سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ عصر پنج شنبه وقتی به روستای دم چنار از توابع یاسوج سفر می کنی، طبیعت زیبا و بکر با تپه هایی که از درختان زیبای جنگلی پوشیده شده اند، تو را مسحور خود می کند و دلت نمی خواهد که از اینجا پا را فراتر بگذاری.
مسیری نه چندان کوتاه را که طی می کنی، از دور جمعیتی را می بینی که در دامنه تپه ای گرد هم آمده اند.
وقتی نزدیک تر می شوی، زائران اهل قبور را بر سر مزار بستگان خود مشاهده می کنی. قبر هایی با سنگ های زیبای مرمر که بازماندگان برایشان سنگ تمام گذاشته اند.
تو اینجا غریبی و کسی را نداری که بر سر مزارش بروی، اما ناگهان چشم هایت به یک مکان آشنا بر می خورد. گلزار شهدای روستای هادی آباد دم چنار.
شاید هیچ کدام از شهدا را نشناسی؛ اما احساس آشنایی داری با تمام شهدای این مرز و بوم. انگار همه برادران من بودند.
دوست داری نامشان را بدانی و بدانی که در چه عملیاتی شهید شدند و خلاصه سن و محل شهادت و حتی یک خط وصیت نامه ای که در این استان بر روی قبور شهدا می نویسند را دوست داری که از سنگ قبرشان بخوانی و به دل بسپاری.
سلامی می کنی و وارد می شوی. شوکه می شوی و بر می گردی. انگار هنوز شهیدی در این گلزار دفن نشده است؛ اما قبر های آماده ای که رویشان را پوشیده اند را مشاهده می کنی. از خود سوال می کنی یعنی مردم اینجا آماده اند که شش شهید را در اینجا دفن کنند؟ این شهدا چه کسانی اند که ساختمان و قبر هایشان از مدت هاست که آماده شده است.
گیج می شوی و از مردمی که کم کم دارند به سمت خانه هایشان روانه می شوند سوال می کنی. پاسخی که می شنوی تو را بیشتر متحیر می کند.
اینجا گلزار شش شهید بزرگوار از همین روستای کم جمعیت است که در دوران دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نایل گشتند.
یاد سرداران شهید استان می افتی و می دانی که سردار شهید صفر علی الگامه که در پد خندق به شهادت رسید و سید ناصر حسینی در کتاب «پایی که جا ماند» خاطرات زیبایی از او روایت می کند، از همین روستا بود و باید در همین روستا دفن شده باشد.
با پرس و جویی که از مردم محل انجام می دهی می فهمی که اینجا گلزار شش لاله به خون خفته با نام های سردار شهید صفر علی الگامه، شهید شرمت الله داوریان، شهید عباس پازن، شهید کرم الله افشار، شهید رضا قلی پور است و قربانعلی عادل نژاد شهیدی که همچون مادرش جاوید الاثر مانده است و سالهاست که چشم روستا به راهش میخ کوب شده است.
شاید برای تعمیر و بهسازی قبور مطهر شهدا این کار انجام شد و بزودی این مشکل بر طرف می شود.
آری پاسخ مردم روستا هم همین بود؛ اما این کار سال هاست که انجام شده و هنوز که هنوز است کسی از بنیاد شهید پیگیر نشده است.
مردم روستا می گویند از سال های 84 و 85 که مدیرکل وقت بنیاد شهید استان قصد تعمیر و ساماندهی حرم این شهدا را داشت بعد از رفتن مدیرکل مذکور تا کنون حرم این شهدا به همین وضعیت رها شده اند.
مردم هادی آباد ستون های گلزار را نشان می دهند و از خرابی و ریزش بدنی برخی از آنها گلایه می کنند.
با خود می اندیشی و نگرانی از اینکه بیش از شش سال، گلزار شهدایی که پیروزی انقلاب ما و پیشرفت ها و آرامش امروز ما ثمره از جان گذشتگی دیروز آنها بود؛ چرا این گونه مورد بی توجهی مسئولان قرار می گیرد.
شاید مدیران بنیاد شهید کشور و استان و شهرستان از این وضعیت اظهار بی اطلاعی کنند و اینجا نگران تر می شوی که چرا در مدت این شش سال هیچ کس به این گلزار سر نزده و یا اگر سر زده اند چرا وجدانشان درد نگرفته است که بیش از شش سال قبر این شهدا چنین رها شده اند؟
شاید بهانه شان دوری راه و صعب العبوری مسیر باشد؛ هر چند این بهانه قابل قبولی نیست و وظیفه مسئولان است که به این امور رسیدگی کنند؛ اما متاسفانه باید گفت: این روستا یکی از نزدیک ترین روستاها به مرکز استان است که جاده آسفالت عریض و با کیفیتی از کنار آن رد می شود.
خاطرنشان می شود، روستای هادی آباد دم چنار از توابع یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، نزدیک به 400 نفر جمعیت دارد و در دوران دفاع مقدس با تقدیم شش شهید و 20 جانباز دین خود را به انقلاب ادا کرد.