رفت که حتی آب خوردن مردم هم به تحریمها و مذاکرات گره زد شد.
همچنین اگر ناصری فراموش کرده اما تاریخ و افکار عمومی به روشنی به خاطر دارند که این چهرههای جریان سیاسی خاص و برخی چهرههای دولتی بودند که از ۲ سال قبل و در واپسین لحظاتی که قرار بود توافق موقت هستهای در ژنو به امضای دولت رئیسجمهور روحانی و کشورهای ۱+۵ برسد؛ شروع به نشان دادن «در باغ سبز» به مردم و وعدههای عجیب و غریب اقتصادی کردند و طی دو سال گذشته تاکنون که موضع اعلام جمعبندی هستهای میان دولت و ۱+۵ فرا رسیده است؛ بدون آنکه پاسخی اصولی درباره میزان تحقق وعدههایشان در قبال توافق موقت ژنو در چنته داشته باشند؛ همچنان به این شغل وعده دادن اهتمام ویژهای ورزیدهاند.
این، محمدرضا تابش، از نمایندگان اصلاحطلب بود که لحظاتی پس از اعلام توافق هستهای موقت در ژنو در ۲ سال قبل، به پشت تریبون مجلس رفت و از این گفت که با این توافق سطح معیشت مردم افزایش مییابد.
و این سعید لیلاز، چهره اقتصادی اصلاحطلبان بود که ساعاتی قبل از توافق ژنو از این گفت که با این توافق میزان دریافتهای ارزی ایران تا ۱۰۰ درصد افزایش مییابد و هم او بود که پس از مدتی روحانی را قهرمانی عدالتپروری نامید و یا در یادداشت دیگری از مطلوب شدن فضای اقتصادی سخن راند.
همچنین افکار عمومی هنوز صحبتهای برخی مقامات دولتی مبنی بر ترک برداشته شدن دیوار تحریمها و یا نوشتن نامه تبریک به رهبری را فراموش نکردهاند و اینکه چطور پس از این صحبتها و اقدامات؛ آمریکا ۱۰۰ بار دیگر هم ایران را تحریم کرد و ایضاً در اوج بیان جملاتی مبنی بر اینکه «رابطه ما با جهان بهبود یافته است»! به کرّات مردم ایران را تهدید به حمله نظامی کرد.
و در ادامه همین اظهارات بود که آقای هاشمی رفسنجانی نیز به تازگی و در مصاحبه خود با رسانه «العهد» در پاسخ به سؤالی پیرامون چیستی تأثیر توافق هستهای با وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران گفته است:
«اولاً در ایران وضعمان به حالت عادی برمیگردد؛ ما در حالت عادی مشکلی در کشور نداریم؛ منابع زیادی در کشور هست که در ارتباط با همکاریهای خارجی میتوانیم هم بهتر نقد کنیم؛ هم بهتر بفروشیم و تکنولوژیهای جدیدی لازم داریم که بهفرض میتوانیم آنها را بیاوریم؛ روابط تجاریمان تقویت میشود؛ تولیدمان خیلی بالا میرود؛ ما الآن تقریباً ۴۰ تا ۵۰ درصد ظرفیت تولید نقد سرمایه گذاری شدهمان راکد است؛ یک دفعه تجارتمان چند برابر و تقویت میشود و ارتباطات جهانی ما تقویت میشود...خیلی از جاها آماده سرمایهگذاری هستند؛ مخصوصاً ایرانیان خارج مایل هستند که به ایران بیایند؛ ما هم ظرفیت بسیار بالایی برای سرمایه گذاری داریم؛ فقط زیرمجموعه پتروشیمی ایران کافیست که یک تمدن بزرگی در سواحل خلیج فارس ایجاد کند؛ نیروهای تحصیلکرده فراوانی داریم که زمینه کار برای آنها فراهم میشود؛ در خارج هم که روابط عادی شود زندگی راحتتر میشود و ایرانیان در داخل و خارج احساس امنیت میکنند؛ در مجموع فکر میکنم بسیار مفید است»
آیا خواندن تمام این صحبتها و مواضع جز این است که جریان سیاسی خاص و برخی چهرههای دولتی در گره زدن سرنوشت معیشت و اقتصاد مردم به مسئله توافق زیاده روی کرده و تا آنجا پیش رفتند که حتی توافق هستهای نقش یدبیضای موسی(ع) را پیدا کرد؟!
همچنین است که گویا ناصری این صحبتهای ابراهیم اصغرزاده، دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب را در گفتوگو با روزنامه آرمان امروز نخوانده است که زمانی گفته بود: دولت نزدیک به دوسال است اولویت نخست خود را آنهم به قیمت تعویق سایر برنامهها به حل مناقشه هستهای داده که قابل قبول است. بنابراین مردم حق دارند آثار فوری نتایج این توافق را نیز ببینند!
صحبتهای ناصری در چارچوب سیاست اخیر جریان خاص مبنی بر «ترمزکشی در مسئله بیان دستاوردهای توافق هستهای» ارزیابی میشود.
راهبردی که در چارچوب همان بود که رسول منتجبنیا هم از این گفت که قرار نیست با توافق هستهای «ارزانی» بیاید و صادق زیباکلام نیز طی مقالهای نوشت: «هیچ طرفدار توافقی دچار این تصور باطل، وهم و گمان نیست که اگر امروز توافق صورت بگیرد، از فردا همهچیز دگرگون شده و تغییر خواهد کرد»!
و گویا ناصری نفر بعدی از جماعت اصلاحطلبان است که به این کاروان پیوسته و قصد دارد ترمز قطاری را بکشد که به سرعتی مهارناشدنی رسیده؛ به این معنی که اگر توافق هستهای بیدستاورد یا کمدستاورد باشد؛ یقیناً مداحان و ستایندگانش در پیشگاه افکار عمومی مفتضح خواهند شد.
گفتنیست به نظر میرسد جریان سیاسی خاص به دنبال تغییر آدرس «در باغ سبز» وعده داده شده در پی توافق هستهای یا همان ارزانی و اشتغال معروفی است که به مردم قولش را داده بود و دستاوردهای تصویر شده از جانب آنها برای مردم یقیناً موکول به انتخابات آتی خواهد شد.
بعید نیست که آنها بعد از این بگویند که شرط لمس دستاوردهای توافق؛ رفع محدودیت از لیدر اصلاحات و پیروزی ما در انتخابات مجلس دهم و سپس دولت دوازدهم خواهد بود...