به عقیده امام خمینی(ره) دوری از آموزههای ثقلین (قرآن و عترت)، به عنوان مبدأ بدبختی انسانها در نظر گرفته میشود. ایشان میفرمایند: بدبختی ملت ما آن وقتی است که ملت ما از قرآن، از احکام خدا و از امام زمان(ع) جدا باشند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، در زندگی مادی برای موضوعاتی کلی؛ چون خوشبختی و بدبختی، شادی و غم و. . .، نمی توان مبدأ و منشأ خاصی در نظر گرفت و اگر به عنوان نمونه، در موردی بیان کنید که تمام خوشبختی من از زمانی آغاز شد که در کنکور قبول شدم و یا این که تمام مشکلات من از نداشتن مسکن سرچشمه میگیرد، یقیناً به تمام واقعیت اشاره نکرده، بلکه یک عامل از عوامل متعدد خوشبختی و یا مشکلات خود را در این دنیا بیان کردهاید.
اما در دیدگاه یک فرد عارف تنها معیار خوشبختی در زندگی معنوی جلب رضایت پروردگار بوده و در طرف مقابل، هر آنچه انسان را از او دور می کند منشأ بدبختی است، گرچه در ظاهر و در دیدگاهی مادیگرایانه، به عنوان عاملی خوشبخت کننده به شمار آید.
امام خمینی (ره)، رهبری بودند که بیش از آن که به جلوههای پر زرق و برق جهان مادی توجه داشته باشند، در صدد پیشرفت معنوی جامعه خویش بودند و به همین دلیل بوده که در بیشتر سخنانشان، آنچه به عنوان عامل خوشبختی و بدبختی اعلام میشود، آن چیزی است که انسان را به خدا نزدیک و یا دور کند.
ایشان در ارتباط با سعادت و خوشبختی اظهار میدارند: «چه سعادتمند و خوشبختاند آنان که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به زهد و تقوا گذراندهاند» و به همین دلیل، پیروی از رادمردانی که انسان را به سمت پروردگار هدایت میکنند را عاملی برای خوشبختی میدانند؛ زیرا:انسان همچون یک مجموعهای است که احتیاج به همه چیز دارد، انبیا آمدهاند که همه احتیاجات انسان را برایش بیان کنند که اگر انسانها به آن عمل کنند به سعادت تمام میرسند و در ادامه همین مسیر، عمل به دستورات قرآن را مایه خوشبخت شدن انسانها در نظر میگیرند و امام راحل میفرمایند: قرآن اگر کتاب یک ملتی باشد، آن ملت سعادتمند میشود. اگر ما به بعض آیات قرآن عمل کنیم، سعادتمند میشویم.
در طرف مقابل، به عقیده ایشان، دوری از آموزههای ثقلین (قرآن و عترت)، به عنوان مبدأ بدبختی انسانها در نظر گرفته میشود آنجا که میفرمایند: بدبختی ملت ما آن وقتی است که ملت ما از قرآن جدا باشند، از احکام خدا جدا باشند، از امام زمان جدا باشند.
میدانیم که یکی از آموزههای اولیه اسلام، دلبسته نبودن به جهان مادی و زیر پا گذاشتن هوای نفس است. خداوند در قرآن بیان میدارد: همانا افرادی که به دیدار ما امیدی نداشته و به زندگی پست مادی راضی شده و به آن دل بستند و چشم از نشانههای روشن ما پوشیدند، یقیناً جایگاهشان آتشی است که خود برافروزنده آن بودهاند و در جایی دیگر، خطاب به پیامبر (ص) توصیه میکند: پیرو فردی نباش که قلب او را از یاد خود بازداشتیم و او به دنبال خواستههای مادی خود رفته و در مسیری افراطی قرار گرفت؛ «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا».
امام خمینی(ره) که در راستای احیای مبانی اسلامی تلاش میکرد، همین پندهای برگرفته از آیات و روایات را به جامعه ارائه دهند. ایشان در اندرزی به فرزندش، او را از خودپرستی و دوستی دنیا برحذر میدارند و میفرمایند: «پسرم! آنچه مورد نکوهش و سرمایه و اساس شقاوتها و بدبختیها و هلاکتها و رأس تمام خطاها و خطیئهها است حبّ دنیا است که از حبّ نفس نشأت میگیرد» و در سخنی دیگر ابراز میدارند: بدبختی هر انسان تعلق به مادیات است. توجه و تعلق نفس به مادیات، انسان را از کاروان انسانها باز میدارد.
طبیعتا، این آموزههای الهی را تنها با معلمان و اساتیدی شایسته و خود ساخته میتوان به جامعه منتقل کرد و آنها را به صورت فرهنگ درآورد. به همین دلیل، ایشان در موارد بسیاری، نقش تعلیم و تربیت و فرهنگ را در خوشبختی و بدبختی جامعه، یادآور میشوند: «همه سعادتها و همه شقاوتها انگیزهاش از مدرسهها است و کلیدش در دست معلمان است و فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای ملت است. اگر فرهنگ ناصالح شد، این جوانهایی که تربیت میشوند به این تربیتهای فرهنگ ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد میکنند.
به این نکته نیز باید توجه داشت که فرهنگسازی برای نهادینه کردن دستورات دینی در جامعه، زمانی آسانتر خواهد بود افرادی که مدیریت ملتها را بر عهده دارند یا در رأس جامعه بینالمللی قرار دارند، از صلاحیت لازم برخوردار باشند و در غیر این صورت، اگرچه نمیتوان معتقد بود که راه خودسازی و پیشرفت برای اشخاص در زندگی فردیشان کاملا بسته میشود، اما بدیهی است که اجرای احکام اسلامی در زندگی اجتماعی با مشکلاتی روبرو خواهد شد.
امام خمینی(ره) در سخنانشان گاه به نقش حکومتها و قدرتها در خوشبختی و بدبختی جوامع اشاره میکنند که بدین شرح است:
۱. بدبختی و خوشبختی ملتها بسته به اموری است که یکی از مهمات آن صلاحیت داشتن هیأت حاکمه است.
۲. همه بدبختی ما از این آمریکا و شوروی و انگلستان است.
۳. تمامی بدبختیهای ما، از شاه و رژیم سلطنت است.
بر این اساس، میتوان نتیجه گرفت که از دیدگاه معرفتی امام خمینی (ره)، سرچشمه تمام خوشبختیهای افراد و جوامع، گام برداشتن آنها در مسیری الهی بوده و آغاز بدبختیها، زمانی است که آنان به جای خداپرستی، به خودپرستی رو آورده و به جای آخرت، دنیا را هدف اولیه خود قرار دهند و در همین راستا، حکومتها به همراه سیستمهای تعلیم و تربیت که نقش تعیین کنندهای در فرهنگ سازی برای جوامع دارند، میتوانند در خوشبختی و بدبختی آنها به شدت تأثیرگذار باشند.
اما در دیدگاه یک فرد عارف تنها معیار خوشبختی در زندگی معنوی جلب رضایت پروردگار بوده و در طرف مقابل، هر آنچه انسان را از او دور می کند منشأ بدبختی است، گرچه در ظاهر و در دیدگاهی مادیگرایانه، به عنوان عاملی خوشبخت کننده به شمار آید.
امام خمینی (ره)، رهبری بودند که بیش از آن که به جلوههای پر زرق و برق جهان مادی توجه داشته باشند، در صدد پیشرفت معنوی جامعه خویش بودند و به همین دلیل بوده که در بیشتر سخنانشان، آنچه به عنوان عامل خوشبختی و بدبختی اعلام میشود، آن چیزی است که انسان را به خدا نزدیک و یا دور کند.
ایشان در ارتباط با سعادت و خوشبختی اظهار میدارند: «چه سعادتمند و خوشبختاند آنان که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به زهد و تقوا گذراندهاند» و به همین دلیل، پیروی از رادمردانی که انسان را به سمت پروردگار هدایت میکنند را عاملی برای خوشبختی میدانند؛ زیرا:انسان همچون یک مجموعهای است که احتیاج به همه چیز دارد، انبیا آمدهاند که همه احتیاجات انسان را برایش بیان کنند که اگر انسانها به آن عمل کنند به سعادت تمام میرسند و در ادامه همین مسیر، عمل به دستورات قرآن را مایه خوشبخت شدن انسانها در نظر میگیرند و امام راحل میفرمایند: قرآن اگر کتاب یک ملتی باشد، آن ملت سعادتمند میشود. اگر ما به بعض آیات قرآن عمل کنیم، سعادتمند میشویم.
در طرف مقابل، به عقیده ایشان، دوری از آموزههای ثقلین (قرآن و عترت)، به عنوان مبدأ بدبختی انسانها در نظر گرفته میشود آنجا که میفرمایند: بدبختی ملت ما آن وقتی است که ملت ما از قرآن جدا باشند، از احکام خدا جدا باشند، از امام زمان جدا باشند.
میدانیم که یکی از آموزههای اولیه اسلام، دلبسته نبودن به جهان مادی و زیر پا گذاشتن هوای نفس است. خداوند در قرآن بیان میدارد: همانا افرادی که به دیدار ما امیدی نداشته و به زندگی پست مادی راضی شده و به آن دل بستند و چشم از نشانههای روشن ما پوشیدند، یقیناً جایگاهشان آتشی است که خود برافروزنده آن بودهاند و در جایی دیگر، خطاب به پیامبر (ص) توصیه میکند: پیرو فردی نباش که قلب او را از یاد خود بازداشتیم و او به دنبال خواستههای مادی خود رفته و در مسیری افراطی قرار گرفت؛ «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا».
امام خمینی(ره) که در راستای احیای مبانی اسلامی تلاش میکرد، همین پندهای برگرفته از آیات و روایات را به جامعه ارائه دهند. ایشان در اندرزی به فرزندش، او را از خودپرستی و دوستی دنیا برحذر میدارند و میفرمایند: «پسرم! آنچه مورد نکوهش و سرمایه و اساس شقاوتها و بدبختیها و هلاکتها و رأس تمام خطاها و خطیئهها است حبّ دنیا است که از حبّ نفس نشأت میگیرد» و در سخنی دیگر ابراز میدارند: بدبختی هر انسان تعلق به مادیات است. توجه و تعلق نفس به مادیات، انسان را از کاروان انسانها باز میدارد.
طبیعتا، این آموزههای الهی را تنها با معلمان و اساتیدی شایسته و خود ساخته میتوان به جامعه منتقل کرد و آنها را به صورت فرهنگ درآورد. به همین دلیل، ایشان در موارد بسیاری، نقش تعلیم و تربیت و فرهنگ را در خوشبختی و بدبختی جامعه، یادآور میشوند: «همه سعادتها و همه شقاوتها انگیزهاش از مدرسهها است و کلیدش در دست معلمان است و فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای ملت است. اگر فرهنگ ناصالح شد، این جوانهایی که تربیت میشوند به این تربیتهای فرهنگ ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد میکنند.
به این نکته نیز باید توجه داشت که فرهنگسازی برای نهادینه کردن دستورات دینی در جامعه، زمانی آسانتر خواهد بود افرادی که مدیریت ملتها را بر عهده دارند یا در رأس جامعه بینالمللی قرار دارند، از صلاحیت لازم برخوردار باشند و در غیر این صورت، اگرچه نمیتوان معتقد بود که راه خودسازی و پیشرفت برای اشخاص در زندگی فردیشان کاملا بسته میشود، اما بدیهی است که اجرای احکام اسلامی در زندگی اجتماعی با مشکلاتی روبرو خواهد شد.
امام خمینی(ره) در سخنانشان گاه به نقش حکومتها و قدرتها در خوشبختی و بدبختی جوامع اشاره میکنند که بدین شرح است:
۱. بدبختی و خوشبختی ملتها بسته به اموری است که یکی از مهمات آن صلاحیت داشتن هیأت حاکمه است.
۲. همه بدبختی ما از این آمریکا و شوروی و انگلستان است.
۳. تمامی بدبختیهای ما، از شاه و رژیم سلطنت است.
بر این اساس، میتوان نتیجه گرفت که از دیدگاه معرفتی امام خمینی (ره)، سرچشمه تمام خوشبختیهای افراد و جوامع، گام برداشتن آنها در مسیری الهی بوده و آغاز بدبختیها، زمانی است که آنان به جای خداپرستی، به خودپرستی رو آورده و به جای آخرت، دنیا را هدف اولیه خود قرار دهند و در همین راستا، حکومتها به همراه سیستمهای تعلیم و تربیت که نقش تعیین کنندهای در فرهنگ سازی برای جوامع دارند، میتوانند در خوشبختی و بدبختی آنها به شدت تأثیرگذار باشند.