شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۷۹۲۰
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
میرشکاک در نشست «سلوک هنر در اندیشه اسلامی»:
میرشکاک گفت: اگر هر کدام از ما فقط بر روی خودمان کار کنیم و کاری با دیگری نداشته باشیم چند وقت دیگر چند میلیون انسان متحول خواهیم داشت؛ از کافی‌شاپ‌های تهران تا فکه چندان هم راهی نیست و کافی است که توجهمان جلب به حق باشد.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ روز گذشته نشست «سلوک هنر در اندیشه اسلامی» از سلسله نشست‌های ایام اندیشه انقلاب اسلامی، با حضور یوسفعلی میرشکاک در دانشگاه آب و  برق شهید عباسپور تهران برگزار شد.

در این نشست میرشکاک ضمن انتقاد از فراوانی کارهای شعاری و کم بودن کارهای کیفی گفت: ما فکر می‌کنیم می شود مرتضی را به خودمان تخصیص دهیم و هرجا دچار تعارض شدیم آن را کنار بگذاریم. دانشجوها باید کتاب‌های سیدمرتضی را بخوانند، ولی مگر کتاب‌های علامه شهید مرتضی مطهری چه بر سرشان آمد که کتاب‌های مرتضی چه شود؟! ما تبلیغات و پروپاگاندابازی را جای اصل کار نشانده‌ایم و بعید است که با این کم‌کاری بتوانیم سیدمرتضای دیگری داشته باشیم.

وی در تبیین شخصیت معنوی و ایمانی شهید آوینی گفت: آوینی ملتزم به شریعت بود و  معتقد هم بود که هر هنرمند دینی در درجه اول باید ملتزم به شریعت باشد و بعد اهل طریقت بود. آنچه که شریعت بود را انجام می‌داد و روی به حقیقت داشت. مرتضی هر سه ساحت را در بر داشت و همه را به اینجا دعوت می‌کرد.

میرشکاک در مورد اهمیت مسائل ایمانی در ساحت هنر ادامه داد: سینماگری که نتواند از انانیت خویش منفصل شده ملحق به حق گردد، هیچ کاری که نتیجه‌اش دینی باشد انجام نخواهد داد. دشوار است هنرمند بدون التزام به شریعت کاری را انجام دهد که نتیجه‌اش عطف به حقیقت داشته باشد. برای همین هم بود که آوینی می‌گفت کسانی که می‌خواهند اهل هنر و سینما شوند اول باید خودشناس باشند.

نویسنده عرصه ادبیات انقلاب اسلامی با بیان این که اکثر هنرمندان مسلمانی که بعدها درغلتیدند، معرفت حقیقی نداشتند، افزود: مرتضی می‌دانست که سینما از فریبناک‌ترین هنرهاست و اگر کسی بنیه معرفتی نداشته باشد در دام این هنر می‌افتد و نمی‌تواند نجات یابد و این هنر است که تقدیر او را مشخص می‌کند و او را به راهی که نمی‌خواست می‌کشاند.

وی ادامه داد: این که سید مرتضی بچه‌های هنرمند را به «سرالصلاة‌خوانی» دعوت می‌کرد، به این دلیل بود که بن مایه امام خمینی آن کتاب بود و حقیقت شخصیت امام را با آن می شود فهمید. این که بسیاری از افراد متعهد چه هنرمند و چه سیاسی در غلتیدند به این دلیل بود که به پوست چسبیده بودیم، درک نمی‌کردیم که التزام به شریعت کمک ماست برای رسیدن به حقیقت. قواعد شرعی نظمی برای فرد ایجاد می‌کند که تو را به یک سیستم می‌رساند که در هیچ شرایطی از صراط مستقیم منحرف نشده و انحطاط پیدا نکند.

میرشکاک در مورد توان سینما ادامه داد: ورطه سینما که به اعتقادم دینامیزم تکنیک است، قدرت تکنولوژی را تجلی می‌دهد. برای فهمیدن قدرت تاثیرگذاری آن کافی است به اطرافمان نگاه کنیم در خانه و خیابان و تمام محیط اطرافمان آیا نشانی از ایران و اسلام می‌بینید؟ سینما و یا اگر دقیق‌تر بگوییم هنرهای فراگیر دیداری در کمتر از یک قرن تمام افراد را به سوی تمدن غالب تکنیک سوق دادند.

وی در پاسخ به سوالی در مورد امکان اقتدا به شهید آوینی و ادامه راه او گفت: مرتضی قابل اقتدا است، نه به این معنا که در زیر علم او سینه بزنیم. اقتدای به او قدم گذاشتن در راه اوست. این اقتدا هم به معنای سیدمرتضای دیگری شدن نیست بلکه تو باید خودت باشی و خود را بشناسی. در غیر این صورت کاری از پیش نخواهی برد خواه در زیر علَم سید مرتضی باشی یا مخالف او شوی. در این راه هم توقعت باید از خودت آغاز شود و از درون خود باید شروع به دگرگونی کنی. آیا ما می‌توانیم به تنبلی خود غلبه کنیم؟!

وی در مورد اهمیت شروع از خود در عرصه تحولات بزرگ افزود: اگر هر کدام از ما فقط بر روی خودمان کار کنیم و کاری با دیگری نداشته باشیم چند وقت دیگر چند میلیون انسان متحول خواهیم داشت. از کافی‌شاپ‌های تهران تا فکه چندان هم راهی نیست و کافی است که توجهمان جلب به حق باشد.

میرشکاک در پایان سخنانش گفت: دقت کنیم که اگر نمی‌توانیم به آوینی اقتدا کنیم، او را رها کنیم، اولیا خدا بازیچه نیستند.

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار