داعشیها با استناد به یک حدیث، دیدگاههای «آرماگدونی» خود را توسعه دادهاند؛ دیدگاههایی که مورد توجه برخی از مسلمانان سنی مذهب، در مناطق مختلف دنیا، قرار گرفتهاست. آنها برای خود پرچمی سیاه برگزیدهاند.
به گزارش شهدای ایران، داعشیها با استناد به یک حدیث، دیدگاههای «آرماگدونی» خود را توسعه دادهاند؛ دیدگاههایی که مورد توجه برخی از مسلمانان سنی مذهب، در مناطق مختلف دنیا، قرار گرفتهاست. آنها برای خود پرچمی سیاه برگزیدهاند.
ما بیشتر داعش را از پس پردة جنایات غیرانسانیاش کاویدهایم. جنایات مدهش داعش، آنقدر مشمئزکننده و نفرتانگیزند که به ما مجالی برای دقیقتر دیدن، نمیدهند. با این حال جنایات غیرانسانی داعشیها، مانع از تسلط چند ساله آنها، بر بخشهای وسیعی از سوریه و عراق نشده است. مقاومتهای مردمی، به استثنای مقاومت شیعیان و کُردها که البته دلیل آن واضح و معلوم است، در برابر داعش به ندرت شکل میگیرند. به دیگر سخن، تعدادی از مسلمانان اهلسنت، ترجیح دادهاند، حاکمیت آنها را بپذیرند. از طرف دیگر، داعشیها توانستهاند با گفتمان داخلی خود، در جذب نیروی جدید، از مناطقی مانند افغانستان و آسیای میانه، موفقیتهایی کسب کنند.
آنها به خوبی توانستهاند با همین گفتمان، موضوع رژیم صهیونیستی و اشغال قدس شریف را برای نیروهایشان به یک موضوع درجه دوم تبدیل کنند. اعضای داعش عملیات انتحاری انجام میدهند. انجام چنین کاری، بیتردید، نیازمند یک عقبه ذهنی قوی است. این عقبه ذهنی چیست؟ داعش از چه روشی برای توجیه اعضایش استفاده میکند؟ شاکله فکری آنها چیست؟ آیا آنها فقط تعدادی نیروی معتقد به تکفیر سایر مسلمانان هستند که آبشخورشان دیدگاههای علمای وهابی و سلفی است؟
داعش یکباره به وجود نیامد
ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که پیدایش داعش خلقالساعه و ناگهانی نبودهاست. داعشیها، دستکم، از سالهای پایانی حاکمیت رژیم صدام بر عراق و سپس، حمله آمریکا به این کشور، در مناطق سنینشین عراق فعال بودهاند. «دابق»، ارگان رسمی داعش، که به زبان انگلیسی منتشر میشود، در نخستین شماره خود، «ابومصعب زرقاوی»، فرمانده القاعده در عراق، را به عنوان بنیانگذار این گروه معرفی کردهاست. اینکه این مطلب چه مقدار واقعی است، اهمیتی ندارد؛ مهم ریشههای فکری این گروه است که بر پایه دیدگاههای «زرقاوی» شکل گرفته و آن را به مثابه نخستین جرقههای پیدایش چنین تفکر و گروهی پذیرا شدهاست.
در پی دیدگاههای آخرالزمانی
درباره فعالیت و اندیشههای «زرقاوی»، هنوز اطلاعات جامعی منتشر نشده است. با این حال، خاطرات و یادداشتهای برخی اعضای بلندپایه سیا، نشان میدهد که «زرقاوی» از همان ابتدا، در پی ایجاد یک گفتمان داخلی جدید در القاعده بودهاست. این گفتمان جدید، اعتقاد به موضوع آخرالزمان و آیندهگرایی مذهبی است؛ گفتمانی که بعدها توسط داعش به شدت مورد توجه قرار گرفت. شاید بتوان رویکرد شیعیان و حتی آمریکاییها در موضوع وقایع آخرالزمانی و خلاء نسبی حاکم بر اندیشههای علمای اهلسنت را یکی از دلایل این رویکرد جدید فرض کرد. داعشیها چنان موضوع آخرالزمان و احادیث معدود آن در منابع اهل سنت را جدی گرفتهاند که نام ارگان رسمی آنها، «دابق»، ریشه در همین اعتقادات جدید دارد.
«دابق»، تقلیدی نیمبند از «آرماگدون»
دابق، شهری بسیار کوچک در سوریه است. این شهر از نظر نظامی جایگاه ویژهای ندارد. با این حال، نیروهای داعش، با سماجت فراوان و تحمل تلفات بسیار سنگین، آن را اشغال کردند و سپس به جشن و پایکوبی در آن پرداختند. دلیل این سماجت در اشغال دابق، ظاهراً حدیثی است که داعشیها مدعی هستند ابوهریره از پیامبراکرم(ص) نقل کرده و در کتاب «صحیح بخاری»، از کتب مشهور حدیث اهل سنت، آمده است.[1] طبق این حدیث، که باید درباره صحت آن تحقیق کرد، پیش از قیامت، مسلمانان با کفار یا رومیها – که به زعم داعشیها نیروهای ارتش سوریه هستند – در دابق خواهند جنگید و با وجود تلفات سنگین، این شهر را متصرف خواهند شد. کسانی که از مسلمانان کشته میشوند، برترین شهدای اسلام هستند.
داعشیها با استناد به همین حدیث ایده های «آرماگدونی» خود را توسعه دادهاند؛ دیدگاههایی که مورد توجه برخی از مسلمانان سنی مذهب، در مناطق مختلف دنیا، قرار گرفتهاست. آنها برای خود پرچمی سیاه برگزیدهاند. در تقسیمات سیاسی آنها، ولایت خراسان جایگاه مهمی دارد، چراکه برخی احادیث از نقش این منطقه و مردم آن در آخرالزمان حکایت کردهاست. آنها در نخستین شماره نشریه دابق، از بازگشت «خلافت اسلامی» سخن گفتهاند. خلیفه مورد نظر آنها، یعنی «ابوبکر البغدادی»، با نسب و پیشینهای کاملا مطابق با باورهای داعشی معرفی میشود. آنها او را «هاشمی»، «رضوی»، «حسینی» و «قریشی» معرفی میکنند. «البغدادی» نیز ظاهری مطابق با همین باورها دارد. او، در نخستین تصویر رسمی منتشر شده، عمامهای سیاه بر سر و عبایی سیاه، بر تن دارد. دیدگاه داعشیها برای القای باشکوه بودن دولت خود، از تمام فاکتورهای خلافتهای پیشین، که مورد احترام اهلسنت قرار داشتهاست، استفاده میکنند؛ از خلافت اموی گرفته، تا عباسی و حتی عثمانی. آنها تعبیر «امامت سیاسی» را در تفکراتشان جدی گرفتهاند و این طور وانمود میکنند که برای آینده های دور نیز برنامه دارند. آنها این تصویر را در میان مسلمانان اهل سنت تبلیغ و در واقع آنان را به سوی نبرد نهایی دعوت میکنند. موضوعی که نباید به هیچ عنوان از کنار آن به سادگی و بدون تأمل عبور کنیم.
[1] متن این حدیث توسط داعشیها اینگونه نقل می شود:« لا تقوم الساعة حتى ینزل الروم بالأعماق أو بدابق فیخرج إلیهم جیش من المدینة، من خیار أهل الأرض یومئذٍ، فإذا تصافوا قالت الروم: خلو بیننا وبین الذین سبقوا منا نقاتلهم، فیقول المسلمون: لا والله لا نخلی بینکم وبین إخواننا فیقاتلونهم فینهزم ثلث لا یتوب الله علیهم أبداً، ویقتل ثلث أفضل الشهداء عند الله، ویفتح الثلث لا یفتنون أبداً، فیفتحون قسطنطینیة فبینما هم یقتسمون الغنائم قد علقوا سیوفهم بالزیتون إذ صاح فیهم الشیطان: إن المسیح قد خلفکم فی أهلیکم فیخرجون وذلک باطل، فإذا جاءوا الشام خرج، فینما هم یعدون للقتال یسوون الصفوف إذ أقیمت الصلاة، فیتنزل عیسى بن مریم صلى الله علیه وسلم، فأمهم، فإذا رآه عدو الله ذاب کما یذوب الملح فی الماء، فلو ترکه لذاب حتى یهلک، ولکنه یقتله الله بیده، فیریهم دمه فی حربته»
* رصد
ما بیشتر داعش را از پس پردة جنایات غیرانسانیاش کاویدهایم. جنایات مدهش داعش، آنقدر مشمئزکننده و نفرتانگیزند که به ما مجالی برای دقیقتر دیدن، نمیدهند. با این حال جنایات غیرانسانی داعشیها، مانع از تسلط چند ساله آنها، بر بخشهای وسیعی از سوریه و عراق نشده است. مقاومتهای مردمی، به استثنای مقاومت شیعیان و کُردها که البته دلیل آن واضح و معلوم است، در برابر داعش به ندرت شکل میگیرند. به دیگر سخن، تعدادی از مسلمانان اهلسنت، ترجیح دادهاند، حاکمیت آنها را بپذیرند. از طرف دیگر، داعشیها توانستهاند با گفتمان داخلی خود، در جذب نیروی جدید، از مناطقی مانند افغانستان و آسیای میانه، موفقیتهایی کسب کنند.
آنها به خوبی توانستهاند با همین گفتمان، موضوع رژیم صهیونیستی و اشغال قدس شریف را برای نیروهایشان به یک موضوع درجه دوم تبدیل کنند. اعضای داعش عملیات انتحاری انجام میدهند. انجام چنین کاری، بیتردید، نیازمند یک عقبه ذهنی قوی است. این عقبه ذهنی چیست؟ داعش از چه روشی برای توجیه اعضایش استفاده میکند؟ شاکله فکری آنها چیست؟ آیا آنها فقط تعدادی نیروی معتقد به تکفیر سایر مسلمانان هستند که آبشخورشان دیدگاههای علمای وهابی و سلفی است؟
داعش یکباره به وجود نیامد
ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که پیدایش داعش خلقالساعه و ناگهانی نبودهاست. داعشیها، دستکم، از سالهای پایانی حاکمیت رژیم صدام بر عراق و سپس، حمله آمریکا به این کشور، در مناطق سنینشین عراق فعال بودهاند. «دابق»، ارگان رسمی داعش، که به زبان انگلیسی منتشر میشود، در نخستین شماره خود، «ابومصعب زرقاوی»، فرمانده القاعده در عراق، را به عنوان بنیانگذار این گروه معرفی کردهاست. اینکه این مطلب چه مقدار واقعی است، اهمیتی ندارد؛ مهم ریشههای فکری این گروه است که بر پایه دیدگاههای «زرقاوی» شکل گرفته و آن را به مثابه نخستین جرقههای پیدایش چنین تفکر و گروهی پذیرا شدهاست.
در پی دیدگاههای آخرالزمانی
درباره فعالیت و اندیشههای «زرقاوی»، هنوز اطلاعات جامعی منتشر نشده است. با این حال، خاطرات و یادداشتهای برخی اعضای بلندپایه سیا، نشان میدهد که «زرقاوی» از همان ابتدا، در پی ایجاد یک گفتمان داخلی جدید در القاعده بودهاست. این گفتمان جدید، اعتقاد به موضوع آخرالزمان و آیندهگرایی مذهبی است؛ گفتمانی که بعدها توسط داعش به شدت مورد توجه قرار گرفت. شاید بتوان رویکرد شیعیان و حتی آمریکاییها در موضوع وقایع آخرالزمانی و خلاء نسبی حاکم بر اندیشههای علمای اهلسنت را یکی از دلایل این رویکرد جدید فرض کرد. داعشیها چنان موضوع آخرالزمان و احادیث معدود آن در منابع اهل سنت را جدی گرفتهاند که نام ارگان رسمی آنها، «دابق»، ریشه در همین اعتقادات جدید دارد.
«دابق»، تقلیدی نیمبند از «آرماگدون»
دابق، شهری بسیار کوچک در سوریه است. این شهر از نظر نظامی جایگاه ویژهای ندارد. با این حال، نیروهای داعش، با سماجت فراوان و تحمل تلفات بسیار سنگین، آن را اشغال کردند و سپس به جشن و پایکوبی در آن پرداختند. دلیل این سماجت در اشغال دابق، ظاهراً حدیثی است که داعشیها مدعی هستند ابوهریره از پیامبراکرم(ص) نقل کرده و در کتاب «صحیح بخاری»، از کتب مشهور حدیث اهل سنت، آمده است.[1] طبق این حدیث، که باید درباره صحت آن تحقیق کرد، پیش از قیامت، مسلمانان با کفار یا رومیها – که به زعم داعشیها نیروهای ارتش سوریه هستند – در دابق خواهند جنگید و با وجود تلفات سنگین، این شهر را متصرف خواهند شد. کسانی که از مسلمانان کشته میشوند، برترین شهدای اسلام هستند.
داعشیها با استناد به همین حدیث ایده های «آرماگدونی» خود را توسعه دادهاند؛ دیدگاههایی که مورد توجه برخی از مسلمانان سنی مذهب، در مناطق مختلف دنیا، قرار گرفتهاست. آنها برای خود پرچمی سیاه برگزیدهاند. در تقسیمات سیاسی آنها، ولایت خراسان جایگاه مهمی دارد، چراکه برخی احادیث از نقش این منطقه و مردم آن در آخرالزمان حکایت کردهاست. آنها در نخستین شماره نشریه دابق، از بازگشت «خلافت اسلامی» سخن گفتهاند. خلیفه مورد نظر آنها، یعنی «ابوبکر البغدادی»، با نسب و پیشینهای کاملا مطابق با باورهای داعشی معرفی میشود. آنها او را «هاشمی»، «رضوی»، «حسینی» و «قریشی» معرفی میکنند. «البغدادی» نیز ظاهری مطابق با همین باورها دارد. او، در نخستین تصویر رسمی منتشر شده، عمامهای سیاه بر سر و عبایی سیاه، بر تن دارد. دیدگاه داعشیها برای القای باشکوه بودن دولت خود، از تمام فاکتورهای خلافتهای پیشین، که مورد احترام اهلسنت قرار داشتهاست، استفاده میکنند؛ از خلافت اموی گرفته، تا عباسی و حتی عثمانی. آنها تعبیر «امامت سیاسی» را در تفکراتشان جدی گرفتهاند و این طور وانمود میکنند که برای آینده های دور نیز برنامه دارند. آنها این تصویر را در میان مسلمانان اهل سنت تبلیغ و در واقع آنان را به سوی نبرد نهایی دعوت میکنند. موضوعی که نباید به هیچ عنوان از کنار آن به سادگی و بدون تأمل عبور کنیم.
[1] متن این حدیث توسط داعشیها اینگونه نقل می شود:« لا تقوم الساعة حتى ینزل الروم بالأعماق أو بدابق فیخرج إلیهم جیش من المدینة، من خیار أهل الأرض یومئذٍ، فإذا تصافوا قالت الروم: خلو بیننا وبین الذین سبقوا منا نقاتلهم، فیقول المسلمون: لا والله لا نخلی بینکم وبین إخواننا فیقاتلونهم فینهزم ثلث لا یتوب الله علیهم أبداً، ویقتل ثلث أفضل الشهداء عند الله، ویفتح الثلث لا یفتنون أبداً، فیفتحون قسطنطینیة فبینما هم یقتسمون الغنائم قد علقوا سیوفهم بالزیتون إذ صاح فیهم الشیطان: إن المسیح قد خلفکم فی أهلیکم فیخرجون وذلک باطل، فإذا جاءوا الشام خرج، فینما هم یعدون للقتال یسوون الصفوف إذ أقیمت الصلاة، فیتنزل عیسى بن مریم صلى الله علیه وسلم، فأمهم، فإذا رآه عدو الله ذاب کما یذوب الملح فی الماء، فلو ترکه لذاب حتى یهلک، ولکنه یقتله الله بیده، فیریهم دمه فی حربته»
* رصد