به مناسبت برگزاری همایش «یاد یار» ویژه گرامیداشت «علامه شهید مصباح» نخستین نماینده حضرت امام خمینی(ره) در افغانستان، گوشههایی از ویژهنامه این همایش که در خصوص روابط حضرت امام با شهید مصباح میباشد، در این مطلب گردآوری شده است
به گزارش شهدای ایران؛ همایش «یاد یار» ویژه گرامیداشت «علامه شهید سید محمدحسین مصباح» نخستین نماینده حضرت امام(ره) در افغانستان، به همت شورای فرهنگی مهاجرین افغانستانی مقیم ایران، پایگاه اطلاعرسانی پیام آفتاب و برخی نهادهای دیگر، روز پنجشنبه در مشهد برگزار خواهد شد.
به همین مناسبت گوشههایی از ویژهنامه این همایش که در خصوص روابط «حضرت امام خمینی(ره)» و «شهید سید محمدحسین مصباح» میباشد، به همراه برخی اسناد و مدارکی از مکاتبات ایشان در ذیل آورده شده است.
در متن این ویژهنامه آمده است:
«شهیدسید محمدحسین مصباح» نخستین پیرو و مقلد امام خمینی(ره)، نخستین نماینده و وکیل ایشان در امور حسبیه و شرعیه و نخستین عاشق و دلدادۀ آن حضرت در دیار افغانستان بود. او در اولین دیدار با امام مجذوب شخصیت با صلابت او شد، طوری که مقلد آن حضرت شده و در وصفش ابیاتی سرود. «مرحوم شیخ نصرالله خلخالی» مسئول دفتر امام در آن زمان و نمایندۀ ایشان در نجف اشرف، در نامهای به شهید مصباح چنین نوشت: «خوشوقتم از این که به یک نظر پی به شخصیت برده و حضرت آیت الله خمینی را بر دیگران ترجیح داده و از غیر منصرف شدید، و به مقتضای المؤمن ینظر بنورالله، بایستی چنین هم باشد. زحماتی را که پس از رحلت آیت الله حکیم قدس سره، در ارشاد و معرفی معظم له به اهالی [افغانستان] متحمل شده اید البته مشکور و عندالله مأجور خواهید بود. اشعاری که در مدیحۀ آقا سروده بودید ملاحظه شد و معلوم شد اثر طبع روان یک مخلص صمیمی است که فوقالعاده بایستی تقدیر کرد و انشاءالله عندالله و رسوله و الائمه الاطهار هم مقدر خواهد بود. نصرالله خلخالی 4/5/49»
سرودۀ شهید مصباح در وصف امام خمینی(ره) چنین است:
بشنو این نکته که مه پاره جانانه شوی
خون خوری گر ز حقیقت همه بیگانه شوی
هوش داری که گل کوزه گرانت نکنند
همچو مجنون حزین ساکن میخانه شوی
زین همه شور و نشوری که بتان کرده بلند
نشود همچو خسان در بن هر دانه شوی
هر کسی دامی نهادست به صید هدفش
صید عنقا بنما، نه پی مورانه شوی
آب تقلید چو نوشند کسان از دگران
از «خمینی» خم می گیر که مستانه شوی
گر تو را پرورش روح و روانت هوس است
روحِ اَلله «خمینی» است شتابانه شوی
چشم حقبین «خمینی» بهجز از حق نجلید
زان سبب ذیغرضان پیر و بیگانه شوی
زلف پر چین بتان نقش «خمینی» دارد
کی پریشان تو از آن زلف به یک شانه شوی
پی آزادی حق پرچم خونین از «قم»
برفرازید مسلمان! که تو فرزانه شوی
ساغر غم همه نوشید به «تُرک» اش، بکشید
در «نجف» درس وفا داد عمیقانه شوی
پند «مصباح» شنو لوح خرد صافی کن
«فلسفی» هم به تو حق گفت حکیمانه شوی
هیچ کس به اندازۀ شهید مصباح چه در زمان خودش و چه بعد از شهادتش تاکنون در جهت معرفی شخصیت و اهداف امام در افغانستان فعالیت نکرده و اثری برجای نگذاشته است. شهید مصباح در مقالهای در سال 1349 در هفته نامۀ پکتیکا، چاپ کابل، راجع به امام خمینی چنین مینویسد: «زعیم بزرگ حضرت علامه خمینی، یکی از رهبران بزرگ دینی عصر حاضر است که در محیط زندگی کنونی خویش در اعلمیت و اعدلیت گوی سبقت را از دیگران ربوده و در راه احیای فکر اسلامی و بیداری مسلمانان رنجها دیده و مرارتها چشیده است.»
شهید مصباح امام را با القابی چون رهبر بزرگ، زعیم بزرگ، اعلم عصر و پیشوای بزرگ، خوانده و همواره در پایان خطابه هایش دعا میکردند که امام به مرام مقدسش که تشکیل حکومت اسلامی است نایل شوند و مسلمانان جهان با شخصیت آن حضرت آشنا شوند. در حالی که در آن زمان اکثر روحانیون و ملاها برای «برقراری تخت و بختِ پادشاه جوان بخت!» دعا میکردند (این جمله را شهید مصباح در یکی از شبنامههای خود علیه دیکتاتوری حکومت افغانستان ذکر کرده است).
شهید مصباح برای ترویج خط فکری امام خمینی در افغانستان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرد. از یک سو، علمای سنتی و متحجرین علیه ایشان و مرجعیت حضرت امام تبلیغ می کردند و از سوی دیگر عناصر روشنفکر و قومگرایان التقاطی که خود را آگاه و مبارز قلمداد میکردند از نام و اعتبار مذهبی امام سوء استفاده نموده و از این طریق به انحرافهای فکری و سیاسی خود مشروعیت میبخشیدند و جوانان مسلمان را به گمراهی سوق میدادند. مبارزۀ فکری شهید مصباح با گروه های کمونیستی آشکار، جای خود را داشت.
حضرت امام خمینی(ره) نیز شهید مصباح را در نگاه اول شناخت و به او اعتماد نمود و او را وکیل عام خود در امور حسبیه و شرعیه برگزید. حضرت امام پانزده نامه در سالهای مختلف برای شهید مصباح فرستاده که شش نامۀ آن به وکالتنامههای عمومی و منطقهای اختصاص دارد و بقیه هم در بارۀ مسائل دیگر است.
امام در اغلب نامههایش از شهیدمصباح طلب دعای خیر نموده و موفقیت او را در ترویج دین و مذهب حق مسئلت می نماید. در یکی از نامه های امام به شهید مصباح چنین آمده است:
«خدمت جناب مستطاب مروج الاحکام والدین آقای سیدشاه محمدحسین مصباح – دامت افاضاته
توفیق و تأیید جناب عالی را در ترویج دیانت مقدسه و مذهب حق از خداوند تعالی مسئلت مینمایم. جناب عالی و سایر آقایان توجه داشته باشید که حکومت ایران در صدد است که شخصی که به دلخواه او عمل میکند، انتخاب برای مسلمین کرده باشد، تا هرظلمی که میشود به سکوت برگزار گردد. والله اعلم. از جناب عالی دعای خیر دارم. والسلام علیکم. روح الله الموسوی الخمینی.»
به همین مناسبت گوشههایی از ویژهنامه این همایش که در خصوص روابط «حضرت امام خمینی(ره)» و «شهید سید محمدحسین مصباح» میباشد، به همراه برخی اسناد و مدارکی از مکاتبات ایشان در ذیل آورده شده است.
در متن این ویژهنامه آمده است:
«شهیدسید محمدحسین مصباح» نخستین پیرو و مقلد امام خمینی(ره)، نخستین نماینده و وکیل ایشان در امور حسبیه و شرعیه و نخستین عاشق و دلدادۀ آن حضرت در دیار افغانستان بود. او در اولین دیدار با امام مجذوب شخصیت با صلابت او شد، طوری که مقلد آن حضرت شده و در وصفش ابیاتی سرود. «مرحوم شیخ نصرالله خلخالی» مسئول دفتر امام در آن زمان و نمایندۀ ایشان در نجف اشرف، در نامهای به شهید مصباح چنین نوشت: «خوشوقتم از این که به یک نظر پی به شخصیت برده و حضرت آیت الله خمینی را بر دیگران ترجیح داده و از غیر منصرف شدید، و به مقتضای المؤمن ینظر بنورالله، بایستی چنین هم باشد. زحماتی را که پس از رحلت آیت الله حکیم قدس سره، در ارشاد و معرفی معظم له به اهالی [افغانستان] متحمل شده اید البته مشکور و عندالله مأجور خواهید بود. اشعاری که در مدیحۀ آقا سروده بودید ملاحظه شد و معلوم شد اثر طبع روان یک مخلص صمیمی است که فوقالعاده بایستی تقدیر کرد و انشاءالله عندالله و رسوله و الائمه الاطهار هم مقدر خواهد بود. نصرالله خلخالی 4/5/49»
سرودۀ شهید مصباح در وصف امام خمینی(ره) چنین است:
بشنو این نکته که مه پاره جانانه شوی
خون خوری گر ز حقیقت همه بیگانه شوی
هوش داری که گل کوزه گرانت نکنند
همچو مجنون حزین ساکن میخانه شوی
زین همه شور و نشوری که بتان کرده بلند
نشود همچو خسان در بن هر دانه شوی
هر کسی دامی نهادست به صید هدفش
صید عنقا بنما، نه پی مورانه شوی
آب تقلید چو نوشند کسان از دگران
از «خمینی» خم می گیر که مستانه شوی
گر تو را پرورش روح و روانت هوس است
روحِ اَلله «خمینی» است شتابانه شوی
چشم حقبین «خمینی» بهجز از حق نجلید
زان سبب ذیغرضان پیر و بیگانه شوی
زلف پر چین بتان نقش «خمینی» دارد
کی پریشان تو از آن زلف به یک شانه شوی
پی آزادی حق پرچم خونین از «قم»
برفرازید مسلمان! که تو فرزانه شوی
ساغر غم همه نوشید به «تُرک» اش، بکشید
در «نجف» درس وفا داد عمیقانه شوی
پند «مصباح» شنو لوح خرد صافی کن
«فلسفی» هم به تو حق گفت حکیمانه شوی
هیچ کس به اندازۀ شهید مصباح چه در زمان خودش و چه بعد از شهادتش تاکنون در جهت معرفی شخصیت و اهداف امام در افغانستان فعالیت نکرده و اثری برجای نگذاشته است. شهید مصباح در مقالهای در سال 1349 در هفته نامۀ پکتیکا، چاپ کابل، راجع به امام خمینی چنین مینویسد: «زعیم بزرگ حضرت علامه خمینی، یکی از رهبران بزرگ دینی عصر حاضر است که در محیط زندگی کنونی خویش در اعلمیت و اعدلیت گوی سبقت را از دیگران ربوده و در راه احیای فکر اسلامی و بیداری مسلمانان رنجها دیده و مرارتها چشیده است.»
شهید مصباح امام را با القابی چون رهبر بزرگ، زعیم بزرگ، اعلم عصر و پیشوای بزرگ، خوانده و همواره در پایان خطابه هایش دعا میکردند که امام به مرام مقدسش که تشکیل حکومت اسلامی است نایل شوند و مسلمانان جهان با شخصیت آن حضرت آشنا شوند. در حالی که در آن زمان اکثر روحانیون و ملاها برای «برقراری تخت و بختِ پادشاه جوان بخت!» دعا میکردند (این جمله را شهید مصباح در یکی از شبنامههای خود علیه دیکتاتوری حکومت افغانستان ذکر کرده است).
شهید مصباح برای ترویج خط فکری امام خمینی در افغانستان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرد. از یک سو، علمای سنتی و متحجرین علیه ایشان و مرجعیت حضرت امام تبلیغ می کردند و از سوی دیگر عناصر روشنفکر و قومگرایان التقاطی که خود را آگاه و مبارز قلمداد میکردند از نام و اعتبار مذهبی امام سوء استفاده نموده و از این طریق به انحرافهای فکری و سیاسی خود مشروعیت میبخشیدند و جوانان مسلمان را به گمراهی سوق میدادند. مبارزۀ فکری شهید مصباح با گروه های کمونیستی آشکار، جای خود را داشت.
حضرت امام خمینی(ره) نیز شهید مصباح را در نگاه اول شناخت و به او اعتماد نمود و او را وکیل عام خود در امور حسبیه و شرعیه برگزید. حضرت امام پانزده نامه در سالهای مختلف برای شهید مصباح فرستاده که شش نامۀ آن به وکالتنامههای عمومی و منطقهای اختصاص دارد و بقیه هم در بارۀ مسائل دیگر است.
«خدمت جناب مستطاب مروج الاحکام والدین آقای سیدشاه محمدحسین مصباح – دامت افاضاته
توفیق و تأیید جناب عالی را در ترویج دیانت مقدسه و مذهب حق از خداوند تعالی مسئلت مینمایم. جناب عالی و سایر آقایان توجه داشته باشید که حکومت ایران در صدد است که شخصی که به دلخواه او عمل میکند، انتخاب برای مسلمین کرده باشد، تا هرظلمی که میشود به سکوت برگزار گردد. والله اعلم. از جناب عالی دعای خیر دارم. والسلام علیکم. روح الله الموسوی الخمینی.»