شعری دارم من در شرح جفاهایی كه به جانبازان میشود با عنوان «عاشقانههای یك كلمن» همانكه با وجود زبان تلخش رهبر انقلاب سفارش كردند «بدهید این شعر را خوشنویسی كنند و بدهید به بنیاد جانبازان و ایثارگران آنجا آویزان كنند.» در فرازی از آن حرف این است كه جانبازان را در هر مراسمی به صف اول میآورند اما شبیه اشیای این محافل آنها هم با ویلچرهایشان جزیی از نمایش بسیاری از مدیران شدهاند، آن بخش شعر این است كه :«... با نخاع قطع شدهام/ باید در صف اول باشم/ و همیشه باشم/ چون تریبون، گلدان و صندلی/ باشم تا رسیدن نمایندگان بانكها/ سپس وظیفه دارم فوراً به اتاقم برگردم...!»
عجیب است. بیش از سه دهه پس از انقلاب در عمده مراكز و سازمانها، تا دلتان بخواهد از این بچهها تجلیل میكنند اما وقتی بنا باشد كار و مسئولیتی به آنها واگذار یا گرهی از مشكلاتشان باز كنند، كمیت همه لنگ میزند. جانباز مستندسازی را میشناسم كه آثار قابل توجهی ساخته و اما سخت دلتنگ است از اینكه مدتهاست مراكز مربوط كاری به كارش ندارند و با وجود سفارشهای رنگارنگی كه از ما بهتران میدهند ، میگفت غصهاش بیشتر از آن است كه گذشته از محول كردن پروژههای مختلف مقام و مسئولیت دادن و به سفر خارج فرستادن برخی نور چشمیها در حوزه سینما كه آخرش نظیر كارگردان «یك خانواده محترم» دینش را به آقایان ادا میكند، آثار اینها نیز نازل است و سابقه بچههای ما كه عملاً به حاشیه رانده شدهاند، نشانگر تولیدات كیفیتر حتی با معیارهای سینمایی و جدای از محتوای آنهاست.
من طی این سالها، آنقدر از این بیاعتناییها به بچههای انقلاب و جنگ از سوی دولت و دولتیان دیدهام كه شرحش مثنوی هفتاد من كاغذ میشود. مثل جانبازها، توگویی اینها را فقط برای خالی نبودن عریضه میخواهند، برایش نمایش دادن در محافل و بعد آنها را به تنهایی و انزوای گذشته برگردانده و با آدمهایی كه اغلب درمیمانی چه نسبتی با انقلاب و گاه حتی فرهنگ و هنر دارند، كار میكنند. این رفتار منصفانه نیست. این روزها هم كه همه چیز شده است انتخابات و دولت آشكارا از گرده هر وزارت و سازمانی كه دارد، بهره تبلیغاتی برای كاندیدای خودش را میكشد. برخی نظیر «مهدی امینی» سرپرست امور اجتماعی فرهنگی استانداری اصفهان وقتی این سوءاستفاده و ریزهخواری را از جیب انقلاب و مردم میبینند، طاقت نیاورده و در اعتراض به آن استعفا داده، عطای چنین مقامی را به لقایش میبخشند. اما برخی شاید به هر خفتی تن در دهند تا بمانند. مردم این روزها بهتر از همیشه مقامات پیرامونشان را میبینند و رفتارهایشان را رصد میكنند، چرا كه با آنها و برخی خوش خدمتیها و سهم گرفتنشان در برخی دیگر از انحرافات و سوءاستفادهها به زودی كار خواهند داشت. بمانید اما منتظر باشید!