نظام سلطه و دشمنان انقلاب یک بار دیگر سناریوى پیچیده و بسیار خطرناکى را طراحى نمودهاند. طراحان و کارگزاران این سناریو با بهره گیرى از عوامل نفوذى، تجدیدنظرطلبان و منحرفین از مکتب امام خمینى تغییر و استحاله رامدنظر قرار دادهاند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، 14 خرداد هر سال علاوه بر بزرگداشت یاد و نام و خاطره بزرگ مرد قرن و بنیانگذار انقلاب کبیر اسلامى ایران، زمان مناسبى است براى طرح موضوعات اساسى و مهم پیرامون شخصیت کمنظیر و استثنایى امام خمینى(ره)، شخصیتى که تاریخ کمتر چنین شخصیتى به خود دیده که در عین تدین و اخلاص و بهرهمندى از ایمان وافر، سیاستمدارى باهوش و مدیرى استراتژیک و مردمى باشد.
رهبر معظم انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) که در حرم مطهر آن حضرت برگزار شد، در سخنان خود به یک نکته مهم و اساسى با عنوان خطر «تحریف شخصیت امام» اشاره کردند و فرمودند: «تحریف شخصیتها براى این است که ارکان اصلى شخصیت آن انسان بزرگ یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود یا بهصورت انحرافى و سطحى معنا شود... امام را نباید بهعنوان یک شخصیت تاریخى محترم مورد توجه قرار داد... اگر امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خداى نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلى خواهد خورد».
براى شناخت تفسیر درست خط امام و جلوگیرى از تحریف وجود نازنین، رفتار، عملکرد و خط مشى امام راحل، دو مسیر وجود دارد که مراجعه به هر کدام از این دو مسیر، آفت تحریف را به حاشیه مى برد و بهره مندى از زلال خط درست امام را ممکن مى سازد. اولین و مطمئن ترین راه، اخذ مفهوم درست و تفسیر خط امام از کلام ولى فقیه زمان است؛ فردى که تقوا، عدالت، اجتهاد و تدبیر وى عوامل کشف ایشان به عنوان ولى فقیه و سکاندارى جامعه اسلامى بوده است. بدون تردید حضرت آیت الله العظمى امام خامنه اى به عنوان شاگردى امین، همراهى صدیق و یاورى انقلابى که سال هاى سال در کنار امام خمینى (ره) در کوران حوادث انقلاب طى طریق نموده اند و امروز ولایت نظام اسلامى را به عهده دارند، مرجعى قابل اعتماد براى تفسیر درست خط امام مى باشند. سخنرانى هاى ایشان در مراسم 14 خردادماه هر سال و نیز دیگر بیانات ایشان، چراغ راهنماى جویندگان مسیر درست فهم هرچه بیشتر خط امام خمینى(ره) است.
مسیر دیگر، ثبت تاریخى ابعاد شخصیتى و فحواى کلى و شاکله اصلى تفکر امام در اذهان توده مردم و جامعه است. مراجعه به این ثبت تاریخى و زدن سنگ محک آن به تحریفات شخصیتى بنیانگذار انقلاب، صیانت بخش خط امام از تحریف و وارونه نمایى آن خواهد بود. تعریف گزینشى از امام، بیان نکردن برخى از ابعاد خط امام، سطحى مطرح نمودن بخشى از زوایاى فکرى و عملى ایشان، قلب ماهیت شاکله اصلى تفکر امام راحل، انعکاس تفاوت گفتار امام در سخنرانى هاى عمومى با اظهارنظرهاى دیگرشان در اندرونى و بیان خاطره هاى غیرمنطبق با شاکله اصلى تفکرى امام از جلسات دو یا چند نفره در محضر ایشان، همه و همه از مصادیقى است که با یکى از روش هاى فوق الذکر درستى یا تحریف آن ها را مى توان رمزگشایى نمود. مطالب فرعى اى که در فرض خوشبینانه و اعتماد به راویان آن ها و در نظر نگرفتن امکان اشتباه در نقل این خاطره ها به دلیل گذشت زمان و نیز در نظر نگرفتن امکان برداشت ناصحیح ازسخنان امام، مطالبى هستند که با مسیر اصلى حرکتى امام ناسازگارند و ممکن است با نظر به رویکردى خاص یا موردى استثنایى در زمانى خاص بیان شده باشند که قطعاً قابلیت تعمیم به دیگر نظرات بیان شده اصلى امام در منظر و مراى عمومى مردم را ندارند.
در این یادداشت سعى داریم به این نکات بپردازیم که تحریف شخصیت امام(ره) و انحراف از اصول مکتب ایشان به چه معناست؟ امروز مهم ترین تحریف و انحرافى که مى تواند نسبت به این شخصیت و مکتب- به عنوان نقشه راه سعادت ملت و پیشرفت کشور - رخ دهد در کدام اصول است؟ و سهم طراحى دشمنان و غفلت و فراموشى یا لغزش دوستان در این انحراف و تحریف کدام است?
یکى از آفت هایى که در تداوم هر نهضتى ازجمله نهضت امام راحل خودنمایى مى کند و باید از آن صیانت کرد، تحریف شخصیت، افکار و اندیشه هاى بنیان گذار و مبدع نهضت است. به تدریج که از مبدأ انقلاب فاصله زیاد مى شود و نسل هایى که رهبر و بنیان گذار انقلاب خود را ندیده و با اندیشه هاى وى به طور مستقیم آشنا نشده اند، پا به میدان مى گذارند و حافظة تاریخى بزرگ سالان هم ضعیف شده و دیگر یارى نمى کند، زمینه براى تحریف شخصیت بنیان گذار نهضت فراهم مى شود و گروه هاى مختلف با انگیزه هاى گوناگون در این مسیر قدم برمى دارند.
نخستین گروهى که درصدد تحریف شخصیت بنیان گذار انقلاب حتى در زمان حیات او برمى آیند، دشمنان آن انقلاب هستند. دشمن تلاش مى کند چهره و شخصیت رهبر و بنیان گذار انقلاب را وارونه جلوه دهد تا پیروان آن انقلاب در زمان حیات یا ممات او با شخصیتى معمولى یا غیرجذاب و احیاناً آلوده مواجه شوند و مسیرى انحرافى را بپیمایند یا انگیزة خود را براى پیروى از آرمان هاى او از دست بدهند.
گروه دیگرى که ممکن است دست به تحریف شخصیت مبدع و پایه گذار نهضت بزنند، دوستان انقلاب و حتى همراهان بنیان گذار انقلاب هستند. این گروه با دو نوع انگیزه دست به این کار مى زنند؛ نخست، از سر ارادت و شدت علاقه به نوعى اسطوره سازى مى کنند و با تعاریف غلوآمیز و اغراق آلود، شخصیتى غیرواقعى از بنیان گذار نهضت ارائه مى کنند که در واقعیت مصداقى ندارد و گروه دوم، به ظاهر دوستانى هستند که ازطرفى، چرب و شیرین روزگار آن ها را از ادامة راه انقلاب خسته کرده است و از طرف دیگر، عظمت و ابهت شخصیت بنیان گذار نهضت اجازه نمى دهد آن ها به صراحت در مقابل او قرار گیرند و وامانده از انقلاب معرفى شوند. این گروه براى حفظ وجهة خود از سویى و توجیه تغییر مشى خود از سوى دیگر مى کوشند چهره اى از بنیان گذار نهضت ارائه دهند که با شخصیت و شرایط فرتوت و خستة آن ها سازگار باشد. به بیان دیگر، مثل این گروه به کسى مى ماند که جثة کوچک و نحیف او با پوشیدن ردایى فاخر ناسازگار است و سعى مى کند آن ردا را اندازة خود کند! البته هدف دیگر این گروه زیر سؤال بردن مسیرى است که انقلابیون راسخ و ثابت قدم درحال طى آن هستند تا از این راه در ادامة انقلاب خلل ایجاد کنند.
همه آنچه گفته شد درباره انقلاب اسلامى ایران نیز مى تواند تحقق پیدا کند. از دشمن که انتظار خاصى نیست و تحریف انقلاب و مقتداى آن حضرت روح الله اقتضاى دشمنى اش است؛ اسطوره سازى از امام هم تقریبا" جایى ندارد چون حضرت روح الله آنقدر عظمت داشت که بى نیاز از اغراق و غلو بود و واقعیت وجودى اش را هم هرکسى نمى تواند درک کند. اما چند سالى است انقلاب اسلامى ایران شاهد تحریف از سوى گروه دوم دوستان و همراهان گذشتة انقلاب است؛ یعنى کسانى که به دلایل معلوم، از ادامة راه انقلاب و پیگیرى آرمان هاى آن سرد؛ بى انگیزه و خسته شده اند و چون توان ادامه راه و مکتب امام را ندارند، تلاش مى کنند امام را در حد و اندازه امروز خود کوچک کنند.
* امام خمینى به روایت امام خامنه اى
نسبت دادن حرف ها و مواضع غیرمستند به امام و کم رنگ کردن متن و فرازهاى اصلى زندگى امام و برجسته سازى برخى حاشیه ها و موارد شاذ، ازجمله ترفندهاى این جماعت براى مقصد نامبارک خود است. آنچه رهبر فرزانه و خلف صالح خمینى (ره) در بیست و ششمین سالگرد ارتحال آن پیر سفرکرده هشدار داد، خطر این جماعت وامانده و واداده بود و چه کسى صالح تر و سزاوارتر از ایشان براى پاسدارى از مکتب و خط امام؟
این رهبرى حکیم انقلاب اسلامى است که همواره از امام و مکتب او تجلیل کرده و مى کند و هرگاه از امام مى گوید، آن چنان عاشقانه و مخلصانه و از سر ارادت سخن مى گوید که گویى خودى در برابر او نمى بیند. خامنه اى تحریف خمینى را تحریف خود مى داند چون خامنه اى را خمینى براى رهبرى لایق دانسته است و خامنه اى است که با تمام وجود براى زنده نگه داشتن و تداوم مکتب و خط و راه امام خستگى نمى شناسد و همچون روزهاى نخست و حتى شاداب تر و با نشاط بیشتر آرمان هاى انقلاب را واقع بینانه دنبال مى کند و چون به قول مولانا: «جان گرگان و سگان هر یک جداست - متحد جان هاى شیران خداست» آرى شیران خدا-خمینى و خامنه اى-جانى متحد دارند و دوئیتى میان آن ها نیست. حضرت آقا هرچند خلوت هاى زیادى با امام داشته اند، نه هیچ گاه خاطراتى شاد از ایشان نقل کرده اند، نه خود را در سایة ارتباط طولانى مدت خود با آن روح خدا ممتاز و متفاوت معرفى کرده اند
* به این جملات توجه کنید!
* امام بزرگوار ما، مجسمه اى از ارزش هاى انقلاب ما بود.
* با انقلاب اسلامى در ایران و با تشکیل نظام اسلامى در این نقطه ى از عالم و با مبارزات طولانى اى که ملت ما پشت سر رهبر عظیم الشأنش، براى حفاظت از انقلاب و اسلام انجام داد، عصر جدیدى با خصوصیاتى متمایز با دوران قبل، در عالم به وجود آمد... این عصر و این دوران جدید را باید «دوران امام خمینى» نامید.
* امام بزرگوار با این انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشید و اسلام را زنده کرد.
* ملت، راه نجات خود را ادامة راه امام مى داند.
* او یک انسان مخلص و پرهیزکار بود. آن بزرگوار، در همة کارها، براى خدا و در راه خدا و به نام خدا، حرکت و عمل مى کرد.
* این سه خصوصیت در امام بزرگوار برجسته بود. ایمان آن مرد بزرگ، نمونه و استثنایى بود. عمل صالح او، عملى بود که بعد از صدر اسلام تا امروز، کسى آن را انجام نداده است... تزکیة او هم، چنان بود که در اوج شهرت و قدرت و محبوبیت، اوج عبودیّت را براى خود انتخاب کرد و هر روز که گذشت، بر الحاح و تضرّع و َتوسّل او به خداى بزرگ، افزوده شد.
* شخصیت امام(ره) با هیچ کدام از رهبرهاى دنیا قابل مقایسه نیست؛ او را فقط با پیامبران و اولیا و معصومان(ع) مى توان مقایسه کرد.
* او، آن روح الله بود که با عصا و ید بیضاى موسوى و بیان و فرقان مصطفوى، به نجات مظلومان کمر بست؛ تخت فرعون هاى زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت. او به انسان ها کرامت و به مؤمنان عزت و به مسلمانان قوّت و شوکت و به دنیاى مادى و بى روح، معنویت و به جهان اسلام حرکت و به مبارزان و مجاهدان فى سبیل الله شهامت و شهادت داد.
* او بت ها را شکست و باورهاى شرک آلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، على وار زیستن و تا نزدیکى مرزهاى عصمت پیش رفتن، افسانه نیست.
* این انقلاب بى نام خمینى در هیچ جاى جهان شناخته شده نیست.
این ها نمونة کوچک و مشتى از انبوه تعاریف و تجلیل هایى است که رهبر معظم انقلاب از امام راحل داشته اند و نشان از شناخت عمیق، ارادت خالصانه و شدت جذبة امام در ایشان دارد.
همین شناخت، ارادت و جذبه است که اجازه نمى دهد کمترین غبارى بر چهرة نورانى امام راحل بنشیند و آنگاه که احساس مى کند عده اى از سر غفلت یا خداى ناکرده هواهاى نفسانى درصدد تحریف این شخصیت تاریخ ساز و پایه گذار تمدن نوین اسلامى هستند، خروش برمى آورد و هشدار مى دهد.
مرورى بر فرمایشات بیست وشش سال گذشتة امام خامنه اى نشان مى دهد این چندمین بار است که ایشان به تبیین ویژگى هاى مکتب و خط امام پرداخته اند که حاکى از اهمیت این مسأله از سویى و اهتمام ایشان به صیانت از این مکتب از سوى دیگر است.
* بسترهاى پروژه امام زدایى
خوانش غلط و تحریف آمیز از اندیشه ها و اصول مکتب امام خمینى (رحمت الله علیه) دور جدیدى از پروژه ى امام زدایى است که با هدف حساسیت سنجى خواص و آحاد مردم نسبت به محکمات انقلاب اسلامى و نیز با هدف ریل گذارى سیاسى، از سوى تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و عدول کردگان از اندیشه هاى امام عظیم الشأن راحل، آغاز گردیده است. این مهم در واقع نقطه ى عزیمت سناریوى تغییر نظام ارزش ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى (نفى هویت و ساخت حقیقى نظام و جامعه دینى) است که در نهایت مى تواند استحاله ى جامعه و نظام جمهورى اسلامى را رقم بزند.
مرحله ى اول: پس از پایان یافتن صورت نظامى جنگ و آغاز دوران سازندگى، تدریجاً نگرشى در برخى از مدیران ارشد اجرایى کشور به وجود آمد مبنى بر این که براى سازندگى و توسعه کشور باید واقع گرا شد و از آرمان ها و ارزش هاى بنیادین نظام عدول کرد. دگردیسى معرفتى در نزد این مدیران منجر به شکل گیرى جریانى تجدیدنظرطلب، موسوم به فن سالاران (تکنوکرات ها) گردید. جریان مذکور با این انگاره که محکمات انقلاب اسلامى (مکتب امام خمینى (رحمت الله علیه)) مانعى در برابر تغییرات فضاى فرهنگى و اقتصادى کشور است، پروژه ى امام زدایى را با تلاش براى عقب نشینى و رها نمودن اصول مکتب امام خمینى (رحمت الله علیه) آغاز نمودند.
تئوریزه نمودن لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا در فضاى عمومى کشور و تغییر محیط فرهنگى جامعه، ازجمله اقداماتى بود که سناریوى تغییر را به فاز اجرا منتقل مى ساخت. در همین رابطه یکى از مهم ترین اقدامات تکنوکرات ها، بازگرداندن عناصر ضدانقلاب متوارى و فراماسونر بود که متعاقب آن طیف اقتصادى، فرهنگى و سیاسى از عناصر ضدانقلاب موفق شدند به کشور بازگردند.
ازجمله بزرگ نادرزاد - معاون وزیر فرهنگ رژیم فاسد پهلوى- یکى از افرادى بود که در سال 1369 با حمایت عطاءالله مهاجرانى - معاون رئیس جمهور وقت- به ایران آمد. وى در اظهاراتى با گستاخى هرچه تمام تر، دلیل بازگشت خود به ایران را نشانه ى دست کشیدن جمهورى اسلامى از آرمان هاى امام خمینى (رحمت الله علیه) یاد کرد.
فن سالاران براى ایجاد تغییر محیط داخلى کشور و استحاله ى ارزش هاى بنیادین و آرمان هاى انقلاب اسلامى آن چنان مسیر بازگشت عناصر ضدانقلاب را هموار نمودند که رضا پهلوى در آن مقطع طى اظهاراتى تصریح کرد: «در این مرحله هرچه بیشتر بتوانیم تشویق بکنیم، هم میهنانمان خودمان را که بروند به مملکت... این هم بهترین راهى است که مى توانیم رژیم را با دست خودش، از بین ببریم.» (جنگ در پناه صلح، مؤسسه لوح و قلم صفحه 68)
در چارچوب بازگشت عناصر ضدانقلاب و وابسته به رژیم منحوس پهلوى و تسریع روندهاى تغییر، محمد سام (وزیر اطلاعات و کشور در کابینه ى هویدا)، احسان نراقى (مشاور ارشد شاه معدوم و اداره کننده ى بنیاد پهلوى)، منوچهر شاه قلى (از پیروان فرقه ضاله ى بهائیت و وزیر بهدارى و علوم و آموزش عالى در کابینه ى هویدا)، بهمن بهزادى (سرپرست برنامه هاى تجارى رضا پهلوى در آمریکا) و... به ایران آمدند.
در دوره ى اول پروژه ى امام زدایى، ایجاد تردید و تشکیک در اصول مکتب امام خمینى، مهم ترین محور تلاش فن سالاران تجدیدنظرطلب و عدول کردگان از اندیشه هاى آن گوهر بى همتا براى خارج ساختن جامعه و نظام از مدار ارزش هاى بنیادین و آرمان هاى انقلاب اسلامى (تغییر و استحاله) بود.
مرحله ى دوم: در دومین مرحله از پروژه ى امام زدایى، تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و عدول کردگان از اندیشه ها و راه امام راحل عظیم الشأن، در پوشش اصلاح طلبى، فراتر از مرحله ى اول (تردید و تشکیک در مکتب امام خمینى، رحمت الله علیه) عمل کردند و نفى و انکار اندیشه ها و کارآمدى اصول مکتب آن یگانه ى دوران را در دستور کار قرار داند.
در همین رابطه ماهنامه ى کیان (ارگان غیررسمى بنیاد فراماسونرى کیان در ایران و محفل تجدیدنظرطلبان موسوم به حلقه کیان) در شماره تیرماه 1377 با نفى و انکار دوران پر افتخار امام خمینى (رحمت الله علیه) مدعى شد، «سیاست هاى دهه ى اول انقلاب، غیرکارا و ناموفق بوده است.»
متعاقب این دستورکار، روزنامه ى زنجیره اى صبح امروز با مسؤولیت سعید حجاریان (مشاور سید محمد خاتمى) در مقاله اى صراحتاً اعلام نمود که نمى توان جامعه را با مختصات دوران امام اداره کرد. این روزنامه در تاریخ 1/12/1377 با انعکاس اظهارات سعید حجاریان، جایگاه مردم را در نگرش حضرت امام خمینى (رحمت الله علیه) این گونه تحلیل کرد: «دیدگاه دیگر معتقد بود، مردم به صورت بى شکل و توده وار در صحنه نگاه داشته شوند و مردم را براى بیعتى مجدد به صحنه فراخواند.»
این روزنامه در ادامه، در مقابل نگرش حضرت امام، به نقل از حجاریان، دیدگاه مرحوم طالقانى را بهترین دیدگاه معرفى و مدعى شد: «این دیدگاه مردم را در قالب نهادهاى جامعه مدنى مى بیند.»
در ادامه این روند، نشریات زنجیره اى تجدیدنظرطلب هرکدام امام زدایى را در دستور کار خود قرار دادند. روزنامه همشهرى با مسؤولیت غلامحسین کرباسچى در تاریخ 19 شهریور 1377 جامعه ولایى به عنوان یکى از مهم ترین اصول مکتب امام خمینى را این گونه معرفى نمود: «جامعه ولایى، انحصارگر، توتالیتر و ضد مردمى است»، هم چنین روزنامه زنجیره اى نشاط در اسفندماه 1377، امام بزرگوار را خشونت طلب معرفى کرد و نوشت؛ «امام خمینى و (شهید) نواب صفوى خشونت گرا و کسروى و حکمىزاده اصلاح طلب بوده اند.»
هفته نامه آبان نیز در 21 شهریور 1377 نظریه ى عینیت دیانت و سیاست شهید مدرس و حضرت امام (رحمت الله علیه) را عامیانه معرفى نمود و صراحتاً نوشت؛ «نظریه ى عینیت سیاست و دیانت زاییده افکار عامیانه و قدیمى است».
نفى و انکار راه و اندیشه هاى امام در این دوره به جایى رسید که روزنامه ى ایران، ارگان دولت به اصطلاح اصلاحات نیز در 18 شهریور 1377 نوشت؛ «روحانیت قشرى گرا و حتى تقلید از امام خمینى کورکورانه بوده است».
در این مرحله، به دلیل نفى و انکار اندیشه هاى آن عبد صالح، نسبت به پروژه ى امام زدایى با سناریوى تغییر و استحاله ى جامعه و نظام، بیش ازپیش مشخص شد. در این راستا رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیت الله العظمى خامنه اى طى بیاناتى در تاریخ 9 آذر 1377 فرمودند؛ «اشخاص از انقلاب برگشتند، راه امام را رها کردند، یا بنا دارند امام را رها کنند، با لحن هاى مختلف، به خصوص در زمان دولت جدید [دولت موسوم به اصلاحات ] البته در زمان دولت قبل هم بود، ولى به این شدت نبود. در زمان دولت جدید بهانه اى پیدا کرده اند.»
رهبر معظم انقلاب اسلامى (مدظله العالى) براى مقابله با روند مذکور و عمق بخشى به نظام و جامعه، سال 1378 را که مصادف با یکصدمین سال تولد آن گوهر بى همتا بود به عنوان سال امام خمینى (رحمت الله علیه) معرفى نمود. این تدبیر حکیمانه ى امام خامنه اى رهاوردهاى زیر را به ارمغان آورد:
- اهتمام نیروهاى وفادار به انقلاب اسلامى به تبیین مکتب امام خمینى و اصول آن
- ایجاد سدى محکم و مقابل پروژه ى امام زدایى و سناریوى تغییر و استحاله ى جامعه و نظام
- رجعت جامعه بر مدار استقرار گفتمان انقلاب اسلامى در ارکان نظام
- تبدیل شدن مکتب امام خمینى و اصول آن به عنوان گفتمان مسلط جامعه
- تأثیر عمق بخشى داخلى بر تحولات منطقه اى و تحکیم و گسترش عمق نفوذ استراتژیک انقلاب اسلامى.
مرحله ى سوم: از فتنه 88 مى بایست به عنوان یکى از مهم ترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامى و مرحله ى سوم پروژه ى امام زدایى و سناریوى تغییر یاد کرد. در این دوره تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و منحرف شدگان از مکتب امام متفاوت تر از دو دوره ى گذشته عمل کردند. آنان با هدایت عوامل نفوذى سرویس هاى اطلاعاتى بیگانه، ضمن پیوند خوردن با جریان هاى ضدانقلاب و مجموعه دشمنان انقلاب اسلامى، جبهه بسیار گسترده اى را در مقابله ى با نظام جمهورى اسلامى و مکتب امام خمینى، ایجاد کردند. بر این ساس هجمه براى امام زدایى و سناریوى تغییر به نسبت مراحل پیشین به نقطه ى اوج خود رسید.
در مرحله سوم، پروژه ى امام زدایى با دو ویژگى به منصه ى ظهور رسید:
1- کینه ورزى و انتقام جویى از شخص حضرت امام (رحمت الله علیه)
2- ستیز و معارضه با اصول مکتب امام خمینى
در این ارتباط و در بازخوانى از فتنه ى 88 دو ویژگى مذکور را مى توان در شاهد مثال هاى زیر به صورت کاملاً ملموس مشاهده نمود:
- کینه ورزى نسبت به امام راحل عظیم الشأن با پاره نمودن تصاویر آن عبد صالح در 16 آذر 88
- انتقام جویى از «روح خدا در کالبد زمان» با شعار دادن علیه اصل ولایت فقیه
- قانون گریزى و تلاش براى مشروعیت زدایى از نظام به عنوان میراث گران بهاى حضرت امام با القاء دروغین موضع تقلب در انتخابات
- ستیزه جویى با نظام و مکتب امام خمینى و آرمان هاى انقلاب اسلامى در مراسم هاى روز قدس، سیزده آبان و...
فتنه ى 88 بیش از دو دوره ى گذشته، نسبت پروژه ى امام زدایى با سناریوى تغییر را اثبات نمود. بر همین اساس با مشخص شدن این نسبت براى آحاد جامعه، مردم در حماسه کم نظیر 9 دى 88 خشم انقلابى و انزجار خود را از فتنه گران و مجموعه دشمنان انقلاب اسلامى به نمایش گذاشتند.
* مرحله جدید پروژه ى امام زدایى
در چندین سال گذشته، پس از روشنگرى و آگاهى بخشى خواص وفادار به گفتمان انقلاب اسلامى، پیرامون پروژه ى امام زدایى و سناریوى تغییر و استحاله، واکنش جامعه به جریان تجدیدنظرطلب، بسیار هوشمندانه، به موقع و تحسین برانگیز بوده است. بر این اساس منحرفین از اندیشه هاى نورانى روح خدا، شیوه ى دیگرى را براى مرحله ى جدید امام زدایى در دستور کار قرار داده اند. جریان پیچیده ى نفاق جدید، به جاى ایجاد تردید، تشکیک، نفى و انکار اندیشه هاى امام بزرگوار و هم چنین ستیزه جویى با راه امام عظیم الشأن راحل، به تحریف مکتب امام خمینى و ارائه قرائت هاى انحرافى از اصول آن روى آورده اند تا از این طریق با کم رنگ ساختن حضور معنوى و فکرى حضرت امام، نظام ارزش ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى را تضعیف نمایند.
از این رهگذر، تجدیدنظرطلبان به حاشیه راندن گفتمان انقلاب اسلامى در جامعه و بسترسازى براى تغییر و استحاله ى جمهورى اسلامى را به انتظار نشسته اند. در این رابطه رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با کارگزاران نظام(92/4/30) با خطرناک دانستن تفسیر غلط از دیدگاه هاى امام مى فرمایند: «جهت گیرى هاى صحیح انقلاب و کشور بر اساس قرائت معتبر امام، در همه زمینه ها مشخص است و نیازى به بررسى مجدد جهت گیرى ها نیست... قرائت امام که در سخنان، نوشته ها و آثار ایشان، ازجمله در وصیت نامه ى آن بزرگوار، کاملاً بین و آشکار است، به عنوان حجت و شاخص مورد قبول نخبگان، زبدگان، مسؤولان و آحاد ملت است. البته گاه تفسیر غلطى از دیدگاه هاى امام ارائه مى شود که کار بد و خطرناکى است.»
بنابراین دور شدن از مکتب ناب امام خمینى (رحمت الله علیه) نسبت مستقیم با تغییر نظام ارزش ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى و استحاله ى جامعه و نظام دارد. تجدیدنظرطلبان در دور جدید پروژه ى امام زدایى با روش دو گام به جلو، یک گام به عقب عمل مى کنند. از این رو خواص و آحاد ملت مى بایست با حساسیت هرچه بیشتر به تحریف اندیشه ها و اصول مکتب امام بزرگوار توجه نمایند.
* سناریوى جدید نظام سلطه براى تغییر و استحاله
نظام سلطه و دشمنان انقلاب اسلامى با متحمل شدن شکست هاى پى درپى در مقابل جمهورى اسلامى ایران، به ویژه در فتنه 88، یک بار دیگر سناریوى پیچیده و بسیار خطرناکى را طراحى نموده اند. طراحان و کارگزاران این سناریو، با بهره گیرى از عوامل نفوذى، تجدیدنظرطلبان و منحرفین از مکتب امام خمینى، تغییر و استحاله ى جامعه و نظام از ساخت و هویت خود، مدنظر قرار داده اند.
بر این اساس به نظر مى رسد چارچوب کلى این سناریو بر محورهاى زیر استوار است:
- ایجاد ادراک اشتباه (اشتباه محاسباتى) براى برخى از مسؤولین
- ایجاد غفلت نسبت به ساخت درونى اقتدار و فرصت سوزى از جمهورى اسلامى ایران
- پیوند زدن مشکلات معیشتى مردم به جهت گیرى هاى سیاست خارجى نظام
- تئوریزه نمودن لزوم تغییر در سیاست خارجى به بهانه ى حل مشکلات معیشتى جامعه
- اجتماعى نمودن تغییر با عرفى سازى اصول مکتب امام خمینى و شرطى سازى پیرامون حل مسائل معیشتى
- حساسیت زدایى از خواص و آحاد مردم از طریق تحریف مکتب امام و اصول آن (ارائه ى قرائت ها و تفاسیر غلط و انحرافى از راه و اندیشه ى امام) براى زمینه سازى سناریوى تغییر و استحاله
- به هم ریختن انسجام ملى و دوقطبى سازى حاکمیت و جامعه با ایجاد موج تغییرطلبى و بهره گیرى از فرآیندهاى انتخاباتى آتى
- رویارویى بخشى از جامعه با اصول مکتب امام خمینى با هدایت و موج آفرینى تجدیدنظرطلبان فتنه گر به عنوان فاز نهایى سناریوى تغییر و استحاله
نکته مهم در این سناریوى جدید، تعیین مبادى حرکت و نقش آفرینى براى تجدیدنظرطلبان فتنه گر است. بر خلاف مراحل پیشین پروژه ى امام زدایى و سناریوى تغییر و استحاله که نقطه عزیمت آن از مبادى فرهنگى و سیاسى بود، در دور جدید، سناریو بر حرکت از مبادى اجتماعى - فرهنگى تکیه دارد. این مهم از یک سو این فرصت را در اختیار تجدیدنظرطلبان فتنه گر و افراطى قرار مى دهد تا با بهره گیرى از فرآیندهاى اجتماعى، براى خود در جامعه پایگاه ایجاد نمایند و از سوى دیگر زمینه اى براى استتار و اختفاى آنان در پشت مطالبات اجتماعى و موج تغییرطلبى جامعه فراهم مى آورد.
بنابراین بار دیگر باید متذکر شد که با توجه به نسبت مستقیم دور شدن از مکتب امام خمینى با تغییر نظام ارزش ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى، مى بایست نسبت به تحریف راه و اندیشه هاى نورانى و الهى امام عظیم الشأن راحل حساسیت به خرج داد و با تاکتیک دو گام به جلو یک گام به عقب در پروژه ى امام زدایى، هوشمندانه برخورد کرد و نباید دچار ساده اندیشى شد.
امید آن که یاران دیگر امام راحل و حافظان آثار معظم له نیز به این امر خطیر وقوف یابند و مسؤولیت خود را درقبال این امر مهم به درستى انجام دهند و مطمئن باشند عزت و کرامت آن ها در این است و کوتاهى در این مهم براى آن ها ثمرى که ندارد هیچ، آن ها را نیز به مخاطره مى افکند!
امام و خط امام قابل مصادره توسط هیچ جریان سیاسى یا هیچ قرابت نسبى یا سببى یا همکارى فیزیکى نیست و این قرابت هاى فیزیکى یا ژنتیکى موجب دریافت و فهم بهتر خط امام که مبناى تفسیر درست آن باشد، نمى شود. هیچ شخص یا جریانى حق ندارد بر خلاف برداشت اصلى از زوایاى تفکرى امام با طرح مطالبى سست و بى مبنا از استحکام پایه هاى اعتقادى نسل حاضر به امام بکاهد. امام را باید همانگونه که بود تعریف نمود؛ نه رقیق تر و نه غلیظتر، نه متحجر و نه لیبرال و سکولار.
امام را باید با تمام ملایمات و مهربانى ها و دلرحمى هایش با مستضعفین، با تمام نگاه از سر لطفش با مردم و با تمام اقتدار و ایستادگى اش در برابر قلدران عالم تعریف نمود. برخى که امروز جرئت ندارند حتى جمله ها و سخنرانى هاى امام را از روى متن در برابر مردم قرائت نمایند، مراجعه به اصل فرمایشات ایشان نقاب از چهره هاى رنگارنگ آن ها کنار مى زند، به هیچ عنوان شایسته سردمدارى پیروى از خط امام و داعیه دار بودن تعریف خط امام نیستند. تحریف امام مقدمه عبور از امام است. وقتى امامى سکولار، نامستحکم در اصول، داراى قابلیت تبدیل و تغییر در محکمات، منطبق بر خواست نگاه غرب و متزلزل در ایستادگى در برابر ابرقدرت ها به نسل جوان با تقلب فروخته شود، عبور از چنین امامى و در آغوش کشیدن اسلام آمریکایى و عجین شدن با اشرافیت و توجیه آن بسیار آسان و ممکن خواهد شد لذا تلاش براى پاسداشت امام و جلوگیرى از تحریف این شخصیت الهى از اولویت هاى رویش هاى انقلاب اسلامى در مقطع فعلى است.
این نوشتار را با کلامى هدایت بخش از رهبر معظم انقلاب اسلامى به پایان مى بریم که فرمودند: «آیا شخصیت ها را هم مى شود تحریف کرد؟ بله. تحریف شخصیت ها به این است که ارکان اصلى شخصیت آن انسان بزرگ یا مجهول بماند یا غلط معنا شود یا به صورت انحرافى و سطحى معنى شود. همه این ها برمى گردد به تحریف شخصیت. شخصیتى که الگوست، امام و پیشواست و رفتارش براى نسل هاى بعد از خود او راهنما و رهنمود است. اگر تحریف شود زیان بزرگى به وجود خواهد آمد.... اگر ملت ایران بخواهد به آن هدف ها برسد، بخواهد این راه را ادامه دهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند که تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملت ایران است.... اینجاست که خطر تحریف امام اهمیت مى یابد. اگر شخصیت امام تحریف شد، بد معرفى شد، غلط معرفى شد، همه ى این خطرات بزرگ متوجه ملت ایران خواهد شد. اینجاست که این خطر، خطر تحریف امام، به عنوان یک هشدار باید در گوش مسؤولان کشور، صاحب نظران فکرى انقلاب، شاگردان قدیمى امام، کسانى که علاقه به این راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان، این خطر باید به چشم همه این ها به عنوان یک هشدار تلقى شود.» (14/3/1394)
رهبر معظم انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) که در حرم مطهر آن حضرت برگزار شد، در سخنان خود به یک نکته مهم و اساسى با عنوان خطر «تحریف شخصیت امام» اشاره کردند و فرمودند: «تحریف شخصیتها براى این است که ارکان اصلى شخصیت آن انسان بزرگ یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود یا بهصورت انحرافى و سطحى معنا شود... امام را نباید بهعنوان یک شخصیت تاریخى محترم مورد توجه قرار داد... اگر امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خداى نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلى خواهد خورد».
براى شناخت تفسیر درست خط امام و جلوگیرى از تحریف وجود نازنین، رفتار، عملکرد و خط مشى امام راحل، دو مسیر وجود دارد که مراجعه به هر کدام از این دو مسیر، آفت تحریف را به حاشیه مى برد و بهره مندى از زلال خط درست امام را ممکن مى سازد. اولین و مطمئن ترین راه، اخذ مفهوم درست و تفسیر خط امام از کلام ولى فقیه زمان است؛ فردى که تقوا، عدالت، اجتهاد و تدبیر وى عوامل کشف ایشان به عنوان ولى فقیه و سکاندارى جامعه اسلامى بوده است. بدون تردید حضرت آیت الله العظمى امام خامنه اى به عنوان شاگردى امین، همراهى صدیق و یاورى انقلابى که سال هاى سال در کنار امام خمینى (ره) در کوران حوادث انقلاب طى طریق نموده اند و امروز ولایت نظام اسلامى را به عهده دارند، مرجعى قابل اعتماد براى تفسیر درست خط امام مى باشند. سخنرانى هاى ایشان در مراسم 14 خردادماه هر سال و نیز دیگر بیانات ایشان، چراغ راهنماى جویندگان مسیر درست فهم هرچه بیشتر خط امام خمینى(ره) است.
مسیر دیگر، ثبت تاریخى ابعاد شخصیتى و فحواى کلى و شاکله اصلى تفکر امام در اذهان توده مردم و جامعه است. مراجعه به این ثبت تاریخى و زدن سنگ محک آن به تحریفات شخصیتى بنیانگذار انقلاب، صیانت بخش خط امام از تحریف و وارونه نمایى آن خواهد بود. تعریف گزینشى از امام، بیان نکردن برخى از ابعاد خط امام، سطحى مطرح نمودن بخشى از زوایاى فکرى و عملى ایشان، قلب ماهیت شاکله اصلى تفکر امام راحل، انعکاس تفاوت گفتار امام در سخنرانى هاى عمومى با اظهارنظرهاى دیگرشان در اندرونى و بیان خاطره هاى غیرمنطبق با شاکله اصلى تفکرى امام از جلسات دو یا چند نفره در محضر ایشان، همه و همه از مصادیقى است که با یکى از روش هاى فوق الذکر درستى یا تحریف آن ها را مى توان رمزگشایى نمود. مطالب فرعى اى که در فرض خوشبینانه و اعتماد به راویان آن ها و در نظر نگرفتن امکان اشتباه در نقل این خاطره ها به دلیل گذشت زمان و نیز در نظر نگرفتن امکان برداشت ناصحیح ازسخنان امام، مطالبى هستند که با مسیر اصلى حرکتى امام ناسازگارند و ممکن است با نظر به رویکردى خاص یا موردى استثنایى در زمانى خاص بیان شده باشند که قطعاً قابلیت تعمیم به دیگر نظرات بیان شده اصلى امام در منظر و مراى عمومى مردم را ندارند.
در این یادداشت سعى داریم به این نکات بپردازیم که تحریف شخصیت امام(ره) و انحراف از اصول مکتب ایشان به چه معناست؟ امروز مهم ترین تحریف و انحرافى که مى تواند نسبت به این شخصیت و مکتب- به عنوان نقشه راه سعادت ملت و پیشرفت کشور - رخ دهد در کدام اصول است؟ و سهم طراحى دشمنان و غفلت و فراموشى یا لغزش دوستان در این انحراف و تحریف کدام است?
یکى از آفت هایى که در تداوم هر نهضتى ازجمله نهضت امام راحل خودنمایى مى کند و باید از آن صیانت کرد، تحریف شخصیت، افکار و اندیشه هاى بنیان گذار و مبدع نهضت است. به تدریج که از مبدأ انقلاب فاصله زیاد مى شود و نسل هایى که رهبر و بنیان گذار انقلاب خود را ندیده و با اندیشه هاى وى به طور مستقیم آشنا نشده اند، پا به میدان مى گذارند و حافظة تاریخى بزرگ سالان هم ضعیف شده و دیگر یارى نمى کند، زمینه براى تحریف شخصیت بنیان گذار نهضت فراهم مى شود و گروه هاى مختلف با انگیزه هاى گوناگون در این مسیر قدم برمى دارند.
نخستین گروهى که درصدد تحریف شخصیت بنیان گذار انقلاب حتى در زمان حیات او برمى آیند، دشمنان آن انقلاب هستند. دشمن تلاش مى کند چهره و شخصیت رهبر و بنیان گذار انقلاب را وارونه جلوه دهد تا پیروان آن انقلاب در زمان حیات یا ممات او با شخصیتى معمولى یا غیرجذاب و احیاناً آلوده مواجه شوند و مسیرى انحرافى را بپیمایند یا انگیزة خود را براى پیروى از آرمان هاى او از دست بدهند.
گروه دیگرى که ممکن است دست به تحریف شخصیت مبدع و پایه گذار نهضت بزنند، دوستان انقلاب و حتى همراهان بنیان گذار انقلاب هستند. این گروه با دو نوع انگیزه دست به این کار مى زنند؛ نخست، از سر ارادت و شدت علاقه به نوعى اسطوره سازى مى کنند و با تعاریف غلوآمیز و اغراق آلود، شخصیتى غیرواقعى از بنیان گذار نهضت ارائه مى کنند که در واقعیت مصداقى ندارد و گروه دوم، به ظاهر دوستانى هستند که ازطرفى، چرب و شیرین روزگار آن ها را از ادامة راه انقلاب خسته کرده است و از طرف دیگر، عظمت و ابهت شخصیت بنیان گذار نهضت اجازه نمى دهد آن ها به صراحت در مقابل او قرار گیرند و وامانده از انقلاب معرفى شوند. این گروه براى حفظ وجهة خود از سویى و توجیه تغییر مشى خود از سوى دیگر مى کوشند چهره اى از بنیان گذار نهضت ارائه دهند که با شخصیت و شرایط فرتوت و خستة آن ها سازگار باشد. به بیان دیگر، مثل این گروه به کسى مى ماند که جثة کوچک و نحیف او با پوشیدن ردایى فاخر ناسازگار است و سعى مى کند آن ردا را اندازة خود کند! البته هدف دیگر این گروه زیر سؤال بردن مسیرى است که انقلابیون راسخ و ثابت قدم درحال طى آن هستند تا از این راه در ادامة انقلاب خلل ایجاد کنند.
همه آنچه گفته شد درباره انقلاب اسلامى ایران نیز مى تواند تحقق پیدا کند. از دشمن که انتظار خاصى نیست و تحریف انقلاب و مقتداى آن حضرت روح الله اقتضاى دشمنى اش است؛ اسطوره سازى از امام هم تقریبا" جایى ندارد چون حضرت روح الله آنقدر عظمت داشت که بى نیاز از اغراق و غلو بود و واقعیت وجودى اش را هم هرکسى نمى تواند درک کند. اما چند سالى است انقلاب اسلامى ایران شاهد تحریف از سوى گروه دوم دوستان و همراهان گذشتة انقلاب است؛ یعنى کسانى که به دلایل معلوم، از ادامة راه انقلاب و پیگیرى آرمان هاى آن سرد؛ بى انگیزه و خسته شده اند و چون توان ادامه راه و مکتب امام را ندارند، تلاش مى کنند امام را در حد و اندازه امروز خود کوچک کنند.
* امام خمینى به روایت امام خامنه اى
نسبت دادن حرف ها و مواضع غیرمستند به امام و کم رنگ کردن متن و فرازهاى اصلى زندگى امام و برجسته سازى برخى حاشیه ها و موارد شاذ، ازجمله ترفندهاى این جماعت براى مقصد نامبارک خود است. آنچه رهبر فرزانه و خلف صالح خمینى (ره) در بیست و ششمین سالگرد ارتحال آن پیر سفرکرده هشدار داد، خطر این جماعت وامانده و واداده بود و چه کسى صالح تر و سزاوارتر از ایشان براى پاسدارى از مکتب و خط امام؟
این رهبرى حکیم انقلاب اسلامى است که همواره از امام و مکتب او تجلیل کرده و مى کند و هرگاه از امام مى گوید، آن چنان عاشقانه و مخلصانه و از سر ارادت سخن مى گوید که گویى خودى در برابر او نمى بیند. خامنه اى تحریف خمینى را تحریف خود مى داند چون خامنه اى را خمینى براى رهبرى لایق دانسته است و خامنه اى است که با تمام وجود براى زنده نگه داشتن و تداوم مکتب و خط و راه امام خستگى نمى شناسد و همچون روزهاى نخست و حتى شاداب تر و با نشاط بیشتر آرمان هاى انقلاب را واقع بینانه دنبال مى کند و چون به قول مولانا: «جان گرگان و سگان هر یک جداست - متحد جان هاى شیران خداست» آرى شیران خدا-خمینى و خامنه اى-جانى متحد دارند و دوئیتى میان آن ها نیست. حضرت آقا هرچند خلوت هاى زیادى با امام داشته اند، نه هیچ گاه خاطراتى شاد از ایشان نقل کرده اند، نه خود را در سایة ارتباط طولانى مدت خود با آن روح خدا ممتاز و متفاوت معرفى کرده اند
* به این جملات توجه کنید!
* امام بزرگوار ما، مجسمه اى از ارزش هاى انقلاب ما بود.
* با انقلاب اسلامى در ایران و با تشکیل نظام اسلامى در این نقطه ى از عالم و با مبارزات طولانى اى که ملت ما پشت سر رهبر عظیم الشأنش، براى حفاظت از انقلاب و اسلام انجام داد، عصر جدیدى با خصوصیاتى متمایز با دوران قبل، در عالم به وجود آمد... این عصر و این دوران جدید را باید «دوران امام خمینى» نامید.
* امام بزرگوار با این انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشید و اسلام را زنده کرد.
* ملت، راه نجات خود را ادامة راه امام مى داند.
* او یک انسان مخلص و پرهیزکار بود. آن بزرگوار، در همة کارها، براى خدا و در راه خدا و به نام خدا، حرکت و عمل مى کرد.
* این سه خصوصیت در امام بزرگوار برجسته بود. ایمان آن مرد بزرگ، نمونه و استثنایى بود. عمل صالح او، عملى بود که بعد از صدر اسلام تا امروز، کسى آن را انجام نداده است... تزکیة او هم، چنان بود که در اوج شهرت و قدرت و محبوبیت، اوج عبودیّت را براى خود انتخاب کرد و هر روز که گذشت، بر الحاح و تضرّع و َتوسّل او به خداى بزرگ، افزوده شد.
* شخصیت امام(ره) با هیچ کدام از رهبرهاى دنیا قابل مقایسه نیست؛ او را فقط با پیامبران و اولیا و معصومان(ع) مى توان مقایسه کرد.
* او، آن روح الله بود که با عصا و ید بیضاى موسوى و بیان و فرقان مصطفوى، به نجات مظلومان کمر بست؛ تخت فرعون هاى زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت. او به انسان ها کرامت و به مؤمنان عزت و به مسلمانان قوّت و شوکت و به دنیاى مادى و بى روح، معنویت و به جهان اسلام حرکت و به مبارزان و مجاهدان فى سبیل الله شهامت و شهادت داد.
* او بت ها را شکست و باورهاى شرک آلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، على وار زیستن و تا نزدیکى مرزهاى عصمت پیش رفتن، افسانه نیست.
* این انقلاب بى نام خمینى در هیچ جاى جهان شناخته شده نیست.
این ها نمونة کوچک و مشتى از انبوه تعاریف و تجلیل هایى است که رهبر معظم انقلاب از امام راحل داشته اند و نشان از شناخت عمیق، ارادت خالصانه و شدت جذبة امام در ایشان دارد.
همین شناخت، ارادت و جذبه است که اجازه نمى دهد کمترین غبارى بر چهرة نورانى امام راحل بنشیند و آنگاه که احساس مى کند عده اى از سر غفلت یا خداى ناکرده هواهاى نفسانى درصدد تحریف این شخصیت تاریخ ساز و پایه گذار تمدن نوین اسلامى هستند، خروش برمى آورد و هشدار مى دهد.
مرورى بر فرمایشات بیست وشش سال گذشتة امام خامنه اى نشان مى دهد این چندمین بار است که ایشان به تبیین ویژگى هاى مکتب و خط امام پرداخته اند که حاکى از اهمیت این مسأله از سویى و اهتمام ایشان به صیانت از این مکتب از سوى دیگر است.
* بسترهاى پروژه امام زدایى
خوانش غلط و تحریف آمیز از اندیشه ها و اصول مکتب امام خمینى (رحمت الله علیه) دور جدیدى از پروژه ى امام زدایى است که با هدف حساسیت سنجى خواص و آحاد مردم نسبت به محکمات انقلاب اسلامى و نیز با هدف ریل گذارى سیاسى، از سوى تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و عدول کردگان از اندیشه هاى امام عظیم الشأن راحل، آغاز گردیده است. این مهم در واقع نقطه ى عزیمت سناریوى تغییر نظام ارزش ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى (نفى هویت و ساخت حقیقى نظام و جامعه دینى) است که در نهایت مى تواند استحاله ى جامعه و نظام جمهورى اسلامى را رقم بزند.
مرحله ى اول: پس از پایان یافتن صورت نظامى جنگ و آغاز دوران سازندگى، تدریجاً نگرشى در برخى از مدیران ارشد اجرایى کشور به وجود آمد مبنى بر این که براى سازندگى و توسعه کشور باید واقع گرا شد و از آرمان ها و ارزش هاى بنیادین نظام عدول کرد. دگردیسى معرفتى در نزد این مدیران منجر به شکل گیرى جریانى تجدیدنظرطلب، موسوم به فن سالاران (تکنوکرات ها) گردید. جریان مذکور با این انگاره که محکمات انقلاب اسلامى (مکتب امام خمینى (رحمت الله علیه)) مانعى در برابر تغییرات فضاى فرهنگى و اقتصادى کشور است، پروژه ى امام زدایى را با تلاش براى عقب نشینى و رها نمودن اصول مکتب امام خمینى (رحمت الله علیه) آغاز نمودند.
تئوریزه نمودن لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا در فضاى عمومى کشور و تغییر محیط فرهنگى جامعه، ازجمله اقداماتى بود که سناریوى تغییر را به فاز اجرا منتقل مى ساخت. در همین رابطه یکى از مهم ترین اقدامات تکنوکرات ها، بازگرداندن عناصر ضدانقلاب متوارى و فراماسونر بود که متعاقب آن طیف اقتصادى، فرهنگى و سیاسى از عناصر ضدانقلاب موفق شدند به کشور بازگردند.
ازجمله بزرگ نادرزاد - معاون وزیر فرهنگ رژیم فاسد پهلوى- یکى از افرادى بود که در سال 1369 با حمایت عطاءالله مهاجرانى - معاون رئیس جمهور وقت- به ایران آمد. وى در اظهاراتى با گستاخى هرچه تمام تر، دلیل بازگشت خود به ایران را نشانه ى دست کشیدن جمهورى اسلامى از آرمان هاى امام خمینى (رحمت الله علیه) یاد کرد.
فن سالاران براى ایجاد تغییر محیط داخلى کشور و استحاله ى ارزش هاى بنیادین و آرمان هاى انقلاب اسلامى آن چنان مسیر بازگشت عناصر ضدانقلاب را هموار نمودند که رضا پهلوى در آن مقطع طى اظهاراتى تصریح کرد: «در این مرحله هرچه بیشتر بتوانیم تشویق بکنیم، هم میهنانمان خودمان را که بروند به مملکت... این هم بهترین راهى است که مى توانیم رژیم را با دست خودش، از بین ببریم.» (جنگ در پناه صلح، مؤسسه لوح و قلم صفحه 68)
در چارچوب بازگشت عناصر ضدانقلاب و وابسته به رژیم منحوس پهلوى و تسریع روندهاى تغییر، محمد سام (وزیر اطلاعات و کشور در کابینه ى هویدا)، احسان نراقى (مشاور ارشد شاه معدوم و اداره کننده ى بنیاد پهلوى)، منوچهر شاه قلى (از پیروان فرقه ضاله ى بهائیت و وزیر بهدارى و علوم و آموزش عالى در کابینه ى هویدا)، بهمن بهزادى (سرپرست برنامه هاى تجارى رضا پهلوى در آمریکا) و... به ایران آمدند.
در دوره ى اول پروژه ى امام زدایى، ایجاد تردید و تشکیک در اصول مکتب امام خمینى، مهم ترین محور تلاش فن سالاران تجدیدنظرطلب و عدول کردگان از اندیشه هاى آن گوهر بى همتا براى خارج ساختن جامعه و نظام از مدار ارزش هاى بنیادین و آرمان هاى انقلاب اسلامى (تغییر و استحاله) بود.
مرحله ى دوم: در دومین مرحله از پروژه ى امام زدایى، تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و عدول کردگان از اندیشه ها و راه امام راحل عظیم الشأن، در پوشش اصلاح طلبى، فراتر از مرحله ى اول (تردید و تشکیک در مکتب امام خمینى، رحمت الله علیه) عمل کردند و نفى و انکار اندیشه ها و کارآمدى اصول مکتب آن یگانه ى دوران را در دستور کار قرار داند.
در همین رابطه ماهنامه ى کیان (ارگان غیررسمى بنیاد فراماسونرى کیان در ایران و محفل تجدیدنظرطلبان موسوم به حلقه کیان) در شماره تیرماه 1377 با نفى و انکار دوران پر افتخار امام خمینى (رحمت الله علیه) مدعى شد، «سیاست هاى دهه ى اول انقلاب، غیرکارا و ناموفق بوده است.»
متعاقب این دستورکار، روزنامه ى زنجیره اى صبح امروز با مسؤولیت سعید حجاریان (مشاور سید محمد خاتمى) در مقاله اى صراحتاً اعلام نمود که نمى توان جامعه را با مختصات دوران امام اداره کرد. این روزنامه در تاریخ 1/12/1377 با انعکاس اظهارات سعید حجاریان، جایگاه مردم را در نگرش حضرت امام خمینى (رحمت الله علیه) این گونه تحلیل کرد: «دیدگاه دیگر معتقد بود، مردم به صورت بى شکل و توده وار در صحنه نگاه داشته شوند و مردم را براى بیعتى مجدد به صحنه فراخواند.»
این روزنامه در ادامه، در مقابل نگرش حضرت امام، به نقل از حجاریان، دیدگاه مرحوم طالقانى را بهترین دیدگاه معرفى و مدعى شد: «این دیدگاه مردم را در قالب نهادهاى جامعه مدنى مى بیند.»
در ادامه این روند، نشریات زنجیره اى تجدیدنظرطلب هرکدام امام زدایى را در دستور کار خود قرار دادند. روزنامه همشهرى با مسؤولیت غلامحسین کرباسچى در تاریخ 19 شهریور 1377 جامعه ولایى به عنوان یکى از مهم ترین اصول مکتب امام خمینى را این گونه معرفى نمود: «جامعه ولایى، انحصارگر، توتالیتر و ضد مردمى است»، هم چنین روزنامه زنجیره اى نشاط در اسفندماه 1377، امام بزرگوار را خشونت طلب معرفى کرد و نوشت؛ «امام خمینى و (شهید) نواب صفوى خشونت گرا و کسروى و حکمىزاده اصلاح طلب بوده اند.»
هفته نامه آبان نیز در 21 شهریور 1377 نظریه ى عینیت دیانت و سیاست شهید مدرس و حضرت امام (رحمت الله علیه) را عامیانه معرفى نمود و صراحتاً نوشت؛ «نظریه ى عینیت سیاست و دیانت زاییده افکار عامیانه و قدیمى است».
نفى و انکار راه و اندیشه هاى امام در این دوره به جایى رسید که روزنامه ى ایران، ارگان دولت به اصطلاح اصلاحات نیز در 18 شهریور 1377 نوشت؛ «روحانیت قشرى گرا و حتى تقلید از امام خمینى کورکورانه بوده است».
در این مرحله، به دلیل نفى و انکار اندیشه هاى آن عبد صالح، نسبت به پروژه ى امام زدایى با سناریوى تغییر و استحاله ى جامعه و نظام، بیش ازپیش مشخص شد. در این راستا رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیت الله العظمى خامنه اى طى بیاناتى در تاریخ 9 آذر 1377 فرمودند؛ «اشخاص از انقلاب برگشتند، راه امام را رها کردند، یا بنا دارند امام را رها کنند، با لحن هاى مختلف، به خصوص در زمان دولت جدید [دولت موسوم به اصلاحات ] البته در زمان دولت قبل هم بود، ولى به این شدت نبود. در زمان دولت جدید بهانه اى پیدا کرده اند.»
رهبر معظم انقلاب اسلامى (مدظله العالى) براى مقابله با روند مذکور و عمق بخشى به نظام و جامعه، سال 1378 را که مصادف با یکصدمین سال تولد آن گوهر بى همتا بود به عنوان سال امام خمینى (رحمت الله علیه) معرفى نمود. این تدبیر حکیمانه ى امام خامنه اى رهاوردهاى زیر را به ارمغان آورد:
- اهتمام نیروهاى وفادار به انقلاب اسلامى به تبیین مکتب امام خمینى و اصول آن
- ایجاد سدى محکم و مقابل پروژه ى امام زدایى و سناریوى تغییر و استحاله ى جامعه و نظام
- رجعت جامعه بر مدار استقرار گفتمان انقلاب اسلامى در ارکان نظام
- تبدیل شدن مکتب امام خمینى و اصول آن به عنوان گفتمان مسلط جامعه
- تأثیر عمق بخشى داخلى بر تحولات منطقه اى و تحکیم و گسترش عمق نفوذ استراتژیک انقلاب اسلامى.
مرحله ى سوم: از فتنه 88 مى بایست به عنوان یکى از مهم ترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامى و مرحله ى سوم پروژه ى امام زدایى و سناریوى تغییر یاد کرد. در این دوره تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و منحرف شدگان از مکتب امام متفاوت تر از دو دوره ى گذشته عمل کردند. آنان با هدایت عوامل نفوذى سرویس هاى اطلاعاتى بیگانه، ضمن پیوند خوردن با جریان هاى ضدانقلاب و مجموعه دشمنان انقلاب اسلامى، جبهه بسیار گسترده اى را در مقابله ى با نظام جمهورى اسلامى و مکتب امام خمینى، ایجاد کردند. بر این ساس هجمه براى امام زدایى و سناریوى تغییر به نسبت مراحل پیشین به نقطه ى اوج خود رسید.
در مرحله سوم، پروژه ى امام زدایى با دو ویژگى به منصه ى ظهور رسید:
1- کینه ورزى و انتقام جویى از شخص حضرت امام (رحمت الله علیه)
2- ستیز و معارضه با اصول مکتب امام خمینى
در این ارتباط و در بازخوانى از فتنه ى 88 دو ویژگى مذکور را مى توان در شاهد مثال هاى زیر به صورت کاملاً ملموس مشاهده نمود:
- کینه ورزى نسبت به امام راحل عظیم الشأن با پاره نمودن تصاویر آن عبد صالح در 16 آذر 88
- انتقام جویى از «روح خدا در کالبد زمان» با شعار دادن علیه اصل ولایت فقیه
- قانون گریزى و تلاش براى مشروعیت زدایى از نظام به عنوان میراث گران بهاى حضرت امام با القاء دروغین موضع تقلب در انتخابات
- ستیزه جویى با نظام و مکتب امام خمینى و آرمان هاى انقلاب اسلامى در مراسم هاى روز قدس، سیزده آبان و...
فتنه ى 88 بیش از دو دوره ى گذشته، نسبت پروژه ى امام زدایى با سناریوى تغییر را اثبات نمود. بر همین اساس با مشخص شدن این نسبت براى آحاد جامعه، مردم در حماسه کم نظیر 9 دى 88 خشم انقلابى و انزجار خود را از فتنه گران و مجموعه دشمنان انقلاب اسلامى به نمایش گذاشتند.
* مرحله جدید پروژه ى امام زدایى
در چندین سال گذشته، پس از روشنگرى و آگاهى بخشى خواص وفادار به گفتمان انقلاب اسلامى، پیرامون پروژه ى امام زدایى و سناریوى تغییر و استحاله، واکنش جامعه به جریان تجدیدنظرطلب، بسیار هوشمندانه، به موقع و تحسین برانگیز بوده است. بر این اساس منحرفین از اندیشه هاى نورانى روح خدا، شیوه ى دیگرى را براى مرحله ى جدید امام زدایى در دستور کار قرار داده اند. جریان پیچیده ى نفاق جدید، به جاى ایجاد تردید، تشکیک، نفى و انکار اندیشه هاى امام بزرگوار و هم چنین ستیزه جویى با راه امام عظیم الشأن راحل، به تحریف مکتب امام خمینى و ارائه قرائت هاى انحرافى از اصول آن روى آورده اند تا از این طریق با کم رنگ ساختن حضور معنوى و فکرى حضرت امام، نظام ارزش ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى را تضعیف نمایند.
از این رهگذر، تجدیدنظرطلبان به حاشیه راندن گفتمان انقلاب اسلامى در جامعه و بسترسازى براى تغییر و استحاله ى جمهورى اسلامى را به انتظار نشسته اند. در این رابطه رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با کارگزاران نظام(92/4/30) با خطرناک دانستن تفسیر غلط از دیدگاه هاى امام مى فرمایند: «جهت گیرى هاى صحیح انقلاب و کشور بر اساس قرائت معتبر امام، در همه زمینه ها مشخص است و نیازى به بررسى مجدد جهت گیرى ها نیست... قرائت امام که در سخنان، نوشته ها و آثار ایشان، ازجمله در وصیت نامه ى آن بزرگوار، کاملاً بین و آشکار است، به عنوان حجت و شاخص مورد قبول نخبگان، زبدگان، مسؤولان و آحاد ملت است. البته گاه تفسیر غلطى از دیدگاه هاى امام ارائه مى شود که کار بد و خطرناکى است.»
بنابراین دور شدن از مکتب ناب امام خمینى (رحمت الله علیه) نسبت مستقیم با تغییر نظام ارزش ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى و استحاله ى جامعه و نظام دارد. تجدیدنظرطلبان در دور جدید پروژه ى امام زدایى با روش دو گام به جلو، یک گام به عقب عمل مى کنند. از این رو خواص و آحاد ملت مى بایست با حساسیت هرچه بیشتر به تحریف اندیشه ها و اصول مکتب امام بزرگوار توجه نمایند.
* سناریوى جدید نظام سلطه براى تغییر و استحاله
نظام سلطه و دشمنان انقلاب اسلامى با متحمل شدن شکست هاى پى درپى در مقابل جمهورى اسلامى ایران، به ویژه در فتنه 88، یک بار دیگر سناریوى پیچیده و بسیار خطرناکى را طراحى نموده اند. طراحان و کارگزاران این سناریو، با بهره گیرى از عوامل نفوذى، تجدیدنظرطلبان و منحرفین از مکتب امام خمینى، تغییر و استحاله ى جامعه و نظام از ساخت و هویت خود، مدنظر قرار داده اند.
بر این اساس به نظر مى رسد چارچوب کلى این سناریو بر محورهاى زیر استوار است:
- ایجاد ادراک اشتباه (اشتباه محاسباتى) براى برخى از مسؤولین
- ایجاد غفلت نسبت به ساخت درونى اقتدار و فرصت سوزى از جمهورى اسلامى ایران
- پیوند زدن مشکلات معیشتى مردم به جهت گیرى هاى سیاست خارجى نظام
- تئوریزه نمودن لزوم تغییر در سیاست خارجى به بهانه ى حل مشکلات معیشتى جامعه
- اجتماعى نمودن تغییر با عرفى سازى اصول مکتب امام خمینى و شرطى سازى پیرامون حل مسائل معیشتى
- حساسیت زدایى از خواص و آحاد مردم از طریق تحریف مکتب امام و اصول آن (ارائه ى قرائت ها و تفاسیر غلط و انحرافى از راه و اندیشه ى امام) براى زمینه سازى سناریوى تغییر و استحاله
- به هم ریختن انسجام ملى و دوقطبى سازى حاکمیت و جامعه با ایجاد موج تغییرطلبى و بهره گیرى از فرآیندهاى انتخاباتى آتى
- رویارویى بخشى از جامعه با اصول مکتب امام خمینى با هدایت و موج آفرینى تجدیدنظرطلبان فتنه گر به عنوان فاز نهایى سناریوى تغییر و استحاله
نکته مهم در این سناریوى جدید، تعیین مبادى حرکت و نقش آفرینى براى تجدیدنظرطلبان فتنه گر است. بر خلاف مراحل پیشین پروژه ى امام زدایى و سناریوى تغییر و استحاله که نقطه عزیمت آن از مبادى فرهنگى و سیاسى بود، در دور جدید، سناریو بر حرکت از مبادى اجتماعى - فرهنگى تکیه دارد. این مهم از یک سو این فرصت را در اختیار تجدیدنظرطلبان فتنه گر و افراطى قرار مى دهد تا با بهره گیرى از فرآیندهاى اجتماعى، براى خود در جامعه پایگاه ایجاد نمایند و از سوى دیگر زمینه اى براى استتار و اختفاى آنان در پشت مطالبات اجتماعى و موج تغییرطلبى جامعه فراهم مى آورد.
بنابراین بار دیگر باید متذکر شد که با توجه به نسبت مستقیم دور شدن از مکتب امام خمینى با تغییر نظام ارزش ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى، مى بایست نسبت به تحریف راه و اندیشه هاى نورانى و الهى امام عظیم الشأن راحل حساسیت به خرج داد و با تاکتیک دو گام به جلو یک گام به عقب در پروژه ى امام زدایى، هوشمندانه برخورد کرد و نباید دچار ساده اندیشى شد.
امید آن که یاران دیگر امام راحل و حافظان آثار معظم له نیز به این امر خطیر وقوف یابند و مسؤولیت خود را درقبال این امر مهم به درستى انجام دهند و مطمئن باشند عزت و کرامت آن ها در این است و کوتاهى در این مهم براى آن ها ثمرى که ندارد هیچ، آن ها را نیز به مخاطره مى افکند!
امام و خط امام قابل مصادره توسط هیچ جریان سیاسى یا هیچ قرابت نسبى یا سببى یا همکارى فیزیکى نیست و این قرابت هاى فیزیکى یا ژنتیکى موجب دریافت و فهم بهتر خط امام که مبناى تفسیر درست آن باشد، نمى شود. هیچ شخص یا جریانى حق ندارد بر خلاف برداشت اصلى از زوایاى تفکرى امام با طرح مطالبى سست و بى مبنا از استحکام پایه هاى اعتقادى نسل حاضر به امام بکاهد. امام را باید همانگونه که بود تعریف نمود؛ نه رقیق تر و نه غلیظتر، نه متحجر و نه لیبرال و سکولار.
امام را باید با تمام ملایمات و مهربانى ها و دلرحمى هایش با مستضعفین، با تمام نگاه از سر لطفش با مردم و با تمام اقتدار و ایستادگى اش در برابر قلدران عالم تعریف نمود. برخى که امروز جرئت ندارند حتى جمله ها و سخنرانى هاى امام را از روى متن در برابر مردم قرائت نمایند، مراجعه به اصل فرمایشات ایشان نقاب از چهره هاى رنگارنگ آن ها کنار مى زند، به هیچ عنوان شایسته سردمدارى پیروى از خط امام و داعیه دار بودن تعریف خط امام نیستند. تحریف امام مقدمه عبور از امام است. وقتى امامى سکولار، نامستحکم در اصول، داراى قابلیت تبدیل و تغییر در محکمات، منطبق بر خواست نگاه غرب و متزلزل در ایستادگى در برابر ابرقدرت ها به نسل جوان با تقلب فروخته شود، عبور از چنین امامى و در آغوش کشیدن اسلام آمریکایى و عجین شدن با اشرافیت و توجیه آن بسیار آسان و ممکن خواهد شد لذا تلاش براى پاسداشت امام و جلوگیرى از تحریف این شخصیت الهى از اولویت هاى رویش هاى انقلاب اسلامى در مقطع فعلى است.
این نوشتار را با کلامى هدایت بخش از رهبر معظم انقلاب اسلامى به پایان مى بریم که فرمودند: «آیا شخصیت ها را هم مى شود تحریف کرد؟ بله. تحریف شخصیت ها به این است که ارکان اصلى شخصیت آن انسان بزرگ یا مجهول بماند یا غلط معنا شود یا به صورت انحرافى و سطحى معنى شود. همه این ها برمى گردد به تحریف شخصیت. شخصیتى که الگوست، امام و پیشواست و رفتارش براى نسل هاى بعد از خود او راهنما و رهنمود است. اگر تحریف شود زیان بزرگى به وجود خواهد آمد.... اگر ملت ایران بخواهد به آن هدف ها برسد، بخواهد این راه را ادامه دهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند که تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملت ایران است.... اینجاست که خطر تحریف امام اهمیت مى یابد. اگر شخصیت امام تحریف شد، بد معرفى شد، غلط معرفى شد، همه ى این خطرات بزرگ متوجه ملت ایران خواهد شد. اینجاست که این خطر، خطر تحریف امام، به عنوان یک هشدار باید در گوش مسؤولان کشور، صاحب نظران فکرى انقلاب، شاگردان قدیمى امام، کسانى که علاقه به این راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان، این خطر باید به چشم همه این ها به عنوان یک هشدار تلقى شود.» (14/3/1394)