به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران به نقل از تسنیم؛ مارشال برمن در تجربه مدنیته تفاوتی مبنایی بین سه مفهوم مدرنیته مدرنیزاسیون و مدرنیسم قائل می شود. طبق تعریف او مدرنیته فرآیندی اجتماعی و نوعی تجربه حیات تمدنی است.اما خود مدرنیته برآیندی از تعامل و درگیری مدرنیسم و مدرنیزاسیون است.
آنچه برمن از مدرنیزاسیون در نظر دارد وجوه عینی و تکنیکی یک جامعه مدرن است. به اعتقاد او مدرنیزاسیون « «فرآیندهاى اجتماعى، اعم از بازار جهانى، سرمایه و گردش سرمایه، شرکتهاى بزرگ و چندملیتى، تکنولوژى، نظامها و وسایل ارتباط جمعی، ساز و کارهاى بوروکراتیک ، اشکال نوین نظامهاى شهرى و..» است.
اما برمن مدرنیسم را به ارزش ها و خیالها و ایده های مدرنیته محدود می کند. به اعتقاد او مدرنیسم یک بینش فرهنگی برای جامعه مدرن است که بازتعریفی دوباره از بایدها و نباید هاست.
فرض گرفتن این تقسیم بندی برمن از مفهوم جامعه مدرن پیشنهاد خوبی برای نگاه دوباره به مهمترین سریال این روزها تلویزیون است.
کلاه پهلوی در حال نمایش ساده و البته کم رمقی از همین تفکیک جریانی است.
شهرخودساخته سامان کنایه ای از ایران در دوره پهلوی اول با ورود یک فرنگ رفته مدرن شده حال و هوایی دیگر پیدا می کند.فرماندار برای تغییر در جامعه کوچک سامان آمده است و در قدم اول تغییر، یک خیابان بزرگ با شمایل خیابان های یک شهر بزرگ اروپایی برای سامان می سازد. خیابانی که معمارش از شهر امده است و با ابزارهای جدید مهندسی کار می کند و معماری فرانسوی بلد است و به سبک معماری غربی پیاده روهای سنگفرش شده و عریض برایش می سازد. در دو طرف خیابان ساختمان های آجری چند طبقه می سازند و مغازه های لباس شهری فروشی و عکاسی و سلمانی و... برپا می شود.
«فرخ» ساختار قانونی جدیدی برای شهر طراحی می کند و نهایتا طراحی شهری مدرنیزاسیون شده به روایت برمن را پی می ریزد به یک منظور و با یک هدف: تغییر در جامعه، تغییر در اندیشه ها و ارزش ها و باورها... .مقدمه ای براش شروع تغییر در فرهنگ
فرخ فرماندار و این فرآیند مدرنیزاسیونش مخالفانی از جامعه مذهبیان سامان پیدا می کند. کسانی که این تغییرات عینی را برنمی تابند. در قسمت های ابتدایی سریال افرادی را مشاهده می کنیم که از جامعه سنتی ها و مذهبی های سامان هستند و با این تغییرات ظاهری و نظم جدیدی شهری و ورود مظاهر تمدن «فرنگی» به جامعه شان مخالفت می کنند.اعتقاد دارند که مقدمه ای بر تغییری اساسی تر است و علاوه بر آن راسخا معتقند که هر چه از جایی به نام «فرنگ» آمده است حتما مشکلی دارد و اشکالی ایجاد خواهد کرد
اما معتبرترین فرد مذهبی شهر و موجه ترین چهره سریال جلوی این مخالفت های هم کیشان و همرزمانش می ایستد. به صراحت بیان می کند که تغییرات ظاهری الگو گرفته از غرب مشکلی ندارد تا زمانیکه زندگی مردم را راحت تر کند دسترسی شان به یکدیگر را آسانتر کند و برایشان آسایش فراهم کند.پس در افتتاح خیابان جدید شهر ظاهر می شود اما چون نوبت به سرودخوانی دختران می رسد که با شرع مخالف است ترک مجلس می کند. رضا تدین از فرآیند فرنگی شدن مظاهر عینی شهر نمی هراسد و دست به انتخاب می زند شیوه لباس پوشیدن غربی و حرف زدن و ... متاثر از غرب اشکالی ایجاد نخواهد کرد تا زمانی که صریحا جلوی دین و مذهب بایستد.
نگاه کنید به مورد ویژه آموزش زبان خارجی در آن جامعه که چگونه حاج ذبیح الله دخترش را منع می کند و مادر حاج رضا هم مخالف فرستادن نوه اش است اما رضا تدین ممانعتی نمی بیند، و اینجور استدلال می کند که یادگرفتن یک زبان مسستلزم تاثیرپذیری از فرهنگ آن زبان نیست
این گونه است که کلاه پهلوی با این داستان ساده و البته نمایانش نمایش خوبی از سه شیوه اساسی برخورد ایرانی ها در مواجهه با ورود تمدن مدرن غرب به جامعه از ابتدای ورودش می شود: «شیوه اصلاحات رضا خانی»، «برخورد با غرب به عنوان یک شر مطلق و نفی کلیت آن تام و کمال» و «برخورد گزیشنی با عناصر مدرنیته »که دو شیوه اول سرانجام هم در یک نقطه به هم رسیدند:" مدرنیزاسیون مدرنیته میآورد".
و دسته سوم که بی اعتقاد به این گزاره و کل غرب را به یک کل تقلیل نداند و قائل به انتخاب در آن شدند: پیشرفت را انتخاب می کنیم.
شیوه اصلاحات رضاخانی در کلاه پهلوی به نمایندگی فرخ و عوامل محرک خارجی او که متاسفانه اینجا کاملا از رنگ و بوی حکومتی آن دوره خارج شده است با تغییرات در معماری و ظاهر و آوردن تکنولوژی و تغییر سبک پوشش و حرف زدن سعی در تغییر ارزش ها وباورها و فرهنگ سامانی ها دارند و حاج ذبیح الله و متدینن بازاری که این تغییرات عینی را خطرناک می دانند و "فرنگ" برایشان کلی است که بدی مطلق است و خوبی ندارد و این خارجی ها دشمنان دین مردم اند و حتی از مرسی گفتن های «بلانش» هم آزرده خاطر می شوند.
و البته که حاج رضا تدین چهره موجه و عاقل سریال نماینده دسته سوم ایرانی ها که معتقد است راحتی زندگی فرآورده تمدن غرب وآسایش تکنولوژی و پیشرفت بشری برآمده از غرب را با روی باز می پذیریم و از موادر اختلافی شان با اخلاق و دین پرهیز می کنیم:از غرب انتخاب می کنیم
بدون اینکه بخواهیم بر بحث های عمدتا بی نتیجه ای که در دوره مشروطه و همچنین در دوره قبل و بعد از انقلابدر مورد رابطه جامعه ایرانی با یک کلیت اسطوره ای به نام تمدن غرب توقف کنیم فقط به این بسنده می کنیم که این یک پیشنهاد برای مطالعه جدی سریال کلاه پهلوی است. این که سریال در واقع در حال انتخاب و توصیه راهی راهی برای مواجهه با غرب است. و چه بهتر که بر سر ان متوقف شویم.
طرد،پذیرش یا انتخاب؟ مواجهه بی پایان ایرانی ها در مواجهه با غرب