در خیابانهای نجف که قدم میزنم، تصاویر زیادی از روحانیون مطرح سیاسی و علمای دین مبین اسلام به چشم میخورد. آیت الله سیستانی، «سید مقتدی صدر»، «سید محمد صدر»، «سید محمدباقر حکیم»، «سید عمار حکیم» و «سید عبدالعزیز حکیم» از جمله کسانی هستند که تصاویرشان در گوشه گوشه شهر به چشم میخورد. در میان تمام این عکسها، تصاویری از مقام معظم رهبری و امام خمینی(ره) نظرم را به خود جلب میکند؛ تصویر حضرت آقا در خیابانهای عراق؟
شهدای ایران: سقوط صدام، آغاز دورانی جدید برای سرزمین کهن عراق بود. هر چند که اشغالگرانی به فرماندهی آمریکا و زیر پرچم ائتلاف مبارزه با تروریسم، خاک عراق را با چکمههای خود میپیمودند اما حکومت جدید با حضور گروههای مختلف پا گرفت تا دوران گذار از دیکتاتوری به مردمسالاری کامل شود. عراق کشوری نسبتا وسیع با تکثّر مذهبی و قومی بالا است.
قسمتهای جنوبی آن بیشتر محل زندگی شیعیان، شمالغرب آن محل زندگی اکراد و شمال، منطقه سنّی نشین است. همین تکثر مذهبی، پاشنه آشیل امنیت ملی عراق است و در صورت عدم مدیریت صحیح میتواند به بحران کنونی وسعت ببخشد. شیعیان بخش بیشتری از جمعیت عراق را به خود اختصاص دادهاند؛ پس از آن، برادران اهل تسنن و در ردیفهای پایینتر، اقلیتهای دینی قرار گرفتهاند.
در لایهای پایینتر از تقسیمبندیهای مذهبی، باید به گروههای سیاسی عراقی اشاره کرد که از شیعه و سنّی تا آشوری و ایزدی را در بر میگیرد. به همین دلیل است که کارشناسان و رهبران سیاسی عراق همواره بر وحدت ملی و مذهبی میان ملت تاکید دارند، زیرا امنیت این کشور در سایه وحدت و آشتی ملی تامین میشود.
مرجعیت یا به طور کلی، روحانیت نقش زیادی در جامعه عراق بر عهده دارد. اگر یکسال به عقب برگردیم، یکی از بزرگترین نمونههای آن را به یاد میآوریم. آیت الله «سید علی سیستانی» مرجع شیعیان عراق به دنبال شعلهور شدن آتش تروریسم در این کشور، فرمانی مبنی بر بسیج عمومی مردم صادر کرد که به تشکیل نهادی منجر شد که امروز آن را با نام «حشد الشعبی» می شناسیم. این مرجع دینی، همان عالم بزرگی است که چند سال قبل فتوایی برای وحدت شیعه و سنّی صادر کرد و گفت : نگویید برادران اهل سنت، بگویید جان ما اهل سنت.
کنار همین شخصیت اسلامی، جریانهایی نیز برای ایجا تفرقه میان مسلمانان تلاش میکنند. خیابانهای شهرهایی مانند نجف، کربلا و بغداد مملو از تصاویر علما و روحانیون مطرح است که در میان آنها، عکسهایی از سران جریان «تشیع انگلیسی» نیز دیده میشود که با ترویج افکاری مانند «هفته برائت»، هیزم بر آتش اختلاف میان شیعه و سنی میاندازند.
ستونی به نام وحدت
در خیابانهای نجف که قدم میزنم، تصاویر زیادی از روحانیون مطرح سیاسی و علمای دین مبین اسلام به چشم میخورد. آیت الله سیستانی، «سید مقتدی صدر»، «سید محمد صدر»، «سید محمدباقر حکیم»، «سید عمار حکیم» و «سید عبدالعزیز حکیم» از جمله کسانی هستند که تصاویرشان در گوشه گوشه شهر به چشم میخورد. در میان تمام این عکسها، تصاویری از مقام معظم رهبری و امام خمینی(ره) نظرم را به خود جلب میکند؛ تصویر حضرت آقا در خیابانهای عراق؟
پس از دیدن آن عکسها سوال بزرگی برایم ایجاد شد و یاد مانور رسانههای غربی بر دخالت و اعمال نفوذ جمهوری اسلامی در عراق افتادم. جوابم را از یکی از مقامهای سیاسی مجلس اعلای اسلامی عراق گرفتم؛ وی میگفت که آیت الله خامنهای دارای دو عنوان هستند. اول عنوان سیاسی ایشان به عنوان ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی ایران و دوم، شخصیت ایشان به عنوان یک مرجع تقلید در جهان اسلام است. ایشان مریدان و مقلدان زیادی در عراق دارند و آنچه در شبکههای اجتماعی و رسانهها از تصاویر ایشان در خیابانهای عراق و در دست رزمندگان حشدالشعبی میبینیم ریشه در همین ارادت دارد.
نظر مردم عراق در مورد وحدت میان مذاهب مختلف به خصوص شیعه و سنی متفاوت است اما تعداد بیشتری از آنها بر این مهم تاکید دارند. با یکی از آنها که در بازار بزرگ نجف هم کلام میشوم، فتواهای آقای سیستانی را به ستونی تشبیه میکند که تمام مسلمانان عراق میتوانند دور آن جمع شوند. «علی» میگفت ما در نجف و قمستهای جنوبی عراق در آرامش نسبی زندگی میکنیم اما به چشم خود میبینیم که تفرقه میان مسلمانان چه به روز کشور ما آورده و عدهای که تنها از نام دین خدا استفاده می کنند، نیمی از عراق را به آتش کشیدهاند. برخی از هممذهبهای ما در طول سالهای گذشته کارهایی افراطی انجام دادند که باعث ایجاد فاصله میان شیعه و سنّی شد اما مرجعیت عالی عراق همواره تلاش کردند تا فاصله میان این دو گروه را از بین ببرند. بنابراین بیانصافی است که بگوییم همه مشکلات و اختلافها از طرف اهل سنّت ایجاد میشود. حرفهای علی بوی وحدت میداد اما من به دنبال نظر مخالف آن نیز میگشتم میخواستم این بحث را از کلیشههای شعارزده خارج کنم.
چشم اسفندیار
نمونه مخالف علی را در مسیر صافی صفا (جنب حرم امیرالمونین) تا گاراژ بغداد پیدا کردم. او هم خودروی وطنی زیر پا داشت و با جابجا کردن مسافرها از منطقه حرم تا مناطق دیگر، روزگار میگذراند. ظاهرش معمولی و شبیه هزاران جوانی بود که قبل و بعد از آن در عراق دیدم؛ سر صحبت را با تعریف کردن از نجف و طرح گسترش حرم امام علی (ع) باز کردم. زودتر از حد تصور شروع به صحبت و مجالی برای پرسیدن سوال اصلی فراهم کرد. کشور غریب و میان مردمی که نمیشناسی، پرسیدن از مذهب طرف مقابل و نظر وی راجع به وحدت کمی ترس دارد! «خالد» عقاید افراطی دارد و در قید و بند وحدت میان شیعه و سنّی نیست. وقتی به او میگویم که نباید میان شیعیان و اهل تسنن خط کشی کرد، عصبانی میشود و میگوید همه سنّیها داعشی هستند و مشکلات کشور ما زیر سر آنها است.
بغداد، قلب سیاسی و حکومتی عراق و مرکز گروههای سیاسی فعال در این کشور است. چند دستگی را میتوان در خیابانهای بغداد به چشم دید. تنها فاکتور مشترک در بغداد، عکسهای بزرگ و کوچک آقای سیستانی است. اما وقتی که به سطح گروههای سیاسی نگاه میکنیم، اختلافها کمی بیشتر به چشم میآید. البته دولت و گروههای سیاسی عراق در تلاش برای اجرای طرح آشتی ملی هستند اما هنوز چند دستگی وجود دارد.
«کراده» منطقه مجلس اعلای اسلامی و محل دفتر عمار حکیم است. وقتی مسیر کاظمیه (کاظمین) تا این محله را طی میکنم، تغییر تصاویر کاملا محسوس است؛ تصاویر خاندان حکیم در گوشه و کنار خیابانها به چشم میخورد و تقریبا نشانی از دیگر چهرهها نیست؛ زمانی که به «شهرک صدر» در شمال شرق پایتخت نیز رفتم، تصاویر خاندان صدر تمام محیط را پر کرده بود. اینها تنها نمونههایی از بلوکبندیهای سیاسی در پایتخت عراق است که در صورت عدم مدیریت حکومت مرکزی میتواند بر وضعیت بحرانی امروز بیافزاید.
*نسیم
قسمتهای جنوبی آن بیشتر محل زندگی شیعیان، شمالغرب آن محل زندگی اکراد و شمال، منطقه سنّی نشین است. همین تکثر مذهبی، پاشنه آشیل امنیت ملی عراق است و در صورت عدم مدیریت صحیح میتواند به بحران کنونی وسعت ببخشد. شیعیان بخش بیشتری از جمعیت عراق را به خود اختصاص دادهاند؛ پس از آن، برادران اهل تسنن و در ردیفهای پایینتر، اقلیتهای دینی قرار گرفتهاند.
در لایهای پایینتر از تقسیمبندیهای مذهبی، باید به گروههای سیاسی عراقی اشاره کرد که از شیعه و سنّی تا آشوری و ایزدی را در بر میگیرد. به همین دلیل است که کارشناسان و رهبران سیاسی عراق همواره بر وحدت ملی و مذهبی میان ملت تاکید دارند، زیرا امنیت این کشور در سایه وحدت و آشتی ملی تامین میشود.
مرجعیت یا به طور کلی، روحانیت نقش زیادی در جامعه عراق بر عهده دارد. اگر یکسال به عقب برگردیم، یکی از بزرگترین نمونههای آن را به یاد میآوریم. آیت الله «سید علی سیستانی» مرجع شیعیان عراق به دنبال شعلهور شدن آتش تروریسم در این کشور، فرمانی مبنی بر بسیج عمومی مردم صادر کرد که به تشکیل نهادی منجر شد که امروز آن را با نام «حشد الشعبی» می شناسیم. این مرجع دینی، همان عالم بزرگی است که چند سال قبل فتوایی برای وحدت شیعه و سنّی صادر کرد و گفت : نگویید برادران اهل سنت، بگویید جان ما اهل سنت.
کنار همین شخصیت اسلامی، جریانهایی نیز برای ایجا تفرقه میان مسلمانان تلاش میکنند. خیابانهای شهرهایی مانند نجف، کربلا و بغداد مملو از تصاویر علما و روحانیون مطرح است که در میان آنها، عکسهایی از سران جریان «تشیع انگلیسی» نیز دیده میشود که با ترویج افکاری مانند «هفته برائت»، هیزم بر آتش اختلاف میان شیعه و سنی میاندازند.
ستونی به نام وحدت
در خیابانهای نجف که قدم میزنم، تصاویر زیادی از روحانیون مطرح سیاسی و علمای دین مبین اسلام به چشم میخورد. آیت الله سیستانی، «سید مقتدی صدر»، «سید محمد صدر»، «سید محمدباقر حکیم»، «سید عمار حکیم» و «سید عبدالعزیز حکیم» از جمله کسانی هستند که تصاویرشان در گوشه گوشه شهر به چشم میخورد. در میان تمام این عکسها، تصاویری از مقام معظم رهبری و امام خمینی(ره) نظرم را به خود جلب میکند؛ تصویر حضرت آقا در خیابانهای عراق؟
پس از دیدن آن عکسها سوال بزرگی برایم ایجاد شد و یاد مانور رسانههای غربی بر دخالت و اعمال نفوذ جمهوری اسلامی در عراق افتادم. جوابم را از یکی از مقامهای سیاسی مجلس اعلای اسلامی عراق گرفتم؛ وی میگفت که آیت الله خامنهای دارای دو عنوان هستند. اول عنوان سیاسی ایشان به عنوان ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی ایران و دوم، شخصیت ایشان به عنوان یک مرجع تقلید در جهان اسلام است. ایشان مریدان و مقلدان زیادی در عراق دارند و آنچه در شبکههای اجتماعی و رسانهها از تصاویر ایشان در خیابانهای عراق و در دست رزمندگان حشدالشعبی میبینیم ریشه در همین ارادت دارد.
نظر مردم عراق در مورد وحدت میان مذاهب مختلف به خصوص شیعه و سنی متفاوت است اما تعداد بیشتری از آنها بر این مهم تاکید دارند. با یکی از آنها که در بازار بزرگ نجف هم کلام میشوم، فتواهای آقای سیستانی را به ستونی تشبیه میکند که تمام مسلمانان عراق میتوانند دور آن جمع شوند. «علی» میگفت ما در نجف و قمستهای جنوبی عراق در آرامش نسبی زندگی میکنیم اما به چشم خود میبینیم که تفرقه میان مسلمانان چه به روز کشور ما آورده و عدهای که تنها از نام دین خدا استفاده می کنند، نیمی از عراق را به آتش کشیدهاند. برخی از هممذهبهای ما در طول سالهای گذشته کارهایی افراطی انجام دادند که باعث ایجاد فاصله میان شیعه و سنّی شد اما مرجعیت عالی عراق همواره تلاش کردند تا فاصله میان این دو گروه را از بین ببرند. بنابراین بیانصافی است که بگوییم همه مشکلات و اختلافها از طرف اهل سنّت ایجاد میشود. حرفهای علی بوی وحدت میداد اما من به دنبال نظر مخالف آن نیز میگشتم میخواستم این بحث را از کلیشههای شعارزده خارج کنم.
چشم اسفندیار
نمونه مخالف علی را در مسیر صافی صفا (جنب حرم امیرالمونین) تا گاراژ بغداد پیدا کردم. او هم خودروی وطنی زیر پا داشت و با جابجا کردن مسافرها از منطقه حرم تا مناطق دیگر، روزگار میگذراند. ظاهرش معمولی و شبیه هزاران جوانی بود که قبل و بعد از آن در عراق دیدم؛ سر صحبت را با تعریف کردن از نجف و طرح گسترش حرم امام علی (ع) باز کردم. زودتر از حد تصور شروع به صحبت و مجالی برای پرسیدن سوال اصلی فراهم کرد. کشور غریب و میان مردمی که نمیشناسی، پرسیدن از مذهب طرف مقابل و نظر وی راجع به وحدت کمی ترس دارد! «خالد» عقاید افراطی دارد و در قید و بند وحدت میان شیعه و سنّی نیست. وقتی به او میگویم که نباید میان شیعیان و اهل تسنن خط کشی کرد، عصبانی میشود و میگوید همه سنّیها داعشی هستند و مشکلات کشور ما زیر سر آنها است.
بغداد، قلب سیاسی و حکومتی عراق و مرکز گروههای سیاسی فعال در این کشور است. چند دستگی را میتوان در خیابانهای بغداد به چشم دید. تنها فاکتور مشترک در بغداد، عکسهای بزرگ و کوچک آقای سیستانی است. اما وقتی که به سطح گروههای سیاسی نگاه میکنیم، اختلافها کمی بیشتر به چشم میآید. البته دولت و گروههای سیاسی عراق در تلاش برای اجرای طرح آشتی ملی هستند اما هنوز چند دستگی وجود دارد.
«کراده» منطقه مجلس اعلای اسلامی و محل دفتر عمار حکیم است. وقتی مسیر کاظمیه (کاظمین) تا این محله را طی میکنم، تغییر تصاویر کاملا محسوس است؛ تصاویر خاندان حکیم در گوشه و کنار خیابانها به چشم میخورد و تقریبا نشانی از دیگر چهرهها نیست؛ زمانی که به «شهرک صدر» در شمال شرق پایتخت نیز رفتم، تصاویر خاندان صدر تمام محیط را پر کرده بود. اینها تنها نمونههایی از بلوکبندیهای سیاسی در پایتخت عراق است که در صورت عدم مدیریت حکومت مرکزی میتواند بر وضعیت بحرانی امروز بیافزاید.
*نسیم