چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابانهای قم زیر پای مردان و زنان انقلابی که به قصد اعتراض از خانههایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه درآمد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، ۱۵ خرداد، یادآور قیام خونین مردم ایران اسلامی است؛ یادآوری روزی است که مردم ایران اسلامی به پاخاستند و به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از روی خاک ایران عزیز برچینندو یادآوری روزی است که مردم ایران اسلامی با گلوله های آتشین رژیم شاهنشاهی در خاک آرمیدند و نطفه های خفته ای را در دل خاک نهادند که پس از ۱۵ سال در ۲۲ بهمن سال ۵۷ به ثمر نشست.
پانزدهم خرداد،نقطه عطفی در تاریخ معاصر انقلاب اسلامی ایران است، یادگاری از پیوند معنوی تودههای عظیم مردم کشور ما است؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت اسلامی ایران؛ نمایشی است از به پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از ریشه بر کنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجهای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسانهایی که به دنبال آرمان الهی حرکت میکنند. پانزدهم خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند و در صحنه حاضر شدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند و حکومتی را بر سر کار بیاورند که تابع اسلام باشد.
شرح قیام
قیام ۱۵ خرداد، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره)میباشد. در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲،عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بیآلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی(ره)که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم،طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند،دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند.
هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابانهای شهر قم زیر پای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانههایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند،به لرزه درآمد.همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود آمد تظاهرات مردم رژیم را سخت به وحشت افکند و برای سرکوب این قیام تاریخی به اسلحه روی آورد.
در این روز حدود ۱۵ هزار نفر مسلمان انقلابی به خاک و خون کشیده شدند و بدین ترتیب تاریخ ایران اسلامی در روز ۱۵ خرداد ورق خورد و فصل جدیدی در رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد.پس از این واقعه در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاکمه روحانیون و مردم ادامه داد.زندانها از روحانیون و بازاریها و کسبه پر شد و عدهای نیز محاکمه و اعدام شدند.
جریان ۱۵ خرداد هر چند ظاهرا با سرکوب خونین به نفع شاه تمام شد اما در حقیقت ماهیت رژیم ستمشاهی را بیش از پیش برای همگان آشکار کرد و نقطه آغازی برای توفان عظیم انقلاب اسلامی گردید که ظرف ۱۵ سال با مجاهدت و ایثار و جانبازی عده زیادی از حق طلبان و مجاهدان راه خدا به پیروزی رسید و تاروپود رژیمی که اقتدار خود را در وابستگی به ابرقدرتها و نیروی نظامی میدانست مانند تار عنکبوت از هم گسست.
در آغاز دهه ۴۰،رژیم پهلوی به توهم اینکه بر بستری از آرامش اجتماعی تکیه دارد،تصور می کرد به پشتوانه حمایتهای امریکا و غرب و با انجام پاره ای اقدامات فریبنده برای همیشه فضای رشد جنبشهای سیاسی را مسدود و جامعه را با امیال خود هماهنگ خواهد ساخت. سرکوبی جنبش ملی نفت،نا امیدی نیروهای به ظاهر ملی از تغییر رژیم،تحکیم سیاستهای پلیسی و خروج کامل نیروهای مبارز از صحنه سیاسی و از همه مهمتر در گذشت بزرگ مرجع تقلید،مرحوم آیت الله بروجردی که نقطه قوت مرجعیت در ایران تلقی میگردید،همه و همه نشان میداد که رژیم پهلوی با دست زدن به یک سلسله اصلاحات اجتماعی واقتصادی، فضای جامعه علی الخصوص جمعیت روستایی ایران که اکثریت مردم را تشکیل می دادند،با خود همراه و از این طریق نه تنها بر کدورت های مربوط به کودتای ننگین ۲۸ مرداد سال ۳۲فائق خواهد آمد.بلکه فضا را برای رشد نیروهای انقلابی خواهد بست.
اصلاحات ارضی و انقلاب سفید که عمدهترین سیاست های به ظاهر توسعهای رژیم شاه در این دوران تلقی میشد،از ابتدا با چنین پندارهایی جامه عمل پوشید تا از این طریق حجم بزرگی از جمعیت دهقانی و کارگران غیرماهر شهری از بدنه جنبشهای اجتماعی خارج و عمله رژیم شاه گردند.
وقتی زمزمه اصلاحات ارضی و انقلاب سفید،مطرح شد،حتی گروههای به ظاهر مبارز چپ و راست نیز باورشان گردید که نظام استبدادی سلطنتی به عقل آمده و راه برای توسعه سیاسی،اقتصادی و فرهنگی کشور باز شده است و این اصلاحات تنها راه نجات کشور است.خطر جنگهای پارتیزانی و انقلابی از پایین فروکش کرد.نیروهای چپ و راست در دام فریب سیاست های اصلاحات ارضی و انقلاب سفید شاه افتادند و این اقدام را یک ضرورت اجتماعی برای گذار از یک جامعه عقب افتاده فئودالی به یک جامعه پیشرفته صنعتی ضروری دیدند.
محمدرضا شاه سرمست از غرور به توهم اینکه رضاشاه ثانی است از همان موضع به سراغ اعتقادات مردم رفت و با طرح لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی به فکر حذف اعتقادات دینی در سنت های جاری جامعه افتاد و این دقیقاً همان خطایی بود که نباید مرتکب میشد.رژیم شاه به تصور اینکه با رحلت آیت الله العظمی بروجردی دیگر رهبری پر قدرتی وجود ندارد که بتواند نظام متکثر حوزه های دینی را به صورت یکپارچه هدایت نماید.به چنین کار احمقانه ای دست زد.
در چنین شرایطی از یأس و نا امیدی و وارفتگی نیروهای سیاسی بود که ناگهان چهرهای در صحنه سیاسی ایران ظهور کرد که از آن تاریخ دیگر هیچ گاه نام و یاد او از زبان ملت ایران و کابوس اقتدار او از سرنظام شاهنشاهی خارج نشد.
به دنبال نخست وزیری اسدالله علم در تیر ۱۳۴۱ و سپس تلاشهای دولت و حکومت برای اجرای طرح-های موسوم به انقلاب سفید شاه و ملت و علما و روحانیون با رهبریهای آیتالله خمینی مبارزه پیگیر و دامنهداری را با رژیم پهلوی آغاز کردند. به دنبال برگزاری رفراندوم و نیز جدیت حکومت برای اجرایی کردن اصلاحات موردنظر(از بهمن ۱۳۴۱)بحران میان علما و روحانیون با دولت اسدالله علم وارد مرحله جدیتری شد و بر اثر حمله نیروهای نظامی و امنیتی به مدرسه فیضیه در ۲ فروردین ۱۳۴۲رویارویی طرفین متخاصم شدت و حدت بیشتری گرفت و به رغم سختگیریهای نخستوزیر و شخص شاه مخالفان بیش از پیش بر ضد طرحهای اصلاحی(موسوم به انقلاب سفید)متشکل شدند و با آغاز ماه محرم(خرداد ۱۳۴۲)بر دامنه بحران افزوده شد.(شاهدی،۱۳۹۰)
امام خمینی ضربه را به نقطه به ظاهر قوت سیاست های اصلاحات ارضی و انقلاب سفید وارد کرد. سیاست هایی که حتی نیروهای چپ و راست مبارز نیز باور کرده بودند تنها راه نجات ایران از عقب ماندگی است و شاه تنها رهبر کاریزماتیکی هست که می تواند شرایط گذار ایران را از یک نظام عقب مانده فئودالی به یک نظام مترقی فراهم کند.
رژیم شاهنشاهی خیلی زود ماهیت دروغین اصلاحات را بر ملاساخت.به تعبیر امام، به اسم پرهیاهو و جار و جنجال انقلاب سفید که در طلیعه آن قتل عام ۱۵ خرداد واقع شد،باید ملت ایران عقب بماند و فرهنگ قران و اسلام مهجور و قوانین نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق این ماتم سرا که اسمش ایران است کشیده شود تا استعمار نو با خیال راحت به چپاولگری خود ادامه دهد.
اینها ثمره سوم انقلاب خونین و استعماری است که با تبلیغات و عوام فریبیها میخواستند آن را به انقلاب سفید ملقب سازند و آن را انقلاب شاه و ملت بنامند. اما این چه انقلابی بود که ملت را برنتابید و خون هزاران تن از مردم مسلمان ایران را بر زمین ریخت. سیل خونی که در۱۵ خرداد سال ۴۲جاری شد. سال ها فریب و نیرنگ نظام شاهنشاهی را از هم گسیخت و چون سیلی خروشان پایههای نظام را متزلزل ساخت.
خاطرهای از آیت الله ساجدی
در شب نیمه خرداد ۴۲ که از رادیو خبر دستگیری و تبعید امام به شیراز رسید مثل بسیاری از شهرهای کشور در شور و غلغه ای فوق العاده افتاد.بعد از انجام فریضه مغرب و عشا خبر رسید که عموم علما و مردم به مسجد جامع عتیق شیراز که ستاد مبارزه با نظام شاهنشاهی بود و هر هفته علما و روحانیین در آنجا برای پیشبرد اهداف نهضت کنکاش وتبادل افکار جمع میشدند،رفته و در آنجا جمع شدهاند.
گفتند شما نیز با رفقا شرکت کنید.بلافاصله با رفقای مسجد ساجدین حرکت کردیم و وقتی به مسجد جامع رسیدیم که آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب منبر بودند.تا وارد شدیم از روی منبر فرمودند خوب شد آقای حاج سید عبدالحسین دستغیب منبر بودند.تا وارد شدیم از روی منبر فرمودند خوب شد آقای حاج سید حسین ساجدی تشریف آوردند. بفرمایید منبر و بلافاصله از منبر پایین آمدند.در عرض راه از آیت الله شیخ ابوالحسن حدایق که سر راه بودند، پرسیدم امر مسلم است آقا را گرفتند؟ فرمودند بلی و آیت الله شیخ بهاءالدین محلاتی دستور تعطیلی عمومی و بازار را دادند.فردا همه در مسجد نو مجتمع شوند.
وقتی به منبر رفتم چنان حال انقلاب روحی به من دست داد که از خود بیخود شده و سخنان آتشینی ایراد نمودم که همان شب از وسط مجلس فریاد مرده باد پهلوی بلند شد.
در پایان، مجلس با ابراز احساسات دینی نسبت به امام خمینی و اظهار انزجار از دولت و مجلس پایان یافت. متأسفانه نیمه شب همان شب به خانه آیت الله محلاتی ریختند خود و فرزندشان حجت الاسلام شیخ مجدالدین محلاتی را گرفتند و به تهران بردند و نیز به منزل آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب نیمه شب رفتند و عده ای را مضروب و مجروح ساختند و ایشان را نیافتند تا روزهای بعد گرفتند و به تهران تبعید کردند و خود اینجانب را که فردا هم در مسجد جامع منبر رفتم و جریان را به اطلاع مردم رساندم و شاهد آوردن جنازه شهدایی بودیم که در خیابان ها توسط دستگاه جبار به مسلسل بسته بودند و با مردم که بر سر و سینه می زدند اشک می ریختیم. بعد از ظهر آن روز بنده را هم گرفتند و به زندان شهربانی بردند. بعد از دو ماه محرم و صفر به دادگاه نظامی زمان جنگ دادند و دادستان نظامی تقاضای اعدام برای من کرد و گفت روحانیین از همه بلاد متحد گشته و تصمیم کودتا علیه رژیم داشتند والا از کجا می دانستند که فردا سیل خون جاری می شود.
ویژگیها
ویژگیهای ۱۵خرداد۱۳۴۲به شرح زیر است:
- خیزش در راه خدا و دفاع از ولایت و مرجعیت
- ماهیت ضد استبدادی و ضد استعماری
- قیام همگانی
- مخالفت با اساس سلطنت (روحانی،۱۳۹۲: ۵۶)
ویژگی های حماسه آفرینان
ویژگی های حماسه آفرینان ۱۵خردادبه شرح زیر است:
- سیره عاشورایی
- ولایتمداری
- بصیرت و هوشیاری
- مقاومت و ایستادگی
- وحدت اسلامی
دستاوردهای قیام ۱۵ خرداد به شرح زیر است:
- شکست سیاستهای آمریکا و عقیم گذاشتن سیاست های انقلاب سفید
- آشکار شدن چهره واقعی اسلام و زدودن زنگارها از آن
- مشخص شدن قدرت روحانیت و مردم در برابر رژیم نامشروع محمد رضا(روحانی،۱۳۹۲:۵۸)
-رهبری حرکتهای مخالف رژیم را به مذهبیها منتقل کرد و چپیها را به حاشیه راند.
-کشتار مردم در قیام ۱۵ خرداد، چهرة مزدورانه شاه را که تا آن زمان تقصیرها را به گردن نخست وزیران میانداخت افشا نمود و انقلابیون پس از آن به راههای اصلاح طلبانه پشت کرده سرنگونی نظام سلطنتی راخواستار شدند.
-از آن پس طرد همه قدرتهای بیگانه از ایران مورد توجه قرار گرفت و سرانجام قیام ۱۵ خرداد و نقطه آغاز نهضت بازگشت به خویشتن در کشور شد. از آن پس انجمنهای اسلامی در نقاط مختلف پدید آمدند و جو غیر اسلامی در دانشگاهها و دیگر مجامع به آرامی شکسته شد.(معرب،۱۳۸۳)
نتیجه
رژیم شاه که در برابر اوج نهضت اسلام ایران خود را درمانده و تاج و تخت را در خطر سقوط می دید بر آن شد به مقام قیادت و به حریم مرجعیت تجاوز کند و با دستگیری امام نهضت اسلامی را با شکست مواجه سازد،از این رو کماندوهای شاه در شب ۱۵ خرداد۴۲ به منزل امام یورش بردند و امام را دستگیر کردند و به زندان گسیل داشتند، دستگیری امام واکنش طوفنده و خروشان مردم ایران را به همراه داشت و قیام حماسی و انقلاب آفرینی را پدید آورد که نتیجه مؤثرتر و نهایی آن در پیروزی انقلاب اسلامی ایران خودش را نشان داد.
پانزدهم خرداد،نقطه عطفی در تاریخ معاصر انقلاب اسلامی ایران است، یادگاری از پیوند معنوی تودههای عظیم مردم کشور ما است؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت اسلامی ایران؛ نمایشی است از به پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از ریشه بر کنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجهای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسانهایی که به دنبال آرمان الهی حرکت میکنند. پانزدهم خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند و در صحنه حاضر شدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند و حکومتی را بر سر کار بیاورند که تابع اسلام باشد.
شرح قیام
قیام ۱۵ خرداد، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره)میباشد. در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲،عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بیآلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی(ره)که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم،طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند،دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند.
هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابانهای شهر قم زیر پای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانههایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند،به لرزه درآمد.همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود آمد تظاهرات مردم رژیم را سخت به وحشت افکند و برای سرکوب این قیام تاریخی به اسلحه روی آورد.
در این روز حدود ۱۵ هزار نفر مسلمان انقلابی به خاک و خون کشیده شدند و بدین ترتیب تاریخ ایران اسلامی در روز ۱۵ خرداد ورق خورد و فصل جدیدی در رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد.پس از این واقعه در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاکمه روحانیون و مردم ادامه داد.زندانها از روحانیون و بازاریها و کسبه پر شد و عدهای نیز محاکمه و اعدام شدند.
جریان ۱۵ خرداد هر چند ظاهرا با سرکوب خونین به نفع شاه تمام شد اما در حقیقت ماهیت رژیم ستمشاهی را بیش از پیش برای همگان آشکار کرد و نقطه آغازی برای توفان عظیم انقلاب اسلامی گردید که ظرف ۱۵ سال با مجاهدت و ایثار و جانبازی عده زیادی از حق طلبان و مجاهدان راه خدا به پیروزی رسید و تاروپود رژیمی که اقتدار خود را در وابستگی به ابرقدرتها و نیروی نظامی میدانست مانند تار عنکبوت از هم گسست.
در آغاز دهه ۴۰،رژیم پهلوی به توهم اینکه بر بستری از آرامش اجتماعی تکیه دارد،تصور می کرد به پشتوانه حمایتهای امریکا و غرب و با انجام پاره ای اقدامات فریبنده برای همیشه فضای رشد جنبشهای سیاسی را مسدود و جامعه را با امیال خود هماهنگ خواهد ساخت. سرکوبی جنبش ملی نفت،نا امیدی نیروهای به ظاهر ملی از تغییر رژیم،تحکیم سیاستهای پلیسی و خروج کامل نیروهای مبارز از صحنه سیاسی و از همه مهمتر در گذشت بزرگ مرجع تقلید،مرحوم آیت الله بروجردی که نقطه قوت مرجعیت در ایران تلقی میگردید،همه و همه نشان میداد که رژیم پهلوی با دست زدن به یک سلسله اصلاحات اجتماعی واقتصادی، فضای جامعه علی الخصوص جمعیت روستایی ایران که اکثریت مردم را تشکیل می دادند،با خود همراه و از این طریق نه تنها بر کدورت های مربوط به کودتای ننگین ۲۸ مرداد سال ۳۲فائق خواهد آمد.بلکه فضا را برای رشد نیروهای انقلابی خواهد بست.
اصلاحات ارضی و انقلاب سفید که عمدهترین سیاست های به ظاهر توسعهای رژیم شاه در این دوران تلقی میشد،از ابتدا با چنین پندارهایی جامه عمل پوشید تا از این طریق حجم بزرگی از جمعیت دهقانی و کارگران غیرماهر شهری از بدنه جنبشهای اجتماعی خارج و عمله رژیم شاه گردند.
وقتی زمزمه اصلاحات ارضی و انقلاب سفید،مطرح شد،حتی گروههای به ظاهر مبارز چپ و راست نیز باورشان گردید که نظام استبدادی سلطنتی به عقل آمده و راه برای توسعه سیاسی،اقتصادی و فرهنگی کشور باز شده است و این اصلاحات تنها راه نجات کشور است.خطر جنگهای پارتیزانی و انقلابی از پایین فروکش کرد.نیروهای چپ و راست در دام فریب سیاست های اصلاحات ارضی و انقلاب سفید شاه افتادند و این اقدام را یک ضرورت اجتماعی برای گذار از یک جامعه عقب افتاده فئودالی به یک جامعه پیشرفته صنعتی ضروری دیدند.
محمدرضا شاه سرمست از غرور به توهم اینکه رضاشاه ثانی است از همان موضع به سراغ اعتقادات مردم رفت و با طرح لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی به فکر حذف اعتقادات دینی در سنت های جاری جامعه افتاد و این دقیقاً همان خطایی بود که نباید مرتکب میشد.رژیم شاه به تصور اینکه با رحلت آیت الله العظمی بروجردی دیگر رهبری پر قدرتی وجود ندارد که بتواند نظام متکثر حوزه های دینی را به صورت یکپارچه هدایت نماید.به چنین کار احمقانه ای دست زد.
در چنین شرایطی از یأس و نا امیدی و وارفتگی نیروهای سیاسی بود که ناگهان چهرهای در صحنه سیاسی ایران ظهور کرد که از آن تاریخ دیگر هیچ گاه نام و یاد او از زبان ملت ایران و کابوس اقتدار او از سرنظام شاهنشاهی خارج نشد.
به دنبال نخست وزیری اسدالله علم در تیر ۱۳۴۱ و سپس تلاشهای دولت و حکومت برای اجرای طرح-های موسوم به انقلاب سفید شاه و ملت و علما و روحانیون با رهبریهای آیتالله خمینی مبارزه پیگیر و دامنهداری را با رژیم پهلوی آغاز کردند. به دنبال برگزاری رفراندوم و نیز جدیت حکومت برای اجرایی کردن اصلاحات موردنظر(از بهمن ۱۳۴۱)بحران میان علما و روحانیون با دولت اسدالله علم وارد مرحله جدیتری شد و بر اثر حمله نیروهای نظامی و امنیتی به مدرسه فیضیه در ۲ فروردین ۱۳۴۲رویارویی طرفین متخاصم شدت و حدت بیشتری گرفت و به رغم سختگیریهای نخستوزیر و شخص شاه مخالفان بیش از پیش بر ضد طرحهای اصلاحی(موسوم به انقلاب سفید)متشکل شدند و با آغاز ماه محرم(خرداد ۱۳۴۲)بر دامنه بحران افزوده شد.(شاهدی،۱۳۹۰)
امام خمینی ضربه را به نقطه به ظاهر قوت سیاست های اصلاحات ارضی و انقلاب سفید وارد کرد. سیاست هایی که حتی نیروهای چپ و راست مبارز نیز باور کرده بودند تنها راه نجات ایران از عقب ماندگی است و شاه تنها رهبر کاریزماتیکی هست که می تواند شرایط گذار ایران را از یک نظام عقب مانده فئودالی به یک نظام مترقی فراهم کند.
رژیم شاهنشاهی خیلی زود ماهیت دروغین اصلاحات را بر ملاساخت.به تعبیر امام، به اسم پرهیاهو و جار و جنجال انقلاب سفید که در طلیعه آن قتل عام ۱۵ خرداد واقع شد،باید ملت ایران عقب بماند و فرهنگ قران و اسلام مهجور و قوانین نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق این ماتم سرا که اسمش ایران است کشیده شود تا استعمار نو با خیال راحت به چپاولگری خود ادامه دهد.
اینها ثمره سوم انقلاب خونین و استعماری است که با تبلیغات و عوام فریبیها میخواستند آن را به انقلاب سفید ملقب سازند و آن را انقلاب شاه و ملت بنامند. اما این چه انقلابی بود که ملت را برنتابید و خون هزاران تن از مردم مسلمان ایران را بر زمین ریخت. سیل خونی که در۱۵ خرداد سال ۴۲جاری شد. سال ها فریب و نیرنگ نظام شاهنشاهی را از هم گسیخت و چون سیلی خروشان پایههای نظام را متزلزل ساخت.
خاطرهای از آیت الله ساجدی
در شب نیمه خرداد ۴۲ که از رادیو خبر دستگیری و تبعید امام به شیراز رسید مثل بسیاری از شهرهای کشور در شور و غلغه ای فوق العاده افتاد.بعد از انجام فریضه مغرب و عشا خبر رسید که عموم علما و مردم به مسجد جامع عتیق شیراز که ستاد مبارزه با نظام شاهنشاهی بود و هر هفته علما و روحانیین در آنجا برای پیشبرد اهداف نهضت کنکاش وتبادل افکار جمع میشدند،رفته و در آنجا جمع شدهاند.
گفتند شما نیز با رفقا شرکت کنید.بلافاصله با رفقای مسجد ساجدین حرکت کردیم و وقتی به مسجد جامع رسیدیم که آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب منبر بودند.تا وارد شدیم از روی منبر فرمودند خوب شد آقای حاج سید عبدالحسین دستغیب منبر بودند.تا وارد شدیم از روی منبر فرمودند خوب شد آقای حاج سید حسین ساجدی تشریف آوردند. بفرمایید منبر و بلافاصله از منبر پایین آمدند.در عرض راه از آیت الله شیخ ابوالحسن حدایق که سر راه بودند، پرسیدم امر مسلم است آقا را گرفتند؟ فرمودند بلی و آیت الله شیخ بهاءالدین محلاتی دستور تعطیلی عمومی و بازار را دادند.فردا همه در مسجد نو مجتمع شوند.
وقتی به منبر رفتم چنان حال انقلاب روحی به من دست داد که از خود بیخود شده و سخنان آتشینی ایراد نمودم که همان شب از وسط مجلس فریاد مرده باد پهلوی بلند شد.
در پایان، مجلس با ابراز احساسات دینی نسبت به امام خمینی و اظهار انزجار از دولت و مجلس پایان یافت. متأسفانه نیمه شب همان شب به خانه آیت الله محلاتی ریختند خود و فرزندشان حجت الاسلام شیخ مجدالدین محلاتی را گرفتند و به تهران بردند و نیز به منزل آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب نیمه شب رفتند و عده ای را مضروب و مجروح ساختند و ایشان را نیافتند تا روزهای بعد گرفتند و به تهران تبعید کردند و خود اینجانب را که فردا هم در مسجد جامع منبر رفتم و جریان را به اطلاع مردم رساندم و شاهد آوردن جنازه شهدایی بودیم که در خیابان ها توسط دستگاه جبار به مسلسل بسته بودند و با مردم که بر سر و سینه می زدند اشک می ریختیم. بعد از ظهر آن روز بنده را هم گرفتند و به زندان شهربانی بردند. بعد از دو ماه محرم و صفر به دادگاه نظامی زمان جنگ دادند و دادستان نظامی تقاضای اعدام برای من کرد و گفت روحانیین از همه بلاد متحد گشته و تصمیم کودتا علیه رژیم داشتند والا از کجا می دانستند که فردا سیل خون جاری می شود.
ویژگیها
ویژگیهای ۱۵خرداد۱۳۴۲به شرح زیر است:
- خیزش در راه خدا و دفاع از ولایت و مرجعیت
- ماهیت ضد استبدادی و ضد استعماری
- قیام همگانی
- مخالفت با اساس سلطنت (روحانی،۱۳۹۲: ۵۶)
ویژگی های حماسه آفرینان
ویژگی های حماسه آفرینان ۱۵خردادبه شرح زیر است:
- سیره عاشورایی
- ولایتمداری
- بصیرت و هوشیاری
- مقاومت و ایستادگی
- وحدت اسلامی
دستاوردهای قیام ۱۵ خرداد به شرح زیر است:
- شکست سیاستهای آمریکا و عقیم گذاشتن سیاست های انقلاب سفید
- آشکار شدن چهره واقعی اسلام و زدودن زنگارها از آن
- مشخص شدن قدرت روحانیت و مردم در برابر رژیم نامشروع محمد رضا(روحانی،۱۳۹۲:۵۸)
-رهبری حرکتهای مخالف رژیم را به مذهبیها منتقل کرد و چپیها را به حاشیه راند.
-کشتار مردم در قیام ۱۵ خرداد، چهرة مزدورانه شاه را که تا آن زمان تقصیرها را به گردن نخست وزیران میانداخت افشا نمود و انقلابیون پس از آن به راههای اصلاح طلبانه پشت کرده سرنگونی نظام سلطنتی راخواستار شدند.
-از آن پس طرد همه قدرتهای بیگانه از ایران مورد توجه قرار گرفت و سرانجام قیام ۱۵ خرداد و نقطه آغاز نهضت بازگشت به خویشتن در کشور شد. از آن پس انجمنهای اسلامی در نقاط مختلف پدید آمدند و جو غیر اسلامی در دانشگاهها و دیگر مجامع به آرامی شکسته شد.(معرب،۱۳۸۳)
نتیجه
رژیم شاه که در برابر اوج نهضت اسلام ایران خود را درمانده و تاج و تخت را در خطر سقوط می دید بر آن شد به مقام قیادت و به حریم مرجعیت تجاوز کند و با دستگیری امام نهضت اسلامی را با شکست مواجه سازد،از این رو کماندوهای شاه در شب ۱۵ خرداد۴۲ به منزل امام یورش بردند و امام را دستگیر کردند و به زندان گسیل داشتند، دستگیری امام واکنش طوفنده و خروشان مردم ایران را به همراه داشت و قیام حماسی و انقلاب آفرینی را پدید آورد که نتیجه مؤثرتر و نهایی آن در پیروزی انقلاب اسلامی ایران خودش را نشان داد.