اگر «سیداحمد خمینی» اجازۀ استفاده از «لباس روحانیت» و عنوان «حجتالاسلام» را داشته، چرا ناشناس و به صورت روحانی گمنام در آنجا حضور پیدا کرده و سخنرانی نموده است؟! این پنهانکاری با کدام منطق عقلی توجیه میشود و چرا باید نامبرده ناشناس میماند؟!!
به گزارش شهدای ایران، اکبر پریچی نوشت: اخبار انتشاریافته در شبکه های اجتماعی و بازتاب آن در سایت های خبری و محافل سیاسی کشور در خصوص حضور ناشناس فرزندِ حجتالاسلام سیدحسن خمینی که در هویت یک روحانی جوان در مسجد روستای «لاملنگ»- به مردم گفته بودند ایشان فرزند یکی از علماست - به منبر رفته و به مدت 10 شب سخنرانی داشته، حاکی از آن است سناریویی تعریف و طراحی شده در کاربوده که «سیداحمد خمینی» پسر 19 سالۀ نوۀ امام راحل(رض) به عنوان یک روحانی شاخص مطرح شود و بعد، جریان طراح این سناریو به اکران سکانسهای تعریف شده بپردازد و به مقصد و مقصود خود برسد!!
اینکه موضوع سخنرانیهای شبانۀ این به اصطلاح روحانی جوان ناشناس!!! چه بوده و در منبر به چه مسایلی اشاره کرده که برای مردم جذابیت ایجاد کند، ابهامی است که ناشی از عدم درج خبر و محتوای سخنرانی هاست- که شایسته است مقامات امنیتی به مسألۀ شکل بُروز این اقدامات و محتوای اظهارات فرزند نوۀ امام راحل(رض) بپردازند- و در این نوشته به آن کار نداریم و به دنبال بازگشایی رمزی هستیم که این رفتار رازآلود را رقم زده است.
نخستین پرسش پیش رو در بازگشایی رمز رفتار رازآلود یکی از نوادگان رهبر فقید انقلاب اسلامی(رض)، این اصل بدیهی است که آیا «سیداحمد خمینی» فرزند نوۀ امام راحل(رض) اجازۀ استفاده از «لباس روحانیت» و عنوان «حجتالاسلام» را داشته یا نه؟!! پاسخ روشن و منطقی به این پرسش، بسیار راهگشاست و پردۀ ابهام در فهم این رفتار رازآلود را کنار میزند.
اگر «سیداحمد خمینی» اجازۀ استفاده از «لباس روحانیت» و عنوان «حجتالاسلام» را داشته، چرا ناشناس و به صورت روحانی گمنام در آنجا حضور پیدا کرده و سخنرانی نموده است؟! این پنهانکاری با کدام منطق عقلی توجیه میشود و چرا باید نامبرده ناشناس میماند؟!!
اگر هم وی اجازۀ استفاده از «لباس روحانیت» و عنوان «حجتالاسلام» را نداشته به استناد کدام مسألۀ شرعی یا قانونی مرتکب چنین اقدام خلاف واقعی شده است؟! به بیان دیگر، فرزندِ سیدحسن خمینی چرا خودش را روحانی جوان ناشناس -فرزند یکی از علما- جازده است؟!!
آیا دادگاه محترم ویژه روحانیت، برای جلوگیری از بروز چنین وقایعی و سوءاستفاده های احتمالی جریان های فرصت طلب، به اقدامی شایسته و بازدارنده و در حدود وظایف و اختیارات خود دست خواهد زد؟!! اصولآ مگر قبل
از عمامه گذاری رسمی و در سلک روحانیت قرار گرفتن، فردی «ملبس» می شود و به عنوان «روحانی»، اجازۀ منبر رفتن و سخنرانی پیدا می کند؟!! چگونه و براساس کدام معیارها....؟!!
جالب است که «سیداحمد خمینی» با زیرکی و فرار به جلو، عمل خود را توجیه نموده و در صفحۀ اینستاگرامش نوشته است: « تبلیغ یکى از سنتهاى رایج در حوزههاى علمیه هست و معمولاً طلاب از سالهاى اولیه تحصیل پس از آنکه مقدارى با معارف اسلامى آشنا شدند در ایام ماه رمضان و روزهاى ماه محرم و صفر براى تبلیغ به شهرها و روستاها مىروند. امسال توفیق شد من هم براى چند شبى به این مهم اقدام کنم و براى این کار بطور غیررسمى ملبس شوم و مهمان اهالى خونگرم یکى از روستاهاى شمالى کشور باشم. البته بنا نداشتم تا ملبس شدن رسمى عکسى و یا مطلبى در این مورد از خودم انتشار دهم ولى امروز با دیدن عکس خودم که چندین جا پخش شده، خودم رو موظف به دادن توضیحات در این خصوص دانستم.»!!! عجب توضیحات جالب و قانع کنندهای!!»
«سیداحمد خمینی» فرزند سیدحسن، به لحاظ حضور در شبکههای اجتماعی و آگاهی کامل از بازتاب عمومی و فراگیر «رخدادها» در این رسانه ها، باید صراحتاً توضیح دهد مگر نمیدانست که عکس و خبر این حضور و ِسخنرانی 10 شبه آنهم در ایام مبارک ضیافتالله فاش می شود و همه در جریان قرار می گیرند؟! پس چگونه می گوید: «بنا نداشتم تا ملبس شدن رسمى عکسى و یا مطلبى در این مورد از خودم انتشار دهم»؟!!
به راستی به رغم آگاهی کامل نامبرده در خصوص انتشار موضوع توسط شبکههای اجتماعی، باید باور کنیم که بنا نداشته چنین و چنان کند؟!! مردم سادهاند و نجیب، اما شب و روز را می فهمند و راست و دروغ را تشخیص میدهند و زودباور و ساده لوح نیستند! مردم روحانیون را دوست دارند، به ویژه سادات این صنف را اما یک شرط بزرگ هم برای ارادت و دوست داشتن خود قرار دادهاند؛ «متخلق بودن روحانی به مکارم اخلاق به ویژه راستگویی و درست کرداری....»
اگر «سیداحمد خمینی» اجازۀ استفاده از «لباس روحانیت» و عنوان «حجتالاسلام» را نداشته- که تلویحآ با عنوان «تا ملبس شدن رسمى» به آن اشاره نموده- تدارک این حضور (به اصلاح مخفیانه، که در شرایط موجود و استفاده از گوشیهای هوشمند مرتبط با اینترنت به شوخی و لطیفه شباهت دارد!!) و سخنرانی های روحانی جوان ناشناس به چه منظوری صورت گرفته است؟!
جریانی که مدیریت و هدایت این «رخداد» و «حجت الاسلام» قلمداد نمودن «سیداحمد خمینی» را به ارزش گذاشته، بدون تعارف باید پاسخگوی این پرسش باشد که آیا به صرف وابستگی نَسَبی فردی به رهبر فقید انقلاب اسلامی(رض)، رد شدن از حدود و مرزبندیها و قوانین و مقررات جاریه و متعارف حوزههای علمیه توجیه میشود و آن فرد(جوان 19 ساله) میتواند در نقش یک «حجتالاسلام»- مثلاً ناشناس و گمنام!!!- ظاهر شود و برای مردم پای منبرش وعظ و خطابه کند؟!!
گیریم چنین فرض محالی ممکن باشد، چرا رونمایی از پروژۀ «حجتالاسلام سیداحمد خمینی» باید در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی صورت بگیرد و از طریق هیاهوی رسانهای عملیاتی و آشکار شود؟! هدف از این به اصطلاح «در بوق کردن» ماجرای روحانی شدن فرزندِ سیدحسن خمینی چیست؟! بازخورد جهانی این رخداد بیسابقه و حداقل غیرمتعارف چگونه تحلیل میشود؟!!
در پایان با توجه به شرایط حساس کشور و طمع دشمنان قسم خوردۀ انقلاب اسلامی به بروز اینگونه رخدادهای بی سابقه و غیرمتعارف در جامعه و بدعتگذاری در مشی جریان روحانیت اصیل و برخورد همراه با تسامح و تساهل در این حوزه، پرسش نهایی خود را مطرح می کنیم: جریان مرموزی که مدیریت و هدایتبازی «حجتالاسلام» قلمداد نمودن «سیداحمد خمینی» به طرزی رازآلود و ناگهانی و در بستری از هیاهوی رسانهای را بر عهده دارد، چه مقصد و مقصود و هدفی را دنبال میکند؟! هدف از این بازی، سنجش افکارعمومی است یا...........؟!!
*دانا
اینکه موضوع سخنرانیهای شبانۀ این به اصطلاح روحانی جوان ناشناس!!! چه بوده و در منبر به چه مسایلی اشاره کرده که برای مردم جذابیت ایجاد کند، ابهامی است که ناشی از عدم درج خبر و محتوای سخنرانی هاست- که شایسته است مقامات امنیتی به مسألۀ شکل بُروز این اقدامات و محتوای اظهارات فرزند نوۀ امام راحل(رض) بپردازند- و در این نوشته به آن کار نداریم و به دنبال بازگشایی رمزی هستیم که این رفتار رازآلود را رقم زده است.
نخستین پرسش پیش رو در بازگشایی رمز رفتار رازآلود یکی از نوادگان رهبر فقید انقلاب اسلامی(رض)، این اصل بدیهی است که آیا «سیداحمد خمینی» فرزند نوۀ امام راحل(رض) اجازۀ استفاده از «لباس روحانیت» و عنوان «حجتالاسلام» را داشته یا نه؟!! پاسخ روشن و منطقی به این پرسش، بسیار راهگشاست و پردۀ ابهام در فهم این رفتار رازآلود را کنار میزند.
اگر «سیداحمد خمینی» اجازۀ استفاده از «لباس روحانیت» و عنوان «حجتالاسلام» را داشته، چرا ناشناس و به صورت روحانی گمنام در آنجا حضور پیدا کرده و سخنرانی نموده است؟! این پنهانکاری با کدام منطق عقلی توجیه میشود و چرا باید نامبرده ناشناس میماند؟!!
اگر هم وی اجازۀ استفاده از «لباس روحانیت» و عنوان «حجتالاسلام» را نداشته به استناد کدام مسألۀ شرعی یا قانونی مرتکب چنین اقدام خلاف واقعی شده است؟! به بیان دیگر، فرزندِ سیدحسن خمینی چرا خودش را روحانی جوان ناشناس -فرزند یکی از علما- جازده است؟!!
آیا دادگاه محترم ویژه روحانیت، برای جلوگیری از بروز چنین وقایعی و سوءاستفاده های احتمالی جریان های فرصت طلب، به اقدامی شایسته و بازدارنده و در حدود وظایف و اختیارات خود دست خواهد زد؟!! اصولآ مگر قبل
از عمامه گذاری رسمی و در سلک روحانیت قرار گرفتن، فردی «ملبس» می شود و به عنوان «روحانی»، اجازۀ منبر رفتن و سخنرانی پیدا می کند؟!! چگونه و براساس کدام معیارها....؟!!
جالب است که «سیداحمد خمینی» با زیرکی و فرار به جلو، عمل خود را توجیه نموده و در صفحۀ اینستاگرامش نوشته است: « تبلیغ یکى از سنتهاى رایج در حوزههاى علمیه هست و معمولاً طلاب از سالهاى اولیه تحصیل پس از آنکه مقدارى با معارف اسلامى آشنا شدند در ایام ماه رمضان و روزهاى ماه محرم و صفر براى تبلیغ به شهرها و روستاها مىروند. امسال توفیق شد من هم براى چند شبى به این مهم اقدام کنم و براى این کار بطور غیررسمى ملبس شوم و مهمان اهالى خونگرم یکى از روستاهاى شمالى کشور باشم. البته بنا نداشتم تا ملبس شدن رسمى عکسى و یا مطلبى در این مورد از خودم انتشار دهم ولى امروز با دیدن عکس خودم که چندین جا پخش شده، خودم رو موظف به دادن توضیحات در این خصوص دانستم.»!!! عجب توضیحات جالب و قانع کنندهای!!»
«سیداحمد خمینی» فرزند سیدحسن، به لحاظ حضور در شبکههای اجتماعی و آگاهی کامل از بازتاب عمومی و فراگیر «رخدادها» در این رسانه ها، باید صراحتاً توضیح دهد مگر نمیدانست که عکس و خبر این حضور و ِسخنرانی 10 شبه آنهم در ایام مبارک ضیافتالله فاش می شود و همه در جریان قرار می گیرند؟! پس چگونه می گوید: «بنا نداشتم تا ملبس شدن رسمى عکسى و یا مطلبى در این مورد از خودم انتشار دهم»؟!!
به راستی به رغم آگاهی کامل نامبرده در خصوص انتشار موضوع توسط شبکههای اجتماعی، باید باور کنیم که بنا نداشته چنین و چنان کند؟!! مردم سادهاند و نجیب، اما شب و روز را می فهمند و راست و دروغ را تشخیص میدهند و زودباور و ساده لوح نیستند! مردم روحانیون را دوست دارند، به ویژه سادات این صنف را اما یک شرط بزرگ هم برای ارادت و دوست داشتن خود قرار دادهاند؛ «متخلق بودن روحانی به مکارم اخلاق به ویژه راستگویی و درست کرداری....»
اگر «سیداحمد خمینی» اجازۀ استفاده از «لباس روحانیت» و عنوان «حجتالاسلام» را نداشته- که تلویحآ با عنوان «تا ملبس شدن رسمى» به آن اشاره نموده- تدارک این حضور (به اصلاح مخفیانه، که در شرایط موجود و استفاده از گوشیهای هوشمند مرتبط با اینترنت به شوخی و لطیفه شباهت دارد!!) و سخنرانی های روحانی جوان ناشناس به چه منظوری صورت گرفته است؟!
جریانی که مدیریت و هدایت این «رخداد» و «حجت الاسلام» قلمداد نمودن «سیداحمد خمینی» را به ارزش گذاشته، بدون تعارف باید پاسخگوی این پرسش باشد که آیا به صرف وابستگی نَسَبی فردی به رهبر فقید انقلاب اسلامی(رض)، رد شدن از حدود و مرزبندیها و قوانین و مقررات جاریه و متعارف حوزههای علمیه توجیه میشود و آن فرد(جوان 19 ساله) میتواند در نقش یک «حجتالاسلام»- مثلاً ناشناس و گمنام!!!- ظاهر شود و برای مردم پای منبرش وعظ و خطابه کند؟!!
گیریم چنین فرض محالی ممکن باشد، چرا رونمایی از پروژۀ «حجتالاسلام سیداحمد خمینی» باید در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی صورت بگیرد و از طریق هیاهوی رسانهای عملیاتی و آشکار شود؟! هدف از این به اصطلاح «در بوق کردن» ماجرای روحانی شدن فرزندِ سیدحسن خمینی چیست؟! بازخورد جهانی این رخداد بیسابقه و حداقل غیرمتعارف چگونه تحلیل میشود؟!!
در پایان با توجه به شرایط حساس کشور و طمع دشمنان قسم خوردۀ انقلاب اسلامی به بروز اینگونه رخدادهای بی سابقه و غیرمتعارف در جامعه و بدعتگذاری در مشی جریان روحانیت اصیل و برخورد همراه با تسامح و تساهل در این حوزه، پرسش نهایی خود را مطرح می کنیم: جریان مرموزی که مدیریت و هدایتبازی «حجتالاسلام» قلمداد نمودن «سیداحمد خمینی» به طرزی رازآلود و ناگهانی و در بستری از هیاهوی رسانهای را بر عهده دارد، چه مقصد و مقصود و هدفی را دنبال میکند؟! هدف از این بازی، سنجش افکارعمومی است یا...........؟!!
*دانا
و این رفتارهای خارج از ...اعضای محترم بیت کجا؟!!!