شهدای ایران: زمانی که فرزند 18 سالهاش را به سربازی میفرستاد نمیدانست که دستهایش تا مدتها دیگر او را در آغوش نخواهند گرفت و تنها یادگار فرزندش، انتظار خواهد بود.
مادر شهید جاویدالاثر سلطانعلی مولایی که از اهالی انگوران استان زنجان است، میگوید: سلطانعلی اولین فرزندم، خیلی پسر مهربان و بامحبتی بود و همیشه میگفت مادر مطمئن باش وقتی پیر شدی عصای دستت میشوم و نخواهم گذاشت آب در دل تو و پدر تکان بخورد.
زمانی که پسرم به سن 18 سالگی رسید همانند سایر همسالان خود باید به سربازی میرفت. آن ایام جنگ بود و سلطانعلی پس از تقسیم نظامی و طی دوره سهماهه آموزشی در زنجان،به منطقه غرب کشور و بانه اعزام شد.
سواد ندارم و نمیدانم فرزندم در چه تاریخی شهید شده است. خیلی سال است که فرزندم را در آغوش نگرفتهام و جای خالیاش را هر روز احساس میبینم.
مسئولان بنیاد شهید آن زمان مدتی پس از عملیات کربلای 10 به خانه ما آمدند و گفتند در این عملیات تعداد زیادی از رزمندگان شهید شدهاند و سلطانعلی پس از عملیات بازنگشته و حتی ممکن است به اسارت درآمده باشد.از آن روز به بعد هر روز برای سلامتی پسرم دعا میکردم. پس از اتمام جنگ و مبادله اسرای ایرانی که پسرم در بین اسرا نبود و به خانه برنگشت به عنوان شهید برایش مراسم ختم گرفتیم تا شاید اینگونه اندکی دل من و سایر اعضای خانواده آرام شود.
مادر دو پسر و پنج دختر هستم.پسر اولم برای دفاع از کشور رفت و رفتن او باعث آرامش امروز دیگر فرزندانم و جوانان جامعه شده است چون همین شهیدان باعث برقراری امنیت امروز در کشور شدند و به عنوان یک مادرِ دلتنگ، تنها چیزی که از مردم و مسئولان انتظار دارم، ایستادگی در مسیر شهدا و حفظ آن چیزهایی است که با خون جوانان کشور در جنگ به دست آمده است.
عملیات کربلای 10:
سیام فروردین ماه سالروز آغاز عملیات «کربلای 10» است که در سال1366 با هدف جابهجایی میدان جنگ از جبهه جنوب به شمال کشور طراحی شد.در این عملیات فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه پاسداران به شهادت رسید.
در این عملیات مناطق بسیاری به دست رزمندگان ایرانی آزادشد. حضور نسبتا گسترده کردهای معارض عراقی در این مناطق باعث شد تا در مرحله نخست گشایش جبهه تازه در غرب کشور، تلاشها عمدتا به اتصال عقبه مناطق آزاد شده به ایران و بازشدن عقبه نیروهای معارض معطوف شود. منطقه عمومی این عملیات در محور بانه- سردشت از شمال به رودخانه مرزی «گلاس»، از جنوب به رودخانه «آوسیویل»، از شرق به «سورکوه» و از غرب به ارتفاعات «گردهرش» و سپس ارتفاعات عمومی «آسوس» منتهی میشد. این منطقه دارای عوارض حساس و ارتفاعات نسبتاً بلند و صعبالعبور است.
تردد در این مناطق به خاطر نبود راه بسیار دشوار بود،اما به دلیل وجود درختان مرتفع در پایین ارتفاعات،وضعیت برای اختفای نیروهای عمل کننده و حتی تحرک و جابهجایی آنها در روز،کاملاً مناسب تشخیص داده شد. استعداد نیرو و گسترش دشمن در این منطقه تا قبل از عملیات «والفجر9» که در پاییز سال1364 توسط نیروی زمینی سپاه صورت گرفته بود قابل توجه نبود، اما پس از آن و بویژه پس از دو عملیات «فتح1 و2» دشمن مجدداً حساس شد و تلاشهای نسبتاً وسیعی را به منظور تصرف مناطق تحت تسلط کردها و مسدود کردن معابر وصولی به عمق خاک عراق انجام داد. چنان که تیپهای کماندویی سپاه هفتم و سوم و چند تیپ و گردان مستقل دیگر با نظارت شخص صدام طی100 روز، بسیاری از ارتفاعات را به تصرف درآوردند.
تحرکات دشمن بعد از عملیات «فتح1» بر پایه این تحلیل انجام میگرفت که در صورت عدم مقابله جدی،قوای نظامی ایران با تقویت نیرو به سمت «ازمر» و سپس سلیمانیه پیشروی خواهند کرد اما با وجود همه تلاشهای دشمن،سرانجام در روز 30 فروردین1366 عملیات کربلای10 با «رمز یا صاحبالزمان(عج)ادرکنی» توسط نیروی زمینی سپاه در منطقهای به وسعت250 کیلومترمربع آغاز شد.
این عملیات که نخستین عملیات گسترده در غرب کشور پس از انتقال میدان اصلی جنگ از جنوب به شمال بود، هماهنگ با تک نیروهای منظم در جبهه «ماووت» و عملیات نامنظم قرارگاه «رمضان» و اتحادیه میهنی کردستان عراق در شمال سلیمانیه انجام گرفت.
طی این حمله آزادسازی50 روستای منطقه،ارتفاعات سرلگو، بردهوش، قشن، اسبیدار، کلان و چند ارتفاع دیگر میسر شد.همچنین20 کیلومتر از جاده ماووت- سلیمانیه تحت کنترل رزمندگان ایرانی درآمد. تجهیزات منهدم شده دشمن شامل یک فروند هلیکوپتر، دهها دستگاه تانک و نفربر، چندین قبضه خمپارهانداز، مقداری سلاح سبک و نیمه سنگین است. همچنین13 گردان و تیپ مستقل دشمن آسیب دیده، تعداد کشته و زخمیها و اسرای دشمن به 4235 نفر رسید.
در این عملیات هشت دستگاه تانک و نفربر، چندین دستگاه خودرو و مقداری سلاح و مهمات به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد. از جمله فرماندهان شهید عملیات کربلای 10 میتوان به «حسن شفیعزاده» فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه اشاره کرد.
مادر شهید جاویدالاثر سلطانعلی مولایی که از اهالی انگوران استان زنجان است، میگوید: سلطانعلی اولین فرزندم، خیلی پسر مهربان و بامحبتی بود و همیشه میگفت مادر مطمئن باش وقتی پیر شدی عصای دستت میشوم و نخواهم گذاشت آب در دل تو و پدر تکان بخورد.
زمانی که پسرم به سن 18 سالگی رسید همانند سایر همسالان خود باید به سربازی میرفت. آن ایام جنگ بود و سلطانعلی پس از تقسیم نظامی و طی دوره سهماهه آموزشی در زنجان،به منطقه غرب کشور و بانه اعزام شد.
سواد ندارم و نمیدانم فرزندم در چه تاریخی شهید شده است. خیلی سال است که فرزندم را در آغوش نگرفتهام و جای خالیاش را هر روز احساس میبینم.
مسئولان بنیاد شهید آن زمان مدتی پس از عملیات کربلای 10 به خانه ما آمدند و گفتند در این عملیات تعداد زیادی از رزمندگان شهید شدهاند و سلطانعلی پس از عملیات بازنگشته و حتی ممکن است به اسارت درآمده باشد.از آن روز به بعد هر روز برای سلامتی پسرم دعا میکردم. پس از اتمام جنگ و مبادله اسرای ایرانی که پسرم در بین اسرا نبود و به خانه برنگشت به عنوان شهید برایش مراسم ختم گرفتیم تا شاید اینگونه اندکی دل من و سایر اعضای خانواده آرام شود.
مادر دو پسر و پنج دختر هستم.پسر اولم برای دفاع از کشور رفت و رفتن او باعث آرامش امروز دیگر فرزندانم و جوانان جامعه شده است چون همین شهیدان باعث برقراری امنیت امروز در کشور شدند و به عنوان یک مادرِ دلتنگ، تنها چیزی که از مردم و مسئولان انتظار دارم، ایستادگی در مسیر شهدا و حفظ آن چیزهایی است که با خون جوانان کشور در جنگ به دست آمده است.
عملیات کربلای 10:
سیام فروردین ماه سالروز آغاز عملیات «کربلای 10» است که در سال1366 با هدف جابهجایی میدان جنگ از جبهه جنوب به شمال کشور طراحی شد.در این عملیات فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه پاسداران به شهادت رسید.
در این عملیات مناطق بسیاری به دست رزمندگان ایرانی آزادشد. حضور نسبتا گسترده کردهای معارض عراقی در این مناطق باعث شد تا در مرحله نخست گشایش جبهه تازه در غرب کشور، تلاشها عمدتا به اتصال عقبه مناطق آزاد شده به ایران و بازشدن عقبه نیروهای معارض معطوف شود. منطقه عمومی این عملیات در محور بانه- سردشت از شمال به رودخانه مرزی «گلاس»، از جنوب به رودخانه «آوسیویل»، از شرق به «سورکوه» و از غرب به ارتفاعات «گردهرش» و سپس ارتفاعات عمومی «آسوس» منتهی میشد. این منطقه دارای عوارض حساس و ارتفاعات نسبتاً بلند و صعبالعبور است.
تردد در این مناطق به خاطر نبود راه بسیار دشوار بود،اما به دلیل وجود درختان مرتفع در پایین ارتفاعات،وضعیت برای اختفای نیروهای عمل کننده و حتی تحرک و جابهجایی آنها در روز،کاملاً مناسب تشخیص داده شد. استعداد نیرو و گسترش دشمن در این منطقه تا قبل از عملیات «والفجر9» که در پاییز سال1364 توسط نیروی زمینی سپاه صورت گرفته بود قابل توجه نبود، اما پس از آن و بویژه پس از دو عملیات «فتح1 و2» دشمن مجدداً حساس شد و تلاشهای نسبتاً وسیعی را به منظور تصرف مناطق تحت تسلط کردها و مسدود کردن معابر وصولی به عمق خاک عراق انجام داد. چنان که تیپهای کماندویی سپاه هفتم و سوم و چند تیپ و گردان مستقل دیگر با نظارت شخص صدام طی100 روز، بسیاری از ارتفاعات را به تصرف درآوردند.
تحرکات دشمن بعد از عملیات «فتح1» بر پایه این تحلیل انجام میگرفت که در صورت عدم مقابله جدی،قوای نظامی ایران با تقویت نیرو به سمت «ازمر» و سپس سلیمانیه پیشروی خواهند کرد اما با وجود همه تلاشهای دشمن،سرانجام در روز 30 فروردین1366 عملیات کربلای10 با «رمز یا صاحبالزمان(عج)ادرکنی» توسط نیروی زمینی سپاه در منطقهای به وسعت250 کیلومترمربع آغاز شد.
این عملیات که نخستین عملیات گسترده در غرب کشور پس از انتقال میدان اصلی جنگ از جنوب به شمال بود، هماهنگ با تک نیروهای منظم در جبهه «ماووت» و عملیات نامنظم قرارگاه «رمضان» و اتحادیه میهنی کردستان عراق در شمال سلیمانیه انجام گرفت.
طی این حمله آزادسازی50 روستای منطقه،ارتفاعات سرلگو، بردهوش، قشن، اسبیدار، کلان و چند ارتفاع دیگر میسر شد.همچنین20 کیلومتر از جاده ماووت- سلیمانیه تحت کنترل رزمندگان ایرانی درآمد. تجهیزات منهدم شده دشمن شامل یک فروند هلیکوپتر، دهها دستگاه تانک و نفربر، چندین قبضه خمپارهانداز، مقداری سلاح سبک و نیمه سنگین است. همچنین13 گردان و تیپ مستقل دشمن آسیب دیده، تعداد کشته و زخمیها و اسرای دشمن به 4235 نفر رسید.
در این عملیات هشت دستگاه تانک و نفربر، چندین دستگاه خودرو و مقداری سلاح و مهمات به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد. از جمله فرماندهان شهید عملیات کربلای 10 میتوان به «حسن شفیعزاده» فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه اشاره کرد.