شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۷۷۱۷۴
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۳
آیت الله علی اکبر رشاد، در همایش «من و نامه رهبر به جوانان اروپا و امریکای شمالی» گفت: نسبت به نامه امام به گورباچف که در متن آن پیش بینی فروپاشی یک امپراتوری وجود داشت، کوتاهی کردیم.
به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر، همایش من و نامه رهبر به جوانان اروپا و آمریکای شمالی از سوی کانون اندیشه جوان و دفتر مطالعات دعوت اسلامی واحد جهاد علمی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) به مناسبت روز ملی جوان برگزار شد.

مجری برنامه در آغاز با عرض تبریک اعیاد شعبانیه به این مطلب اشاره کرد که در این همایش قرار است ابعاد مختلف نامه رهبر به جوانان اروپا و آمریکای شمالی بحث و بررسی شود.

اولین سخنران این برنامه آیت الله رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بود، وی گفت: موضوع، بحث پیرامون نامه رهبر به جوانان اروپای شمالی و غرب است. بنده راجع به آنچه در متن اسلام نهفته است و می تواند خلأهای معرفتی، فکری و معنوی موجود در جوامع غربی و فرهنگ را پر کند را عرض می کنم. این سنت که رهبر معظم انقلاب به آن عمل کردند سنتی نبوی است و بنیانگذار این نحوه مواجهه با مخاطبان و معارف رسول گرامی اسلام هستند. در تاریخ اسلام مکرر رخ داد که وقتی ایشان جمعی را به برخی مناطق اعزام می کردند اولین توصیه ایشان بود که شما را به جوانان سفارش می کنم و اهتمام خاصی هم شخصاً در مواجهه با اقشار مختلف به امر جوانان داشتند و توصیه می کردند با جوانان ارتباط برقرار کنید و خودشان هم از طریق جذب جوانان و متحول کردن ایشان که مستعدتر بودند به جهت اینکه به فطرت الهی نزدیک تر بودند در خانواده ها موثر بودند.

وی افزود: البته معمولاً بسیاری از مواقع جوانی که به محضرشان مشرف می شد و متحول می شد به محیط خانواده و فامیلش که بر می گشت آن چنان دگر گون شده بود و رفتارش معقول و اخلاقی بود که نظرها جلب می شد و پدر یا مادر از این تحول شگرف و ژرفی که در رفتار و سکنات جوان رخ داده بود تعجب می کردند و سوال می کردند که چطور شده و با چه کسی رابطه داشته ای که عوض شده ای؟ و وقتی که فرزندشان می گفت این تحول از کسی است به این نام که با او رابطه داشتم و او توصیه هایی مثل احسان به والدین داشته است و گاهی والدین هوشمند می گفتند که این پیامبر است که چنین دگرگون شده ای و اهتمام داشتند.

رشاد ادامه داد: گاهی پیش می آمد که جوانان با نسل گذشته درگیر می شدند و دیگران که بر عقاید و باورهای غلط اسلافشان تسلط داشتند و به حضرت نمی گرویدند و جوان ها گرایش پیدا می کردند در نتیجه در خانواده ها اختلاف واقع می شد و برخی ها این را بهانه می کردند که ایشان باعث اختلاف در خانواده ها شده و جوان ها را به جان پدر و مادر و افراد بزرگتر انداخته است. به هرحال ایشان اهتمام خاصی داشتند.

وی با اشاره به اینکه خطاب رهبری در واقع یک سنت در رفتار دینی ما و احیای یک سنت و خط دهی راهبردی است، افزود: تکلیف کجاست و به چه امری باید بیشتر اهتمام کنیم؟ این نکته خاص است و ریشه این رفتار رهبری است. ما برای جهان پیام های فراوانی داریم و هرگاه توانستیم این پیام ها را به گوش اقشار مختلف برسانیم موفق شده ایم و هرگاه نتوانستیم یا غفلت کردیم، زیان کردیم. عهد ما عهد غفلت یا عدم قدرت در پیام اسلامی به دیگران و خاصه جوانان است. اهتمام خاصی را امام به این امر داشتند در محیط داخلی کشور این مطلب اتفاق افتاد و جوانان عمدتاً به ایشان گرویدند و بنیاد انقلاب بر فکر و عاطفه و توان جوانها ساخته شد و در بین اقشار جوانان به سخن امام بیشتر توجه کردند ولی ما از همان زمانی که از دوره انقلاب و قبل از پیروزی که امام اهتمام به آن موقع داشتند تدبیری نیندیشیدیم که از این ارتباط به صورت مدیریت شده و توسعه یابنده بهره برداری کنیم.

آیت الله رشاد با اشاره به نامه امام به گورباچف، افزود: آن نامه اتفاق بزرگی بود و در تاریخ اسلام یک عمل کم سابقه در بعد از عهد پیامبر بود که یک رهبری در جایگاه خاصی خطاب به ابر قدرتی زنده چنین پیامی بدهد و مضامین دقیق و پیش بینی در متن نامه  که ابر قدرت در حال فروپاشی است و شرایط پس از فروپاشی باید چه کند. ارجاع نخبگان آن جامعه که یک جامعه مارکسیستی بود که هرچند جنبشی اجتماعی و سست است اما حیث فلسفی وسیعی دارد و اینها برای خودشان فلسفه متفاوتی داشتند و آن را با همه سادگی و سستی توانستند به اقشار مختلف منتقل کنند و کارگران بی سواد هم پیام فلسفی مارکس را دریافت کردند. قیام امام رویکرد فلسفی- عرفانی داشت و آنها از شعارها خسته شده بودند. آن زمان که کانون بلوک شرق شوروی سابق بود از بحث های سیاسی اجتماعی خسته بود چون یک قرن این پیام ها و شعارها را می شنید و احتیاج داشت تفکر عمیق به معنویت و عرفان داشته باشد و پیام امام چنین بود.

وی در ادامه سخنانش اظهارداشت: نسبت به پیام امام کوتاهی کردیم و مورد توجه قرار نگرفت و هیچ اقدامی راجع به پیام امام نشد. نامه ای که در متن آن پیش بینی فروپاشی یک امپراتوری وجود داشت و محقق شد. راجع به این محتوای عمیق هیچ اقدام مهمی نشد. من چند نوبت سفر به روسیه و دانشگاه هایش داشتم دیدم برخی مطلع نیستند و برخی با ولع دنبال مضامین این پیام هستند و گاهی برخی از اینها مراجعه به برخی منابع کرده بودند و نظیر اینکه ایشان فرموده بودند بروید ابن عربی را بخوانید ، آثار ملاصدرا را بخوانید، در آن منطقه برخی از مناطق فلسفه برایشان مفهوم ندارد و این منابع هم که عربی است و ترجمه به زبان های اروپایی نشده و دیدم که برخی از کتاب های بسیار سطحی به تصور اینکه در این مسیرها است تدریس می شود. در سفر که با ایشان صحبت کردیم در برگشت یک کتاب ساده از همین کانون اندیشه جوان تألیف شده بود که آن را فرستادیم و ترجمه کردند و منبع اصلی کردند که استقبال شد.

وی افزود: سفیر قبلی ما در آنجا که با ایشان ملاقات داشتیم به او گفتم در این دوره ای که شما در آنجا مأموریت پیدا می کنید و سفیر جمهوری اسلامی در مسکو هستید لااقل همین کتاب هایی که امام نام بردند به روسی ترجمه کنید و این شخصیت هایی که امام نام بردند را معرفی کنید و چکیده مفاهیمی که در این آثار به ما معرفی کردند را به زبان فرهنگی آنها فشرده تنظیم کنید و منتشر کنید. هفت ـ هشت سال پیش که سالها از پیام امام گذشته بود گفتم اگر هیچ کاری هم نکنید همین کار را که کنید به عنوان سفیری موفق قلمداد خواهید شد و آن زمان ابراز تأسف کردند که بعد از دو دهه هیچ خبری برای تببین نامه این بزرگوار نداشتیم، در داخل کارهایی شد و مرحوم محمدی گلپایگانی شرحی نوشت و همین جا منتشر شد.

رشاد با بیان اینکه در مورد نامه امام یک تقصیر تاریخی مرتکب شدیم و باید در پیشگاه تاریخ و امام و حق و حقیقت و اسلام عذرخواه باشیم که نظام و دولت و فرهنگیان و دانشگاهیان و حوزویان ما نسبت به این موضوع کوتاهی کردند و همه ما باید استغفار کنیم، اظهار داشت: من نگرانم که درمورد نامه جدید، نامه رهبر معظم انقلاب هم همین سرنوشت بشود. ما اقدام اساسی راجع به موضوع انجام نداده ایم. در داخل کارهایی می شود و جلسه و سمینار و همایش داریم و دستگاه های مسئول هم حضور پیدا می کنند اما چهار روز بعد می بینیم فراموش می شود. همه جلسه تشکیل می دهند، چنین شیوه هایی باید به روش خود نامه ترویج و پیگیری اتفاق بیفتد.

وی افزود: مرحوم لاری که پارسال مرحوم شد، هیچ دستگاه و بودجه و پشتیبانی در اختیار نداشت و خانه خودش را مرکز ترجمه آثار کرده بود و یک نفره در دنیا بسیار تأثیر گذار بود و شنیده بودم که چند صد هزار و شاید در شمارگان میلیونی برای ایشان از سراسر دنیا نامه از جوانان آمده بود و چه مقدار کتاب را ترجمه کرد. ایشان اسم و رسم و دستگاه و ... نداشت و خودش در خانه این کار را کرد. در برخی کشورها شبیه به همین را دیدم که یک نفر به تنهایی موسسه ای تأسیس کرده بود و در آن زمان که رفتم سیصد عنوان کتاب را ترجمه کرده بود. این نوع فعالیت ها با تشکیلات و ارتباطات و ... پیش نمی رود و آقا نیامدند که سفیری اعزام کنند و مقامی بفرستند تا این نامه برای روسای دولتها و ملل برود، بلکه به عنوان یک نامه عادی از رهبر نوشته شدند و منتشر شد.

رشاد با ابراز نگرانی از اینکه نامه رهبر انقلاب هم دچار همان سرنوشتی بشود که نامه حضرت امام مبتلا شد گفت: ما چه چیزی برای جهان داریم؟ چون برخی موارد را اشاره می کنم از باب اینکه انجام وظیفه شده باشد، اسلام در همان تاریخ و سطح هم گوهر گرانبهایی که در اختیار داشت توحید بود. اسلام راجع به اصل اثبات وجود خدا اهتمامی نداشته است و آیه در این مورد کم بوده است. اما آنچه بیشتر مورد اهتمام قرآن است مبارزه با شرک است و وجه ایجابی قضیه حیث طرح توحید ناب است و تصور می کنم جهان امروز نیازمند توحید است، اگر درست باشد آنچه در فرآیند توحید و مسئله خدا در تاریخ ادیان مطرح می شود که درست نیست ولی غالباً مورخان ادیان این طور مطرح می کنند که زمانی بوده که شرک و هزار خدایی بیشتر شایع بوده و رواج داشته است و تدریجاً به سمت توحید آمده است. ما که معتقدیم انسان فطرتاً موحد است و توحید اولین پیام ادیان بوده و اولین انسان پیامبر بوده و توحید را مطرح کرده است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: این مبنا و نگاه ماست اما متأسفانه کتابهایی که در دانشگاه های ما حتی تدریس می شود، فرآیند پیدایش توحید و احیاناً مسئله خداشناسی و خدایابی را این طور تثبیت می کنند. حتی بر اساس انگاره های ناصواب هم یک گوهری در اختیار داریم که جهان تشنه آن است. این گوهر در اختیار هیچکس نیست، مذاهب و مسالک زیادی مبتلا به بی خدایی هستند و خلأ مطلق دارند و برای هستی روح قائل نیستند، در حیرت و سرگشتگی هستند و یکسری مفاهیم مبهم و بی معنا و مبنا که بر حیرت انسان بیشتر می افزاید که امر قدسی چیست و هرچه تحلیل می کنند تصور یک فضای هپروتی را می کنند که مثلاً نور خیالی وسط آن است و این امر قدسی است، خدای نامتشخص چگونه است، چگونه چیزی هست که متشخص نیست. آموزه تثلیث که متفکران مسیحی و روشنفکران مسیحی و حتی گاه علمای مسیح نسبت به این قضیه خدشه دارند و مقابله می کنند و کتاب هایی که نوشته می شود گاهی در حد تکفیر و اعدام هم پای مواجهه با تثلیث می ایستند. فیلسوفانی در غرب به خاطر مواجهه با همین آموزه از دین جدا می شوند.

وی در ادامه گفت: این کتاب راسل که می گوید چرا مسیحی نیستم، این مطلب را گفته که من تا وقتی ریاضیات نخوانده بودم، به پدر و مادرم می گفتم خدا سه تا است و در عین اینکه سه هست، دو و یک است و در عین یک بودن سه است، مقداری که در دبیرستان ریاضیات خواندم گفتم چطور می شود که یک، سه و سه، یک باشد، معلوم شد که دین پایه ندارد و الان هم همچنان بر طبل تثلیث در برخی کلیساها نواخته می شود، در حالی که عده ای مخالفت می کنند و عده ای هم توجیه می کنند و می خواهند به نحوی این مفهوم را قابل دریافت کنند، مبانی و ابزاری که این چنین تعالیمی را می گوید زیرسوال می برند که اصلاً چه دلیلی دارد و چرا باید معارف و عقاید عقلی باشند و لزومی ندارد، انسان باید ایمان داشته باشد و لازم نیست معقول باشد، چه ضرورتی دارد و چه کسی گفته باید دین را با عقل بسنجیم، عرصه دین و عقل جداست و برای اینکه جواب سؤالات و چالشهایی که معطوف به عقاید اساسی است و اساسی تر از مسئله خدا که کانون دین و مبنایش خداست و از این اساسی تر نداریم، برای اینکه در مقابل این چالش ها پاسخی ندارند عقل را زیر سوال می برند و می گویند مزاحم ماست.

وی درباره تصوری که در یهودیت و مسیحیت از خدا وجود دارد گفت: داستانی که در خود تورات آمده و شنیده اید که می گوید حضرت یعقوب از اول شب تا سحر با خدا کشتی می گرفت و نهایتاً زورش نچربید و خدا نتوانست یعقوب را زمین بزند و صبح می شد که ران یعقوب را گاز گرفت و بعد که صبح شد گفت از این پس نام تو را اسرائیل می گذارم یعنی هم زور با خداست و کسی که هماورد خداست.

وی بیان کرد: این تصور از خدا کجا و تصور مترقی ما که برای انسان متعقل و فکور و متفکر امروز جاذبه و زیبایی دارد کجا؟ اگر بتوانیم آن را خوب تبیین کنیم برای دنیا پیام عظیمی داریم و عرفان عمیق و منابع عمیق ما و نهج البلاغه ما فوق العاده است. ما در این سرمایه های مان مثل آفریقایی ها در منابعشان هستیم، آنها در منابع مادی و ما در منابع معنوی شبیه هم هستیم، فقیریم اما دنیایی از ذخایر در اختیارمان است. نهج البلاغه متأسفانه شناخته نیست و دنیا آن را نمی شناسد. توحید متعالی که نهج البلاغه آن را معرفی می کند قابل فهم تر از سایر منابع ما است، عمق آن مورد توجه نیست و یکی از جهاتی که حضرت آقا مورد توجهشان بوده این است که فرمودند اصلاً شما نروید کتاب های دیگر را بخوانید شما خود قرآن و سنت را مطالعه کنید. همین نهج البلاغه را خوب ترجمه کنیم و ترجمه تحت اللفظی کنیم و قرآن را هم خوب ترجمه کنیم.

وی افزود: من مکرراً با افراد نخبه مواجه شدم که در اروپا مسلمان عمیق شدند و اینها کتاب دیگری نخوانده بودند. یکی می گوید کتابی خواندم و دیدم چقدر دلکش و عمیق است گفتم اسمش چیست و گفتند قرآن است و من با همین کتاب مسلمان شدم و کتاب دیگری نخواندم و اسلام برای من تبلیغ نشده بود. مکرراً این را دیده ام که مسلمان شده اند. همین آقای جورج جرداق که شش جلد کتاب در مورد نهج البلاغه و امام علی(ع) را نوشته وقتی در بیروت به منزل ایشان رفتم گفتم چطور شد که جذب نهج البلاغه شدی شما که یک متفکر مسیحی هستی، گفت که من دانش آموز که بودم از مدرسه فرار می کردم و یکبار هم که بیرون روستای مان رفته بودم و معلمان و پدر و برادرم دنبال من می گشتند تا من را زیر درختی که خوابم برده بود، پیدا کردند و بیدارم کردند و معلم و پدر و مادر تشر زدند که چرا فرار می کنی و درس نمی خوانی، برادرم گفت بگذارید ببینیم انگیزه اش از فرار چیست و چه می خواهی که جایگزین مدرسه باشد و علایقت چیست؟ گفتم علاقه ندارم (البته بعدا تحصیل کرده بود و تا پزشکی و دانشگاه هم رفته بود) و علاقمند به ادبیات هستم، برادرم گفت ادبیات دوست داری؟ گفتم بله، گفت برویم و بعد کتابی به من داد که نهج البلاغه بود. وقتی دستم گرفتم جذب آن شدم و تمام عمر، نهج البلاغه زیر بالشت من بود. بعد هم که آن اثر بزرگ را خلق می کند که بسیار فاخر است در نوع خودش و شیعه قادر نبوده چنین اثری تولید کند که مسائل امروز را با توجه به نهج البلاغه به بشر امروز عرضه کند. در مسئله حقوق بشر، دموکراسی، آزادی و مسائلی که آرمانهای بشر امروز است و بشر را به آخر خط رسیده می دانند و می گویند اینها پیامهای متعالی بشری است. یک مسیحی نشان داده که کتاب نهج البلاغه در همین حیثیات چقدر بلند است.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: عرفان ما به همین ترتیب بسیار گران قیمت و عمیق است. سفری به واتیکان داشتیم و گفتند شهر و منطقه ای بی نظیر هست که تقریباً فاصله کرج به تهران داشت و گفتند آنجا مقر تابستانی  است و موسسه ای هست و آقایی آنجاست، نام منطقه هم ماریاپولیس بود و شخصی کتابی نوشته و در سفری که ایران داشته و با آقای امامی کاشانی ملاقات کرده قصه ای را راجع به مسائل عرفانی و عشق و علاقه و ... گفته بوده که دختری عاشق جوانی بود و وقتی می خواست نظرش را جلب کند فرش اش را از پنجره می تکاند تا او متوجه شود تا با هم صحبت کنند، این آقا کتابی در مورد عرفان نوشته که نامش را فرش صوفی/ عارف گذاشته است. بعد سفیر ما آن زمان بدسلیقگی کرده بود و خوب از کتاب رونمایی نکرده بود، رفتیم و با مرکزی مواجه شدیم که گفتند این مرکز را چند نفر خانم اداره می کنند و جایگاه جهانی دارند و مبدأ کارشان این بوده که سه تا دختر جوان بودند و در روستایشان در یکی از ایالت های ایتالیا با هم قرار می گذارند که به یک پیام عمل کنیم که آنچه را برای خویش دوست داری، برای دیگری دوست داشته باش و آنچه را برای خودت دوست نداری برای دیگری هم دوست نداشته باش، هیچ کاری با انجیل نداشته باشیم و فقط همین یکی را عمل کنیم. این قدر در روستایشان و بعد در شهر و بعد در کل ایتالیا محبوب می شوند و الان نهضتشان جهانی شده و اینها شبکه عظیمی شده اند، اینها را هم ببینید، و الان مسن شده اند و یکی از آنها مانده است.

وی افزود: در مسیر، چند نفر از مسیحیان ما را همراهی کردند و ما هم از همین مطالبی که در صحیفه هست گفتیم آنها هم خیلی مدعی عرفان بودند و مسحور شده بودند، آنجا رفتیم و گفتند اینها اجتماعی دارند که هر فصل در یک نقطه از جهان برگزار می شود و همه هم هستند و جمعیت عظیمی هم می آید. مثلاً الان همین اجتماعی که الان سه روز است که جاری است، ۳۰۰۰ نفر آمده اند و پول هم می دهند و هرکدام ۵ دقیقه حرف می زنند، آنجا که رفتیم هوای خوبی داشت باران می آمد و لطیف بود و سرحال بودیم، گفتم شما صحبتی در این جمع می کنید و اینها برای ۵ دقیقه صحبت هزینه زیادی می دهند. برگشتیم و فردا ایشان پذیرفتند، رفتیم و وارد سن شدیم و ۳۰۰۰ نفر در تالار خیلی به چشم می آمد، ما ۲۰ دقیقه صحبت کردیم و به اندازه ربع این زمان بعد از صحبت ما کف می زدند، مضامین ساده ای گفتیم و عاطفی حرف زدیم که جهان به شکل قلب است و تصویر محبت است و بعد از صحبت ما اساتید برجسته و ... گفتند این حرفها بسیار جالب بود از کجا آمده است؟ وحی است؟ گفتم بله وحی بود منتها ۱۴۰۰ سال پیش نازل شده بود. اینقدر برای اینها جاذبه داشت که بعد برایم نامه نوشتند و همان خانمی که رفتیم و نبود نامه نوشت و تشکر کرد.

آیت الله رشاد گفت: در یک جامعه عربی مدینة العربی، انجمن ادبی مدینه گفتند که جمعی دیدن ما آمده اند که اهل شعرو ادب و ... بودند و جلسه انس خوبی شد و شعر خوانده شد و صحبت کردند و بعد ما را دعوت کردند که شب شعر دارند، ما هم رفتیم و موسسه بزرگی بود و گفتند این انجمن های ادبی در سراسر عربستان این شبکه است که مدینه است. نشستیم و شعرهای عربی و فارسی خوانده و ترجمه شد، یکی از رفقای ما که گاهی هم اینجا هستند قطعه ای را از صحیفه خواند و مجلس پر از گریه شد. همه پرسیدند این قطعه برای چه کسی بود؟ خودتان نوشته بودید؟ گفت خیر این قطعه ای از صحیف سجادیه بود که از علی بن الحسین است و از منابع دعایی ماست و اینها که وهابی بودند و دل خشن داشتند و گریه بلد نیستند اینقدر منقلب شدند که چنین دعایی هست و علی بن الحسین(ع) چنین مضامینی در کتابش دارد و زبور آل محمد(ص) است. در حوزه های دیگر هم همین طور، ما در مباحث اخلاق فوق العاده ایم و وصف شاخص پیامبر، خلق عظیم اوست و حیث برجستگی و رمز موفقیت ایشان این است که چون تو اخلاق خوش داشتی همه دورت جمع شدند.

وی افزود: الان ما به خشونت متهم هستیم. حیث برجسته پیامبر این بود و برخی از دوستان ما در همین هیئت کرسی و نظریه پردازی از آیت الله بهشتی نظری مطرح کردند که دفاع و پذیرفته شد و به عنوان نوآوری قبول شد که مدعایش این است که اخلاق نبوی خودش یک معجزه بوده است، این حیث از اعجازهای پیامبر بوده چون آثار اعجاز را داشته است. بسیاری از این حیث مسلمان شدند که مثلاً از راهی عبور می کردند و به سر این بزرگوار خاک و خاشاک می ریزند و یک بار که عبور می کنند می گویند این دوستمان کجاست و ایشان می گوید همین که هر روز از اینجا رد می شوم یادی از ما می کند و بعد به پیامبر می گویند او یهودی بود و اذیت تان می کرد و الان هم مریض شده است، گفت به عیادتش برویم و به محض اینکه وارد خانه یهودی شد مثل فنر بلند شد و اشهد گفت. این اخلاق نبوی است و ایشان با همین اخلاقش همه را مسلمان می کرد و آن وقت امروز یک عده با کشتن می خواهند دیگران را مسلمان کنند.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: باید از همین جا به نتیجه رسید که آیا اینها از جای دیگر تغذیه می شوند؟ آیا واقعاً اینها پیرو پیامبر و اخلاق پیامبرند؟ به هرحال باید تأسف خورد که ما گوهرهای گرانبهای بی نظیر و بی مانندی داریم اما نمی توانیم اینها را عرضه کنیم، آن وقت آنها را گوهر نمایی می کنند و با پوشش مناسب سم را به عنوان دارو در اختیار جوامع بشری می گذارند و جوامع بشری را مسموم می کنند و جوامع را نابود می کنند و به نام حقوق و آزادی دنیا را ویران می کنند و ما این همه منابع و معارف معنوی داریم که به درستی نمی توانیم از آن استفاده کنیم. انشاالله خدا توفیق بدهد که این پیام دچار همان سرنوشتی نشود که نامه و پیام عمیق و تاریخی حضرت امام به آن مبتلا شد. ما هم به همین جلسات و نشست های اداری بسنده نکنیم و مسئولان و نخبگان به اقدام عملی جهت معرفی و بهره برداری از این نامه دست بزنند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار