در واقع بحران عراق با اتصال به بحران سوریه و سرایت به کشورهای چون لبنان، اردن، مصر، عربستان، ترکیه و... میتواند مقدمه جنگی فراگیر و منطقه ای گردد که بیشترین سود را کشورهای فرامنطقه ای ببرند. داعش و کشورهای حامی آن چون ترکیه، عربستان و قطر امروز در خدمت راهبرد غرب در ایجاد جنگ میان مسلمانان...
شهدای ایران: برخی بر این عقیده اند که حیدر العبادی، نخست وزیر عراق می تواند آدم خوبی باشد اما سیاستمداری نیست که بتواند از عهده پیچیدگی های خارجی و داخلی حاکم بر صحنه سیاسی عراق برآید. اگر سقوط موصل را با اغماض نتیجه غافلگیری قلمداد کنیم، اشغال الرمادی را دیگر باید حاصل ابتکار عمل و قدرت داعش و بی کفایتی دولت العبادی قلمدادکنیم.
شرایط و اخبار دریافتی از عراق و سوریه نشانگر پیشروی های داعش و تداوم تلخی های سقوط الرمادی است. اگرچه عوامل داخلی و خارجی چون امریکا، ترکیه و... که رفتن نوری مالکی را راهگشای حل معضل عراق عنوان می کردند تا حدود زیادی بسترساز سقوط الرمادی بوده اند، اما نمی توان این نکته را نادیده گرفت که مشکل عراق بیشتر ساختاری بوده و بیش از افراد، با ژئوپولتیک حساس آن و رقابت بازیگران داخلی و خارجی ارتباط دارد. عراق در ذهنیت عراقی ها تجزیه شده است. ذهنیت تجزیه در نزد عراقی ها اگرچه امر تازه ای نبوده و سرنوشت و تاریخ عراق تا امروز بر همین مبنا شکل گرفته است، اما بیش از یک دهه است شرایط این کشور تغییر یافته و با قدرت گیری داعش ذهنیت تجزیه در میان سه عنصر قومی و مذهبی عراق بیش از گذشته تقویت شده است. کردها که از گذشته به دنبال استقلال بوده و از هر فرصتی برای تحقق آن سود می جویند، امروز جدی تر به دنبال این هدف می باشند. در سفر اخیر بارزانی به امریکا، مذاکره پیرامون استقلال اقلیم از جمله محورهای اصلی بوده است. بخش مهمی از اهل سنت عراق که نتوانسته اند شرایط پس از صدام را بپذیرند یا همه عراق را می خواهند و یا درصدد هستند سرنوشت خود را از این کشور جدا نمایند. این گروه با ظهور پدیده داعش خواسته خود را با این گروه پیوند داده و بسترساز اصلی بحران امروز عراق شده اند. شیعیان با وجود اکثریت به علت عدم وحدت و کم تجربگی سیاسی نتوانسته اند به مسئولیت های خود در عراق بطور کامل عمل نمایند.
نکته کلیدی در مورد تحولات عراق آن است که این کشور بدون آنکه دموکراسی را طی یک روند تجربه نماید به یکباره با دموکراسی وارداتی دچار تحولات ساختاری گردید که بستر اجتماعی اش آمادگی آن را نداشت. دموکراسی عددی شیعیان نه تنها از سوی بازیگران داخلی بلکه از سوی قدرت های منطقه ای پذیرفته نشد و طرح حکومت فراگیر از سوی کشورهای چون ترکیه در واقع با هدف نفی سازوکارهای دموکراسی بود که در آن شیعیان قدرت اول بودند. در نزد رسانه ها و مقامات عرب و ترک مسئول ظهور داعش و بحران عراق شیعیانند و این تاکتیکی برای ایجاد موضع تدافعی در نزد شیعیان و از آن مهمتر پنهان نمودن حمایت های آشکار و پنهان ترکیه، عربستان، قطر و... از داعش بوده و می باشد. نگاهی به رسانه ها و اظهارات مقامات ترک و عرب نشان می دهد که آنان در تحلیل نهایی سقوط موصل و وضعیت رخ داده در الانبار را مستقیم و غیرمستقیم به عملکرد شیعیان نسبت می دهند تا از وقاحت حمایت های علنی و غیرعلنی خود از داعش بکاهند.
اگرچه در معادلات عراق، ظاهرا کردها برنده اصلی بوده و با اولویت دادن به خاستگاه قومی برای خود سرنوشتی جدا متصور هستند اما حتی اگر این چنین نباشد و سیاست های منطقه ای در تخریب اتحاد اکراد با شیعیان موفق شده باشد باز باید بیش از هر چیز به این نکته توجه داشت که اهل تسنن حتی در اتحاد کردها و عرب های سنی یک اقلیت در برابر شیعیان بوده و باید قواعد دموکراسی را بپذیرند. کردها نباید وارد ریسکی شوند که قابل جبران نباشد. وقتی داعش مرزهای اربیل را تهدید کرد، ایران بود که به داد آنان رسید. اربیل نباید فریب نوعثمانگرایی اردوغانی را بخورد که همنوعان کرد آنان در ترکیه را زرتشتی و غیرمسلمان خطاب می نماید. اگر هوشیاری بر ذهنیت قومی و مذهبی مردم و رهبران عراق حاکم نشود بحرانی فراتر از تجزیه، مردم این کشور و منطقه را تهدید خواهد کرد. تجزیه احتمالی عراق می تواند حلقه آغازین تجزیه در کشورهای منطقه و تحولی امیدوارکننده برای داعش در جهت مدیریت بحران های فراگیر و مداخلات در جغرافیای کردها و شیعیان عراقی و کشورهای منطقه باشد.
در واقع بحران عراق با اتصال به بحران سوریه و سرایت به کشورهای چون لبنان، اردن، مصر، عربستان، ترکیه و... می تواند مقدمه جنگی فراگیر و منطقه ای گردد که بیشترین سود را کشورهای فرامنطقه ای ببرند. داعش و کشورهای حامی آن چون ترکیه، عربستان و قطر امروز در خدمت راهبرد غرب در ایجاد جنگ میان مسلمانان می باشند. اگرچه شرایط برای چنین اظهاراتی مساعد نیست اما بنظر می رسد برای حل بحران حاصله از ظهور و تقویت داعش، رهبران منطقه بیش از هر زمان دیگری نیاز به رایزنی، خویشتنداری، تدبیر و بکارگیری خرد جمعی و از همه مهمتر نگاه فرامذهبی میان خویش دارند. داعش با ایجاد رعب و وحشت حاصله از کشتارهای کور و وحشیانه بدنبال گرفتن عقلانیت و جایگزین نمودن انتقام در نزد مردم و رهبران منطقه است. باید کشورهای منطقه در مسیر و هدف حل بحران حرکت نمایند و حرکت در مسیر اقدامات تلافی جویانه و بدون محاسبه دقیق کمک به تداوم، گسترش بحران و قرار گرفتن در مسیری است که مطلوب داعش و حامیان بین المللی آن است. نباید وارد این بازی شد. ورود به مسیر افراطگرایی و دامن زدن به آن، جز گسترش جنگ و دردهای ناشی از آن، برای منطقه حاصلی دیگر نخواهد داشت. تروریست های داعش که نام جهادی برای خویش انتخاب نموده و همچنین حامیان آنان بیش از همه به جایگاه رفیع شهادت و تفکر عاشورایی در فرهنگ تشیع آگاه بوده و ظهور و تبلور آن را در جنگ ایران با صدام و نبردهای 22 و 33 روزه شاهد بوده اند.
مردم و رهبران ایران با عقلانیت و نگاه فرامذهبی تلاش دارند با همراه نمودن مردم و رهبران کشورهای اسلامی و با بکارگیری خرد جمعی، مانع صفین دیگری در تاریخ مسلمانان گردند.
نکته مهم آنکه ایرانیان با انقلاب خود و حمایت از وحدت و حقوق مسلمانان که تبلور آن هزینه های پرداختی برای مردم مظلوم فلسطین بوده است، نشان داده اند آزاده مرد بوده و با گذشت از تلخی های تاریخ، با استراتژی حکمت، مصلحت و عزت نه تنها به دنبال صلح، وحدت و عدالت میان مسلمانان، بلکه میان جهانیان می باشند. نکته آخر آنکه از نظر ایرانیان و در فرهنگ شهادت برخاسته از کربلا، رهبران و مردم ایران اعتقاد دارند اگر کربلایی پیش روی آنان باشد، آنان باید فرهنگ عاشورایی خویش را نه در برخورد با جاهلان مذهبی سرزمین های اسلامی، بلکه در مواجهه با استکبار جهانی به نمایش بگذارند.
شرایط و اخبار دریافتی از عراق و سوریه نشانگر پیشروی های داعش و تداوم تلخی های سقوط الرمادی است. اگرچه عوامل داخلی و خارجی چون امریکا، ترکیه و... که رفتن نوری مالکی را راهگشای حل معضل عراق عنوان می کردند تا حدود زیادی بسترساز سقوط الرمادی بوده اند، اما نمی توان این نکته را نادیده گرفت که مشکل عراق بیشتر ساختاری بوده و بیش از افراد، با ژئوپولتیک حساس آن و رقابت بازیگران داخلی و خارجی ارتباط دارد. عراق در ذهنیت عراقی ها تجزیه شده است. ذهنیت تجزیه در نزد عراقی ها اگرچه امر تازه ای نبوده و سرنوشت و تاریخ عراق تا امروز بر همین مبنا شکل گرفته است، اما بیش از یک دهه است شرایط این کشور تغییر یافته و با قدرت گیری داعش ذهنیت تجزیه در میان سه عنصر قومی و مذهبی عراق بیش از گذشته تقویت شده است. کردها که از گذشته به دنبال استقلال بوده و از هر فرصتی برای تحقق آن سود می جویند، امروز جدی تر به دنبال این هدف می باشند. در سفر اخیر بارزانی به امریکا، مذاکره پیرامون استقلال اقلیم از جمله محورهای اصلی بوده است. بخش مهمی از اهل سنت عراق که نتوانسته اند شرایط پس از صدام را بپذیرند یا همه عراق را می خواهند و یا درصدد هستند سرنوشت خود را از این کشور جدا نمایند. این گروه با ظهور پدیده داعش خواسته خود را با این گروه پیوند داده و بسترساز اصلی بحران امروز عراق شده اند. شیعیان با وجود اکثریت به علت عدم وحدت و کم تجربگی سیاسی نتوانسته اند به مسئولیت های خود در عراق بطور کامل عمل نمایند.
نکته کلیدی در مورد تحولات عراق آن است که این کشور بدون آنکه دموکراسی را طی یک روند تجربه نماید به یکباره با دموکراسی وارداتی دچار تحولات ساختاری گردید که بستر اجتماعی اش آمادگی آن را نداشت. دموکراسی عددی شیعیان نه تنها از سوی بازیگران داخلی بلکه از سوی قدرت های منطقه ای پذیرفته نشد و طرح حکومت فراگیر از سوی کشورهای چون ترکیه در واقع با هدف نفی سازوکارهای دموکراسی بود که در آن شیعیان قدرت اول بودند. در نزد رسانه ها و مقامات عرب و ترک مسئول ظهور داعش و بحران عراق شیعیانند و این تاکتیکی برای ایجاد موضع تدافعی در نزد شیعیان و از آن مهمتر پنهان نمودن حمایت های آشکار و پنهان ترکیه، عربستان، قطر و... از داعش بوده و می باشد. نگاهی به رسانه ها و اظهارات مقامات ترک و عرب نشان می دهد که آنان در تحلیل نهایی سقوط موصل و وضعیت رخ داده در الانبار را مستقیم و غیرمستقیم به عملکرد شیعیان نسبت می دهند تا از وقاحت حمایت های علنی و غیرعلنی خود از داعش بکاهند.
اگرچه در معادلات عراق، ظاهرا کردها برنده اصلی بوده و با اولویت دادن به خاستگاه قومی برای خود سرنوشتی جدا متصور هستند اما حتی اگر این چنین نباشد و سیاست های منطقه ای در تخریب اتحاد اکراد با شیعیان موفق شده باشد باز باید بیش از هر چیز به این نکته توجه داشت که اهل تسنن حتی در اتحاد کردها و عرب های سنی یک اقلیت در برابر شیعیان بوده و باید قواعد دموکراسی را بپذیرند. کردها نباید وارد ریسکی شوند که قابل جبران نباشد. وقتی داعش مرزهای اربیل را تهدید کرد، ایران بود که به داد آنان رسید. اربیل نباید فریب نوعثمانگرایی اردوغانی را بخورد که همنوعان کرد آنان در ترکیه را زرتشتی و غیرمسلمان خطاب می نماید. اگر هوشیاری بر ذهنیت قومی و مذهبی مردم و رهبران عراق حاکم نشود بحرانی فراتر از تجزیه، مردم این کشور و منطقه را تهدید خواهد کرد. تجزیه احتمالی عراق می تواند حلقه آغازین تجزیه در کشورهای منطقه و تحولی امیدوارکننده برای داعش در جهت مدیریت بحران های فراگیر و مداخلات در جغرافیای کردها و شیعیان عراقی و کشورهای منطقه باشد.
در واقع بحران عراق با اتصال به بحران سوریه و سرایت به کشورهای چون لبنان، اردن، مصر، عربستان، ترکیه و... می تواند مقدمه جنگی فراگیر و منطقه ای گردد که بیشترین سود را کشورهای فرامنطقه ای ببرند. داعش و کشورهای حامی آن چون ترکیه، عربستان و قطر امروز در خدمت راهبرد غرب در ایجاد جنگ میان مسلمانان می باشند. اگرچه شرایط برای چنین اظهاراتی مساعد نیست اما بنظر می رسد برای حل بحران حاصله از ظهور و تقویت داعش، رهبران منطقه بیش از هر زمان دیگری نیاز به رایزنی، خویشتنداری، تدبیر و بکارگیری خرد جمعی و از همه مهمتر نگاه فرامذهبی میان خویش دارند. داعش با ایجاد رعب و وحشت حاصله از کشتارهای کور و وحشیانه بدنبال گرفتن عقلانیت و جایگزین نمودن انتقام در نزد مردم و رهبران منطقه است. باید کشورهای منطقه در مسیر و هدف حل بحران حرکت نمایند و حرکت در مسیر اقدامات تلافی جویانه و بدون محاسبه دقیق کمک به تداوم، گسترش بحران و قرار گرفتن در مسیری است که مطلوب داعش و حامیان بین المللی آن است. نباید وارد این بازی شد. ورود به مسیر افراطگرایی و دامن زدن به آن، جز گسترش جنگ و دردهای ناشی از آن، برای منطقه حاصلی دیگر نخواهد داشت. تروریست های داعش که نام جهادی برای خویش انتخاب نموده و همچنین حامیان آنان بیش از همه به جایگاه رفیع شهادت و تفکر عاشورایی در فرهنگ تشیع آگاه بوده و ظهور و تبلور آن را در جنگ ایران با صدام و نبردهای 22 و 33 روزه شاهد بوده اند.
مردم و رهبران ایران با عقلانیت و نگاه فرامذهبی تلاش دارند با همراه نمودن مردم و رهبران کشورهای اسلامی و با بکارگیری خرد جمعی، مانع صفین دیگری در تاریخ مسلمانان گردند.
نکته مهم آنکه ایرانیان با انقلاب خود و حمایت از وحدت و حقوق مسلمانان که تبلور آن هزینه های پرداختی برای مردم مظلوم فلسطین بوده است، نشان داده اند آزاده مرد بوده و با گذشت از تلخی های تاریخ، با استراتژی حکمت، مصلحت و عزت نه تنها به دنبال صلح، وحدت و عدالت میان مسلمانان، بلکه میان جهانیان می باشند. نکته آخر آنکه از نظر ایرانیان و در فرهنگ شهادت برخاسته از کربلا، رهبران و مردم ایران اعتقاد دارند اگر کربلایی پیش روی آنان باشد، آنان باید فرهنگ عاشورایی خویش را نه در برخورد با جاهلان مذهبی سرزمین های اسلامی، بلکه در مواجهه با استکبار جهانی به نمایش بگذارند.