از زمان ورود آمریکاییها به بغداد، نزدیک به یکصد هزار بعثی ظرفیت پیوستن به شورش علیه آمریکاییها و دولت عراق را داشتند. این عدد شامل سیهزار کماندوی عضو فدائیان صدام، 26 هزار عضو گارد ریاست جمهوری صدام، 31 هزار نیروی اطلاعاتی و تحلیلگران و ماموران پنج تشکیلات اطلاعاتی صدام و حدود 6000 افسر جنگآزموده ارتش صدام بود که در جریان دومین فرمان حکومای پل برمر از کار اخراج شدند.
به گزارش شهدای ایران،سقوط الرمادی مرکز استان الانبار عراق به دست گروه داعش در ماه گذشته میلادی، بسیاری را نگران کرده است ولی این نگرانی باعث فراموشی این واقعیت شده است که این اقدام داعش در واقع به معنای برگرداندن کنترل بعثیها بر این شهر مهم است. وفاداران به رژیم سابق گروهی از سرسختترین حامیان صدام حسین هستند که هشت سال پس از سقوط صدام تا خروج نیروهای آمریکایی از عراق را به شورش علیه آمریکاییها گذراندند و حضور دوباره آنها در صحنه نه تنها برای دولت عراق و آمریکا، بلکه حتی برای خود داعش هم مساله مهمی است.
مالکولم نانس افسر سابق اطلاعاتی آمریکا با ذکر مقدمه فوق مدعی شده است که این بعثیها اگر چه این روزها پرچم داعش را در دست دارند ولی برنامه آنها برای آینده متفاوت از برنامه خلیفه البغدادی است.
داعش ریشههای عمیقی در حکومت صدام دارد. بسیاری از کارآمدترین فرماندهان، مشاوران و جنگجویان داعش، کار خود را با حزب بعث و حکومت صدام آغاز کردند. بعثیها داعش را میگردانند و این مساله از تاکتیکهای مورد استفاده آنها نیز قابل مشاهده است.
بعد از کودتای سال 1963 که به حکومت اولیه بعثیها انجامید، صدام حسین ریاست بر سازمانی اطلاعاتی به نام جهاز الخاص را بر عهده گرفت که اطلاعات بسیار دقیقی را در باره دوستان و دشمنان حزب بعث جمعآوری میکرد. این اطلاعات در برنامههای بعدی حزب بعث مورد استفاده قرار گرفت و از شروع حکومت بعثیها در سال 1968 تا سال 2003، بعثیها بر همه جنبههای زندگی در عراق کنترل تمام داشتند و با تکمیل روشهای اولیه خود برای جمعآوری اطلاعات به خوبی از آن برای تحکیم کنترل بر عراق استفاده کردند.
بعثیها میلیونها پرونده برای عراقیها تشکیل داند و شهروندان عراقی را مجبور کردند در باره خانواده و دوستان خود خبرچینی کنند. کارکنان نهادهای اطلاعاتی که اغلب سنیهای وفادار به صدام بودند استاد جمعاوری خصوصیترین اطلاعات در باره شهروندان عراقی بودند. مشابه سازمان اطلاعاتی آلمان شرقی، جزئیترین اطلاعات در باره تولد، مرگ، ساختار خانوادهها، روابط بین افراد و انگیزههای آنها جمعاوری و بایگانی میشد. رژیم بعث اغلب از این افراد برای اجبار افراد به اطاعتپذیری استفاده میکرد و در صورت ناکارآمد بودن این روش، مرگ در انتظار افراد سرکش بود. بعد از سقوط صدام، این توانایی از بین نرفت و از رژیم بعث به داعش به ارث رسید.
یکی از این بعثیها سمیر عبد محمد الخلیفاوی معروف به حجی بکر بود که از جاسوسی برای صدام به فرماندهی شاخه عملیات نظامی داعش رسید.
از سال 2004 به این سوی، القاعده عراق تصمیم گرفت فرماندهی خود را از چهرههایی خارجی مانند ابومصعب الزرقاوی و ابو ایوب المصری به عراقیهایی مانند ابو عمر البغدادی منتقل کند. القاعده عراق در سال 2006 به دولت اسلامی عراق تغییر نام داد. در همین دوره بسیاری از عراقیهای وابسته به این سازمان از زندانهایی مانند زندان بوکا آزاد شدند. یکی از این زندانیان، ابوبکر البغدادی خلیفه فعلی داعشیها است. او به عنوان یک زندانی نه چندان با اهمیت، نه با چهرههای مهم القاعده، بلکه در کنار اعضای حکومت سابق صدام و نیز برخی تندروهای مذهبی زندانی شده بود. در بوکا بود که البغدادی ارتباطات موثری را ایجاد کرد و ایده اولیه داعش را شکل داد تا نیروهای داخلی هوادار صدام در کنار نیروهای خارجی القاعده قرار بگیرند، از حمایت قبایل مشخصی برخوردار شوند و سپس خلافت خود را تشکیل دهند. در همین موقعیت بود که وی با حجی بکر ارتباط برقرار کرد.
مجله المانی اشپیگل اخیرا به دست نوشتهها و چارتهای سازمانی حجی بکر در باره تشکیل سازمان اطلاعاتی داعش مشابه تشکیلات اطلاعاتی رژیم بعث دست یافته است. به نوشته این مجله، این اسناد، این حدس امریکاییها در ده سال اخیر را تائید میکنده که بعثیهای سابق در پشت پرده بسیاری از اقدامت در عراق قرار دارند. از سال 2003 به این سوی مهار جهادیهای مستقر در عراق را دست داشتهاند. آنها در ابتدا ورود القاعده به صحنه را تسهیل کردند و سپس صدها خودروی بمبگذاری شده و اطلاعات مربوط به عملیاتهای آمریکاییها را برای آنها فراهم کردند.
حجی بکر نمونهای از بعثیهایی است که تواناییهای اطلاعاتی خود را در اختیار داعش قرار داد. او به عنوان افسر اطلاعاتی نیروی هوایی ارتش صدام احتمالا بخشی از تیمی بوده است که پروژه بمبهای کنار جادهای را در عراق طراحی کردند. در دوره کار برای داعش، وی نمودارها، پرسشنامهها، پروندهها و سوابق شخصی را بر مبنای الگوی رژیم بعث تهیه میکرد. این سطح از دقت در کار به بعثیهای سابق و داعشیهای فعلی، اشراف اطلاعاتی بر عراق و سوریه را هدیه کرده است. ولی احتمالا مهمترین دستاورد بعثیهای سابق، آموزش مهارت ایجاد پایگاههای داده مشابه در باره ریز شخصی، روانی و اطلاعات مهم در باره همه جنگجویان خارجی و هر فرد مورد توجه داعش بوده است. یکی از پایگاههای داده مشابه، اخیرا و در جریان کشتن یکی از چهرههای مهم اقتصادی داعش به دست امریکاییها افتاده است.
از زمان ورود آمریکاییها به بغداد، نزدیک به یکصد هزار بعثی ظرفیت پیوستن به شورش علیه آمریکاییها و دولت عراق را داشتند. این عدد شامل سیهزار کماندوی عضو فدائیان صدام، 26 هزار عضو گارد ریاست جمهوری صدام، 31 هزار نیروی اطلاعاتی و تحلیلگران و ماموران پنج تشکیلات اطلاعاتی صدام و حدود 6000 افسر جنگآزموده ارتش صدام بود که در جریان دومین فرمان حکومای پل برمر از کار اخراج شدند. این گروه از بین نرفتند، بلکه بر مبنای طرحهای از پیش تهیه شده به فعالیت زیرزمینی پرداختند و بزرگترین گروه شورشی در عراق یعنی جیش المجاهدین را شکل دادند. همین افراد در گروههای دیگری مانند انصارالسنه نیز جایگاه مهمی کسب کردند.
بعثیهای سابق در دیگر تشکیلات وابسته به فرزندان صدام و خود وی نیز سهم مهمی داشتند. برخی از بعثیها و از جمله عزت ابراهیم الدوری از راه دور و از جمله از دمشق بر این روند نظارت داشتند. در سال 2007 برخی از قبائل عراقی از همکاری با القاعده خسته شدند و در کنار نیروهای دولتی عراق قرار گرفتند ولی بسیاری دیگر مانند حجی بکر به کار قبلی خود امیدوار بودند و نهایتا داعش را ایجاد کردند.
در واقع داعش امروزی تشکیلاتی تشکیل شده از قبایل اهل سنت و شورشیانی است که از سال 2003 به این سوی در درگیریهای عراق حضور داشتهاند. این سازمان تحت تاثیر القاعده و تحت فرماندهی اسمی نیروهای خارجی است. صرف نظر از هر چیز دیگری، بعثیهای سابق و از جمله حجی بکر و عزت الدوری به ایجاد داعش کمک کرده و افرادی مانند حجی بکر به خوبی به پیشبرد کار داعش پرداختهاند.
از سال 2007 به این سوی روشن بود که تروریستها در عراق، یک استراتژی چهارمرحلهای موسوم به استراتژی K-H-P-I را در پیش گرفتهاند، که به ترتیب کشتن نیروهای مخالف خود، تحقیر کارکنان اداری دخیل در امور، تنبیه همکاران با ارتش آمریکا و عراق و نهایتا الهامبخشی برای جذب نیروهای بیشتر را در بر میگرفت. ولی هدف دو گروه متفاوت بود. بعثیها به دنبال احیای گونهای از حکومت حزب بعث بودند ولی گروههای مذهبی به دنبال ایجاد خلافتی مذهبی بودند.
با توجه به نمونههای تاریخی میتوان انتظار داشت که اکنون بعثیها مخفیانه مشغول برنامهریزی برای تضعیف داعشیها و در دست گرفتن امور باشند. ممکن است که بعثیها کار سخت و دشوار جنگیدن و ایجاد خلافت را به داعش سپرده باشند ولی وقتی که هدف جغرافیایی تسلط از دمشق تا فلوجه اجرایی شود، غلبه یافتن بر خلیفه داعشی و حذف داعش سخت نخواهد بود.
بعثیهای سابق و رهبران قبایل عراق میدانند که الهامبخشی و ایجاد انگیزه در هفت میلیون عراقی مورد نظر آنها، اهرم سیاسی قدرتمندی است. در پناه تهدید بغداد توسط داعش، انها به دنبال کسب خودمختاری در منطقه مورد نظر خود هستند و اگر حکومت عراق بتواند بر این شورشیها غلبه کند، آنها میتوانند بار دیگر تغییر مسیر بدهند و به دنبال کسب قدرت در سرزمینها مطلوب خود بروند. وضعیت برای آنها، وضعیتی برد- برد است.
در سوی مقابل داعشیها هم میتوانند با نمایش سر بریدن آدمها، هر کسی را که به دنبال توطئهای علیه آنها باشد، به وفاداری مجبور کنند ولی تا وقتی که دشمن در برابر آنها باشد، دو طرف احتمالا این اختلاف خود را علنی نخواهند کرد.
*تابناک
مالکولم نانس افسر سابق اطلاعاتی آمریکا با ذکر مقدمه فوق مدعی شده است که این بعثیها اگر چه این روزها پرچم داعش را در دست دارند ولی برنامه آنها برای آینده متفاوت از برنامه خلیفه البغدادی است.
داعش ریشههای عمیقی در حکومت صدام دارد. بسیاری از کارآمدترین فرماندهان، مشاوران و جنگجویان داعش، کار خود را با حزب بعث و حکومت صدام آغاز کردند. بعثیها داعش را میگردانند و این مساله از تاکتیکهای مورد استفاده آنها نیز قابل مشاهده است.
بعد از کودتای سال 1963 که به حکومت اولیه بعثیها انجامید، صدام حسین ریاست بر سازمانی اطلاعاتی به نام جهاز الخاص را بر عهده گرفت که اطلاعات بسیار دقیقی را در باره دوستان و دشمنان حزب بعث جمعآوری میکرد. این اطلاعات در برنامههای بعدی حزب بعث مورد استفاده قرار گرفت و از شروع حکومت بعثیها در سال 1968 تا سال 2003، بعثیها بر همه جنبههای زندگی در عراق کنترل تمام داشتند و با تکمیل روشهای اولیه خود برای جمعآوری اطلاعات به خوبی از آن برای تحکیم کنترل بر عراق استفاده کردند.
بعثیها میلیونها پرونده برای عراقیها تشکیل داند و شهروندان عراقی را مجبور کردند در باره خانواده و دوستان خود خبرچینی کنند. کارکنان نهادهای اطلاعاتی که اغلب سنیهای وفادار به صدام بودند استاد جمعاوری خصوصیترین اطلاعات در باره شهروندان عراقی بودند. مشابه سازمان اطلاعاتی آلمان شرقی، جزئیترین اطلاعات در باره تولد، مرگ، ساختار خانوادهها، روابط بین افراد و انگیزههای آنها جمعاوری و بایگانی میشد. رژیم بعث اغلب از این افراد برای اجبار افراد به اطاعتپذیری استفاده میکرد و در صورت ناکارآمد بودن این روش، مرگ در انتظار افراد سرکش بود. بعد از سقوط صدام، این توانایی از بین نرفت و از رژیم بعث به داعش به ارث رسید.
یکی از این بعثیها سمیر عبد محمد الخلیفاوی معروف به حجی بکر بود که از جاسوسی برای صدام به فرماندهی شاخه عملیات نظامی داعش رسید.
از سال 2004 به این سوی، القاعده عراق تصمیم گرفت فرماندهی خود را از چهرههایی خارجی مانند ابومصعب الزرقاوی و ابو ایوب المصری به عراقیهایی مانند ابو عمر البغدادی منتقل کند. القاعده عراق در سال 2006 به دولت اسلامی عراق تغییر نام داد. در همین دوره بسیاری از عراقیهای وابسته به این سازمان از زندانهایی مانند زندان بوکا آزاد شدند. یکی از این زندانیان، ابوبکر البغدادی خلیفه فعلی داعشیها است. او به عنوان یک زندانی نه چندان با اهمیت، نه با چهرههای مهم القاعده، بلکه در کنار اعضای حکومت سابق صدام و نیز برخی تندروهای مذهبی زندانی شده بود. در بوکا بود که البغدادی ارتباطات موثری را ایجاد کرد و ایده اولیه داعش را شکل داد تا نیروهای داخلی هوادار صدام در کنار نیروهای خارجی القاعده قرار بگیرند، از حمایت قبایل مشخصی برخوردار شوند و سپس خلافت خود را تشکیل دهند. در همین موقعیت بود که وی با حجی بکر ارتباط برقرار کرد.
مجله المانی اشپیگل اخیرا به دست نوشتهها و چارتهای سازمانی حجی بکر در باره تشکیل سازمان اطلاعاتی داعش مشابه تشکیلات اطلاعاتی رژیم بعث دست یافته است. به نوشته این مجله، این اسناد، این حدس امریکاییها در ده سال اخیر را تائید میکنده که بعثیهای سابق در پشت پرده بسیاری از اقدامت در عراق قرار دارند. از سال 2003 به این سوی مهار جهادیهای مستقر در عراق را دست داشتهاند. آنها در ابتدا ورود القاعده به صحنه را تسهیل کردند و سپس صدها خودروی بمبگذاری شده و اطلاعات مربوط به عملیاتهای آمریکاییها را برای آنها فراهم کردند.
حجی بکر نمونهای از بعثیهایی است که تواناییهای اطلاعاتی خود را در اختیار داعش قرار داد. او به عنوان افسر اطلاعاتی نیروی هوایی ارتش صدام احتمالا بخشی از تیمی بوده است که پروژه بمبهای کنار جادهای را در عراق طراحی کردند. در دوره کار برای داعش، وی نمودارها، پرسشنامهها، پروندهها و سوابق شخصی را بر مبنای الگوی رژیم بعث تهیه میکرد. این سطح از دقت در کار به بعثیهای سابق و داعشیهای فعلی، اشراف اطلاعاتی بر عراق و سوریه را هدیه کرده است. ولی احتمالا مهمترین دستاورد بعثیهای سابق، آموزش مهارت ایجاد پایگاههای داده مشابه در باره ریز شخصی، روانی و اطلاعات مهم در باره همه جنگجویان خارجی و هر فرد مورد توجه داعش بوده است. یکی از پایگاههای داده مشابه، اخیرا و در جریان کشتن یکی از چهرههای مهم اقتصادی داعش به دست امریکاییها افتاده است.
از زمان ورود آمریکاییها به بغداد، نزدیک به یکصد هزار بعثی ظرفیت پیوستن به شورش علیه آمریکاییها و دولت عراق را داشتند. این عدد شامل سیهزار کماندوی عضو فدائیان صدام، 26 هزار عضو گارد ریاست جمهوری صدام، 31 هزار نیروی اطلاعاتی و تحلیلگران و ماموران پنج تشکیلات اطلاعاتی صدام و حدود 6000 افسر جنگآزموده ارتش صدام بود که در جریان دومین فرمان حکومای پل برمر از کار اخراج شدند. این گروه از بین نرفتند، بلکه بر مبنای طرحهای از پیش تهیه شده به فعالیت زیرزمینی پرداختند و بزرگترین گروه شورشی در عراق یعنی جیش المجاهدین را شکل دادند. همین افراد در گروههای دیگری مانند انصارالسنه نیز جایگاه مهمی کسب کردند.
بعثیهای سابق در دیگر تشکیلات وابسته به فرزندان صدام و خود وی نیز سهم مهمی داشتند. برخی از بعثیها و از جمله عزت ابراهیم الدوری از راه دور و از جمله از دمشق بر این روند نظارت داشتند. در سال 2007 برخی از قبائل عراقی از همکاری با القاعده خسته شدند و در کنار نیروهای دولتی عراق قرار گرفتند ولی بسیاری دیگر مانند حجی بکر به کار قبلی خود امیدوار بودند و نهایتا داعش را ایجاد کردند.
در واقع داعش امروزی تشکیلاتی تشکیل شده از قبایل اهل سنت و شورشیانی است که از سال 2003 به این سوی در درگیریهای عراق حضور داشتهاند. این سازمان تحت تاثیر القاعده و تحت فرماندهی اسمی نیروهای خارجی است. صرف نظر از هر چیز دیگری، بعثیهای سابق و از جمله حجی بکر و عزت الدوری به ایجاد داعش کمک کرده و افرادی مانند حجی بکر به خوبی به پیشبرد کار داعش پرداختهاند.
از سال 2007 به این سوی روشن بود که تروریستها در عراق، یک استراتژی چهارمرحلهای موسوم به استراتژی K-H-P-I را در پیش گرفتهاند، که به ترتیب کشتن نیروهای مخالف خود، تحقیر کارکنان اداری دخیل در امور، تنبیه همکاران با ارتش آمریکا و عراق و نهایتا الهامبخشی برای جذب نیروهای بیشتر را در بر میگرفت. ولی هدف دو گروه متفاوت بود. بعثیها به دنبال احیای گونهای از حکومت حزب بعث بودند ولی گروههای مذهبی به دنبال ایجاد خلافتی مذهبی بودند.
با توجه به نمونههای تاریخی میتوان انتظار داشت که اکنون بعثیها مخفیانه مشغول برنامهریزی برای تضعیف داعشیها و در دست گرفتن امور باشند. ممکن است که بعثیها کار سخت و دشوار جنگیدن و ایجاد خلافت را به داعش سپرده باشند ولی وقتی که هدف جغرافیایی تسلط از دمشق تا فلوجه اجرایی شود، غلبه یافتن بر خلیفه داعشی و حذف داعش سخت نخواهد بود.
بعثیهای سابق و رهبران قبایل عراق میدانند که الهامبخشی و ایجاد انگیزه در هفت میلیون عراقی مورد نظر آنها، اهرم سیاسی قدرتمندی است. در پناه تهدید بغداد توسط داعش، انها به دنبال کسب خودمختاری در منطقه مورد نظر خود هستند و اگر حکومت عراق بتواند بر این شورشیها غلبه کند، آنها میتوانند بار دیگر تغییر مسیر بدهند و به دنبال کسب قدرت در سرزمینها مطلوب خود بروند. وضعیت برای آنها، وضعیتی برد- برد است.
در سوی مقابل داعشیها هم میتوانند با نمایش سر بریدن آدمها، هر کسی را که به دنبال توطئهای علیه آنها باشد، به وفاداری مجبور کنند ولی تا وقتی که دشمن در برابر آنها باشد، دو طرف احتمالا این اختلاف خود را علنی نخواهند کرد.
*تابناک