بر شما برادرانم که هرگز سنگرم را خالی نگذارید و هرگز اجازه ندهید که تیربارم بر زمین بماند واجبات خدا را انجام دهید که خدا شما را دوست بدارد و اما ای خواهرانم و ای خواهر دینی ام، هرگز نگو که چرا من و یا دختری را به جبهه نمی برند و خود را ناراحت نکن که دشمن از سیاهی چادر تو از سرخی خون من بیشتر می ترسد.
به گزارش شهدای ایران،شهید ابوالقاسم جعفری در اولین روز از فروردین ماه سال ۱۳۴۳ در خانواده مرحوم عباس جعفری متولد شد. وی در جوانی بود که از نعمت پدر محروم شد و تحت تربیت مادر قرار گرفت. او تحصیلاتش را تا سطح دیپلم ادامه داد و حتی موفق به حفظ چند جزء از کلام الله مجید شد.
با شروع جنگ تحمیلی، ابوالقاسم برای دفاع از اسلام و انقلاب در سال ۱۳۶۰ به جبهه ها عازم شد و در طول حضور یکساله خود در جبهه، رشادتها آفرید و آخرین حضور وی در عملیات والفجر مقدماتی بود که به عنوان تیربارچی تانک در نیروی زرهی مشغول حمله به مواضع دشمن بعثی شد و نهایت آرزویش را، یعنی شهادت، و وصال با حضرت دوست را در تاریخ ۶۳/۱۱/۲۰ به دست آورد.
پیکر لاله گونش به مدت ۱۲ سال روشنی بخش راه زائران و رزمندگان بود و در سال ۱۳۷۵ استخوانهایش را برای مادرش هدیه آوردند و پس از تشییع، در حسینیه علیای ندوشن به خاک سپرده شد.
وصیت نامه زیبای شهید ابوالقاسم جعفری:
با نام خداوند قهار، با درود به رهبر کبیر انقلاب و با درود به شهدای گلگون کفن ایران و با درود فراوان بر خانواده های شهدا و با آرزوی پیروزی برای آنان که تبر ایمان بر ریشه بت هوای نفس خویش می زنند و با آرزوی توفیق برای کلیه همشهریان عزیزم؛ وصیت نامه خود را بر زمینی که پر شده از لاله های دمیده از خون شهدای جنگ است شروع می کنم.
سلام بر مادرم که هیچ گاه با آمدنم به جبهه مانع نشد تازه، روحیه هجرتی بزرگ و پر اجر به من داد و پیوسته آهنگی بود در حال نوازش که مرا نسبت به معشوقم پرشورتر می کرد. در هر مشورتی مرا آماده تر می کرد برای روز موعود و عاقبت مرا در صندوق آخرت پس انداز کرد و وصیت نامه ام را در دفترچه حساب پس اندازش دانست.
درود بر تو مادرم، کاری کردی که زمین مرا در خود نفشارد و اگر فشاری باشد از روی دوستی و محبت باشد. آری رسیدن به فوز عظیم شهادت توفیق والایی است که از آن بالاتر نیست و به قول رهبرم، اگر این بدن ها برای مردن ساخته شده اند که چه بهتر در راه خدا بمیرند. آری مادرم، مبادا بر مزارم گریه کنی، مگر به خاطر دستمزد آن. مبادا مشکی بپوشی، مگر به خاطر اجر اخروی آن و مبادا بر قبرم ناکام بنویسی که به کام خود رسیدم و آگاهانه راهم را طی کردم.
و اینها را خوب و خوبتر بشنو همانطور که مرا تشویق می کردی در رفتنم به جبهه و همین طور وظیفه خود بدان گفته هایم را و صبور باش که إن الله مع الصابرین و در آخر سجده شکر را به جا آور که توانستی دین خود را نسبت به اسلام ادا کنی.
و بر شما برادرانم که هرگز سنگرم را خالی نگذارید و هرگز اجازه ندهید که تیربارم بر زمین بماند واجبات خدا را انجام دهید که خدا شما را دوست بدارد و اما ای خواهرانم و ای خواهر دینی ام، هرگز نگو که چرا من و یا دختری را به جبهه نمی برند و خود را ناراحت نکن که دشمن از سیاهی چادر تو از سرخی خون من بیشتر می ترسد. آری خواهرم بدان و آگاه باش که زینب گونه بودن از وظایفی است که با ریختن قطرات خون شهیدان بر زمین بر دوشت سنگینی می کند و تو باید سنگینی آن را حس کنی و آن را انجام دهی. ان شاء الله
و بعد سخنی با تو ای برادر دانش آموز و ای همسنگر عزیزم، آگاه باش و بدان که وظیفه ات عظیم تر از آن است که فکر می کنی. با اینکه در مقابل وظیفه تو، در برابرت احساس حقارت می کنم. ولی باز بدان که در صورت اجرای امر محوله به تو، حرکات دستت جرقه ای است جهت نابودی دشمنان اسلام.
و اما شما ای خوانندگان و شنوندگان وصیت نامه ام، حرف هایی که از این ورق ها در قلبتان جا گرفت همچون حکمی است که از حالا به بعد باید آنها را اجرا کنید و در این مورد امام را الگو قرار دهید و حرف های ایشان را در رابطه با کاری که عزم انجام آن را دارید سرمشق خویش قرار دهید. چون شاعر می گوید و به حق که به شما می گوید و اصلا مخصوص شما سروده شده است:
قدر زر، زرگر بداند، قدر گوهر، گوهری قدر گل، بلبل بداند، قدر پیغمبر، علی
نماز جمعه را ترک نکنید و در مسائل بی تفاوت نباشید.
والسلام علی من اتبع الهدی والسلام علی عبادالله الصالحین
ندای ندوشن
با شروع جنگ تحمیلی، ابوالقاسم برای دفاع از اسلام و انقلاب در سال ۱۳۶۰ به جبهه ها عازم شد و در طول حضور یکساله خود در جبهه، رشادتها آفرید و آخرین حضور وی در عملیات والفجر مقدماتی بود که به عنوان تیربارچی تانک در نیروی زرهی مشغول حمله به مواضع دشمن بعثی شد و نهایت آرزویش را، یعنی شهادت، و وصال با حضرت دوست را در تاریخ ۶۳/۱۱/۲۰ به دست آورد.
پیکر لاله گونش به مدت ۱۲ سال روشنی بخش راه زائران و رزمندگان بود و در سال ۱۳۷۵ استخوانهایش را برای مادرش هدیه آوردند و پس از تشییع، در حسینیه علیای ندوشن به خاک سپرده شد.
وصیت نامه زیبای شهید ابوالقاسم جعفری:
با نام خداوند قهار، با درود به رهبر کبیر انقلاب و با درود به شهدای گلگون کفن ایران و با درود فراوان بر خانواده های شهدا و با آرزوی پیروزی برای آنان که تبر ایمان بر ریشه بت هوای نفس خویش می زنند و با آرزوی توفیق برای کلیه همشهریان عزیزم؛ وصیت نامه خود را بر زمینی که پر شده از لاله های دمیده از خون شهدای جنگ است شروع می کنم.
سلام بر مادرم که هیچ گاه با آمدنم به جبهه مانع نشد تازه، روحیه هجرتی بزرگ و پر اجر به من داد و پیوسته آهنگی بود در حال نوازش که مرا نسبت به معشوقم پرشورتر می کرد. در هر مشورتی مرا آماده تر می کرد برای روز موعود و عاقبت مرا در صندوق آخرت پس انداز کرد و وصیت نامه ام را در دفترچه حساب پس اندازش دانست.
درود بر تو مادرم، کاری کردی که زمین مرا در خود نفشارد و اگر فشاری باشد از روی دوستی و محبت باشد. آری رسیدن به فوز عظیم شهادت توفیق والایی است که از آن بالاتر نیست و به قول رهبرم، اگر این بدن ها برای مردن ساخته شده اند که چه بهتر در راه خدا بمیرند. آری مادرم، مبادا بر مزارم گریه کنی، مگر به خاطر دستمزد آن. مبادا مشکی بپوشی، مگر به خاطر اجر اخروی آن و مبادا بر قبرم ناکام بنویسی که به کام خود رسیدم و آگاهانه راهم را طی کردم.
و اینها را خوب و خوبتر بشنو همانطور که مرا تشویق می کردی در رفتنم به جبهه و همین طور وظیفه خود بدان گفته هایم را و صبور باش که إن الله مع الصابرین و در آخر سجده شکر را به جا آور که توانستی دین خود را نسبت به اسلام ادا کنی.
و بر شما برادرانم که هرگز سنگرم را خالی نگذارید و هرگز اجازه ندهید که تیربارم بر زمین بماند واجبات خدا را انجام دهید که خدا شما را دوست بدارد و اما ای خواهرانم و ای خواهر دینی ام، هرگز نگو که چرا من و یا دختری را به جبهه نمی برند و خود را ناراحت نکن که دشمن از سیاهی چادر تو از سرخی خون من بیشتر می ترسد. آری خواهرم بدان و آگاه باش که زینب گونه بودن از وظایفی است که با ریختن قطرات خون شهیدان بر زمین بر دوشت سنگینی می کند و تو باید سنگینی آن را حس کنی و آن را انجام دهی. ان شاء الله
و بعد سخنی با تو ای برادر دانش آموز و ای همسنگر عزیزم، آگاه باش و بدان که وظیفه ات عظیم تر از آن است که فکر می کنی. با اینکه در مقابل وظیفه تو، در برابرت احساس حقارت می کنم. ولی باز بدان که در صورت اجرای امر محوله به تو، حرکات دستت جرقه ای است جهت نابودی دشمنان اسلام.
و اما شما ای خوانندگان و شنوندگان وصیت نامه ام، حرف هایی که از این ورق ها در قلبتان جا گرفت همچون حکمی است که از حالا به بعد باید آنها را اجرا کنید و در این مورد امام را الگو قرار دهید و حرف های ایشان را در رابطه با کاری که عزم انجام آن را دارید سرمشق خویش قرار دهید. چون شاعر می گوید و به حق که به شما می گوید و اصلا مخصوص شما سروده شده است:
قدر زر، زرگر بداند، قدر گوهر، گوهری قدر گل، بلبل بداند، قدر پیغمبر، علی
نماز جمعه را ترک نکنید و در مسائل بی تفاوت نباشید.
والسلام علی من اتبع الهدی والسلام علی عبادالله الصالحین
ندای ندوشن