ساعت ۳ بیمارستان آتیه شهرک غرب
اینجا میعادگاه تیم شهدای ایران بود با رضا ایرانمنش .قبل از ورود به داخل بیمارستان کسی به جمع ما اضافه شد و او گیتی معینی بازیگر سینما بود
که علاقه وافری به خانواده شهدا و جانبازان اسلام دارد . چشمانش از ابتدای ورود به بیمارستان خیس می شود . اینبار دیر فهمیده بود رضا ایرانمنش در بیمارستان بستری است . ۲۰ دقیقه ای با جسم ناتوانش پشت درب پست آی سی یو منتظر نشست تا ایرانمنش را ببیند .در این میان ما مشغول حاضر کردن سوالات و چک کردن دوربین بودیم اما معینی بدون توجه به اینکه دیگران به یک بازیگر سینما نگاه می کنند اشک می ریخت و رضا رضا می کرد و گاهی هم بلند میگفت ایرانمش نرفته بجنگه که امروز شما رو خونشون پا بذارید .
لحظه دیدار است .گیتی معینی جلو می رود انگار که قرار است عزیزترین فردش را ببیند . به دور و بر که نگاه میکنم لبخند پرستارها و در گوشی حرف زدن پرسنل بیمارستان است . میدانم برای دیدن بازیگر سینماست اما این بازیگر انگار نمی بیند تا لحظه ای که به ایرانمنش می رسد و پایش را می بوسد .
تختهای بیمارستان آتیه مرهمی است بر تاول های مردی از دیار مردانگی کسی که در بدترین شرایط جسمی می گوید برای انقلاب جنگیده است و به آن افتخار می کند .
۳۰ دقیقه حضور ما بر بالین ایرانمش فقط اشک بود و افتخار . گویی دهانمان را قفل بسته بودند که حرف نزنیم .
ساعت ۴ و درب خروج بیمارستان آتیه منتظر ماست و این داستان قرار ما بود با ایرامنش .