سقوط الانبار بسیار مهم است و می تواند زنگ خطر را برای سراسر عراق به صدا در آورد. این استان از یک سو هم مرز با استان کربلا است و از سوی دیگر با بغداد منطقه مشترک مرزی دارد. در عین حال در مجاورت استان نجف نیز واقع شده است.
شهدای ایران:چرا این اتفاق تلخ افتاده آن هم در حالی که تا دو ماه پیش خبرهای خوبی از عراق به گوش می رسید و صحبت از پیشروی نیروهای عراقی در استان های مختلف عراق بود؟
این روزها خبرهای ضد و نقیضی درباره سقوط الرمادی، مرکز استان الانبار و به دنبال آن سقوط استان الانبار، بزرگترین استان عراق به گوش می رسد. گفته می شود روز یکشنبه الانبار به طور کامل سقوط کرده است. همچنین گفته می شود جنگ در پالایشگاه بیجی همچنان ادامه دارد و دست کم 60 درصد آن دست داعش است. علی رغم این که گفته می شود داعشی ها نیز تلفات سنگینی داده اند و وزیر نفت و جانشین ابوبکر البغدادی کشته شده اند اما پیشروی های میدانی داعشی ها در مناطق مختلف عراق همچنان ادامه دارد. البته در سوریه داعشی ها مجبور به عقب نشینی از مواضع خود شده اند اما در عراق دقیقا عکس آن اتفاق افتاده است.
سقوط الانبار بسیار مهم است و می تواند زنگ خطر را برای سراسر عراق به صدا در آورد. این استان از یک سو هم مرز با استان کربلا است و از سوی دیگر با بغداد منطقه مشترک مرزی دارد. در عین حال در مجاورت استان نجف نیز واقع شده است. سقوط الانبار می تواند داعش را به بغداد و کربلا و نجف نزدیک تر کند. اما چرا این اتفاق تلخ افتاده آن هم در حالی که تا دو ماه پیش خبرهای خوبی از عراق به گوش می رسید و صحبت از پیشروی نیروهای عراقی در استان های مختلف عراق بود؟
اولا، ارتش عراق ارتشی نامنظم، فاقد تاسیسات و ادوات نظامی موثر و مناسب و در عین حال گوش به فرمان اوامر خارجی ها، به ویژه امرای عرب است. در عین حال خیانت و بی کفایتی نیز در آن موج می زند. به اذعان خود عراقی ها روند تصفیه و کنار گذاشتن فرماندهان بی لیاقت به خصوص آن دسته از افرادی که در سقوط موصل دست داشته اند نه تنها متوقف شده بلکه متاسفانه برخی از آنها مجددا به خدمت فرا خوانده شده اند و حتی فرماندهی برخی از عملیات مهم را بر عهده دارند. مثلا در همین رمادی، برخی منابع آگاه به دیپلماسی ایرانی گفتند که تسلیم برخی از مناطق این شهر به دلیل دستور عقب نشینی بی مورد یکی از فرماندهان مسئول از منطقه مذکور بوده است. یکی از افراد مطلع عراقی که نخواست نامش فاش شود به دیپلماسی ایرانی گفت: «اصولا در هیچ جا نمی توان به روی ارتش عراق حساب کرد. برای این که ارتش عراق هیچ گاه حاضر به مقاومت در برابر داعش نیست و فورا به محض این که وضعیت را سخت ببیند اقدام به عقب نشینی می کند. همان طور که در موصل، جرف الصخر و اخیرا در رمادی کرده است. دلیل آن قبل از هر چیز به بی لیاقتی برخی فرماندهان و بعد از آن کمبود تجهیزات و خیانت افراد باز می گردد.»
ثانیا، عمده پیش روی هایی که در دو ماه گذشته در عراق علیه داعش شاهد بودیم توسط نیروهای داوطلب مردمی ای بود که عموما شیعه بودند و توسط فرماندهان متعهد شیعی فرماندهی می شدند. از جمله هادی العامری، فرمانده سپاه بدر و ابو مهدی المهندس که این روزها به قهرمانان ملی عراق تبدیل شده اند. متاسفانه این روزها کمتر شاهد فعالیت و نقش آفرینی آنها هستیم. کلا در عملیات الانبار نیروهای داوطلب مردمی دخالت داده نشدند و کار به ارتش عراق سپرده شد. به همین دلیل دیدیم رمادی سقوط کرد. حالا چرا نیروهای داوطلب مردمی که هم متعهدتر و هم با انگیزه ترند و هم منسجم تر عمل می کنند، دخالت داده نشدند؟ به این دلیل که این نیروها بیش از همه زیر نظر معتمدین ایران اداره می شوند و این باب میل بسیاری از شیوخ عرب و حتی امریکایی ها نیست.
بعد از عملیات تکریت که به پاکسازی این شهر از دست داعش انجامید، جنجال گسترده دروغینی به راه افتاد مبنی بر این که داوطلبان شیعی در مناطق مختلف این شهر خانه های مردم را آتش زدند و کارهای جنایی انجام دادند. به دلایل دروغ بودن این ادعا در گذشته و در مطلبی جداگانه پرداخته شده است. در این جا فقط به این نکته اشاره می کنیم که وقتی اعراب به ویژه عربستانی ها دیدند که شیعیان اقدام به پاکسازی مناطق سنی نشین از دست داعش کردند، سرخورده شده و علیه شیعیان و نیروهای داوطلب مردمی جوسازی کردند. نتیجه آن شد که وقتی حیدر العبادی، نخست وزیر عراق به واشنگتن رفت مورد انتقاد شدید باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا قرار گرفت که نیروهای داوطلب مردمی پیاده نظام ایران شده اند و ایران به جای این که از طریق ارتش عراق به عراقی ها در مبارزه با داعش کمک کند به نیروهای داوطلب مردمی و به دور از چشم دولت عراق کمک های خود را می رساند. اوباما حتی تهدید کرد اگر فعالیت این گروه ها متوقف نشود و نخست وزیر عراق رسما علیه فعالیت های ایران در عراق موضع نگیرد حملات هوایی ائتلاف مبارزه به داعش را متوقف می کند. در پی این اظهارات بود که دیدیم حیدر العبادی از واشنگتن از ایران خواست که به تمامیت ارضی ایران احترام بگذارد و برخی رفتارهای نیروهای داوطلب مردمی را خودسرانه دانست و محکوم کرد. در حالی که از خود نپرسید آیا واقعا ایمان دارد که نیروهای داوطلب مردمی جنایتی مرتکب شدند و آیا اصلا امریکا می تواند حملات خود را به داعش متوقف کند که این گونه تهدید می کند؟! به هر حال نتیجه این جنجال این شده است که نیروهای داوطلب مردمی بعد از آن همه شهیدی که دادند اکنون از میدان جنگ دور نگه داشته شده اند.
تازه روز یکشنبه بود، بعد از آن که زمزمه های سقوط رمادی جدی شد و واقعا باور کردند که رمادی در حال سقوط است و ارتش فقط شهرها و مناطق الانبار را تسلیم می کند، شورای استانداری الانبار از نیروهای داوطلب مردمی خواست که دخالت کنند و داعش را شکست دهند! در حالی که کشورهای عربی لام تا کام حرفی بر زبان نمی آورند و بر خلاف جنجالی که بر سر پاکسازی تکریت به راه انداختند و نیروهای داوطلب مردمی را به دلیل مشارکت در آزادسازی تکریت به باد اتهام های دروغین گرفتند، هیچ موضعی نگرفته اند تا این شائبه بیش از پیش تقویت شود که اعراب چندان هم بدشان نمی آید که داعش زمام امور را در مناطق سنی نشین به دست بگیرد. غافل از این که با سقوط الانبار خطر داعش به مرزهای خودشان نیز نزدیک می شود. الانبار با اردن و عربستان هم مرز است. برای درک بهتر خطر به خبری که دو هفته پیش منتشر شد، توجه کنیم، خبری که صحبت از بر افراشته شدن پرچم داعش در استان معان اردن می کرد. خبری که در لابه لای اخبار رسانه های عربی گم شد و به آن پرداخته نشد. گویا برای اعراب وحشی گری های داعش در موصل و مناطق سوریه مهم نیست.
این روزها خبرهای ضد و نقیضی درباره سقوط الرمادی، مرکز استان الانبار و به دنبال آن سقوط استان الانبار، بزرگترین استان عراق به گوش می رسد. گفته می شود روز یکشنبه الانبار به طور کامل سقوط کرده است. همچنین گفته می شود جنگ در پالایشگاه بیجی همچنان ادامه دارد و دست کم 60 درصد آن دست داعش است. علی رغم این که گفته می شود داعشی ها نیز تلفات سنگینی داده اند و وزیر نفت و جانشین ابوبکر البغدادی کشته شده اند اما پیشروی های میدانی داعشی ها در مناطق مختلف عراق همچنان ادامه دارد. البته در سوریه داعشی ها مجبور به عقب نشینی از مواضع خود شده اند اما در عراق دقیقا عکس آن اتفاق افتاده است.
سقوط الانبار بسیار مهم است و می تواند زنگ خطر را برای سراسر عراق به صدا در آورد. این استان از یک سو هم مرز با استان کربلا است و از سوی دیگر با بغداد منطقه مشترک مرزی دارد. در عین حال در مجاورت استان نجف نیز واقع شده است. سقوط الانبار می تواند داعش را به بغداد و کربلا و نجف نزدیک تر کند. اما چرا این اتفاق تلخ افتاده آن هم در حالی که تا دو ماه پیش خبرهای خوبی از عراق به گوش می رسید و صحبت از پیشروی نیروهای عراقی در استان های مختلف عراق بود؟
اولا، ارتش عراق ارتشی نامنظم، فاقد تاسیسات و ادوات نظامی موثر و مناسب و در عین حال گوش به فرمان اوامر خارجی ها، به ویژه امرای عرب است. در عین حال خیانت و بی کفایتی نیز در آن موج می زند. به اذعان خود عراقی ها روند تصفیه و کنار گذاشتن فرماندهان بی لیاقت به خصوص آن دسته از افرادی که در سقوط موصل دست داشته اند نه تنها متوقف شده بلکه متاسفانه برخی از آنها مجددا به خدمت فرا خوانده شده اند و حتی فرماندهی برخی از عملیات مهم را بر عهده دارند. مثلا در همین رمادی، برخی منابع آگاه به دیپلماسی ایرانی گفتند که تسلیم برخی از مناطق این شهر به دلیل دستور عقب نشینی بی مورد یکی از فرماندهان مسئول از منطقه مذکور بوده است. یکی از افراد مطلع عراقی که نخواست نامش فاش شود به دیپلماسی ایرانی گفت: «اصولا در هیچ جا نمی توان به روی ارتش عراق حساب کرد. برای این که ارتش عراق هیچ گاه حاضر به مقاومت در برابر داعش نیست و فورا به محض این که وضعیت را سخت ببیند اقدام به عقب نشینی می کند. همان طور که در موصل، جرف الصخر و اخیرا در رمادی کرده است. دلیل آن قبل از هر چیز به بی لیاقتی برخی فرماندهان و بعد از آن کمبود تجهیزات و خیانت افراد باز می گردد.»
ثانیا، عمده پیش روی هایی که در دو ماه گذشته در عراق علیه داعش شاهد بودیم توسط نیروهای داوطلب مردمی ای بود که عموما شیعه بودند و توسط فرماندهان متعهد شیعی فرماندهی می شدند. از جمله هادی العامری، فرمانده سپاه بدر و ابو مهدی المهندس که این روزها به قهرمانان ملی عراق تبدیل شده اند. متاسفانه این روزها کمتر شاهد فعالیت و نقش آفرینی آنها هستیم. کلا در عملیات الانبار نیروهای داوطلب مردمی دخالت داده نشدند و کار به ارتش عراق سپرده شد. به همین دلیل دیدیم رمادی سقوط کرد. حالا چرا نیروهای داوطلب مردمی که هم متعهدتر و هم با انگیزه ترند و هم منسجم تر عمل می کنند، دخالت داده نشدند؟ به این دلیل که این نیروها بیش از همه زیر نظر معتمدین ایران اداره می شوند و این باب میل بسیاری از شیوخ عرب و حتی امریکایی ها نیست.
بعد از عملیات تکریت که به پاکسازی این شهر از دست داعش انجامید، جنجال گسترده دروغینی به راه افتاد مبنی بر این که داوطلبان شیعی در مناطق مختلف این شهر خانه های مردم را آتش زدند و کارهای جنایی انجام دادند. به دلایل دروغ بودن این ادعا در گذشته و در مطلبی جداگانه پرداخته شده است. در این جا فقط به این نکته اشاره می کنیم که وقتی اعراب به ویژه عربستانی ها دیدند که شیعیان اقدام به پاکسازی مناطق سنی نشین از دست داعش کردند، سرخورده شده و علیه شیعیان و نیروهای داوطلب مردمی جوسازی کردند. نتیجه آن شد که وقتی حیدر العبادی، نخست وزیر عراق به واشنگتن رفت مورد انتقاد شدید باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا قرار گرفت که نیروهای داوطلب مردمی پیاده نظام ایران شده اند و ایران به جای این که از طریق ارتش عراق به عراقی ها در مبارزه با داعش کمک کند به نیروهای داوطلب مردمی و به دور از چشم دولت عراق کمک های خود را می رساند. اوباما حتی تهدید کرد اگر فعالیت این گروه ها متوقف نشود و نخست وزیر عراق رسما علیه فعالیت های ایران در عراق موضع نگیرد حملات هوایی ائتلاف مبارزه به داعش را متوقف می کند. در پی این اظهارات بود که دیدیم حیدر العبادی از واشنگتن از ایران خواست که به تمامیت ارضی ایران احترام بگذارد و برخی رفتارهای نیروهای داوطلب مردمی را خودسرانه دانست و محکوم کرد. در حالی که از خود نپرسید آیا واقعا ایمان دارد که نیروهای داوطلب مردمی جنایتی مرتکب شدند و آیا اصلا امریکا می تواند حملات خود را به داعش متوقف کند که این گونه تهدید می کند؟! به هر حال نتیجه این جنجال این شده است که نیروهای داوطلب مردمی بعد از آن همه شهیدی که دادند اکنون از میدان جنگ دور نگه داشته شده اند.
تازه روز یکشنبه بود، بعد از آن که زمزمه های سقوط رمادی جدی شد و واقعا باور کردند که رمادی در حال سقوط است و ارتش فقط شهرها و مناطق الانبار را تسلیم می کند، شورای استانداری الانبار از نیروهای داوطلب مردمی خواست که دخالت کنند و داعش را شکست دهند! در حالی که کشورهای عربی لام تا کام حرفی بر زبان نمی آورند و بر خلاف جنجالی که بر سر پاکسازی تکریت به راه انداختند و نیروهای داوطلب مردمی را به دلیل مشارکت در آزادسازی تکریت به باد اتهام های دروغین گرفتند، هیچ موضعی نگرفته اند تا این شائبه بیش از پیش تقویت شود که اعراب چندان هم بدشان نمی آید که داعش زمام امور را در مناطق سنی نشین به دست بگیرد. غافل از این که با سقوط الانبار خطر داعش به مرزهای خودشان نیز نزدیک می شود. الانبار با اردن و عربستان هم مرز است. برای درک بهتر خطر به خبری که دو هفته پیش منتشر شد، توجه کنیم، خبری که صحبت از بر افراشته شدن پرچم داعش در استان معان اردن می کرد. خبری که در لابه لای اخبار رسانه های عربی گم شد و به آن پرداخته نشد. گویا برای اعراب وحشی گری های داعش در موصل و مناطق سوریه مهم نیست.