پس از 6 سال سرانجام اولیایدم قاتل را بخشیدند تا باجناق متهم به قتل از مجازات قصاص رها شود. قتل در جریان یک درگیری در جشن تولد آغاز و با قتل یکی از باجناقها تمام شد. باجناق دیگر هم به اتهام قتل پای میز محاکمه قرار گرفت.
شهدای ایران:مهر 88 به پلیس تهران خبر دادند مردی به نام رضا براثر ضربه چاقویی که به سفید رانش برخورد کرده جانش را از دست داده است. ماموران در تحقیقاتی که انجام دادند متوجه شدند ضارب باجناق رضا به نام بابک است که قبل از مرگ با او درگیر شده بود. رضا به واردکردن ضربه به مقتول اعتراف کرد و پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم در جلسه دادگاهی که دو سال قبل برگزار شد، بعد از خوانده شدن کیفرخواست توسط نماینده دادستان تهران و درخواست قصاص توسط اولیای دم در جایگاه حاضر شد. او واردآوردن ضربه به بدن مقتول را قبول کرد و گفت: شب حادثه تولد خواهرزنم بود و همه ما در خانه پدر همسرم جمع شده بودیم. مهمان زیاد بود. مهمانی وضع نامناسبی پیدا کرد و از همسرم خواستم آماده شود تا برویم. باجناقم معترض شد. رضا به من گفت حق نداری مهمانی را به هم بزنی. با هم درگیر شدیم اما با دخالت افراد دیگر تمام شد، البته آنها از رضا طرفداری کردند. من که خیلی عصبانی بودم چاقویی برداشتم، به اتاق رفتم و آن را زیر بالشم گذاشتم و خوابیدم. نیمه شب بود که رضا دوباره سراغ من آمد و درگیری را آغاز کرد. من چاقو را بیرون آوردم و یک ضربه به پایش زدم. قصدم کشتن او نبود. فکر نمی کردم او بمیرد. هر دوی ما زخمی شده بودیم و زخم های من هم مورد تائید پزشکی قانونی قرار گرفت. من ضربات بیشتری از او خورده بودم و فکر نمی کردم واردآوردن یک ضربه به پای کسی باعث مرگش شود. من اگر می خواستم او را بکشم ضربه را به قلب رضا می زدم نه به پایش.
متهم با رای قضات دادگاه به قصاص محکوم شد اما به دلیل این که ضربه به پای مقتول برخورد کرده بود، دیوان عالی کشور رأی صادره را نقض کرد و پرونده دوباره برای محاکمه به شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
هفته گذشته جلسه محاکمه متهم در شعبه 74 دادگاه کیفری برگزار شد که متهم در دفاع از خود گفت: اتهام قتل را قبول دارم و خیلی از کرده خودم پشیمان هستم. آن شب به خانه پدرزنم رفته بودیم که بین من و رضا درگیری اتفاق افتاد. شب که خواستیم بخوابیم او به سمت من حمله کرد و یک ضربه زد؛ همین کار من را بشدت عصبانی کرد و من هم برای این که تلافی کنم به سمتش حمله کردم و در حالی که کنترل رفتارم دست خودم نبود او را زدم. از لحظه ای که این کار را کردم تا همین لحظه که در برابر شما ایستاده ام در عذاب وجدان می سوزم و خیلی حالم بد است.
وقتی متهم برای آخرین دفاع در جایگاه حاضر شد، یک بار دیگر با گریه از اولیای دم درخواست گذشت کرد. او گفت: من هیچ قصدی برای کشتن رضا نداشتم. ما خیلی با هم دوست بودیم.
در این هنگام اولیای دم قبول کردند از قصاص گذشت کنند و متهم به قتل از مجازات قصاص نجات یافت.
قضات دادگاه پس از رسیدگی به پرونده از جنبه عمومی جرم حکم مجازات متهم را صادر می کنند.
متهم در جلسه دادگاهی که دو سال قبل برگزار شد، بعد از خوانده شدن کیفرخواست توسط نماینده دادستان تهران و درخواست قصاص توسط اولیای دم در جایگاه حاضر شد. او واردآوردن ضربه به بدن مقتول را قبول کرد و گفت: شب حادثه تولد خواهرزنم بود و همه ما در خانه پدر همسرم جمع شده بودیم. مهمان زیاد بود. مهمانی وضع نامناسبی پیدا کرد و از همسرم خواستم آماده شود تا برویم. باجناقم معترض شد. رضا به من گفت حق نداری مهمانی را به هم بزنی. با هم درگیر شدیم اما با دخالت افراد دیگر تمام شد، البته آنها از رضا طرفداری کردند. من که خیلی عصبانی بودم چاقویی برداشتم، به اتاق رفتم و آن را زیر بالشم گذاشتم و خوابیدم. نیمه شب بود که رضا دوباره سراغ من آمد و درگیری را آغاز کرد. من چاقو را بیرون آوردم و یک ضربه به پایش زدم. قصدم کشتن او نبود. فکر نمی کردم او بمیرد. هر دوی ما زخمی شده بودیم و زخم های من هم مورد تائید پزشکی قانونی قرار گرفت. من ضربات بیشتری از او خورده بودم و فکر نمی کردم واردآوردن یک ضربه به پای کسی باعث مرگش شود. من اگر می خواستم او را بکشم ضربه را به قلب رضا می زدم نه به پایش.
متهم با رای قضات دادگاه به قصاص محکوم شد اما به دلیل این که ضربه به پای مقتول برخورد کرده بود، دیوان عالی کشور رأی صادره را نقض کرد و پرونده دوباره برای محاکمه به شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
هفته گذشته جلسه محاکمه متهم در شعبه 74 دادگاه کیفری برگزار شد که متهم در دفاع از خود گفت: اتهام قتل را قبول دارم و خیلی از کرده خودم پشیمان هستم. آن شب به خانه پدرزنم رفته بودیم که بین من و رضا درگیری اتفاق افتاد. شب که خواستیم بخوابیم او به سمت من حمله کرد و یک ضربه زد؛ همین کار من را بشدت عصبانی کرد و من هم برای این که تلافی کنم به سمتش حمله کردم و در حالی که کنترل رفتارم دست خودم نبود او را زدم. از لحظه ای که این کار را کردم تا همین لحظه که در برابر شما ایستاده ام در عذاب وجدان می سوزم و خیلی حالم بد است.
وقتی متهم برای آخرین دفاع در جایگاه حاضر شد، یک بار دیگر با گریه از اولیای دم درخواست گذشت کرد. او گفت: من هیچ قصدی برای کشتن رضا نداشتم. ما خیلی با هم دوست بودیم.
در این هنگام اولیای دم قبول کردند از قصاص گذشت کنند و متهم به قتل از مجازات قصاص نجات یافت.
قضات دادگاه پس از رسیدگی به پرونده از جنبه عمومی جرم حکم مجازات متهم را صادر می کنند.