این مادرعزیز و بزرگوار که به همراه همسرش مرحوم حاج جعفر تندگویان، چنین فرزند برومندی را تحویل این مرز و بوم داده است. امروز به دیار حق شتافت و تا ساعاتی دیگر در بهشت زهرا تشیع خواهد شد.
مراسم تشیع جنازه ایشان در مسجد الله واقع در میدان آزادی روبروی سه راه فرودگاه (نرسیده به اکباتان)، کوی بیمه سوم از ساعاتی دیگر آغاز خواهد شد و پیکر ایشان سپس در قطعه ۲۵ بهشت زهرا تشیع می شود. یادش گرامی و روحش شاد و قرین رحمت الهی.
زندگی نامه شهید جواد تندگویان
شهید جواد تندگویان در سپیدهدم روز ۲۶ خرداد سال ۱۳۲۹ هجری شمسی پا به عرصه هستی نهاد. قدومش مایه برکت و خیر برای خانواده بود و وجودش روشنی بخش جانشان.
قبل از اینکه به مدرسه برود پدرش او را به مسجد برد و با قرآن آشنا کرد. پدرش از هواداران آیت الله کاشانی ـ روحانی مبارز، مشهور بود.
جواد در محیط ساده خانواده آموخت که معیار اصلی و هدف واقعی زندگی تجمل و رفاه نیست. بلکه غیر از مادیات، ارزشهای والاتر و برتر دیگری نیز وجود دارد. به همین دلیل در طول زندگی خود هیچگاه اجازه نداد وسیله برای او هدف شود. جواد اکثر شبها، با قدمهای کودکانهاش همراه پدر و پدربزرگ به مسجد «بینایی» و هیات «بنیفاطمه» و فاطمیون خانیآباد میرفت. ساکت و آرام در گوشهای مینشست و به نماز خواندن مومنان نگاه میکرد و گوش او به تدریج با دعا و گفتار عالمان دین آشنا شد. هنوز به دبستان نرفته بود که در صف نماز جماعت در کنار پدر و پدربزرگ خود ایستاد و نماز خواند و درس خضوع و خشوع در برابر حق و ایستادگی در مقابل هرچه غیرخدایی، را آموخت. در کنار پدر و پدربزرگش در جلساتی که بعد ازهیات به گونهای خصوصی برگزار میشد شرکت داشت و با مبارزه مکتبی آشنا شد و تا آخرین دقایق حیات پرافتخارش از مبارزه دست نکشید و مسجد و هیات را ترک نکرد.
مهندس تندگویان با وجود اینکه امتیاز لازم را برای اعزام به خارج به عنوان سهمیه بانک ملی به دست آورده بود. در مصاحبه به دلیل اینکه مذهبی متعصب شناخته شد کنار گذاشته شد. ایشان با توجه به علاقهای که داشتند در سال ۱۳۵۴ به تحصیل در دانشکده نفت آبادان مشغول میشوند و فعالیتهای اسلامی و انقلابی خود را در انجمن اسلامی این دانشکده دنبال میکنند. پس از انقلاب با توجه به سوابق انقلابی مهندس تندگویان ایشان از سوی شهید رجایی به عنوان وزیر نفت به مجلس معرفی شدند.
۴۰ روز بعد، شهید تندگویان که به قصد تشویق و تقدیر کارکنان شجاع تاسیسات نفتی از یک راه فرعی عازم آبادان بودند، مورد تهاجم مزدوران صدام قرار گرفته و به اسارت گرفته میشوند که پس از تحمل سالها اسارت به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.