در وصیت نامه شهید غواص عملیات کربلای ۴ آمده است: فقط خواسته من این hست که امام را تنها نگذارید و پشتیبان این انقلاب باشید.
به گزارش شهدای ایران؛ شهید سیدحسن مقیمی اهل زنجان یکی از غواصان شهید عملیات کربلای 4 بود که در سوم دی سال 1365 در منطقه شلمچه به شهادت رسید. او وصیت نامهای را در 25 اردیبهشت سال 62 به رشته تحریر درآورده بود که ماندگارترین اثرش بعد از شهادت شد. نصایح این شهید کربلای 4 بعد از گذشت 29 سال از شهادتش خواندنیست.
متن وصیت نامه شهید سیدحسن مقیمی در ادامه میآید:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
به نام آنکس که مرا آفرید و رزق و روزی بخشید تا بتوانم در این دنیای فانی چند صباحی زنده باشم. به نام آن کس که مرا وظیفه بخشید که در راه او نبرد کنم تا دشمنان دین او را از بین ببرم. با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران نائب بر حق امام زمان(عج) و با درود و سلام به روان پاک شهدا و با سلام به پدر و مادر و برادران و خواهرانم
پدرم! اکنون که در این سن جوانی راهی جبهههای جنگ میشوم. از تو میخواهم در درجه اول مرا حلال کنی و اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد برایم گریه نکنی و ناراحت نباشی چون ناراحتی تو شادی دل دشمن خارجی و داخلی میشود. فقط خواسته من اینست که امام را تنها نگذارید و پشتیبان این انقلاب باشید.
مادرم! میدانم که پس از رفتن من از منزل دوری من و خالی بودن جای من را فراموش نمیکنی ولی باید در هر حال این راه را طی کرد. زندگی یعنی جهاد پس هیچگاه ناراحت نباش اگر خداوند مقام شهادت را نصیبم نمود برایم هیچگاه گریه مکن چون گریه تو باعث شادی دل دشمن توست و از تو میخواهم که مرا حلال کنی.
خواهرم! اگر نتوانستم در این چند سال برای شما برادری خوب باشم باید مرا ببخشید و اگر از سفری که رفتم برنگشتم ناراحت مباش و انشاالله خداوند به شما صبر و استقامت عنایت کند. خواهرم و خواهرانم حجابتان را حفظ کنید چون حجاب شما کوبنده تر از خون سرخ من است و زینب وار زندگی کنید.
برادرم! اگر در زندگی با شما تندخویی نمودم ببخشید و حلال کنید و در پایان از کلیه دوستان و خویشان در خواست دارم که مرا حلال کنید و به بچههای محله و اقوام میگویم که خودسازی را فراموش نکنند و امام امت را تنها نگذارند و این راهی که من میروم راهی است که عاقبت همه باید برویم پس مرگ در موقعی پیش آید که در راه خدا و برای رضای خدا باشد.
والسلام
سیدحسن مقیمی
62/2/25
متن وصیت نامه شهید سیدحسن مقیمی در ادامه میآید:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
به نام آنکس که مرا آفرید و رزق و روزی بخشید تا بتوانم در این دنیای فانی چند صباحی زنده باشم. به نام آن کس که مرا وظیفه بخشید که در راه او نبرد کنم تا دشمنان دین او را از بین ببرم. با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران نائب بر حق امام زمان(عج) و با درود و سلام به روان پاک شهدا و با سلام به پدر و مادر و برادران و خواهرانم
پدرم! اکنون که در این سن جوانی راهی جبهههای جنگ میشوم. از تو میخواهم در درجه اول مرا حلال کنی و اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد برایم گریه نکنی و ناراحت نباشی چون ناراحتی تو شادی دل دشمن خارجی و داخلی میشود. فقط خواسته من اینست که امام را تنها نگذارید و پشتیبان این انقلاب باشید.
مادرم! میدانم که پس از رفتن من از منزل دوری من و خالی بودن جای من را فراموش نمیکنی ولی باید در هر حال این راه را طی کرد. زندگی یعنی جهاد پس هیچگاه ناراحت نباش اگر خداوند مقام شهادت را نصیبم نمود برایم هیچگاه گریه مکن چون گریه تو باعث شادی دل دشمن توست و از تو میخواهم که مرا حلال کنی.
خواهرم! اگر نتوانستم در این چند سال برای شما برادری خوب باشم باید مرا ببخشید و اگر از سفری که رفتم برنگشتم ناراحت مباش و انشاالله خداوند به شما صبر و استقامت عنایت کند. خواهرم و خواهرانم حجابتان را حفظ کنید چون حجاب شما کوبنده تر از خون سرخ من است و زینب وار زندگی کنید.
برادرم! اگر در زندگی با شما تندخویی نمودم ببخشید و حلال کنید و در پایان از کلیه دوستان و خویشان در خواست دارم که مرا حلال کنید و به بچههای محله و اقوام میگویم که خودسازی را فراموش نکنند و امام امت را تنها نگذارند و این راهی که من میروم راهی است که عاقبت همه باید برویم پس مرگ در موقعی پیش آید که در راه خدا و برای رضای خدا باشد.
والسلام
سیدحسن مقیمی
62/2/25