او از صبح تا پاسی از شب مشغول دیدن سریالهای مختلف ترکی و آمریکایی و کلمبیایی و... بود که البته شبها همسرش هم برای تماشای این سریالها به او ملحق میشد.
شهدای ایران: مدت کمی بعد از ازدواجشان با اصرار و خواهش از همسرش خواست تا برای فرار از تنهایی و پر کردن اوقات فراغت برایش گیرنده ماهواره نصب کند که البته در ابتدا با مخالفت روبهرو شد، اما شوهرش بالاخره بعد از مدتی تسلیم خواستهاش شد!حال دیگر احساس تنهایی نمیکرد.
او از صبح تا پاسی از شب مشغول دیدن سریالهای مختلف ترکی و آمریکایی و کلمبیایی و... بود که البته شبها همسرش هم برای تماشای این سریالها به او ملحق میشد.
همه چیز به نظرش خوب بود تا اینکه متوجه تغییرات هر روزه شوهر خود شد که روز به روز از او دورتر میشد و دائم او را با هنرپیشههای آن سریالها مقایسه میکرد و از او میخواست مانند آنها لباس بپوشد و آرایش کند که البته به هیچ وجه این وضعیت خوشایند نبود، کمکم احساس خطر کرد و بعد از دیدن رفتارهای مشکوک و پی بردن به رابطه همسرش با فرد دیگری، از او خواست گیرنده ماهواره را جمع کند و از خانه ببرد اما حالا این همسرش بود که اشتیاق زیادی برای دیدن برنامههای ماهواره داشت و حاضر به پذیرفتن حرفهای او نشد، اصرار فایدهای نداشت چون کار از کار گذشته و او هر روز بیشتر شاهد سوختن زندگیاش در آتشی بود که خود روشن کرد!
زنان خانهدار، مخاطب اصلی سریالهای ماهوارهای
سریالهای ماهوارهای با سعی در تغییر آداب و رسوم و شیوه زندگی افراد جامعه بویژه از طریق زنان که هسته اصلی خانواده هستند، محور خانواده را مورد هدف قرار دادهاند.
سازندگان این سریالها میخواهند با رواج بیبند و باری جنسی، دینزدایی و خانواده ستیزی نهاد خانواده را متلاشی کنند چون آنها خوب میدانند که از دست دادن نهاد خانواده به از دست دادن سرمایههای اجتماعی منجر میشود.
از آنجا که خانمهای خانهدار وقت بیشتری برای تماشای این برنامهها دارند، مخاطب اصلی محسوب میشوند و متاسفانه تحقیقات نشان داده است که زنان سه برابر بیشتر از مردان تحت تاثیر این سریالها و پیامهای مخابره شده از طریق آنها قرار میگیرند.
شبکههای ماهوارهای تلاش میکنند با نابودی شخصیت زن مسلمان، خانوادهها را فروپاشیده و نسلی بی بند و بار برای آینده پرورش دهند. هدف اصلی فیلمها و سریالهای ماهواره زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانوادههاست. همچنین این سریالها زمان زیادی از وقت خانمهای خانه را به خود اختصاص میدهند و چنان آنها را علاقهمند و درگیر میکنند که این برنامهها دغدغه فکری آنها میشود و به دنبال آن از مسائل خانوادگی خود غافل میشوند.
اما اگر بانوان ما فکر کنند و به این مساله بیندیشند که واقعا دلیل این همه دلسوزی و ترجمه و دوبله صدها سریال چند صد قسمتی و به رایگان در اختیار آنها گذاشتن، آن هم با این هزینههای سرسامآور، چیست کمی تیزهوشانهتر با آنها روبهرو خواهند شد.ممکن است فکر کنید که درآمد این شبکهها از تبلیغات وسط سریالها تامین میشود، اما باید بگوییم این تبلیغات فقط قسمت کمی از هزینههای آنها را تامین میکند و بیشتر بودجه آنها از جایی تامین میشود که حاضرند برای این جنگ نرم فرهنگی خیلی بیشتر از اینها هزینه کنند.
تبلیغات ماهوارهای در لابهلای سریالها
دیگر نگران اضافه وزن و چاقی خود نباشید! آیا از اضافه وزن رنج میبرید؟ هموطن آیا از اعتیاد خود خسته شدید؟ براحتی با مصرف قرص های... خودتان را از دام اعتیاد رها کنید...اینها فقط چند نمونه کوچک از تبلیغات بی شمار رفع چاقی و ترک اعتیاد در میان سریالهای ماهواره است. تبلیغات زیاد این تصور را برای بعضی از افراد جامعه به وجود میآورد که خیلی راحت میتوان مواد مخدر را ترک کرد یا وزن اضافی خود را از دست داد پس ممکن است فکر کنند میتوانند معتاد یا چاق شوند و بعد هم با این داروها اعتیاد را ترک یا خود را لاغر کنند.تبلیغات وسایل و داروهای مربوط به مسائل جنسی هم قصه متفاوتی دارد، شما فرض کنید کل خانواده روبهروی تلویزیون نشستهاند و یک سریال ماهوارهای را به همراه هم تماشا میکنند که ناگهان در میانه سریال یک داروی تجدید قوای جنسی و... را تبلیغ و معرفی میکنند؛ اینکه در ذهن فرزندان این خانواده زودتر از موقع چه سوالهایی در این باره نقش میبندد و چقدر فکر و ذهن آنها را مشغول میکند بحث جدایی است، البته مطرح کردن این مشکلات، مربوط به خانوادههایی است که هنوز مسخ این سریالها نشدهاند و حاضر نیستند به هر قیمتی به تماشای آنها بنشینند.
بعضی از خانوادهها هم آنقدر اینگونه مسائل را از شبکههای مختلف ماهواره دیده و شنیدهاند که به اصطلاح چشمشان پر شده و همه آنها برایشان عادی شده است.
عادی شدن ضد ارزشها
سپیده بعد از 16 سال زندگی مشترک به این نتیجه رسیده است که نباید خود را اسیر زندگی یکنواخت خانوادگی کند، او به یکی از شخصیتهای سریال ترکیهای اشاره میکند و میگوید: «من از او جوانترم و حتما میتوانم مثل او زندگی جدیدی را برای خودم داشته باشم» بنابراین بدون توجه به سرنوشت دو فرزندش با این تصور که آدمها فقط یک بار به دنیا میآیند و باید آن طور که دوست دارند زندگی کنند، با مرد همسایه، رابطه دوستی برقرار کرد...
دکتر مرضیه مشتاقی، روانشناس، با اشاره به اینکه اولین عاملی که میتواند بنیان خانواده را متزلزل کند، از بین رفتن قبح یک سری از مسائل است، میگوید: وقتی شما هر روز و هر شب با چند بار تکرار در معرض مجموعه پیامهایی که از سریالهای ماهوارهای مخابره میشود قرار میگیرید، به صورت ناخودآگاه پروندهای در ذهنتان باز میگردد که باعث میشود اگر در یک موقعیت مشابه قرار بگیرید دیگر متوجه زشتی آن نشوید و تنشی از مسائلی که با روان انسانها سازگاری ندارد، برای شما به وجود نیاید.
دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی هم در این باره میگوید: متاسفانه در سالهای اخیر تغییری در روند تفکر افراد به وجود آمده، به طوری که بسیاری از ناهنجاری اجتماعی رفته رفته به هنجار اجتماعی تبدیل شده است، البته این مساله شیوع همگانی ندارد، اما مصادیق کم هم میتواند اهمیت داشته باشد چون ممکن است گسترش پیدا کند.
وی به موردی از این تبدیل ناهنجاریها به هنجار اشاره میکند و میگوید: دختری را به یاد دارم که 21 ساله بود و حدود دو سال از ازدواجش میگذشت و زندگی بسیار خوبی داشت اما با ازدواج خواهر کوچکترش بشدت عاشق شوهر خواهر خود شده بود و با ابراز تمایل شوهر خواهرش هم این قضیه به یک رسوایی ختم شد و دختر به گفته خودش برای اثبات حقانیت خود دست به خودکشی با قرص برنج زد.
دکتر هادی میافزاید: نکته جالب در مورد این فرد، آن بود که وقتی در بیمارستان بستری بود، در زمان هوشیاریاش دائم با سرافرازی به این عشق اقرار میکرد و دوست داشتن یک فرد دیگر را حق خود میدانست و در پاسخ به این پرسش که آیا از شوهر خود اینقدر بیزار بودی که دست به این کار زدی پاسخ میداد، نه. من هم شوهرم را دوست دارم و هم عشق دیگری در زندگیام دارم!
وی در ادامه میگوید: این مساله نه تنها جزو هنجارهای طبیعی فرهنگ اسلامی ما نیست، بلکه در هیچ فرهنگ دیگری هم یک رفتار بهنجار محسوب نمیشود و به نظر میرسد تاثیر شدید سریالهایی باشد که به نوعی روی این مسائل کار میکنند.
این کارشناس پزشکی قانونی تاکید میکند: در ابتدا بسیاری از سریالها خیلی شدید و واضح به این موضوعات میپرداختند اما در سالهای اخیر این مساله را به نوعی تلطیف کردهاند تا هم باورپذیرتر باشد و هم تاثیرگذارتر.
آنها با این سریالها به نوعی روی مغز و روان افراد کار میکنند و به او تلقین میکنند که چیزهایی که قبلا جزو خط قرمز آنها بوده به طوری که هیچ گاه نباید از آنها رد میشدند، اکنون اگر از آن بگذرند هم نباید کسی به آنها اعتراض کند و این قلب و دل آنهاست که در آن سوی خط سیر میکند و با این طرز فکر خطها را کنارتر میبرند یا بهتر بگوییم تمام خطهای قرمز را به خط سبز تبدیل میکنند.
به گفته وی وقتی ما به طور مکرر در معرض یک رویداد قرار میگیریم مغز با آن رویداد کاملا تطابق پیدا میکند و آن را از حالت نابهنجاری به بهنجاری تبدیل میکند و این کار را برای این انجام میدهد که کمترین زحمت را بکشد و طبیعی است چیزی که زیاد دیده میشود درونی میشود و مغز به فرد فرمان میدهد که: «تو نیز آن را بپذیر».
دکتر هادی به پایان کار آن دختر اشاره میکند و میگوید: او که تمام خطوط را برای خودش سبز میدید بعد از تحمل 24 ساعت درد و زجر از دنیا رفت.
تربیت فرزندان روبهروی ماهواره!
ندا دختر 17 سالهای است که بعد از دیدن یکی از سریالهای ماهوارهای که ظاهرا در آن صدای پسری بعد از صحبت کوتاهی در هنگام خرید، مورد توجه کسی قرار گرفته و آن فرد او را به خواننده بزرگی تبدیل کرده است، با همذاتپنداری کردن با او، با تحریک خانمی که در پارک با او آشنا شده از حساب بانکی پدرش مقدار زیادی پول برداشت میکند و برای خواننده شدن به آن خانم تحویل میدهد و قابل پیشبینی است که آن شخص بعد از گرفتن پول دیگر اثری از خود به جا نمیگذارد.
بعد از آن، ندا که به گفته دکتر مرضیه مشتاقی دختری باهوش و شاد بوده با صدمات روحی زیادی روبهرو میشود و مجبور است به طور مرتب برای مشاوره و درمان به روانشناس مراجعه کند.
دکتر مشتاقی، با اشاره به مشکل این بیمار خود میگوید: بهتر است خانوادهها بدانند چه چیزی را در برابر از دست دادن سلامت روحی و روانی فرزندانشان به دست میآورند.
وی میافزاید: مورد ندا از موارد خیلی کوچک و قابل جبران از صدمات ناشی از برنامههای ماهوارهای بر روی کودکان و نوجوانان است اما گاهی این صدمات ممکن است صدمات روحی و جسمی کاملا غیر قابل جبران باشند.
درست است که در حال حاضر مخاطب اصلی فیلمها و سریالهای ماهوارهای بیشتر والدین هستند، اما وقتی پدر و مادر وابستگی شدید به دیدن این سریالها که از شبکههای مختلف پخش میشود، دارند، فرزندان نیز ناخودآگاه والدین را در تماشای آنها همراهی میکنند.
گاهی مشاهده میشود کودکان و نوجوانان به دلیل استقبال گرم والدینشان از این برنامهها، ساعتها به تماشای این سریالها مینشینند و تحت تاثیر شخصیتهای داستان قرار میگیرند و حتی بسیاردیده شده که کودکان در بازیهای روزمره خود ترجیح میدهند که نقش بازیگران سریالها را بازی کنند و به این صورت اوقات فراغت خود را سپری میکنند.
متاسفانه اکثر این برنامهها با موضوعاتی نظیر خیانت، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل و نیز خشونت است که به شکل گستردهای در آنها وجود دارد و کودکان نیز این برنامهها را میبینند؛ در حالیکه کودکان 12 - 10 ساله طبق نظریات روز دنیا پیامد درک رفتار را ندارند و این مسائل در ناخودآگاهشان باقی میماند.در سالهای اخیر هم حذف صحنههای مبتذل از سریالهایی که پیامی جز ترویج خیانت و بی بندباری ندارد موجب کاهش حساسیت خانوادهها به کنترل بچههای خود نسبت به دنبال کردن این سریالهای مسموم شده است و در بعضی از خانوادهها به صورت خانوادگی این سریالها را دنبال میکنند، غافل از این که اثرات مخرب این فیلمها حتی بدون وجود صحنههای مبتذل بسیار زیاد است و به طور خزنده استحکام خانواده را نشانه رفته است..
در دوره بلوغ که در حال حاضر سن آن در کشور کاهش داشته است، غریزه جنسی فعالتر میشود و برخی مواردی از سریالها که در ناخودآگاه کودک و نوجوان نقش بسته برایش مشکل آفرین میشود؛ به طور مثال باعث میشود مواردی مانند خشونت و لجبازی در فرزندان بیشتر خود را نشان دهد از سوی دیگر والدین در اثر تماشای پیش از حد سریالهای مختلف ماهوارهای که اغلب به صورت اعتیاد در میآید، وقت زیادی را برای بودن با فرزندانشان نمیگذارند و در نتیجه مهارتهای ارتباطی در این خانوادهها بسیار کاهش مییابد که خود مشکلاتی را به دنبال دارد.
دیش ماهواره بر فراز چادر عشایر!
سالها پیش زمانی که تازه داشت رد پای دیشهای ماهواره به خانههای ایرانیها باز میشد، تا همین امروز، بارها و بارها همه از پیامدها و عوارض برنامههای این شبکهها صحبت کردند. در سالهای دهه 70 که گسترش دیشهای ماهواره تنها قشر و طبقه خاصی از اجتماع را در بر میگرفت، عمق این فاجعه اینطور که این روزها خود را نشان داده، نمایان نبود اما در سالهای دهه 80 بخصوص سالهای پایانی این دهه، دیشهای ماهواره به حدی از گستردگی در کشور رسیدند که این روزها رد آنها را میتوان گاهی حتی بیرون از چادر عشایر هم دید. شاید در نظر اول این پدیده، آنچنان زیاد نباشد و آسیبپذیر به نظر نیاید، اما برای درک عمق فاجعه کافی است تنها کمی جزئیتر نگاه کنیم.
امروزه افرادی از طبقات مختلف براحتی به شبکههای ماهوارهای دسترسی دارند و میل به تغییر و الگوبرداری در نوع پوشش و نگرش در رفتار آنان کاملا مشهود است، هرچند مسائل مالی برخی از این طبقات را در بروز این کنشهای نابهنجار دچار محدودیت میکند. استفاده از ماهواره موجب شده تا زندگی جمعی و روابط صمیمانه اعضای خانواده دچار تحول شده و آنها فاصله عاطفی عمیقی با یکدیگر پیدا کنند.
در سالهای اخیر دیده شده حتی در جاهای دورافتاده و روستاها که باورهایشان با زندگی شهرنشینی نیز خیلی متفاوت است، بعضی از خانوادهها ماهواره میبینند بنابراین فرهنگ بیگانه براحتی در سبک زندگی شان اثر میگذارد.
اینکه این روزها دیشهای ماهواره به دور افتادهترین نقاط کشور هم رسیده یک پیامد بزرگ دارد. با ورود این مهمان تازه، جهانی روبهروی نگاه روستاییها گشوده میشود که هیچ شباهتی به جهان پیشین و انسانهای اطراف و جامعه محل زندگیشان ندارد. این تغییر باعث میشود که مرد روستایی که تا پیش از این از همسر و زندگیاش راضی بود، ظاهر همسرش را با مدلهایی که هر روز بر صفحه تلویزیون نقش میبندد، مقایسه کند. در نتیجه از او میخواهد که مانند مدلهای ماهوارهای لباس بپوشد، آرایش کند و اندامی مانند آنها داشته باشد. این اتفاق مستلزم مصرف مبالغ زیاد پول برای خرید لوازم آرایش، لباس و داروهای لاغری و چاقی هم است. در این میان اگر زن در جامعه روستایی نتواند خود را با ایدهآلهای ماهوارهای هماهنگ کند، مرد از اینکه همسرش با مدلهای غربی تفاوت دارد و بر اساس تعاریف ماهوارهای زیبا نیست، احساس سرخوردگی میکند که کمترین نتیجهاش از هم پاشیدن خانواده است.
از هم پاشیدن خانواده زیر سایه سریالهای ماهوارهای
بعضی افراد تصور میکنند دیدن فیلمهای ماهوارهای تاثیر مخربی بر افراد متاهل ندارد اما در حقیقت شبکههای ماهوارهای در چند سال اخیر تاثیر خود را تا حد زیادی بر خانوادهها گذاشته است که زیاد شدن آمار خیانتها هم در آقایان متاهل و هم در خانمها، طلاقهای عاطفی و توافقی، گویای این مطلب است.
اختلافات زناشویی، رواج روابط فرازناشویی و روابط غیرمجاز، سردی بین زوجها، انزواطلبی، کاهش روابط عاطفی و روابط خانوادگی تنها بخشی از آسیبهای شبکههای ماهوارهای است که بر بعضی از خانوادههای ما تحمیل شده است. دکتر مرضیه مشتاقی، روانشناس درباره تاثیر برنامههای ماهوارهای بر زندگی خانوادهها میگوید: مهمترین مسالهای که در مورد وسایل و ابزار سمعی و بصری وجود دارد علاوه بر تاثیر کلی که بر خانواده میگذارد، مساله مقایسه است؛ به این معنا که بیننده، قهرمان، هنرپیشه و داستان سریال را با اطرافیان خود بویژه افراد خانواده و زندگی خود مقایسه میکند و بیشترین آسیب در این مقایسهها به وجود میآید.
به طور مثال خانم ممکن است همسرش را با هنرپیشه مرد آن سریالها مقایسه کند و آقا برعکس؛ و وقتی در سریالهای ماهوارهای این زندگیهای دستکاری شده که بیشتر آنها با هدف تخریب بنیان خانواده ساخته میشوند توسط اعضای خانواده دیده و مقایسه میشوند باعث دور شدن هر چه بیشتر آنها از هم میگردد.
وی همچنین به کارکرد مخرب دیگر این سریالها اشاره میکند و میگوید: بحث دیگر در کمک به تخریب بنیان خانواده، یادگیری تخریبی است، یعنی فرد میگوید: حالا که اینطور است پس من هم میتوانم این کار را انجام دهم و یا اینکه بگوید حالا که فلان نقش در فلان سریال اینطور زندگی میکند چرا من اینگونه زندگی نکنم و موارد دیگر.
تبلیغ خانههای مجردی از دیگر اهدافی است که این شبکهها بهصورت خاص به دنبال هویت دادن به این نوع سبک زندگی غربی هستند. آنان با تحریک لذت طلبی افراد میخواهند جوانان را از مسئولیتپذیری و داشتن زندگی مشترک و خانواده سالم دور کنند، در واقع باید هوشیار باشیم که این سریالها الگوهایی خانمانبرانداز در اختیار خانوادهها قرار میدهند چرا که هدف اصلی از ساخت این برنامهها برانداختن بنیاد خانواده است.
و اما جایگزین برای سریالهای ماهوارهای
در حال حاضر و در جامعه ایران براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در 23 بهمن 1373، ورود، تولید، نصب، نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهوارهای ممنوع است. اگر بپذیریم که ماهواره تهدیدی کاملا جدی و ابزار جدیدی است که دشمنان و استکبار جهانی با اهداف دقیق، برنامهریزی و هزینههای میلیونی، برای آسیب زدن بر بنیانهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ما طراحی کردهاند؛ باید بدانیم بهترین راهکار و روش مقابله با آن چیست.
دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری ایران، در این باره میگوید: اگر میخواهیم مردم کشورمان از اثرات سوء برنامههای ماهوارهای در امان باشند باید برای آن برنامهها جایگزین داشته باشیم و اگر میخواهیم آنها تلویزیون خودمان را تماشا کنند فقط باید برنامههایی را بسازیم که مردم نیاز دارند.به نظر میرسد در مقابل هجوم فرهنگی باید مقابله فرهنگی صورت گیرد. برنامهسازان فرهنگی و هنری و سازمانهایی مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمانهای تبلیغات اسلامی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی و دیگر ارگانهای دولتی باید در بخش غنیسازی و سالمسازی فرهنگ سرمایهگذاری کنند و در مقابل تهاجم فرهنگی باید فعالیت، برنامهسازی، تفریحات سالم و امکانات کافی ایجاد شود.
در این زمینه صدا و سیما از ظرفیت بالایی برای پخش برنامههای مفرح برخوردار است و فقط کافی است کمی خلاقیت و تفکر را چاشنی برنامهسازی خود کرده و عزم خود را برای مقابله با برنامههای ماهوارهای جزم کند به طوری که میبینیم در بیشتر خانوادههایی که کودکانشان با شبکههای کارتونی ماهواره سرگرم بودند اما اکنون شبکه پویا جایگزین بسیار خوبی برای شبکههای ماهوارهای مخصوص کودکان شده است.
*جام جم
او از صبح تا پاسی از شب مشغول دیدن سریالهای مختلف ترکی و آمریکایی و کلمبیایی و... بود که البته شبها همسرش هم برای تماشای این سریالها به او ملحق میشد.
همه چیز به نظرش خوب بود تا اینکه متوجه تغییرات هر روزه شوهر خود شد که روز به روز از او دورتر میشد و دائم او را با هنرپیشههای آن سریالها مقایسه میکرد و از او میخواست مانند آنها لباس بپوشد و آرایش کند که البته به هیچ وجه این وضعیت خوشایند نبود، کمکم احساس خطر کرد و بعد از دیدن رفتارهای مشکوک و پی بردن به رابطه همسرش با فرد دیگری، از او خواست گیرنده ماهواره را جمع کند و از خانه ببرد اما حالا این همسرش بود که اشتیاق زیادی برای دیدن برنامههای ماهواره داشت و حاضر به پذیرفتن حرفهای او نشد، اصرار فایدهای نداشت چون کار از کار گذشته و او هر روز بیشتر شاهد سوختن زندگیاش در آتشی بود که خود روشن کرد!
زنان خانهدار، مخاطب اصلی سریالهای ماهوارهای
سریالهای ماهوارهای با سعی در تغییر آداب و رسوم و شیوه زندگی افراد جامعه بویژه از طریق زنان که هسته اصلی خانواده هستند، محور خانواده را مورد هدف قرار دادهاند.
سازندگان این سریالها میخواهند با رواج بیبند و باری جنسی، دینزدایی و خانواده ستیزی نهاد خانواده را متلاشی کنند چون آنها خوب میدانند که از دست دادن نهاد خانواده به از دست دادن سرمایههای اجتماعی منجر میشود.
از آنجا که خانمهای خانهدار وقت بیشتری برای تماشای این برنامهها دارند، مخاطب اصلی محسوب میشوند و متاسفانه تحقیقات نشان داده است که زنان سه برابر بیشتر از مردان تحت تاثیر این سریالها و پیامهای مخابره شده از طریق آنها قرار میگیرند.
شبکههای ماهوارهای تلاش میکنند با نابودی شخصیت زن مسلمان، خانوادهها را فروپاشیده و نسلی بی بند و بار برای آینده پرورش دهند. هدف اصلی فیلمها و سریالهای ماهواره زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانوادههاست. همچنین این سریالها زمان زیادی از وقت خانمهای خانه را به خود اختصاص میدهند و چنان آنها را علاقهمند و درگیر میکنند که این برنامهها دغدغه فکری آنها میشود و به دنبال آن از مسائل خانوادگی خود غافل میشوند.
اما اگر بانوان ما فکر کنند و به این مساله بیندیشند که واقعا دلیل این همه دلسوزی و ترجمه و دوبله صدها سریال چند صد قسمتی و به رایگان در اختیار آنها گذاشتن، آن هم با این هزینههای سرسامآور، چیست کمی تیزهوشانهتر با آنها روبهرو خواهند شد.ممکن است فکر کنید که درآمد این شبکهها از تبلیغات وسط سریالها تامین میشود، اما باید بگوییم این تبلیغات فقط قسمت کمی از هزینههای آنها را تامین میکند و بیشتر بودجه آنها از جایی تامین میشود که حاضرند برای این جنگ نرم فرهنگی خیلی بیشتر از اینها هزینه کنند.
تبلیغات ماهوارهای در لابهلای سریالها
دیگر نگران اضافه وزن و چاقی خود نباشید! آیا از اضافه وزن رنج میبرید؟ هموطن آیا از اعتیاد خود خسته شدید؟ براحتی با مصرف قرص های... خودتان را از دام اعتیاد رها کنید...اینها فقط چند نمونه کوچک از تبلیغات بی شمار رفع چاقی و ترک اعتیاد در میان سریالهای ماهواره است. تبلیغات زیاد این تصور را برای بعضی از افراد جامعه به وجود میآورد که خیلی راحت میتوان مواد مخدر را ترک کرد یا وزن اضافی خود را از دست داد پس ممکن است فکر کنند میتوانند معتاد یا چاق شوند و بعد هم با این داروها اعتیاد را ترک یا خود را لاغر کنند.تبلیغات وسایل و داروهای مربوط به مسائل جنسی هم قصه متفاوتی دارد، شما فرض کنید کل خانواده روبهروی تلویزیون نشستهاند و یک سریال ماهوارهای را به همراه هم تماشا میکنند که ناگهان در میانه سریال یک داروی تجدید قوای جنسی و... را تبلیغ و معرفی میکنند؛ اینکه در ذهن فرزندان این خانواده زودتر از موقع چه سوالهایی در این باره نقش میبندد و چقدر فکر و ذهن آنها را مشغول میکند بحث جدایی است، البته مطرح کردن این مشکلات، مربوط به خانوادههایی است که هنوز مسخ این سریالها نشدهاند و حاضر نیستند به هر قیمتی به تماشای آنها بنشینند.
بعضی از خانوادهها هم آنقدر اینگونه مسائل را از شبکههای مختلف ماهواره دیده و شنیدهاند که به اصطلاح چشمشان پر شده و همه آنها برایشان عادی شده است.
عادی شدن ضد ارزشها
سپیده بعد از 16 سال زندگی مشترک به این نتیجه رسیده است که نباید خود را اسیر زندگی یکنواخت خانوادگی کند، او به یکی از شخصیتهای سریال ترکیهای اشاره میکند و میگوید: «من از او جوانترم و حتما میتوانم مثل او زندگی جدیدی را برای خودم داشته باشم» بنابراین بدون توجه به سرنوشت دو فرزندش با این تصور که آدمها فقط یک بار به دنیا میآیند و باید آن طور که دوست دارند زندگی کنند، با مرد همسایه، رابطه دوستی برقرار کرد...
دکتر مرضیه مشتاقی، روانشناس، با اشاره به اینکه اولین عاملی که میتواند بنیان خانواده را متزلزل کند، از بین رفتن قبح یک سری از مسائل است، میگوید: وقتی شما هر روز و هر شب با چند بار تکرار در معرض مجموعه پیامهایی که از سریالهای ماهوارهای مخابره میشود قرار میگیرید، به صورت ناخودآگاه پروندهای در ذهنتان باز میگردد که باعث میشود اگر در یک موقعیت مشابه قرار بگیرید دیگر متوجه زشتی آن نشوید و تنشی از مسائلی که با روان انسانها سازگاری ندارد، برای شما به وجود نیاید.
دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی هم در این باره میگوید: متاسفانه در سالهای اخیر تغییری در روند تفکر افراد به وجود آمده، به طوری که بسیاری از ناهنجاری اجتماعی رفته رفته به هنجار اجتماعی تبدیل شده است، البته این مساله شیوع همگانی ندارد، اما مصادیق کم هم میتواند اهمیت داشته باشد چون ممکن است گسترش پیدا کند.
وی به موردی از این تبدیل ناهنجاریها به هنجار اشاره میکند و میگوید: دختری را به یاد دارم که 21 ساله بود و حدود دو سال از ازدواجش میگذشت و زندگی بسیار خوبی داشت اما با ازدواج خواهر کوچکترش بشدت عاشق شوهر خواهر خود شده بود و با ابراز تمایل شوهر خواهرش هم این قضیه به یک رسوایی ختم شد و دختر به گفته خودش برای اثبات حقانیت خود دست به خودکشی با قرص برنج زد.
دکتر هادی میافزاید: نکته جالب در مورد این فرد، آن بود که وقتی در بیمارستان بستری بود، در زمان هوشیاریاش دائم با سرافرازی به این عشق اقرار میکرد و دوست داشتن یک فرد دیگر را حق خود میدانست و در پاسخ به این پرسش که آیا از شوهر خود اینقدر بیزار بودی که دست به این کار زدی پاسخ میداد، نه. من هم شوهرم را دوست دارم و هم عشق دیگری در زندگیام دارم!
وی در ادامه میگوید: این مساله نه تنها جزو هنجارهای طبیعی فرهنگ اسلامی ما نیست، بلکه در هیچ فرهنگ دیگری هم یک رفتار بهنجار محسوب نمیشود و به نظر میرسد تاثیر شدید سریالهایی باشد که به نوعی روی این مسائل کار میکنند.
این کارشناس پزشکی قانونی تاکید میکند: در ابتدا بسیاری از سریالها خیلی شدید و واضح به این موضوعات میپرداختند اما در سالهای اخیر این مساله را به نوعی تلطیف کردهاند تا هم باورپذیرتر باشد و هم تاثیرگذارتر.
آنها با این سریالها به نوعی روی مغز و روان افراد کار میکنند و به او تلقین میکنند که چیزهایی که قبلا جزو خط قرمز آنها بوده به طوری که هیچ گاه نباید از آنها رد میشدند، اکنون اگر از آن بگذرند هم نباید کسی به آنها اعتراض کند و این قلب و دل آنهاست که در آن سوی خط سیر میکند و با این طرز فکر خطها را کنارتر میبرند یا بهتر بگوییم تمام خطهای قرمز را به خط سبز تبدیل میکنند.
به گفته وی وقتی ما به طور مکرر در معرض یک رویداد قرار میگیریم مغز با آن رویداد کاملا تطابق پیدا میکند و آن را از حالت نابهنجاری به بهنجاری تبدیل میکند و این کار را برای این انجام میدهد که کمترین زحمت را بکشد و طبیعی است چیزی که زیاد دیده میشود درونی میشود و مغز به فرد فرمان میدهد که: «تو نیز آن را بپذیر».
دکتر هادی به پایان کار آن دختر اشاره میکند و میگوید: او که تمام خطوط را برای خودش سبز میدید بعد از تحمل 24 ساعت درد و زجر از دنیا رفت.
تربیت فرزندان روبهروی ماهواره!
ندا دختر 17 سالهای است که بعد از دیدن یکی از سریالهای ماهوارهای که ظاهرا در آن صدای پسری بعد از صحبت کوتاهی در هنگام خرید، مورد توجه کسی قرار گرفته و آن فرد او را به خواننده بزرگی تبدیل کرده است، با همذاتپنداری کردن با او، با تحریک خانمی که در پارک با او آشنا شده از حساب بانکی پدرش مقدار زیادی پول برداشت میکند و برای خواننده شدن به آن خانم تحویل میدهد و قابل پیشبینی است که آن شخص بعد از گرفتن پول دیگر اثری از خود به جا نمیگذارد.
بعد از آن، ندا که به گفته دکتر مرضیه مشتاقی دختری باهوش و شاد بوده با صدمات روحی زیادی روبهرو میشود و مجبور است به طور مرتب برای مشاوره و درمان به روانشناس مراجعه کند.
دکتر مشتاقی، با اشاره به مشکل این بیمار خود میگوید: بهتر است خانوادهها بدانند چه چیزی را در برابر از دست دادن سلامت روحی و روانی فرزندانشان به دست میآورند.
وی میافزاید: مورد ندا از موارد خیلی کوچک و قابل جبران از صدمات ناشی از برنامههای ماهوارهای بر روی کودکان و نوجوانان است اما گاهی این صدمات ممکن است صدمات روحی و جسمی کاملا غیر قابل جبران باشند.
درست است که در حال حاضر مخاطب اصلی فیلمها و سریالهای ماهوارهای بیشتر والدین هستند، اما وقتی پدر و مادر وابستگی شدید به دیدن این سریالها که از شبکههای مختلف پخش میشود، دارند، فرزندان نیز ناخودآگاه والدین را در تماشای آنها همراهی میکنند.
گاهی مشاهده میشود کودکان و نوجوانان به دلیل استقبال گرم والدینشان از این برنامهها، ساعتها به تماشای این سریالها مینشینند و تحت تاثیر شخصیتهای داستان قرار میگیرند و حتی بسیاردیده شده که کودکان در بازیهای روزمره خود ترجیح میدهند که نقش بازیگران سریالها را بازی کنند و به این صورت اوقات فراغت خود را سپری میکنند.
متاسفانه اکثر این برنامهها با موضوعاتی نظیر خیانت، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل و نیز خشونت است که به شکل گستردهای در آنها وجود دارد و کودکان نیز این برنامهها را میبینند؛ در حالیکه کودکان 12 - 10 ساله طبق نظریات روز دنیا پیامد درک رفتار را ندارند و این مسائل در ناخودآگاهشان باقی میماند.در سالهای اخیر هم حذف صحنههای مبتذل از سریالهایی که پیامی جز ترویج خیانت و بی بندباری ندارد موجب کاهش حساسیت خانوادهها به کنترل بچههای خود نسبت به دنبال کردن این سریالهای مسموم شده است و در بعضی از خانوادهها به صورت خانوادگی این سریالها را دنبال میکنند، غافل از این که اثرات مخرب این فیلمها حتی بدون وجود صحنههای مبتذل بسیار زیاد است و به طور خزنده استحکام خانواده را نشانه رفته است..
در دوره بلوغ که در حال حاضر سن آن در کشور کاهش داشته است، غریزه جنسی فعالتر میشود و برخی مواردی از سریالها که در ناخودآگاه کودک و نوجوان نقش بسته برایش مشکل آفرین میشود؛ به طور مثال باعث میشود مواردی مانند خشونت و لجبازی در فرزندان بیشتر خود را نشان دهد از سوی دیگر والدین در اثر تماشای پیش از حد سریالهای مختلف ماهوارهای که اغلب به صورت اعتیاد در میآید، وقت زیادی را برای بودن با فرزندانشان نمیگذارند و در نتیجه مهارتهای ارتباطی در این خانوادهها بسیار کاهش مییابد که خود مشکلاتی را به دنبال دارد.
دیش ماهواره بر فراز چادر عشایر!
سالها پیش زمانی که تازه داشت رد پای دیشهای ماهواره به خانههای ایرانیها باز میشد، تا همین امروز، بارها و بارها همه از پیامدها و عوارض برنامههای این شبکهها صحبت کردند. در سالهای دهه 70 که گسترش دیشهای ماهواره تنها قشر و طبقه خاصی از اجتماع را در بر میگرفت، عمق این فاجعه اینطور که این روزها خود را نشان داده، نمایان نبود اما در سالهای دهه 80 بخصوص سالهای پایانی این دهه، دیشهای ماهواره به حدی از گستردگی در کشور رسیدند که این روزها رد آنها را میتوان گاهی حتی بیرون از چادر عشایر هم دید. شاید در نظر اول این پدیده، آنچنان زیاد نباشد و آسیبپذیر به نظر نیاید، اما برای درک عمق فاجعه کافی است تنها کمی جزئیتر نگاه کنیم.
امروزه افرادی از طبقات مختلف براحتی به شبکههای ماهوارهای دسترسی دارند و میل به تغییر و الگوبرداری در نوع پوشش و نگرش در رفتار آنان کاملا مشهود است، هرچند مسائل مالی برخی از این طبقات را در بروز این کنشهای نابهنجار دچار محدودیت میکند. استفاده از ماهواره موجب شده تا زندگی جمعی و روابط صمیمانه اعضای خانواده دچار تحول شده و آنها فاصله عاطفی عمیقی با یکدیگر پیدا کنند.
در سالهای اخیر دیده شده حتی در جاهای دورافتاده و روستاها که باورهایشان با زندگی شهرنشینی نیز خیلی متفاوت است، بعضی از خانوادهها ماهواره میبینند بنابراین فرهنگ بیگانه براحتی در سبک زندگی شان اثر میگذارد.
اینکه این روزها دیشهای ماهواره به دور افتادهترین نقاط کشور هم رسیده یک پیامد بزرگ دارد. با ورود این مهمان تازه، جهانی روبهروی نگاه روستاییها گشوده میشود که هیچ شباهتی به جهان پیشین و انسانهای اطراف و جامعه محل زندگیشان ندارد. این تغییر باعث میشود که مرد روستایی که تا پیش از این از همسر و زندگیاش راضی بود، ظاهر همسرش را با مدلهایی که هر روز بر صفحه تلویزیون نقش میبندد، مقایسه کند. در نتیجه از او میخواهد که مانند مدلهای ماهوارهای لباس بپوشد، آرایش کند و اندامی مانند آنها داشته باشد. این اتفاق مستلزم مصرف مبالغ زیاد پول برای خرید لوازم آرایش، لباس و داروهای لاغری و چاقی هم است. در این میان اگر زن در جامعه روستایی نتواند خود را با ایدهآلهای ماهوارهای هماهنگ کند، مرد از اینکه همسرش با مدلهای غربی تفاوت دارد و بر اساس تعاریف ماهوارهای زیبا نیست، احساس سرخوردگی میکند که کمترین نتیجهاش از هم پاشیدن خانواده است.
از هم پاشیدن خانواده زیر سایه سریالهای ماهوارهای
بعضی افراد تصور میکنند دیدن فیلمهای ماهوارهای تاثیر مخربی بر افراد متاهل ندارد اما در حقیقت شبکههای ماهوارهای در چند سال اخیر تاثیر خود را تا حد زیادی بر خانوادهها گذاشته است که زیاد شدن آمار خیانتها هم در آقایان متاهل و هم در خانمها، طلاقهای عاطفی و توافقی، گویای این مطلب است.
اختلافات زناشویی، رواج روابط فرازناشویی و روابط غیرمجاز، سردی بین زوجها، انزواطلبی، کاهش روابط عاطفی و روابط خانوادگی تنها بخشی از آسیبهای شبکههای ماهوارهای است که بر بعضی از خانوادههای ما تحمیل شده است. دکتر مرضیه مشتاقی، روانشناس درباره تاثیر برنامههای ماهوارهای بر زندگی خانوادهها میگوید: مهمترین مسالهای که در مورد وسایل و ابزار سمعی و بصری وجود دارد علاوه بر تاثیر کلی که بر خانواده میگذارد، مساله مقایسه است؛ به این معنا که بیننده، قهرمان، هنرپیشه و داستان سریال را با اطرافیان خود بویژه افراد خانواده و زندگی خود مقایسه میکند و بیشترین آسیب در این مقایسهها به وجود میآید.
به طور مثال خانم ممکن است همسرش را با هنرپیشه مرد آن سریالها مقایسه کند و آقا برعکس؛ و وقتی در سریالهای ماهوارهای این زندگیهای دستکاری شده که بیشتر آنها با هدف تخریب بنیان خانواده ساخته میشوند توسط اعضای خانواده دیده و مقایسه میشوند باعث دور شدن هر چه بیشتر آنها از هم میگردد.
وی همچنین به کارکرد مخرب دیگر این سریالها اشاره میکند و میگوید: بحث دیگر در کمک به تخریب بنیان خانواده، یادگیری تخریبی است، یعنی فرد میگوید: حالا که اینطور است پس من هم میتوانم این کار را انجام دهم و یا اینکه بگوید حالا که فلان نقش در فلان سریال اینطور زندگی میکند چرا من اینگونه زندگی نکنم و موارد دیگر.
تبلیغ خانههای مجردی از دیگر اهدافی است که این شبکهها بهصورت خاص به دنبال هویت دادن به این نوع سبک زندگی غربی هستند. آنان با تحریک لذت طلبی افراد میخواهند جوانان را از مسئولیتپذیری و داشتن زندگی مشترک و خانواده سالم دور کنند، در واقع باید هوشیار باشیم که این سریالها الگوهایی خانمانبرانداز در اختیار خانوادهها قرار میدهند چرا که هدف اصلی از ساخت این برنامهها برانداختن بنیاد خانواده است.
و اما جایگزین برای سریالهای ماهوارهای
در حال حاضر و در جامعه ایران براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در 23 بهمن 1373، ورود، تولید، نصب، نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهوارهای ممنوع است. اگر بپذیریم که ماهواره تهدیدی کاملا جدی و ابزار جدیدی است که دشمنان و استکبار جهانی با اهداف دقیق، برنامهریزی و هزینههای میلیونی، برای آسیب زدن بر بنیانهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ما طراحی کردهاند؛ باید بدانیم بهترین راهکار و روش مقابله با آن چیست.
دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری ایران، در این باره میگوید: اگر میخواهیم مردم کشورمان از اثرات سوء برنامههای ماهوارهای در امان باشند باید برای آن برنامهها جایگزین داشته باشیم و اگر میخواهیم آنها تلویزیون خودمان را تماشا کنند فقط باید برنامههایی را بسازیم که مردم نیاز دارند.به نظر میرسد در مقابل هجوم فرهنگی باید مقابله فرهنگی صورت گیرد. برنامهسازان فرهنگی و هنری و سازمانهایی مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمانهای تبلیغات اسلامی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی و دیگر ارگانهای دولتی باید در بخش غنیسازی و سالمسازی فرهنگ سرمایهگذاری کنند و در مقابل تهاجم فرهنگی باید فعالیت، برنامهسازی، تفریحات سالم و امکانات کافی ایجاد شود.
در این زمینه صدا و سیما از ظرفیت بالایی برای پخش برنامههای مفرح برخوردار است و فقط کافی است کمی خلاقیت و تفکر را چاشنی برنامهسازی خود کرده و عزم خود را برای مقابله با برنامههای ماهوارهای جزم کند به طوری که میبینیم در بیشتر خانوادههایی که کودکانشان با شبکههای کارتونی ماهواره سرگرم بودند اما اکنون شبکه پویا جایگزین بسیار خوبی برای شبکههای ماهوارهای مخصوص کودکان شده است.
*جام جم