بسیاری معتقدند اقدامات نمایشی خروجی لازم را ندارد؛ از کلنگزنی پروژهها و سفرهای استانی برخی دولتها گرفته تا دعوت از ستارههای فوتبال و بازیگران هالیوودی و بالیوودی و ...
شهدای ایران،روزنامه آفتاب یزد با درج این مقدمه نوشت: برای مردم چه فرقی میکند مسئولی به صورت نمایشی کلنگ پروژهای را به زمین بکوبد یا ستارهای از آن سر دنیا به ایران سفر کند و حتی در قبال آن کلی پول بگیرد؛ در هر صورت مردم ما از اقدامات نمایشی خسته شدهاند.
اما برای عدهای سودجو چه فرقی دارد که مردم چه احساسی دارند. البته باید به این نکته توجه شود که بین اقدامات نمایشی هم زمین تا آسمان فرق وجود دارد.
زمانی اقدامات نمایشی محدود میشود به یکسری اقدامات و اظهارات بیآنکه پول کلانی از جیب برود، اما یکوقتهایی برخی اقدامات نمایشی آنچنان هزینه و بریز و بپاشی را به دنبال دارد که آدم میماند این همه هزینه برای یک اقدام نمایشی برای چیست؟! مثل سفر پرهزینه و بینتیجه رونی کلمن بزرگترین
بدنساز دنیا و قهرمان پرورشاندام مسترالمپیا به ایران؛ سفری که تا کنون نه نیت از آمدن مسافرش معلوم شده نه حتی توجیهی برای آن ارائه شده است.
جالب آنکه قرار بود به وی 17 هزار دلار پرداخت شود؛ هرچند وی به دلیل لغو برنامههایش تنها 5000 دلار به جیب زد و رفت! اما اینکه کل مخارج سفر او چقدر شده را کسی نمیداند. مگر آنهایی که موجبات سفر وی به ایران را فراهم کردند و علاوه بر خود رونی، سودها به جیب زدند، اما دریغ از عایدی سفر این قهرمان پرورشاندام برای ورزش پرورش اندام کشور یا حتی حضور توکپای وی بر سر مزار روحالله داداشی ورزشکار پرورشاندام ایران ...
و حالا بعد از حاشیههای پررنگتر از متن حضور این قهرمان پرورشاندام (از جمله بردن وی بر سر مزار شهدا)، زمزمههای سفر دیهگو مارادونا، فوتبالیست مشهور و سابق آرژانتینی، به ایران آن هم تنها برای دیدن فیلمی که وجه اشتراکش با او فقط نام و محتوای فیلم است به گوش میرسد.
آنطور که رسانهها نوشتهاند طی دعوتنامهای که از سوی عوامل فیلم سینمایی "من دیهگو مارادونا هستم" سه هفته قبل برای "دیهگو آرماندو ماردونا" ارسال شده، قرار است او همزمان با هفته سوم اکران این فیلم به ایران بیاید تا در مراسم خیریهای که همراه با نمایش این فیلم خواهد بود، شرکت کند.
نکته قابل تامل در این میان هزینهای است که قرار است به جیب دیهگو مارادونا در قبال سفر به ایران و احتمالا به جیب برخیهای دیگر برود. هزینهکرد در چنین شرایطی وقتی که بسیاری از قهرمانان بینام و نشان خودمان لَنگ پول سفر به اردوهای ورزشی یا یک عمل جراحی ساده هستند، کمی که چه عرض شود کلی سنگین به نظر میآید؛ مثل کشتیگیر 15 ساله مستعد ملایری که توانسته بود تمامی رقبای خود در استان همدان را مقتدرانه شکست دهد، اما در مقابل بیپولی شکست خورد تا از حضور در مسابقات کشوری باز بماند و به دنبال آن با محرومیت دو ساله، چوپانی پیشه کند. یا صادق پاکدامن ورزشکار برازجانی که در سن 25 سالگی به عضویت تیم ملی نجات غریق درآمد و در مسابقات جهانی "ادلاید" مدال طلای این رشته را بر گردن آویخت، اما پس از مصدومیت مورد حمایت قرار نگرفت و اکنون برای گذران زندگی فلافل فروشی میکند و بازیگرانی مثل ثریا حکمت که در فیلمها و سریالهای زیادی ایفای نقش کرده است اما مدتی است به دلیل فقر و بی پولی قصد دارد در خیابان چادر بزند…
به راستی از یک سو باید حرف قدیمیها را طلا گرفت و به دیوار کوبید که «چراغی که به خانه رواست ....» و از سوی دیگر باید به عدهای دائما گوشزد شود که مردم از اقدامات نمایشی خسته شدهاند...دیگر بس است...
بعد از تحریر: راستی یک سوال: قرار است مارادونا را هم به بهشت زهرا(س) ببرند؟!
اما برای عدهای سودجو چه فرقی دارد که مردم چه احساسی دارند. البته باید به این نکته توجه شود که بین اقدامات نمایشی هم زمین تا آسمان فرق وجود دارد.
زمانی اقدامات نمایشی محدود میشود به یکسری اقدامات و اظهارات بیآنکه پول کلانی از جیب برود، اما یکوقتهایی برخی اقدامات نمایشی آنچنان هزینه و بریز و بپاشی را به دنبال دارد که آدم میماند این همه هزینه برای یک اقدام نمایشی برای چیست؟! مثل سفر پرهزینه و بینتیجه رونی کلمن بزرگترین
بدنساز دنیا و قهرمان پرورشاندام مسترالمپیا به ایران؛ سفری که تا کنون نه نیت از آمدن مسافرش معلوم شده نه حتی توجیهی برای آن ارائه شده است.
جالب آنکه قرار بود به وی 17 هزار دلار پرداخت شود؛ هرچند وی به دلیل لغو برنامههایش تنها 5000 دلار به جیب زد و رفت! اما اینکه کل مخارج سفر او چقدر شده را کسی نمیداند. مگر آنهایی که موجبات سفر وی به ایران را فراهم کردند و علاوه بر خود رونی، سودها به جیب زدند، اما دریغ از عایدی سفر این قهرمان پرورشاندام برای ورزش پرورش اندام کشور یا حتی حضور توکپای وی بر سر مزار روحالله داداشی ورزشکار پرورشاندام ایران ...
و حالا بعد از حاشیههای پررنگتر از متن حضور این قهرمان پرورشاندام (از جمله بردن وی بر سر مزار شهدا)، زمزمههای سفر دیهگو مارادونا، فوتبالیست مشهور و سابق آرژانتینی، به ایران آن هم تنها برای دیدن فیلمی که وجه اشتراکش با او فقط نام و محتوای فیلم است به گوش میرسد.
آنطور که رسانهها نوشتهاند طی دعوتنامهای که از سوی عوامل فیلم سینمایی "من دیهگو مارادونا هستم" سه هفته قبل برای "دیهگو آرماندو ماردونا" ارسال شده، قرار است او همزمان با هفته سوم اکران این فیلم به ایران بیاید تا در مراسم خیریهای که همراه با نمایش این فیلم خواهد بود، شرکت کند.
نکته قابل تامل در این میان هزینهای است که قرار است به جیب دیهگو مارادونا در قبال سفر به ایران و احتمالا به جیب برخیهای دیگر برود. هزینهکرد در چنین شرایطی وقتی که بسیاری از قهرمانان بینام و نشان خودمان لَنگ پول سفر به اردوهای ورزشی یا یک عمل جراحی ساده هستند، کمی که چه عرض شود کلی سنگین به نظر میآید؛ مثل کشتیگیر 15 ساله مستعد ملایری که توانسته بود تمامی رقبای خود در استان همدان را مقتدرانه شکست دهد، اما در مقابل بیپولی شکست خورد تا از حضور در مسابقات کشوری باز بماند و به دنبال آن با محرومیت دو ساله، چوپانی پیشه کند. یا صادق پاکدامن ورزشکار برازجانی که در سن 25 سالگی به عضویت تیم ملی نجات غریق درآمد و در مسابقات جهانی "ادلاید" مدال طلای این رشته را بر گردن آویخت، اما پس از مصدومیت مورد حمایت قرار نگرفت و اکنون برای گذران زندگی فلافل فروشی میکند و بازیگرانی مثل ثریا حکمت که در فیلمها و سریالهای زیادی ایفای نقش کرده است اما مدتی است به دلیل فقر و بی پولی قصد دارد در خیابان چادر بزند…
به راستی از یک سو باید حرف قدیمیها را طلا گرفت و به دیوار کوبید که «چراغی که به خانه رواست ....» و از سوی دیگر باید به عدهای دائما گوشزد شود که مردم از اقدامات نمایشی خسته شدهاند...دیگر بس است...
بعد از تحریر: راستی یک سوال: قرار است مارادونا را هم به بهشت زهرا(س) ببرند؟!